شاخص های تمدن اسلامی ازدیدگاه مقام معظم رهبری

 

 

تمدن اسلامی که در طول تاریخ، فراز و فرودهایی داشته و با بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان دوباره مورد توجه مسئولان قرار گرفته است، در سخنرانی‌های مقام معظم رهبری، جایگاه ویژه‌ای دارد. از این ‌رو لازم است شاخصه‌های تمدن نوین اسلامی در اندیشه معظم‌له مورد واکاوی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. نوشتار حاضر در پی پاسخ به نحوه موضع‌گیری رهبر معظم انقلاب درباره تمدن نوین اسلامی و بیان شاخصه‌های آن است.

.

به اعتقاد علامه جعفری «تمدن عبارت است از برقراری نظم و هماهنگی در روابط انسان‌های یک جامعه که تصادم‌ها و تزاحم‌های ویرانگر را منتفی ساخته و مسابقه در مسیر رشد و کمال را قائم مقام آن‌ها بنماید، به طوری که زندگی اجتماعی افراد و گروه‌های آن جامعه موجب بروز و به فعالیت رسیدن استعدادهای سازنده آن‌ها باشد» لوکاس، فرهنگ و تمدن را یکی دانسته، ولی دامنه و زمان فرهنگ را محدودتر از تمدن تلقی کرده است. «فرهنگ [و تمدن]، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان است در اندیشه امام (ره) مفهوم تمدن در قالب تعریف مشخص و ثابتی ارائه نشده است و معانی مختلفی از آن برداشت می‌شود. ایشان تمدن را از فرهنگ متمایز کردند و آن‌ها را جداگانه به کار بردند که نشان می‌دهد معنای متفاوتی را از این دو مفهوم مورد توجه داشته‌اند: «فرهنگ یک ملت در رأس تمدن واقع شده، فرهنگ باید فرهنگی موافق با تمدن باشد». ایشان پیشرفت‌های صنعتی و اقتصادی در قالب آبادانی و تأسیس نهادها و ساخت ابزارهای جدید را مصادیق تمدن می‌دانند (فوزی و صنم‌زاده،. تعریفی که امام (ره) درباره تمدن بیان کرده‌اند، بیانگر دستاوردهای مادی بشر برای ادامه زندگی و توسعه و ترقی است. در این تعریف، فرهنگ که بیشتر دستاوردهای معنوی انسان را شامل می‌شود، مقدم بر تمدن است.

تعریف شاخص

شاخص در لغت به معنای برآمده، مرتفع، چشمگیر، برجسته و آن چیزی است که مقدارش ماهیت چیزی را معین می‌کند. شاخص کمیتی است که نماینده چند متغیر همگن است و وسیله‌ای برای اندازه‌گیری و مقایسه پدیده‌هایی است که ماهیت و خاصیت مشخصی دارند و بر مبنای آن می‌توان تغییرات ایجاد شده در متغیرهای معینی را در طول یک دوره بررسی کرد. هر تمدنی شاخصه‌هایی دارد. ثبات پایداری در نظام شهری، داشتن حکومت، ایجاد تخصص، مراکز اجرایی، قوانین ثابت، مراکز اقتصادی، نهادهای علمی و داشتن نظام اخلاقی از شاخصه‌های تمدن‌ها است

از آغاز ظهور اسلام، همواره معیارها و شاخصه‌هایی برای رشد و پیشرفت وجود داشته است که حضور آن‌ها در تمدن اسلامی برای همه دوران‌ها لازم و واجب است و نبود هر کدام از این شاخصه‌ها می‌تواند مسیر پیشرفت و ترقّی تمدن اسلامی را به چالش بکشاند، از جمله محوریت قوانین قرآنی، خردورزی، علم، اخلاق، مجاهدت در راه خدا، حکومت مردمی، پرهیز از تحجر، ایجاد رفاه عمومی، استقرار عدالت، دوری از اقتصاد مبتنی بر ربا و تکاثر و غیره. اما همگام با پیشرفت بشر، قطعاً معیارها و شاخصه‌های جدیدی نیز مطرح گردید که اگر تمدن اسلامی قصد پیشرفت در دنیای مدرن را دارد، ناگزیر از توجه به آن‌هاست. مقام معظم رهبری با درایت خویش و با درک مقتضیات زمان، همواره ضرورت توجه به مسائل نوظهور را در رأس برنامه‌های خود قرار داده است. یکی از آن‌ها مسأله تمدن نوین اسلامی است که تحقق آن طبعاً ضرورت توجه به مسائل نوینی را می‌طلبد از جمله ابتکار و خلاقیت، توجه به رسانه‌های مدرن، هنر، سینما، بهبود روابط بین‌الملل، صدور احکام فقهی مناسب با نیازهای جدید بشری و غیره که به تناسب، این مسائل و دیدگاه معظم‌له درباره آن‌ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

تعریف تمدن اسلامی

تمدن اسلامی بیانگر همه جنبه‌های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی جامعه است که ابعاد وجودی فرد و جامعه را پوشش می‌دهد. تمدن اسلامی، تمدنی دینی است که همه مؤلفه‌های آن بر محور اسلام می‌گردد... بدین ترتیب، تمدن اسلامی از همه ویژگی‌های تمدن الهی در چهارچوب آموزه‌های قرآنی و متکی بر سنت پیامبر اکرم (ص) برخوردار است و مؤلفه‌های آن، دین، اخلاق، علم، عدالت، قوانین، مقررات، اصول دینی و غیره است . به اعتقاد ابن‌نبی برای حصول تمدن اسلامی، باید مجموعه‌ای از شروط اخلاقی و مادی حاصل گردد. عناصر تمدنی در نگاه وی «انسان، خاک و زمان» است (بابایی،  به اعتقاد زرین کوب «... جامعه اسلامی جامعه‌ای بود متجانس که مرکز آن قرآن بود...»

 مقام معظم رهبری تمدن اسلامی را فضایی می‌داند که انسان در آن فضا به لحاظ معنوی و مادّی می‌تواند رشد کند و به غایات مطلوبی برسد که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است. زندگی خوب و عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگی جهان طبیعت. تمدّن اسلامی به این معنی است و هدف و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است (بیانات مقام معظم رهبری،. در این تعریف ابعاد گوناگون فرهنگ و تمدن مادی و معنوی بشر مطرح شده است که منجر به تکامل او و قرب به خدا می‌شود.

 در جمع‌بندی آرای فوق، نکات ذیل را می‌توان بیان کرد:

1) تمدن اسلامی بر اساس آیات قرآن و توسط پیامبر (ص) پایه‌ریزی شده است.

2) تمدن اسلامی همه ابعاد معنوی و مادی بشر در همه مکان‌ها و زمان‌ها را شامل می‌شود.

3) از آنجایی که تمدن اسلامی بر اخلاق دینی متکی است، دارای پویایی است.

به طور کلی، مراد از تمدن اسلامی، همه دستاوردهای مسلمانان در ابعاد گوناگون اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اخلاقی، مادی و معنوی، صنعت، اختراعات و اکتشافات است که از عصر پیامبر (ص) شروع شد و با گسترش قلمرو اسلامی از مرزهای غربی چین تا اندلس را در برگرفت. بنابراین می‌توان در جمع‌بندی تعریف مفاهیم تمدن بیان کرد که شاخصه‌های تمدن در دیدگاه اندیشمندان اسلامی با توجه به مبانی فکری و شرایط محیط متفاوت است. یعنی تعدادی از شاخصه‌های تمدن در هر عصری بر اساس شرایط محیطی تغییرپذیر و دارای شدت و ضعف است.

شاخصه‌های تمدن اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری

1-  شاخصه‌های عام (قدیمی)

در اندیشه معظم له شاخصه‌های تمدن نوین اسلامی، بهره‌مندی انسان‌ها از همه ظرفیت‌های مادی و معنوی‌ است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. محوریت قوانین قرآن، ایمان، علم، اخلاق، مجاهدت، حکومت مردمی و اندیشه پیشرفته، اجتهاد و پاسخگویی به نیازهای نوین بشر، پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، ایجاد رفاه عمومی، استقرار عدالت، خلاص شدن از اقتصاد مبتنی بر ویژه‌خواری، ربا، تکاثر و دفاع از مظلومان عالم است که وجه مشترک شاخصه‌های تمدن اسلامی در دیدگاه معظم‌له و سایر اندیشمندان اسلامی است. ایشان از ابتکار و خلاقیت، توجه به رسانه‌های مدرن، هنر، سینما، بهبود روابط بین‌الملل، صدور احکام فقهی متناسب با نیازهای جدید بشری به عنوان شاخصه‌های تمدن نوین اسلامی یاد می‌کنند که همین شاخصه‌ها قابلیت این را دارند که جهان‌بینی مادی ظالمانه غرب را به سوی سعادت برهاند (بیانات مقام معظم رهبری،

1-1) محوریت قوانین قرآن

در اندیشه مقام معظم رهبری، قرآن و جایگاه قوانین آن در تمدن اسلامی از جایگاه مهمی برخوردار است. به اعتقاد ایشان شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی باید با توجه به «مبانی مشترک همه مذاهب اسلامی» و نه ایران شیعی باشد. بدیهی است که اوّلین و عالی‌ترین منبع مشترک بین همه فرق اسلامی، قرآن عظیم است. ایشان همچنین عامل اصلی دشمنی معاندان با ایران اسلامی را همین موضوع یعنی محوریت قوانین الهی برگرفته شده از قرآن می‌داند (بیانات مقام معظم رهبری،. علت اهمیت بسیار قرآن کریم، جامعیت قوانین آن و جوابگویی آن به همه نیازهای فردی و اجتماعی بشر است. همچنین امام (ره) اعتقاد به محوریت قوانین قرآن را از پیش‌فرض‌های امت واحده و تمدن نوین اسلامی دانسته‌اند.

1-2) ایمان

اوّلین هدف بعثت پیامبران، دعوت انسان‌ها به یکتاپرستی و ایمان به خدا است. «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» (نحل، 36). «و در حقیقت در میان هر امتی فرستاده برانگیختیم تا خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید». رسالت پیامبر اعظم (ص) نیز در همین مسیر بود. ایشان در طی 23 سال نبوت، لحظه‌ای از این هدف والا غافل نشد و همه جهادها، جنگ‌ها و دلسوزی‌هایشان برای همین هدف، یعنی خدامحوری و دعوت به سوی خداوند متعال بوده است. این موضوع از چنان اهمیتی برخوردار است که در همه تمدن‌ها، عامل اساسی همه پیشرفت‌ها محسوب می‌شود.  

در اندیشه رهبر معظم انقلاب در درجه اوّل، نیاز تمدن نوین اسلامی به ایمان مطرح است. ایشان معتقدند جدایی دیانت از سیاست از مظاهر شرک است که تا مسلمانان به همه ابعاد اسلام که سیاست نیز یک بعد مهم آن است، ایمان نیاورند، وارد اسلام واقعی نمی‌شوند. معظم‌له نقطه اصلی در تمدن اسلامی را ایمان به خداوند سبحان و به معنای عمیق توحید ناب معرفی می‌کنند و معتقدند یک نقطه اصلی وجود دارد و آن، ایمان است و ما باید به تعیین هدفی بپردازیم که به آن ایمان پیدا کنیم. ایشان معتقدند که بدون ایمان، پیشرفت در این بخش‌ها میسر نیست و کار به نحو صحیحی انجام نمی‌شود. اکنون آن چیزی که به آن ایمان داریم، می‌تواند لیبرالیسم، کاپیتالیسم، کمونیسم، فاشیسم یا توحید ناب باشد. بالاخره به یک چیزی باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئله ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلی اعتقاد؛ یک چنین ایمانی باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگی انتخاب خواهد شد). بنایراین، مهم‌ترین شاخص جامعه و تمدن نوین اسلامی در اندیشه رهبر انقلاب، همان خدامحوری و ایمان به خالق انسان‌هاست که باید در همه سطوح جامعه اجرا شود و روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر اساس آن شکل می‌گیرد.

 1-3) خردورزی

رهبر معظم انقلاب بر «خردورزی» به عنوان مهم‌ترین بن‌مایه سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی تأکید دارند. در لسان روایات، یک ساعت اندیشیدن در آغاز و فرجام زندگی و اعتقادات دینی که نوعی خردورزی است، از عبادت چندین ساله برتر شمرده شده است. خداوند در قرآن سیصد مرتبه انسان را به خردورزی دعوت کرده است  همچنین امام (ره) معتقدند انسان به طور کلی سه نشئه دارد و صاحب سه مقام و عالَم است- نشئه آخرت، عالم غیب و مقام روحانیت و عقل؛ نشئه برزخ و عالم متوسط بین‌العالمین و مقام خیال؛ نشئه دنیا و مقام مُلک و عالم شهادت- از این رو، به اعتقاد ایشان انسان از سه لایه عقلی، قلبی و ظاهری برخوردار است که بعد عقلی، نیازمند به کمال؛ بعد اخلاقی نیازمند تربیت؛ و بعد ظاهری او نیازمند به عمل است و دستورات انبیا و اولیاء الهی برای عقل، کمال و برای قلب، تربیت و برای جوارح حسی، عملی مناسب محسوب می‌شود . ایشان معتقد به سه سطح برای عقلانیت انسان هستند. الف: «عقلانیت معرفتی»؛ ب: «عقلانیت اخلاقی»؛ ج: «عقلانیت ابزاری». از دیدگاه امام (ره) مراد از عقل مستند به حدیث شریف «العقلُ ما عُبِدَ بهِ الرَّحمن» ، عقل سلیمی است که بتواند انسان را به ارزش‌های انسانی برساند؛ بنابراین، از دیدگاه ایشان، ممکن است شخصی دانشمند باشد، امّا عقل نداشته باشد و دانش خود را صرف فساد و تباه کردن ملت‌ها کند.

ارکان، مبانی و چارچوب نظری دیدگاه رهبری معظم انقلاب در حوزه تمدن‌سازی نوین اسلامی، برگرفته از مبانی فکری امام خمینی (ره) است و در برخی موارد شکوفاسازی، گسترش و تکمیل آن مبانی است. چنانچه معظم له در مراسم اوّلین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) تصریح نمودند: «راه ما همان راهی است که امام بزرگوارمان ترسیم کردند». مقام معظم رهبری عقلانیت را که یکی از شاخصه‌های بارز و مهم تمدن اسلامی است، چنین تعریف کرده‌اند: «عقلانیت یعنی نیروی خرد انسان را استخراج کردن و آن را بر تفکرات و اعمال انسان حاکم قرار دادن. برای تشکیل مدینه فاضله و امت واحده اسلامی و تمدن بزرگ اسلام، باید عقل را معیار و ملاک قرار بدهیم. اوّلین کار در این راستا این است که تقویت نیروی عقل و خرد در جامعه انجام شود. عقلانیت به معنای محافظه‌کاری، مسامحه و تساهل نیست». همچنین به اعتقاد ایشان یکی از مشکلات بزرگ مسلمانان، به کار نبستن عقل و خرد خدادادی است که سبب خسارت‌های مادی، معنوی، دنیوی و اخروی شده و تشکیل امت بزرگ واحد اسلامی را با اخلال مواجه کرده است  معظم‌له دوری روحانیت غربی از عقلانیت و خردورزی در دوره قبل از رنسانس را عامل اصلی پیدایش تمدن منحرف غربی معرفی می‌کند (مقام معظم رهبری،

1-4) علم

رسالت پیامبر(ص) با خواندن آغاز و این باعث تفاوت اسلام با سایر ادیان شد قرآن در آیه 9 سوره زمر بر برتری عالمان بر کسانی که از این ارزش برخوردار نیستند، تصریح کرده است. در سوره طه آیه 114 «... وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا» به پیامبر(ص) امر می‌شود که از درگاه الهی افزایش علم خود را طلب کند. در آیات دیگر قرآن مانند بقره/280، نحل/95، عمران/190، انعام/11، یونس/5، عنکبوت/15 و ... کسانی که اهل علم نیستند، پیوسته سرزنش می‌شوند. نکات فوق بیانگر اهمیت علم در قرآن است. در قرآن علم و ایمان در کنار هم است: «وَ قالَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ» (روم، 56). سفارش‌های مکرر پیامبر (ص) درباره دانش‌افزایی مسلمانان بسیار فراوان است که گاهی موجب تعجب عموم پژوهشگران شده است روایاتی مانند «خداوند نیک‌بختی هر کسی را بخواهد، او را در دین دانا گرداند «فرشتگان بال‌های خود را زیر پای دانشجویان می‌گسترانند«دانشمندان وارثان پیامبران‌اند» و «نزدیک‌ترین مردم به درجات نبوت، اهل علم و جهاد هستند») بیانگر اهمیت علم در اسلام و نزد آن حضرت است. «خوب پرسیدن نیمی از دانش است»). «برای طلب و فراگیری دانش تا چین بروید، پس فراگیری علم برای همه مسلمانان واجب است» پیامبر(ص) برای آزاد کردن بعضی از اسرایی که در جنگ بدر اسیر شدند و پول کافی نداشتند تا خود را آزاد کنند، شرط گذاشت که اگر ده نفر از مسلمانان را باسواد کنند، از قید اسارت آزاد می‌شوند اهتمام ویژه اسلام به دانش‌پروری و نیاز به درک صحیح آموزه‌های اسلامی باعث گردید مسلمانان درصدد توسعه علم و دانش و گسترش فرهنگ و پیشرفت تمّدن انسانی برآیند و به گسترش تعلیم و تربیت  بپردازند .

از این رو، در اندیشه رهبر معظم انقلاب، مجاهده علمی و شکستن مرزهای علم، چراغ راه تمدن اسلامی است.به اعتقاد ایشان، فردای بدون علم تاریک است و چراغ راه تحقق تمدن اسلامی، مجاهده علمی است. علم از دیدگاه ایشان سلطه‌آور است و جامعه صاحب علم را قدرتمند می‌سازد. ایشان به میزان بسیاری تأکید می‌کنند که علم را باید فراگرفت و به تولید و صدور آن پرداخت و به مصرف آن نباید بسنده کرد. روش‌شناسی تولید علم از دیدگاه ایشان، اجتهاد به معنای مصطلح، یعنی استنباط از منابع دینی و رجوع به عقلی است که پشتوانه آن وحی است. در این صورت تولید علم می‌تواند در مسیر رشد و اعتلای تمدن اسلامی باشد. به اعتقاد ایشان دشمن از هیچ تلاشی برای عدم تحقق این اصل فروگذار نمی‌کند و بنابراین، باید ترفندهای دشمن را شناخت. نکته بسیار مهم در دیدگاه ایشان درباره علم، شکستن مرزهای دانش به وسیله مسلمانان است. به اعتقاد ایشان، تحجر و جزم‌گرایی در خصوص یافته‌های علمی گذشتگان یا متفکران غربی، آفت اصلی تحقق رشد علمی است و آزاداندیشی راه برون‌رفت از این آفت است (مقام معظم رهبری،

به اعتقاد ایشان، ارزش علم منوط به معنویت است و علم بدون معنویت فاقد هر گونه ارزشی است. زیرا علم بدون معنویت همان چیزی می‌شود که اکنون تمدن غربی با آن مواجه است. تمدنی که با روش‌های پیچیده علمی توانست موفقیت‌های بزرگی به دست آورد. امّا به لحاظ معنویت دچار عظیم‌ترین خسارت‌ها گردید. تأکید رهبر معظم انقلاب بر علم همراه با معنویت به این دلیل است که علم با خود قدرت می‌آورد و اگر این قدرت رها باشد، عامل فساد و فتنه‌انگیزی می‌شود. بر عکس زمانی که معنویت علم را فرماندهی کند، عامل سعادت می‌شود و در خدمت آرامش و امنیت مردم قرار می‌گیرد. مثال گویای سوءاستفاده از علم، استفاده غیرانسانی ایالات متحده آمریکا از فناوری بالای هسته‌ای در قتل و عام مردم بی‌گناه هیروشیما و ناکازاکی است (مقام معظم رهبری، 

دیدگاه راهبردی امام (ره) در زمینه علم به عنوان یکی از ارکان و مبانی تمدن نوین اسلامی آن است که همه علوم با نیت الهی، «الهی» محسوب می‌شوند. همچنین تقارن علم با عمل، ضرورتی تام دارد؛ به طوری که علم و عمل دو بالی هستند که انسان را به مقام انسانیت می‌رسانند. بنابراین علم تنها اثر ندارد، بلکه گاهی مضر است و عمل بدون علم، بی‌نتیجه است. در آثار امام به میزان بسیاری تأکید شده است که علم غیر از ایمان است و تصریح می‌فرمایند: «ممکن است انسان، برهان داشته باشد، ولی در مرتبه کفر و شرک باقی بماند»

 

1-5) اخلاق

اخلاق جمع «خُلق» به معنای نیرو و سرشت باطنی انسان است که فقط با دیده بصیرت و غیرظاهر قابل درک است. علم اخلاق، علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آن‌ها را معرفی می‌کند و شیوه تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان می‌دهد قرآن مسأله اخلاق را در ردیف اهداف اصیل عامه نبوت می‌داند و زندگی انسان را در ساحت اخلاق، زندگی سعادتمند و زندگی بدون اخلاق را متضرر می‌داند. اخلاق یکی دیگر از مهم‌ترین شاخصه‌های بارز تمدن نوین اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری است. ایشان معنویت و اخلاق را همان عامل می‌داند که یک روز اسلام را از یک جمع محدود غریب، به یک تمدّن عظیم جهانی تبدیل کرد و این تمدّن، قرن‌ها دنیا را اداره کرد و امروز نیز دنیا، مدیون تمدّن اسلامی است. به اعتقاد ایشان توجّه به خدا و توجّه به معنویت، باعث تکوین چنین تمدّنی گردید، در غیر این صورت چنین تمدّن ماندگاری با انگیزه‌ها و تلاش‌های مادّی به وجود نمی‌آمد. رهبر انقلاب شرط اصلی ساختن یک تمدن پیشرفته و دارای کمترین اشکالات را معنویت متکی بر دین اسلام می‌دانند و معتقدند که معنویت دینی زمینه‌ساز شناخت استعدادها و بهره‌گیری مناسب از آن‌ها و پیشرفت مطلوب در همه ابعاد و با کمترین آسیب خواهد بود (مقام معظم رهبری،

 ایشان به عنوان مبانی کارگشای تمدن نوین اسلامی «اسلام، خردورزی، اخلاق و حقوق را مایه اصلی فرهنگ صحیح می‌داند و ما نیز باید به طور جدی به این مقولات بپردازیم وگرنه پیشرفت اسلام و تمدن نوین اسلامی شکل نخواهد گرفت». معظم‌له در زمینه اینکه اخلاق چیست و وجود و عدم آن در جامعه چه نقش دارد؟ چه ارتباطی با عقلانیت و دیانت و علم دارد؟ می‌فرمایند: «اخلاق آن هوای لطیفی است که در جامعه بشری اگر وجود داشت، انسان‌ها می‌توانند با تنفس او زندگی سالمی داشته باشند». اخلاق که از دیدگاه ایشان مهندسی و مدیریت لایه دوم وجود آدمی را بر عهده دارد، عبارت است از هوای لطیف، یعنی انسان‌ها به همان مقدار به اخلاق نیاز دارند که به هوا، نه به آب و نه به غذا. بنابراین در سایه محیط سالم است که تمدن شکل می‌گیرد.

 

1-6) مجاهدت

بدون تردید پایه‌گذاری، تکوین و گسترش تمدن‌ها فقط در پرتو تلاش مستمر انسان‌ها میسر است و یکی از  شاخصه‌های بارز تمدن‌ها، تلاش و کوشش مستمر افراد آن است. در منابع اسلامی این تلاش مستمر مورد توجه تام قرار گرفته و از آن با عنوان مجاهدت یاد شده است که تأثیری بس عظیم در رشد و دوام تمدن اسلامی دارد. این مجاهدت مختصات مربوط به خود را دارد که در هیچ تمدنی مسبوق به سابقه نیست. این واژه در فرهنگ قرآنی نیز مورد توجه قرار گرفته و در مقاطع مختلف دستور به مجاهدت در همه امور داده است. چنانچه مفسران واژه جهاد در آیه «فَلَا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کبِیرًا» (فرقان/52) را به معنی مجاهدت علمی دانسته‌اند .بر این اساس در بیان مقام معظم رهبری، واژه مجاهدت واژه‌ای استراتژیک است که با توجه به آثار عمیق آن در رشد و دوام تمدن نوین اسلامی، در مناسبت‌های مختلف همه را به مجاهدت در همه امور دعوت کرده‌اند. ایشان با استناد به آیه «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» (عنکبوت، 69) معتقدند که در صورت مجاهدت، حصول موفقیت و دریافت تأییدات الهی قطعی است. در دیدگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مجاهدت فوق با تلاش معمولی بسیار تفاوت دارد که اصلی‌ترین تفاوت آن با تلاش معمولی با استناد به آیه فوق، موضوع مهم اخلاص است. در آیه فوق با توجه به قید «فِینَا» و تأکید «لَنَهْدِینَّهُمْ» به صراحت درباره همه امور جهادی که در جهت رضای الهی باشد، وعده موفقیت قطعی و نصرت الهی داده شده است. بنابراین به اعتقاد معظم له، مجاهده یکی از ارکان شکل‌گیری تمدن اسلامی است. ایشان معتقدند برای دستیابی به تمدن نوین اسلامی باید جهاد کرد. جهاد اکبر، مبارزه با نفس و جهاد اصغر، مبارزه با دشمن خارجی و استکبار جهانی است. مقام معظم رهبری با مطرح کردن جهاد سیاسی، جهاد اقتصادی و جهاد علمی، مسلمانان را تشویق به مجاهدت می‌کند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که در اندیشه آن حضرت، جهاد در همه زمینه‌ها موجب پیشبرد اهداف متعالی می‌شود و در مقابل دشمن عقب‌نشینی نمی‌شود. ایشان در خصوص مجاهدت  می‌فرمایند: «اسلام این توانایی را داشت و دارد که بشریت را به سعادت برساند، به کمال برساند و از لحاظ مادی و معنوی او را رشد دهد. این پایه‌هایی که پیغمبر گذاشتند - پایه ایمان، پایه عقلانیت، پایه مجاهدت، پایه عزت - پایه‌های اصلی جامعه اسلامی است»

 

1-7) حکومت مردمی

در اندیشه رهبر معظم انقلاب، مردم نقشی بی‌بدیل در تمدن اسلامی دارند. ایشان ضمن تبیین شاخصه‌های بارز مکتب سیاسی امام خمینی (ره) از مردم به عنوان عامل شاخص یاد می‌کند که مورد توجه تام امام بوده است. در مکتب سیاسی امام و رهبری، هویت انسانی، هم ارزشمند و دارای کرامت است، هم قدرتمند و کارساز است. نتیجه ارزشمندی و کرامت داشتن این است که در اداره سرنوشت بشر و یک جامعه، آراء مردم باید نقش اساسی ایفا کند. از این رو، مردم‌سالاری در مکتب سیاسی امام که از متن اسلام گرفته شده است، مردم‌سالاری حقیقی است؛ مانند مردم‌سالاری امریکایی و امثال آن، شعار و فریب و اغواگری ذهن‌های مردم نیست. مردم با رأی، اراده، خواست و با ایمان راه و مسئولان خود را نیز انتخاب می‌کنند. مقام معظم رهبری اوج مردمی بودن حکومت امام (ره) را در به رأی گذاشتن قانون اساسی در اوایل انقلاب می‌دانند و معتقدند که رأی مردم تعیین‌کننده است و این به دلیل کرامت آن‌هاست که به واسطه دین از ناحیه خداوند متعال به آنان واگذار شده است. در مکتب سیاسی امام و رهبری، مردم‌سالاری از متن دین برخاسته است. از «امرهم شوری بینهم» (شورا / 38) و «هو الّذی ایدک بنصره و بالمؤمنین» برخاسته است. 

1-8) پرهیز از تحجر

متحجر کسی است که در مقابل نوآوری و تحول انعطاف نشان نمی‌دهد و اندیشه‌های همسو با اندیشه خود را می‌پذیرد و از پذیرش اندیشه دیگران اجتناب می‌ورزد. تحجر یکی از موانع و بازدارنده‌های جدی نوآوری و شکوفایی در تمدن نوین اسلامی است که باید به شدت از آن پرهیز کرد؛ زیرا ما هر روز شاهد تحول در حوزه‌های مختلف زندگی هستیم. در تاریخ اسلام خوارج اوّلین گروهی بودند که به تحجر و مطلق‌انگاری مبتلا شدند. امام علی(ع) با تعابیر تندی درباره آن‌ها فرمودند: «من می‌کوشم که دردها را با شما درمان کنم، در حالی که شما خود درد بی‌درمان شده‌اید. کسی را مانند شده‌ام که خار در پایش خلیده است و او ناگزیر است با کمک خاری دیگر، خار را از پای بیرون کشد؛ و حال اینکه می‌داند آن خار در جای خار اول بشکند» (نهج‌البلاغه، خطبه 120). خطر تحجر و قشری‌نگری در تمدن نوین اسلامی به میزان بسیاری مورد توجه مقام معظم رهبری قرار دارد و معظم‌له مدام بر تولید فکر و نوآوری در تمامی زمینه‌ها تأکید اساسی دارند. ایشان دو عنصر اساسی را در ایجاد تمدن اسلامی، همانند سایر تمدن‌ها لازم می‌داند: یکی تولید فکر، دیگری پرورش انسان. رهبر انقلاب ضمن حمایت از طرح الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت آن را نیازمند جرأت، شجاعت و انگیزه بسیار قوی می‌داند که در این میان فکر و اندیشه، روح اصلی این حرکت است. «باید در طراحی الگوی اسلامی– ایرانی پیشرفت، بر چهار حوزه فکر، علم، معنویت و زندگی تأکید شود که در این میان، موضوع «فکر» بنیانی‌تر از بقیه حوزه‌ها است. همچنین ایشان درباره برتری فکر اسلامی می‌گویند: «خود فکر اسلامی مثل یک دریای عمیق است؛ یک اقیانوس است. هر کس که لب اقیانوس رفت، نمی‌تواند ادّعا کند که اقیانوس را شناخته است. هر کس هم که نزدیک ساحل پیش رفت یا چند متری در آب در یک نقطه‌ای فرو رفت، نمی‌تواند بگوید اقیانوس را شناخته است. سیر در این اقیانوس عظیم و رسیدن به اعماق آن و کشف آن کاری است که همگان باید انجام دهند؛ کاری است که در طول زمان باید انجام شود. تولید فکر در هر زمانی متناسب با نیاز آن زمان از این اقیانوس عظیم معارف ممکن است .

1-9) ایجادرفاه عمومی

از دیگر شاخصه‌های تمدن اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری، ایجاد رفاه عمومی برای مسلمانان به نحوی عادلانه است. ایشان در بیانات خود به این موضوع مهم توجه بسیاری داشته و به مسئولان کشور و حاکمان اسلامی  توصیه نموده است که برای آسایش، امنیت روحی و روانی و اقتصادی مردم باید بیشتر تلاش کنند. بدون شک رفاه عمومی از لوازم و زمینه‌های شکل گیری تمدن‌هاست است، بنابراین در اندیشه معظم له این امر مهم - که در اسلام نیز به آن توجه ویژه شده – مورد تأکید قرار گرفته است. به اعتقاد ایشان، مسلک اقتصادی اسلام خاص و فقط در اسلام وجود دارد و آن این است که سیاست کلی اقتصاد باید ایجاد رفاه عمومی و عدالت اجتماعی در بین تک تک افراد جامعه باشد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، به رفاه عمومی بیاناتی فرموده‌ و آن را مورد توجه قرار داده است. به اعتقاد ایشان «در واقع مؤلفه‌های این مجموعه مسئله ایجاد تحرک و پویایی در اقتصاد کشور و بهبود شاخص‌های کلان است؛ از قبیل رشد اقتصادی، تولید ملی، اشتغال، کاهش تورم، افزایش بهره‌وری، رفاه عمومی ...»

 

1-10) استقرار عدالت

عدالت که از اصول دین است، یکی دیگر از شاخصه‌های عمده تمدن اسلامی است. قرآن به عدالت‌ورزی امر می‌کند. «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ» (نساء، 135). در جایی دیگر غایت ارسال پیامبران را اقامه عدالت معرفی می‌کند. «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید، 25). در این آیه عدالت را وصف کل مردم آورده است که خود دلیل اهمیت بسیار حضور روح عدالت‌ورزی در تمدن اسلامی است. در تاریخ یکی از عوامل اصلی زوال تمدن‌ها ظلم بوده است که نقطه مقابل عدالت است. بر این اساس در اندیشه مقام معظم رهبری، زوال تمدّن‌ها معلول انحراف‌هاست و تمدّن‌ها بعد از آنکه به اوج می‌رسند، به دلیل ضعف‌ها و خلأها و انحراف‌های خود رو به انحطاط می‌روند و اکنون نشانه این انحطاط در تمدّن غربی قابل مشاهده است. به طوری که تمدّن علم بدون اخلاق، مادیت بدون معنویت و دین و قدرت بدون عدالت است. معظم له در جایی دیگر از عدالت اجتماعی به عنوان یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین خطوط در مکتب سیاسی امام یاد می‌کنند و معتقدند که باید عدالت اجتماعی و پُر کردن شکاف‌های طبقاتی در همه برنامه‌های حکومت، در قانون‌گذاری، در اجرا، در قضا مورد نظر و هدف باشد. به اعتقاد ایشان اگر ما بگوییم کشور را ثروتمند می‌کنیم، امّا ثروت‌ها در گوشه‌ای به نفع یک عده انبار شود و عده کثیری از مردم نیز دست‌شان خالی باشد، با مکتب سیاسی امام نمی‌سازد. پُر کردن شکاف اقتصادی در بین مردم و رفع تبعیض در استفاده از منابع گوناگون ملی در میان طبقات مردم، مهم‌ترین و سخت‌ترین مسئولیت است و همه برنامه‌ریزان، قانون‌گذاران، مجریان و همه کسانی که در دستگاه‌های گوناگون مشغول کار هستند، باید این موضوع را مورد توجه قرار دهند و یکی از مهم‌ترین شاخص‌های حرکت خود به حساب آورند. ایشان در تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی درباره عدالت اجتماعی می‌فرمایند: «از همه این شاخص‌ها مهم‌تر، شاخص کلیدی و مهم عدالت اجتماعی است. یعنی ما رونق اقتصادی کشور را بدون تأمین عدالت اجتماعی به هیچ وجه قبول نداریم و معتقد به آن نیستیم. کشورهایی هستند که شاخص‌هایشان خیلی خوب است، مطلوب است، رشد اقتصادیشان خیلی بالا است؛ لکن تبعیض، اختلاف طبقاتی، نبود عدالت در آن کشورها محسوس است؛ ما این را به هیچ وجه منطبق با خواست اسلام و اهداف جمهوری اسلامی نمی‌دانیم. بنابراین یکی از مهم‌ترین شاخص‌های ما، شاخص عدالت اجتماعی است. باید طبقات محروم از پیشرفت اقتصادی کشور به معنای واقعی کلمه بهره‌مند بشوند. 

1-11) دوری از اقتصاد مبتنی بر ربا و تکاثر

در حدود نهصد آیه از قرآن، مباحث و مسائل اقتصادی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مطرح شده است. در قرآن، اهداف اقتصادی (مانند عدالت اقتصادی، فقرزدایی و غیره) مبانی اقتصاد (پایان‌ناپذیری منابع)، محوریت انسان در منافع جهان، مالکیت حقیقی خداوند، تضمین روزی همگان، و اصالت آخرت، اصول اقتصادی (میانه‌روی تعاون، همراهی اقتصاد با ارزش‌های الهی و اخلاقی و نفی ربا و غیره) و نیز نظریه‌پردازی اقتصادی (تأثیر امور معنوی در رشد اقتصادی و غیره) مطرح شده است. با توجه به آیات قرآن، اقتصاد و جمع‌آوری ثروت و ویژه‌خواری، هدف نیست، بلکه مقدمه رسیدن به اهداف عالی است. «ای اهل ایمان! یقیناً بسیاری از عالمان یهود و راهبان، اموال مردم را به باطل می‌خورند و همواره [مردم را] از راه خدا باز می‌دارند؛ و کسانی را که طلا و نقره می‌اندوزند و آن را در راه خدا هزینه نمی‌کنند، به عذاب دردناکی مژده ده» (توبه، 34). از دیدگاه قرآن، سرمایه وسیله تولید و کار است. از این رو نباید به صورت گنج ذخیره‌سازی شود یا وسیله رباخواری شود که مانع رشد اقتصادی است. «ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید، و اگر مؤمن هستید آنچه را از ربا [بر عهده مردم] باقی‌مانده رها کنید. و اگر چنین نکردید به جنگی بزرگ از سوی خدا و رسولش [بر ضد خود] یقین کنید» (بقره، 279-278). مقام معظم رهبری به بحث اقتصاد سالم در تمدن نوین اسلامی عنایت دارند و از اقتصاد مبتنی بر ویژه‌خواری و ربا و تکاثر که آفت رشد اقتصادی است، به شدت نهی می‌کنند و پیوسته به قوه قضاییه درباره مقابله با ویژه‌خواری و رانت‌بازی، و به دولت‌ها در خصوص پیگیری اجرای سیاست‌های اقتصاد سالم تذکر می‌دهند. دلیل توجه بسیار به مبانی اقتصاد و مسائل پیرامون آن به منابع اسلام باز می‌گردد. به اعتقاد معظم‌له دو پایه اقتصاد اسلامی عبارت‌اند از: «افزایش ثروت ملی» که کشور اسلامی باید کشور ثروتمندی باشد و اهداف والای خودش را در سطح بین‌المللی پیش ببرد. پایه دوم، «توزیع عادلانه و رفع محرومیت در جامعه اسلامی» است»). تز اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر انقلاب و تحمل آن توسط مردم ایران یکی از پارامترهای گسترش تمدن نوین اسلامی است.

2) شاخصه‌های نوین تمدن اسلامی

رهبر معظم انقلاب با درایت خویش و با درک مقتضیات زمان، همواره ضرورت توجه به مسائل نوین را در رأس برنامه‌های خود قرار داده است. یکی از آن‌ها مسأله تمدن نوین اسلامی است که تحقق آن طبعاً ضرورت توجه به مسائل نوینی را می‌طلبد از جمله ابتکار و خلاقیت، توجه به رسانه‌های مدرن، هنر، سینما، بهبود روابط بین‌الملل، صدور احکام فقهی مناسب با نیازهای جدید بشری و غیره که به تناسب، این مسائل و دیدگاه معظم‌له درباره آن‌ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

2-1) تلاش، کار وابتکار (خلاقیت)

اسلام هرگز کار و تلاش را جدا از پرستش و عبادت نمی‌داند. در این اندیشه انسان فعال مورد عنایت خداوند و اولیای او هستند و افرادی که از زیر کار شانه خالی می‌کنند، مورد طرد و لعن ایشان هستند. بر این اساس مقام معظم رهبری بیان کرده است: «کار به معنای وسیع کلمه، شامل کار یدی، کار جسمی، کار فکری و کار علمی و کار مدیریتی، در واقع محور پیشرفت و حرکت و حیات مستمر جامعه است. این را باید همه بدانیم. اگر کار نباشد، سرمایه، مواد و انرژی و اطلاعات، هیچ کدام برای انسان مفید نخواهد بود. کار است که مانند روحی می‌دمد در سرمایه، در انرژی، در مواد اوّلیه و آن را تبدیل می‌کند به یک موجود قابل مصرف تا انسان‌ها بتوانند از آن استفاده کنند. ارزش کار این‌هاست. در اسلام کار، عبادت و ارزش شمرده شده است». نکته مهم دیگر در بیان ایشان حضور کار و تلاش جمعی است که در کشور ما رضایت‌بخش نیست و جزء خصلت‌های ملی ما نشده است و باید آن را درست کنیم. ایشان مدیران و بازوان فعال کشور را به کار فناوری، صنعت، کشاورزی و تولید و تکثیر ثروت ملی تشویق و ترغیب می‌کنند. در دیدگاه معظم‌له انجام کارها به بهترین نحو از مسائل فوق مهم‌تر است). به اعتقاد ایشان در دنیای اقتصادی کنونی، فقط با کار و تلاش شبانه‌روزی و خلاقیت و ابداع و نوآوری می‌توان تمدن نوین اسلامی را پیش برد.

 

2-2) رسانه‌های مدرن، هنر و سینما

مسجد در صدر اسلام به عنوان مهم‌ترین رسانه جمعی و محل انتشار اخبار و عقاید محسوب می‌شد، بنابراین، در گسترش تمدن اسلامی نقش مؤثری را ایفا کرد. بعد از آنکه تمدن اسلامی با رکود مواجه شد، تمدن غربی در صنعت رسانه‌های جمعی به پیشرفت‌های بزرگی نائل گردید. امروزه با وجود فناوری‌های پیشرفته ارتباطی که غالباً از سوی تمدن غربی گسترش می‌یابد، فاصله زمانی و مکانی بین جوامع از بین رفته است و تمدن غربی از این طریق به دنبال نهادینه کردن سبک زندگی غربی و اشاعه زشتی‌ها در میان سایر جوامع است. قرآن کریم درباره اشاعه زشتی در تمدن اسلامی این گونه هشدار داده است: «إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (نور،19)، «کسانی که دوست دارند کارهای بسیار زشت [مانند آن تهمت بزرگ] در میان اهل ایمان شایع شود، در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهند داشت، و خدا [آنان را] می‌شناسد و شما نمی‌شناسید». از این رو، رسانه‌های مدرن و قوی برای مقابله با فرهنگ و سبک منحرف غربی و نیز برای صادر نمودن ارزش‌ها و مبانی اسلام در تمدن نوین اسلامی ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. به همین دلیل مقام معظم رهبری در مناسبت‌های مختلف بر تقویت رسانه‌های مدرن در تمدن نوین اسلامی تأکید می‌کنند و در خصوص هجمه رسانه‌ای تمدن غربی هشدار می‌دهند. برای مثال اصطلاح «جنگ نرم» در نگاه معظم‌له بیانگر هجوم بی‌امان رسانه‌ای تمدن غربی برای استحاله فرهنگی کشورهای مسلمان و حتی سایر کشورها است.

ایشان درباره سوء‌استفاده گسترده غرب از ابزار هنر به ویژه هنرهای نمایشی و سینما می‌فرمایند: «سیاستمداران غربی با استفاده از این روش، به دنبال سلیقه‌سازی و ترویج سبک زندگی غربی در سایر جوامع هستند». ایشان همچنین درباره اهمیت صنعت فیلم‌سازی برای انتقال فرهنگ‌ها بحث می‌کنند که تمدن غربی به اهمیت آن پی برده است و اکنون در حال پیاده‌سازی نیات درونی خود برای تسلط بر سایر فرهنگ‌ها هستند و در این کار بر اساس کار کارشناسی و با استفاده از جامعه‌شناسان، روانشناسان و مورخان، ضعف‌های ملت‌ها به‌ویژه ملت‌های اسلامی را  بررسی می‌کنند. همچنین با شناخت راه‌های تسلط بر آن‌ها، ساخت فیلم‌های خاصی را به فیلم‌سازان سفارش می‌دهند که در این زمینه همه مسئولان و مردم باید از فرهنگ اصیل خود و کشور مراقبت کنند (بیانات مقام معظم رهبری، .

 

2-3) بهبود روابط بین‌الملل

ارتباطات بین جوامع در دنیای کنونی بسیار پیچیده شده است و جوامع به ناچار با یکدیگر دارند. علت این موضوع این است که جمعیت جهان و نوع نیازهای بشری دچار تغییرات اساسی شده است. در تمدن‌های گذشته به علت محدودیت جمعیت و نیازهای آنان، اگر تمدنی به هر دلیلی با سایر تمدن‌ها ارتباط نداشت، شاید دچار اختلال‌های شدید در میان جامعه نمی‌شد. زیرا ارتباط جوامع با یکدیگر کم و در حد معاملات پایاپای بود. امّا در دنیای کنونی وضعیت برعکس شده و میزان ارتباط جوامع با یکدیگر بسیار افزایش یافته است و بسیاری از صاحبان قدرت از این طریق بر سایر ملت‌ها تأثیر می‌گذارند. برای مثال در صنعت نفت که موضوعی جهانی است، منافع همه کشورها آنچنان درهم‌تنیده شده است که با کوچک‌ترین اتفاقی در جهان، بازار آن دچار نوسان می‌شود. بر این اساس در تمدن نوین اسلامی به دو دلیل به روابط با سایر تمدن‌ها نیاز است: موضوع اوّل همان بحث رفع نیازهای افراد جامعه است؛ زیرا ممکن است در تمدن اسلامی کالایی به اندازه رفع نیاز داخلی وجود نداشته باشد و از طریق این رابطه، به جبران آن کمبود پرداخت. امّا موضوع دوم که از طریق روابط بین‌الملل باید آن را مورد توجه قرار داد، موضوع انتقال مبانی نظری انسان‌ساز و جامعه‌ساز اسلام است تا بدین ‌وسیله مقدمه ظهور منجی عالم بشریت فراهم شود. همان ذخیره الهی که تمدن نوین اسلامی را تا درجه اعلایش پیش خواهد برد. مقام معظم رهبری با تأسی بر مبانی فکری و معرفتی امام خمینی (ره) بر دیپلماسی بین‌المللی در تمدن نوین اسلامی تأکید دارند. ایشان از جهانی بودن مکتب سیاسی امام خمینی (ره) یاد می‌کنند که به دنبال صادر نمودن استقلال و عزت انقلاب اسلامی ایران به سایر کشورها بود. به اعتقاد ایشان نوع صدور پیام مکتب اسلام توسط امام (ره) به بشریت با آنچه آمریکا و سایرین با زور و توسل به بمب اتم به دنبال آن هستند، بسیار تفاوت دارد. در مکتب سیاسی، امام فکر درست و سخن جدید خود را با تبیین در فضای ذهن بشریت رها می‌کند. معظم‌له حرکت‌های پدید آمده در فلسطین و سایر کشورها را تحت تأثیر پیام جهانی انقلاب اسلامی ایران می‌داند که توسط بنیانگذار انقلاب در پیکره تاریخ تنیده شده است. به همین جهت موضوع فلسطین در اندیشه ایشان، موضوعی شخصی بین فلسطین و اسرائیل نیست، بلکه به همه مسلمانان مربوط می‌شود .

2-4) صدور احکام فقهی متناسب با نیازهای نوین بشر

دین اسلام که به عنوان دین خاتم معرفی شده است (احزاب، 40) باید برای هر مسئله جدیدی که در تمدن نوین اسلامی در خصوص نیازهای بشر مطرح می‌شود، راهکار داشته باشد و این امر به جامعیت قوانین اسلام باز می‌گردد. مقام معظم رهبری نیز بر این نکته تأکید دارند که در حوزه‌های علمیه باید افرادی مسلط به دانش‌های مورد نیاز برای پاسخگویی به نیازهای جدید پرورش یابند. وی می‌فرمایند: روزی که در جامعه و کشور ما صد نفر، پانصد نفر، هزار نفر شخصیت روحانی مانند امام وجود داشته باشند، شما ببینید چه حرکت عظیمی در این جامعه به وجود خواهد آمد. وقتی در جامعه ما صدها نفر شخصیت دارای دانش دین و مسلط بر منطق و استدلال دینی در فلسفه و کلام و فلسفه جدید و محاجه با شبهه‌افکنان وجود داشته باشند، ببینید چه اتفاق عظیمی در جامعه می‌افتد. وقتی به وسیله همین مجموعه، هزاران کتاب، مجله و مقاله‌های علمی در سطح دنیا با زبان‌های مختلف منتشر شود، شما ببینید چه خورشید فروزانی از این نقطه عالم بر همه فضای فکری جهان بشری پرتو خواهد افکند. تحقق همه این‌ امور میسر است .

 


نتیجه‌گیری

مقام معظم رهبری در تعریفی کلی، شاخصه تمدن اسلامی را بهره‌مندی انسان‌ها از همه ظرفیت‌های مادی و معنوی‌ می‌دانند که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. از جمله شاخصه‌های تمدن اسلامی که اندیشمندان و مورخان اسلامی در تاریخ اسلام بیان کردند و مقام معظم رهبری به شیوه منسجم‌تری درباره آن‌ها سخن گفتند، عبارت‌اند از محوریت قوانین قرآنی، خردورزی، علم، اخلاق، مجاهدت در راه خدا، حکومت مردمی، پرهیز از تحجر، ایجاد رفاه عمومی، استقرار عدالت، دوری از اقتصاد مبتنی بر ربا و تکاثر.‌ اما معظم له با درایت خویش و با درک مقتضیات زمان، مسأله تمدن نوین اسلامی را با مؤلفه‌های جدیدی مانند ابتکار و خلاقیت، توجه به رسانه‌های مدرن، هنر، سینما، بهبود روابط بین‌الملل و صدور احکام فقهی متناسب با نیازهای جدید بشری را مطرح نمودند تا تمدن اسلامی پویا شود و در رقابت با دنیای مدرن غرب باقی بماند و پویایی خود را حفظ کند. به اعتقاد معظم‌له گسترش تمدن نوین اسلامی به همت و خرد دسته‌جمعی نیاز دارد که در سایه وحدت، انضباط، کار، تلاش، ایمان به خدا، خلاقیت، عقلانیت، توانایی علمی و داشتن رسانه‌های قوی به وجود می‌آید.

 

 

نقش حياتي روحانيت در جامعه

نقش حياتي روحانيت در جامعه

 

 

یافته‏های عملی نشان می‏دهد كه اصلی‏ترین مانع بر سر منافع استعمارگران در جوامع اسلامی، اسلام و باورهای دینی مردم و روحانیت اصیل است.

مسئله روحانیت امروز یك مسئله اساسی است.

 اولاً برای خود روحانیون مطرح است كه بدانند واقعا تكلیف آنان چیست و چه كارهایی بیشتر بر عهده آنهاست و جامعه چه انتظاراتی از روحانیت دارد. ثانیا، این مسئله برای مردم نیز مطرح است؛ چون اقبال مردم به روحانیت با گذشته خیلی متفاوت است و مردم حقیقتا در مسائل دینی، دنیوی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، روحانیت را محل رجوع می‏دانند. ثالثا، برای دنیا مطرح است كه در یك حكومت اسلامی، در یك جامعه دینی، روحانیت چه نقشی بر عهده دارد، و این انتظارات را چگونه برآورده خواهد كرد.1

برای اینكه جامعه در مسیر خود، جهت صحیحی داشته باشد و دچار انحراف نشود، ضروری است همواره كارشناسان دینی و مذهبی مسیر جامعه را تصحیح كنند و معارف صحیح را در دسترس اجتماع قرار دهند. این مهم وظیفه روحانیت است كه باید نظام ارزشی اسلام را به شكل صحیح به جهانیان عرضه كند؛ نظام اقتصادی، حكومتی، سیاسی و بین‏المللی اسلام و سایر بخش‏های معارف اسلامی را كه تمام شئون زندگی بشر را فرامی‏گیرد.

     وجود اسلام در جامعه به عنوان یك نظام، و یك ایدئولوژی و جهان‏بینی حاكم، مرهون روحانیت است. این قشر اسلام را به خوبی می‏شناسد و می‏تواند به درستی به جامعه معرفی كند. اسلام چیزی نیست كه خود به خود به مردم معرفی شود، بلكه اسلام‏شناسان باید آن را معرفی كنند.2 به دلیل آنكه هر چیزی ارزشمندتر باشد بیشتر مورد دشمنی واقع می‏شود، دشمنی‏های بسیاری با روحانیت صورت می‏گیرد؛ زیرا اهمیت این نهاد برای دشمنان اسلام بیش از هر نهاد دیگری آشكار شده است.

     حضرت امام علت ترس از روحانیت را نیز ترس از اسلام می‏دانند: «از منبری می‏ترسند؛ برای اینكه مروّج اسلام است. از روحانی و اهل محراب می‏ترسند؛ برای اینكه مروّج اسلام است؛ چون از اسلام می‏ترسند.»3

    ایشان در جای دیگری می‏فرمایند: «از شماها هم كه می‏ترسند به عنوان اینكه شما هم مبیّن اسلام هستید و می‏خواهید كه اسلام را در خارج محقق كنید.»4

    با وجود توطئه‏های بزرگ و كوچك دشمنان اسلام و بدخواهان و عملكرد ناسالم و ناكارآمد غیرروحانیانی كه متصدی امور سیاسی ـ اجرایی شده بودند، حضرت امام و یاران‏ایشان‏بر خلاف‏میل‏شخصی،برای حفظ دستاوردهای سال‏ها مبارزه و جهاد، شانه‏های خود را زیر بار سنگین مسئولیت‏های گوناگون نظام جمهوری اسلامی نهادند.

     با رهبری‏های حضرت امام و وفاداری تاریخی ملت مسلمان ایران و فداكاری شاگردان و یاران ایشان در سال‏هایی كه مدیریت كلان و عمده كشور در اختیار روحانیان بود، عمران و آبادانی و خدمات اساسی زیادی در سراسر كشور و اقصا نقاط ایران اسلامی و مناطق فراموش شده و دورافتاده انجام گرفت.

روحانیت اصیل؛ وظایف، بایسته‌ها و آسیب‌ها

تهذیب

همراه تحصیلمان خودسازى کنیم، خودمان را بسازیم و تربیت کنیم؛ تنها به علم و یاد گرفتن مفاهیم اکتفا نکنیم؛ تهذیب اخلاق کنیم؛ رابطه مان را با خدا تقویت کنیم؛ آنچه را مى فهمیم و یاد مى گیریم در عمل پیاده کنیم. فقط یاد نگیریم که به دیگران بگوییم؛ یاد بگیریم که اول خودمان عمل کنیم و بعد به دیگران بگوییم...... براى اینکه بتوانیم یک روحانى کارآمد باشیم تنها به علم نمى توانیم اکتفا کنیم این شرط اول است شرط دوم تهذیب اخلاق است خودسازى است (بیانات در جمع طلاب مدرسه امام خمینى، 29/2/79)

ما وقتى مى توانیم عالمى براى احیاى دین در جامعه باشیم که اول خودمان را تزکیه کرده باشیم تا بتوانیم دیگران را تزکیه کنیم .... تربیت مردم فقط با حرف درست نمى شود. آدم ممکن است موعظه هاى خوبى هم یاد بگیرد برود سر منبر بخواند خیلى هم قشنگ حرف بزند اما نه خودش از آن بهره اى مى برد نه در مردم اثر مى کند. خوششان مى آید بهبه هم مى گویند اما هیچ اثرى در دلها نمى کند مخصوصا اگر ببینند رفتارش با گفتارش وفق نمى دهد (بیانات درحوزه علمیه ولى عصر(عج) بناب، 14/10/82)

تواضع و دلسوزى

باید بیاموزیم هر چه به علم و معرفت ما زیادتر مى شود اخلاص و تواضع و دلسوزى ما براى مردم بیشتر شود و بخصوص براى فقرا. اگر تابع پیغمبر اکرم و امام حسین و دیگران هستیم رفتار آنها باید در زندگى ما جلوه کند. (سخنرانى در جمع طلاب قزوین، 8/2/78)

اخلاص

من ادعا مى کنم و حاضرم اثبات بکنم که کارى که یک روحانى یک روز خالصانه انجام مى دهد ارزشش از همه نعمت هاى دنیا بیشتر است. آن وقت صحیح هست ما در مقابل چنین موقعیتى به یک چیز ناچیزى کارمان را بفروشیم و مزد برایش قائل بشویم؟! (سخنرانى در نشست هشتم فارغ التحصیلان، 18/2/83)

ساده زیستی

در همین دورانى که دوران طلبگى ما بود و روحانیت عزت و موقعیتى پیدا کرده بود در همین شهر وقتى بنده خودم تحصیل مى کردم و حدوداً 20 ساله بودم طلابى بودند که پنجشنبه و جمعه را عملگى مى کردند و از پول این دو روز، پنج روز دیگر را درس مى خواندند ..... فصل انارچیدن که مى شد فصل درآمد طلبه ها بود که با مزد این زحمت بتوانند درس بخوانند...... در همین مدرسه فیضیه کسانى را سراغ دارم که شبى که شام مى خوردند یک دانه کسمه بود آن وقت یک ریال و نیم بود. کنار درِ مدرسه فیضیه یک نانوایى بود شام آن ها، یکى از این نانها بود و بعضى شبها همین شام را هم نداشتند. با این شرایط درس خواندن، اسلام را نگه داشتند و چنین نهضت عظیمى در عالم به پا کردند که جهان استکبارى را به لرزه درآوردند. )بیانات در جمع روحانیون مبلّغ حوزه علمیه قم، 24/8/78)

بى اعتنایى به دنیا

پیراستگى و وارستگى و بى اعتنایى به دنیا بزرگترین سرمایه یک روحانى و مبلّغ و واعظ و کسى است که مى خواهد به جامعه دین را معرفى کند و برعکس، دلبستگى به امور دنیا باعث مى شود که هم شخص گوینده را در نظر مردم پست و حقیر کند و هم نظام و دستگاه روحانیت را پیش مردم خفیف کند (بیانات در جمع روحانیون مبلّغ حوزه علمیه قم، 24/8/78)

دنبال زرق و برق دنیا نباشید. نه پولش، نه مقامش به کسى وفا نکرده و نخواهد کرد و جز بدبختى براى انسان چیزى ندارد. تا جوان هستید و هنوز حب دنیا رسوخ نکرده در دل شما، مواظب باشید محبت این زرق و برقهاى دنیا، پست و مقام و پول و این ها در دلتان جا نگیرد والا ممکن است ضرر عالمى که مبتلاى به دنیا باشد از منفعتش بیشتر باشد. (بیانات حوزه علمیه ولى عصر(عج) بناب، 14/10/82)

درد مردم را بفهمیم

درد مردم را بفهمیم؛ متناسب با نیازهاى مردم و توقعاتى که از روحانى دارند سخن بگوییم. ... هر قدر مهربان و صمیمى و دلسوز باشید و این را در گفتار و رفتارتان به ثبوت برسانید در کارتان موفق تر خواهید بود ولى اگر دیگران احساس کنند که این انسان مغرور و خودخواه و متکبر است اولاً فوراً نتیجه مى گیرند که آخوندها همه متکبر هستند ثانیاً از نحوه رفتار شما تفسیرهاى غلط مى کنند. سعى کنید هم در گفتارتان مهربان و صمیمى و متواضع و متواضع و متواضع و خاکى باشید و هم در عمل این دلسوزى و مهربانى را نشان بدهید. رمز پیروزى کسى که داعیه هدایت و ارشاد و تربیت مردم را دارد در همین است. تا اعتماد مردم را جلب نکنید، تا درک نکنند و چنین ذهنیتى پیدا نکنند که شما دلسوزشان هستید به حرف و رفتارتان اهمیتى نمى دهند. (بیانات در جمع روحانیون مبلّغ حوزه علمیه قم، 24/8/78)

رفتار مهربان با مردم

هم در گفتارمان باید سعى کنیم که دیگران را ترغیب کنیم و هم رفتارمان طورى باشد که دیگران علاقمند شوند. اگر در فامیل و خانواده اى یک طلبه است باید آنقدر جاذبه داشته باشد و آنقدر باید به دیگران محبت بکند و تواضع داشته باشد که دیگران عاشق او بشوند. به پدر و مادر و خویشان و دوستانش آنقدر خدمت کند که دیگران بگویند کاش در فامیل ما روحانى پیدا مى شد، اگر اختلافى بین زن و شوهر پیدا مى شود اصلاح مى کند و اگر دو نفر با هم قهر هستند آنها را آشتى مى دهد و مشکلات را حل مى کند، روحانى است که هر چیزى را حل مى کند، ای کاش فامیل ما هم یک طلبه داشت. ولى اگر یک طلبه وقتی چهار کلمه درس خواند بادى به غبغب بیاندازد کأنه علوم اولین و آخرین در سینه او است و دیگر خضوع نکند و خاشع نباشد، در نشست و برخاست، به پدر و مادرش هم تکبر کند و عارش بشود که اینها پدر و مادر هستند و الى آخر، کسى رغبت نمى کند که بیاید روحانی بشود، مى گوید اگر روحانیت این است ما نخواستیم. (سخنرانى در جمع طلاب قزوین، 8/2/78)

با رفتار خودمان مردم را به اهل بیت علاقمند کنیم

با رفتار خودمان مردم را به اهل بیت علاقمند کنیم «کونوا لنا زینا و لاتکونوا علینا شینا». امام صادق(ع) به اصحابش سفارش مى کرد که طورى رفتار کنید که وقتى مردم مى بینند بگویند «هذا جعفرى». آنچه بیش از هر چیز امام تأکید مى فرمود که در رفتارتان رعایت کنید تا مردم بگویند اینها شاگرد امام صادق هستند «صدق الحدیث و اداء الامانه» ـ راستى و درستى ـ بود. چیزى که با اینها نمى سازد تظاهر بر خلاف واقع است، دلبستگى به دنیا، تجملگرایى، رقابت هاى نامعقول و چیزهاى دیگرى است که وقتى کسانى متوجه بشوند از روحانیت زده مى شوند. از روحانیت که زده شدند از پیغمبر و امام و از دین زده مى شوند و مسؤولش ما هستیم. رفتار ما باید طورى باشد که هر کس مى بیند و با ما معاشرت مى کند به یاد خدا بیفتد و محبت اهل بیت در دلش زیاد بشود. (سخنرانى در جمع مبلغین در سازمان تبلیغات، 21/8/79)

بازبان مردم با آنان سخن بگوییم

سعى کنیم کارایى خود را بالا ببریم و فعالیت خودمان را بیشتر کنیم و حضورمان در میان مردم بیشتر باشد و مطالبى که مورد حاجت مردم است بیشتر مطالعه کنیم و بیشتر بحث کنیم و آمادگى براى پاسخگویى به شبهات بیشتر پیدا کنیم و زبان جوانان و دانشگاهیان را بیاموزیم و راه تفاهم با آنها را یاد بگیریم .......امروز مردم این عصر و بخصوص قشر تحصیلکرده و دانشگاهى با زبان دیگر حرف مى زنند و اصطلاحى دیگر دارند ما این حرفها را که مى زنیم درست نمى فهمند چه مى گوییم آنها هم اصطلاحاتى دیگر دارند که ما نمى فهمیم، آشنا نیستیم، عملاً تفاهم حاصل نمى شود ما حرف خودمان را مى زنیم و آنها هم حرف خودشان را مى زنند نه ما درست مى فهمیم که آنها بگویند درد ما چیست و نه آنها جواب ما را میفهمند این گونه سخن گفتن که اسقاط تکلیف نمى کند بیان اصطلاحات که موضوعیت ندارد، هدایت موضوعیت دارد، رفع شبهه موضوعیت دارد. ما باید طورى صحبت کنیم که آنها بفهمند و قانع شوند و این در صورتى است که ما زبانشان را یاد بگیریم. منظورم زبان فارسى و ترکى نیست، بلکه منظورم اصطلاحات آنها است. تا این کار را نکنیم نمى توانیم با همدیگر گفتگو و تبادل نظر داشته باشیم و قانعشان کنیم )سخنرانى در جمع طلاب قزوین، 8/2/78)

2. سیاسی

لزوم درک مسایل سیاسی

باید سعى کنیم مسائل سیاسى دنیا را درک کنیم؛ بفهمیم چه چیزهایى است که جنبه محورى دارد در جامعه که اگر اینها بماند دین ممکن است بماند، اما اگر اینها از بین برود دیگر هیچ ضمانتى براى بقاى دین نخواهد بود، این ها از لاى کتابهاى درسى در نمى آید، نه در سیوطى نوشته، نه در مغنى نوشته، نه در شرح لمعه، نه در رسائل و نه در مکاسب، یک فهم اجتماعى مى خواهد. محیط ما باید طورى باشد که این فهم را به طلبه بدهد. او سرش در کتاب است این کتاب را مى خواند، الفیه را از اول تا آخر مى خواند. از آخر هم مى خواند برمىگردد تا اول، خیلى خوب، قرآن را هم حفظ کند. نهجالبلاغه را هم حفظ کند، اما اگر از این مسائل هیچ سر در نیاورد طعمه خوبى خواهد شد براى دشمنان اسلام که از موقعیتش استفاده کنند. خودش را گول بزنند، مردم را هم به واسطه او فریب بدهند. (بیانات در حوزه علمیه ولى عصر(عج) بناب، 14/10/82)

لزوم آشنایی با مسائل سیاسی

ما اگر بخواهیم کلاه سرمان نرود باید در کنار درس خواندنمان آگاهى هاى سیاسى مان بالا برود. به تعبیر مقام معظم رهبرى دانشجو، اعم از طلبه و دانشگاهى باید تحلیل سیاسى داشته باشد، بفهمد اوضاع چه خبر است، اطلاعاتى داشته باشد که بتواند درک کند و الحمدلله این درک به برکت رهنمودهاى حضرت امام در کشور ما خیلى خوب پیشرفت کرده. ولى کافى نیست. مادر کنار آموزشهایمان باید برنامه اى برای این کار داشته باشیم به صورت صحیح و به صورت معتدل، نه اینکه طلبه تشویق بشود برود مطالعه سیاسى کند، ولی درسش را فراموش کند یا عبادتش را فراموش کند. (بیانات در جمع طلاب مدرسه انوار الرسول، 25/2/82)

لزوم شناخت شرایط محیط

براى اینکه روحانى کارآمدى باشیم باید شرایط محیط را شرایط زندگى را شرایط جهان را بشناسیم، بدانیم در دنیا چه خبر است، چه کسانى دست اندرکار جریانات سیاسى و اجتماعى جهان هستند، چه اهدافى دارند، براى ما چه نقشه هایى کشیده اند و در مقابل آنها چگونه باید رفتار کنیم. (بیانات در جمع طلاب مدرسه امام خمینى، 29/2/79)

گاهى اتفاق افتاده است که عالمى از لحاظ علمى کمبودى نداشته و از لحاظ تقوا هم ممتاز بوده است، اما در تشخیص مصالح اجتماعى ضعیف بوده است. این تعبیر را همه کم و بیش شنیدهاید و شاید به کار برده باشید که فلان عالم ساده بود. نمى گویند علمش کم بود و بى تقوا بود. منظور از ساده این است که نسبت به مصالح اجتماعى و سیاسى آشنایى کافى نداشت و زود گول مى خورد و کلاه سرش مى رفت، شیاطین دورش را مى گرفتند، القائاتى به او مى کردند که اگر چنین نکنید چنان مى شود و دین از بین مى رود، در صورتى که عکس مطلب بود. پس ما غیر از علم و تقوا، آشنایى به مسائل زمان هم لازم داریم. (بیانات در جمع طلاب همدان، 16/3/78)

استفاده از فرصت

به برکت حرکت بامیمنتى که به رهبرى امام راحل(رضوان الله علیه) انجام گرفت روحانیت عزتى پیدا کرد که باز در تاریخ ما در این عصرهاى اخیرى که اطلاع داریم بى سابقه بود. حالا وقتى است که از این فرصت ها استفاده بکنیم، خودمان را بازبیابیم، موقعیت خودمان را درک بکنیم، توان خودمان را براى کارها بپذیریم، درک کنیم، بشناسیم. (سخنرانى در نشست هشتم فارغ التحصیلان، 18/2/83)

عظمت روحانیت در سایه انقلاب

من خوب یادم هست آن وقتى که طلبه شدم خودم هم درک مى کردم که مردم به روحانى به چشم گداى سربار جامعه و کسى که فایده اى براى جامعه ندارد و احیانا ضرر دارد .... خود بنده وقتى مى خواستم طلبه بشوم دوستان فامیل ها آشناها هم به خودم هم به پدرم مى گفتند چرا مى گذارى بچه ات گدا بشود؟! آخوندى یعنى گدایى! حتى متدینینى که وجوهات به آخوندها مى دادند آن ها هم به این چشم مى دادند ..... خدا به برکت انقلاب اسلامى و برکت خون هاى شهدا و رهبرى امام آن چنان عزتى به ما بخشید که یک معمم در کشورهاى خارجى هم مردم به احترام امام به او احترام مى گذاشتند. (بیانات در پنجمین دوره بصیرت روحانیون ندسا، 17/2/84)

3. اجتماعی

توجه به جایگاه روحانیت در اجتماع

جایگاه روحانیت در اجتماع جایگاه راهنمایى است در بیابان تاریک. اگر بخواهیم تشبیه بکنیم به سایر قشرها. وجود روحانیت در جامعه مثل وجود یک پزشک حاذق مى ماند در یک جامعه. اگر پزشک نباشد امراضى جسمانى بهبود پیدا نمى کند و چه بسا بعضى معالجات نابجا موجب مرگ بیمار بشود. ما اگر معتقد باشیم ـ که البته هستیم ـ که انسان از نظر روحى و معنوى هم دچار بیمارى هایى مى شود و بیشترین همّ ادیان و بخصوص دین مقدس اسلام معالجه این امراض است، باید بگوییم روحانى پزشکى است که وظیفه معالجه بیماران معنوى و روحى را به عهده دارد. (سخنرانى در همایش (روحانیت چالش ها و راهکارهاى پیشرو» در ملایر، 9/10/81)

اعتدال در همه مسائل. هم در تحصیل، آن قدر در درس غرق نشویم که از عبادت باز بمانیم، یک دعاى عهد صبح نخوانیم و تجدید عهدى با امام عصر نداشته باشیم زشت است براى یک روحانى، اصلاً افتخار ما به نوکرى امام زمان است. اگر روزى یک مرتبه عرض ارادت نکنیم و تجدید میثاق نکنیم رابطه ما با صاحبمان ضعیف مى شود و یادمان مى رود. این اندازه را باید با خودمان در کنار تحصیلمان وقت براى عبادت و خودسازى بگذاریم. اگر طلبه اصلاً نافله نخواند و در شبانه روز چند دقیقه براى قرائت قرآن وقت نگذارد پس چه کسى بخواند؟ (بیانات در جمع طلاب همدان، 16/3/78)

لزوم خود انتقادی

یکى از واجب ترین وظایف ما این است که از خودمان انتقاد کنیم از خود شخصى مان، نه من از شما و شما از من، درست است که کل ما از یک گروه اجتماعى هستیم ولى بیشتر تأکیدم بر این است که خود شخصى، بنده بنشینم فکر کنم آیا واقعا آنچه وظیفه من بوده انجام دادهام؟ در رفتار و گفتارم کوتاهى نبوده؟ آنجا که من را دعوت کردند سخنرانى کنم به قدر کافى و تا حدی که براى من میسر بوده مطالعه کردم؟ اگر مردم احتیاج به مطلبى داشتند و شبهه اى داشتند به قدر کافى رفتم جوابش را یاد بگیرم یا یک چیزى سرهم بندی کردم و سر طرف را شیره مالیدم؟ و بالاتر از این، مسأله رفتار است. آیا رفتار ما طورى بود که مردم را نسبت به دین خوش بین و علاقه مند بکند؟ (بیانات در جمع روحانیون مستقر استان یزد، 13/9/82)

لزوم همدلی بیشتر روحانیان

این اختلاف تشخیص ها در مسائل اجتماعى موجب افتراق ما، پراکندگى ما و احیانا خداى نکرده دشمنى ما نسبت به همدیگر نشود، بلکه بیشتر به همدیگر خوش بین بشویم، با همدیگر همکارى داشته باشیم، با همکارى همدیگر به هدف نزدیکتر بشویم. در نتیجه هم خدا خشنودتر باشد، هم قلب مقدس ولى عصر از ما شادتر باشد، هم ما در زندگیمان موفق تر باشیم. از این بهتر هم مى شود؟ هم ما موفق تر شویم و به هدفمان بهتر برسیم و هم خدا و پیغمبر از ما بیشتر راضى باشند. دیگر چه مى خواهیم؟! (بیانات در جمع طلاب در مدرسه فیضیه، 20/2/84)

4. علمی

علم خود را گسترش دهیم

این علم امانتى در دست ماست. هرکس لیاقت این را داشته باشد صاحب امانت مى شود این علم که فقط براى من و شما از عرش الهى نازل نشده، براى همه مخلوقات است :«رحمه للعالمین» ما که امانتداریم باید سعى کنیم هر چه بیشتر اینها را در بین انسان ها گسترش بدهیم اول در شهر خودمان، بعد در کشور خودمان، بعد در کشورهاى اسلامى، بعد در سایر کشورهاى دنیا، متأسفانه خیلى از ماها خیال مى کنیم که از مرز شهر خودمان یا حداکثر کشور خودمان که خارج بشویم دیگر اصلا جایى براى آموزش دادن این علوم وجود ندارد. (سخنرانى در حوزه علمیه قائم‌شهر، 12/2/84)

و- آسیب‌ها

انزوای روحانیت

ما نیز باید عبرت بگیریم و متوجه باشیم که احتمال دارد چنین جوى براى روحانیت آینده پیش بیاید؛ یعنى خداى ناکرده، باز غرب زده ها بتوانند در ارگان هاى حکومتى و در مراکز تصمیم گیرى نفوذ پیدا کنند و از همان ابزارهایى که آن زمان به کار گرفتند، دوباره استفاده کنند و باز روحانیت منزوى بشود و بار دیگر باز همان تجربه تکرار شود که روحانیت نمى تواند نقش خودش را در صحنه سیاسى ایفا کند و گول و فریب دیگران را خواهد خورد یا اگر هم گول نخورد آنها به زور او را از صحنه خارج خواهند کرد. این خطرى است که مى تواند در آینده تهدید کننده باشد. (بیانات در همایش نقش روحانیت در پیدایش و استمرار انقلاب اسلامى، 26/3/79)

دنیازدگی

در روایتى است که از امام صادق(ع) سؤال کردند معنى هدایت را فرمودند: العالم الذى ذکّرک الاخره .نگاه کردن به صورت آن عالمی عبادت است که دیدن او تو را به یاد خدا بیاندازد و به یاد آخرت بیاندازد؛ امّا آن عالمى که مفتون دنیاست کالنظر الیه فتنه امّا آن کسى که تحصیل علم کرده یا لباس عالمى به تنش هست امّا وظایف عالم را رعایت نمى کند به جاى اینکه از حقایق دین بهره مند بشود و دل از دنیا بکند و توجهش به آخرت و ماعنداللَّه باشد دلبسته به دنیا بشود چنین عالمى نه تنها نگاه کردن به او عبادت نیست بلکه فتنه است باعث گمراهى هم مى شود. ارتباط با چنین عالمى که خودش مفتون به شیطان است و مفتون به دنیاست باعث گمراهى هم مى شود، چه برسد به این که انسان را نجات بدهد و به آخرت دعوت کند. )بیانات در جمع طلاب یزد(

غرور و تکبر

متأسفانه بعضی کسانى که در سلک روحانى و در این لباس هستند رفتارشان با غیرروحانى آنچنان است که خودشان را یک سروگردن را بالاتر مى بینند و خود را عالم و دیگران را جاهل مى دانند و فکر مى کنند اینها پست هستند و صلاحیت سؤال ندارند و خودشان خیلى مغرور و متکبر هستند. البته خیلى کم است ولى پیدا مى شود. یکى کافى است که وقتى با یک جوان اینطور برخورد شود، سایر جوانان را برهاند و بگویند آخوندها مغرور هستند. باید سعى کنیم برخورد متواضعانه داشته باشیم.......باید با مهربانى و صمیمیت برخورد کنیم. برخورد متواضعانه، من تجربه بسیار مثبتى از این کار دارم. (بیانات در جمع طلاب مدرسه امام خمینى، 13/3/78)

ناآگاهى از شرایط سیاسى و اجتماعى

ناآگاهى نسبت به شرایط سیاسى و اجتماعى ما گاهى باعث این مى شود که از ناحیه روحانیت ضررهایى به جامعه اسلامى بخورد که از دیگران این ضررها ساخته نیست. ...دشمنان ما... مى خواهند روحانیت سکوت کند تا آن ها خر خودشان را برانند. ما هستیم که مى توانیم مردم را هوشیار کنیم، از انحرافات نجاتشان بدهیم. نگذاریم در دام شیاطین بیفتند اگر محافظه کارى کنیم و سکوت کنیم، از سکوت ما دشمنان استفاده مى کنند. آن جایى که باید مردم را روشن کرد باید این کار را انجام دهیم، ولو به ضررمان تمام بشود، ولو آبرویمان بریزد، ولو دیگر کمک هایى که مردم یا مسؤولین مى کنند دیگر نکنند. وظیفه است باید گفت و مردم را هوشیار کرد. (بیانات در حوزه علمیه ولى عصر(عج)بناب، 14/10/82)

ضعف سازماندهى

در زمینه سازماندهى روحانیت ما خیلى کوتاهى کردیم. کار فردى زیاد واقع شده تلاش هایى هر گوشه اى، هر کسى اخلاصى دارد تقوایى دارد دلسوزى براى اسلام دارد به اندازه توانش کوشش مى کند اما این کارها وقتى نتیجه مطلوب را مى دهد که در یک طرح جامعى طرح ریزى بشود؛ هر کسى به عنوان یک مهره اى از یک دستگاه به کار گرفته بشود، کارها به هم پیوند بخورد، تأثیر و تأثر در همدیگر داشته باشد؛ تأثیرش تصاعدى بالا برود. ما در روحانیت چنین دستگاهى نداریم تلاش هم شده مخصوصا چند مرتبه که مقام معظم رهبرى قم تشریف آوردند با علما و روحانیون و طلبه ها صحبت کردند راهنمایى هایى فرمودند ولى در عمل آن طور که باید و شاید پیشرفتى حاصل نشده؛ باز هم کارها پراکنده، مکرر، موازى و بدون برنامه، بدون کارشناسى، انجام مى گیرد و نتیجه مطلوبى از آن حاصل مى شود.) سخنرانى در جمع مبلغین در سازمان تبلیغات، 21/8/79)

نقصان در دروس حوزوی

یک مقدارى هم کمبودهاى ما از این جهت است که معلوماتى که امروز جامعه ما احتیاج دارد ما امروزه در حوزه هایمان نمى آموزیم، مطالعاتمان شامل آنها نمى شود. ما چیزهایى را مطالعه مى کنیم که خودشان فى حدنفسه خوب است و لزوم دارد ولى چیزهاى الزامى هم به مقتضاى زمان وجود دارد که توجه به آن نداریم.

و آن این است که طلبه بعد از ده پانزده سال که در حوزه درس مى خواند .... وقتى وارد جامعه مى شود آن را که جامعه از او انتظار دارد مجهز نیست این چیز تازه اى نیست .... روحانیت احتیاج به تجدید نظر در برنامه هاى درسى دارد کما اینکه، بعد از فراغت از تحصیل برنامه ریزى و سازماندهى براى تبلیغ و تدریس و انتقال معلومات به جامعه نیاز است در یک کلمه احتیاج به یک مدیریت شایسته و کارآمد داریم) سخنرانى در جمع طلاب قزوین، 8/2/78)

خطر عمامه به سرهای منحرف

اگر ما مبانى اعتقادى مان را تقویت نکنیم جواب شبهه ها را درست یاد نگیریم اول ایمان خودمان را مى بازیم بعد ممکن است خداى نکرده بزرگ ترین ضربه و لطمه را به اسلام و جامعه اسلامى بزنیم؛ خون هاى شهدا را به باد بدهیم مخصوصا که عمامه هم سرمان باشد. دشمنان از خدا مى خواهند یک عمامه به سرى باشد که بتواند از آنها حمایت کند افکار آنها را پخش کند یک اسم آیهالله هم براى او درست مى کنند؛ احیانا ممکن است یک وقت یک چندى به او پول هم بدهند تا شهریه اى هم بدهد، یک تقسیمى هم بکند. این سابقه دارد تازگى ندارد. (سخنرانى در جمع طلاب شهرستان بناب، 15/11/80)

انفعال در برابر اتهام زنی دشمنان

متهم مى کنند روحانیت را که اینها یک افکارى دارند که به درد عهد دقیانوس مى خورد؛ اینها به درد زندگى امروز نمى خورد. و متأسفانه و با هزار تأسف کسانى هم به موضع انفعال مى افتند و سعى مى کنند که بگویند نه مطلقا احکام اسلام ثبات ندارد، هر چیزى را باید طبق مقتضاى زمان عمل کرد. (سخنرانى در همایش «روحانیت چالش ها و راهکارهاى پیشرو» در ملایر، 9/10/81)

پروتستانتیسم اسلامی

گفتند پروتستان ها معتقدند که هر کسى مى تواند خودش از کتاب مقدس استفاده کند ما هم براى این که احتیاج به آخوندها نداشته باشیم احتیاج به این نداشته باشیم که مرجع فتوا بدهد، هر چه دلمان خواست به کتاب مقدس نسبت بدهیم، به قرآن نسبت بدهیم؛ ما هم مى گوییم یک پروتستانتیسم اسلامى باید به وجود بیاورند؛ یعنى مردم دیگر در خانه امام و مرجع تقلید و علما نروند! (سخنرانى در همایش «روحانیت چالش ها و راهکارهاى پیشرو» در ملایر، 9/10/81)

 

ویژگیهای قرآن

قرآن مجید، برترین و آخرین پیام خداوند و بزرگ ترین گوهر گرانبهای به جای مانده از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سرچشمه جوشان معارف اسلامی و اقیانوس بیکران حقایق است. پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: به درستی که این قرآن نوری است آشکار و ریسمانی محکم، پناهی مطمئن و مقامی بالا، شفای شفاخواهان و فضیلتی بزرگ و سعادتی عظمی است. امام علی - علیه السّلام - فرمود: قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که روندة آن گمراه نگردد، شعله ای است که نور آن تاریک نشود، جدا کنندة حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستون های آن خراب نشود.
نخستین گام برای ورود به دریای بیکران قرآن و نوشیدن و نیوشیدن معارف حیات بخش آن، شناخت دقیق این کتاب گران سنگ و راه صحیح فهم آن است. آنان که قرآن راآن گونه که هست، نشناخته اند، آن گونه که باید، به آن ارج نمی نهند و چنان که بایسته است، از آن بهره نمی برند. از میان راه های مختلفی که برای شناخت این کتاب بزرگ و راه یابی به فهم معارف آن فرا روی بشر قرار دارد،نزدیک ترین و بهترین راه، بهره گیری از بیانات نورانی خود قرآن است و این سنت نیکویی است که به پیروی از امامان معصوم (ع) قرآن شناسان شیعه دنبال کرده اند. قرآن کریم در آیات متعددی ویژگی ها و اوصاف خود را بیان می فرماید. برخی از مهمترین آن ها عبارت است از:

١. سخن خدا
آیه ٦ سوره توبه می فرماید:
وَإِنْ أَحَدٌ مِنْ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَک فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ
واگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده تا سخن خدا را بشنود

٢. قرآنی بزرگ
در آیه ٨٧ سوره حجر آمده است:
وَلَقَدْ آتَیْنَاک سَبْعًا مِنْ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ
و به تحقیق به تو سبع مثانی و قرآن بزرگ را دادیم.

٣. گرانمایه
خداوند در آیه ٥ مزّمّل فرموده است:
إنَّا سَنُلْقِی عَلَیْک قَوْلًا ثَقِیلًا
به راستی که بر تو گفتاری گران و سنگین می افکنیم

٤. ارجمند
آیه ٧٧ واقعه می فرماید:
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ
به راستی که آن (کتاب) قرآن ارجمند است

٥. پربرکت
در قرآن کریم آمده است:
(بروج ،21) بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ
بلکه آن قرآن پر برکت است

٦. مبارک و پر برکت
آیه ٩٢ انعام می فرماید:
و هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ
واین کتاب بابرکتی است که آن را فرو فرستادیم

٧. نیکوترین سخن
آیه ٢٣ سوره زمر می فرماید:
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً
خداوند؛ نیکوترین سخن را به صورت کتابی همگون فرو فرستاد

٨. تصدیق کننده کتابهای پیشین
قرآن در مورد خود آورده است:
وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ (یوسف ،111)
بلکه( قرآن ) تصدیق کننده(و گواه درستی) کتاب های پیش از آن است

٩. مشرف و حاکم بر کتاب ها آسمانی دیگر
در آیه ٤٨ مائده در وصف قرآن آمده است:
مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ
در حالی که تصدیق کننده کتاب های پیشین و مشرف برآنان است

١٠ . دلیلی روشن
آیه ١٥٧ سوره انعام می فرماید:
فَقَدْ جاءَکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ
به تحقیق که برای شما دلیل روشنی از سوی خداوندگارتان آمد

١١ . جدا کننده حق از باطل
در آیه اول سوره فرقان آمده است:
تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً
خجسته باد کسی که بر بنده خود فرقان(جداسازنده حق از باطل) را فرو فرستاد تا هشدار دهنده ای برای جهانیان باشد

١٢ . استوار و بدون کژی
در وصف قرآن آمده است:
(زمر ،28) قُرْآناً عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ
قرآنی عربی بدون کژی و انحراف .

١٣ . بیانی رسا
در آیه ٥٢ از سوره ابراهیم آمده است:
هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ
این (معارف قرآنی) بیان رسایی برای مردم است

١٤ . یادآوری با حکمت خداوند
در آیه ٥٨ آل عمران می فرماید:
ذلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الْآیاتِ وَ الذِّکْرِ الْحَکِیمِ
آن (حقایق) که بر تو تلاوت می کنیم، از آیات(الاهی) و یادآوری با حکمت است

١٥ . پند برای مردم
آیه ٥٧ یونس می فرماید:
یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ
ای مردم به تحقیق شما را از سوی خداوندگارتان پندی آمد

١٦ . شفای دردهای انسان ها
در آیه ٥٧ یونس آمده است:
یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ
ای مردم به تحقیق از سوی خداوندگارتان پند وبهبودی بخشِ بیماریهای درون برایتان آمد

 

وظايف و اختيارات شوراي نگهبان  حاصل ضمانت اجراي مذكور، از يك طرف، جلوگيري از تعطيلي امور مردم مي‏باش

 

 

 

وظايف و اختيارات شوراي نگهبان

حاصل ضمانت اجراي مذكور، از يك طرف، جلوگيري از تعطيلي امور مردم مي‏باشد واز طرف ديگر، مسؤوليت اخلاقي آن متوجه شوراي نگهبان به عنوان «پاسدار شرع وقانون اساسي» خواهد شد.

فارس: وظيفه اصلي شوراي نگهبان پاسداري از احكام اسلام و قانون اساسي از طريق نظارت بر قوانين و مقررات مي‏باشد.

بند اول ـ نظارت بر قوانين و مقررات

243.وظيفه اصلي شوراي نگهبان پاسداري از احكام اسلام و قانون اساسي از طريق نظارت بر قوانين و مقررات مي‏باشد.قانون اساسي دامنه ضرورت تطبيق قوانين و مقررات كشور با شرع و قانون اساسي را به ترتيب ذيل مشخص نموده است:
1 ـ اصل چهارم قانون اساسي مقرر مي‏دارد: «كليه قوانين و مقررات مدني، جزائي،مالي، اقتصادي، اداري، فرهنگي، نظامي، سياسي و غير اينها بايد بر اساس موازين اسلامي باشد.اين اصل بر اطلاق يا عموم همه اصول قانون اساسي و قوانين و مقررات‏ديگر حاكم است و تشخيص اين امر بر عهده فقهاي شوراي نگهبان است».

اصل مذكور قاعده آمره‏اي است كه اجراي آن مي‏تواند گامي اساسي در تحقق وفعليت يافتن حاكميت اسلام از طريق حكومت جمهوري اسلامي به شمار آيد.تأكيدقانون اساسي بر اساس قرار دادن موازين اسلامي در مورد «كليه قوانين و مقررات...» وحاكم بودن آن «بر اطلاق يا عموم همه اصول قانون اساسي و قوانين و مقررات ديگر»خود مؤيد اين مطلب به نظر مي‏رسد.در اين خصوص، قانون اساسي فقهاي شوراي نگهبان را مرجع تميز و تشخيص مطابقت قوانين و مقررات با موازين اسلامي دانسته است، بدون آنكه آئين تشخيص و نحوه به اجرا در آوردن حكم آن را مشخص كرده باشد.

2 ـ به موجب اصل هفتاد و يكم: «مجلس شوراي اسلامي در عموم مسائل در حدودمقرر در قانون اساسي مي‏تواند قانون وضع كند» .به ترتيبي كه ملاحظه مي‏شود، بر عكس حاكميت موازين اسلام بر اطلاق و عموم قوانين، حاكميت قانون اساسي فقط ناظر بر مصوبات مجلس شوراي اسلامي است بنابراين، قوانين و مقررات گذشته، تا زماني كه مورد اصلاح و تجديد نظر قرار نگرفته باشند (و لو آنكه مخالف قانون اساسي به نظر برسند) معتبر خواهند بود.

با توجه به ضرورت‏هاي فوق، موارد و مراتب و چگونگي نظارت شوراي نگهبان برقوانين و مقررات از نظر شرع و قانون اساسي به ترتيب ذيل قابل بررسي است:

اول ـ نظارت شرعي بر اصول قانون اساسي

244.اصول قانون اساسي توسط «قوه مؤسس قانونگذار» (مجلس بررسي نهايي قانون اساسي و آراء عمومي) به تصويب رسيده است.در اين خصوص، هيچيك از اصول برديگري مزيت و رجحان ندارد، منطق قانونگذاري اقتضا نمي‏كند كه در يك قانون واحد(با اصول همسطح و همزمان) اصلي را فداي اصلي ديگري بنماييم.با وجود اين، برخي از علماء حقوق، علاوه بر طبقه‏بندي سنتي قواعد حقوقي (قانون اساسي، قوانين عادي،مقررات دولتي و..). گاهي اوقات نسبت به قواعد حقوقي واحد قائل به دسته‏بندي وقبول سلسله مراتب هستند.مثلا در قانون اساسي پاره‏اي از اصول فرا دستوري (1) رامي‏پذيرند كه احكام آن بر ساير اصول قانون اساسي برتري دارد.اعلاميه‏هاي حقوقي وحقوق فطري از آن جمله‏اند. (2) قانونگذار اساسي ما نيز، با مبنا قرار دادن حاكميت اسلام، چنين طبقه‏بندي را در اصل چهارم قانون اساسي تأسيس نموده و ضمن اعلام ضرورت انطباق كليه قوانين و مقررات با موازين اسلام، مقرر مي‏دارد: «اين اصل براطلاق يا عموم همه اصول قانون اساسي...حاكم است و تشخيص اين امر بر عهده فقهاي شوراي نگهبان است» .

البته، طبقه‏بندي مذكور، به معناي بطلان اصول متعارض به نظر نمي‏رسد، بلكه همه اصول پا بر جا مي‏ماند، اما به هنگام تطبيق مصوبات مجلس با موازين اسلام و قانون اساسي، اگر مصوبه مورد نظر، پس از تشخيص اكثريت اعضاي شوراي نگهبان، دراجراي قانون اساسي و با قانون اساسي منطبق بود، ولي با تشخيص اكثريت فقهاي اين شورا، خلاف موازين شرعي به نظر رسيد، اين مصوبه قابل اجراء نمي‏باشد و براي تجديد نظر به مجلس برگردانيده مي‏شود.نمونه بارز آن، موضوع «دولتي كردن بازرگاني خارجي» مصوب 21/2/1361 مجلس شوراي اسلامي مي‏باشد كه در اجراي اصل چهل و چهارم قانون اساسي (كه بازرگاني خارجي را جزء بخش دولتي مقرر داشته است) به تصويب رسيد.شوراي نگهبان، پس از بررسي، اين لايحه را از لحاظ قانون اساسي مورد تأييد قرار داد، اما از لحاظ موازين شرعي انحصار دولتي نسبت به صادرات و واردات مورد تأييد اين شورا قرار نگرفت (3).

دوم ـ نظارت شرعي و قانوني بر مصوبات مجلس

.245 «مجلس شوراي اسلامي نمي‏تواند قوانيني وضع كند كه با اصول و احكام مذهب رسمي كشور يا قانون اساسي مغايرت داشته باشد.تشخيص اين امر...بر عهده شوراي نگهبان است» (اصل هفتاد و دوم) .

در اجراي اين منظور، اصل نود و چهارم مقرر مي‏دارد:

«كليه مصوبات مجلس شوراي اسلامي بايد به شوراي نگهبان فرستاد شود.شوراي نگهبان موظف است آن را حداكثر ظرف مدت ده روز از تاريخ وصول از نظر انطباق بر موازين اسلام و قانون اساسي مورد بررسي قرار دهد و چنانچه آن را مغاير ببيند براي تجديد نظر به مجلس بازگرداند.در غير اين صورت مصوبه قابل اجرا است» .


علاوه بر آن، به موجب اصل هشتاد و پنجم:

 

«در موارد ضروري (مجلس) مي‏تواند اختيار تصويب برخي از قوانين را با رعايت اصل هفتاد و دوم به كميسيون‏هاي داخلي خود تفويض كند...همچنين مجلس...مي‏تواند تصويب دائمي اساسنامه سازمانها، شركتها، مؤسسات دولتي يا وابسته به دولت را با رعايت اصل هفتاد و دوم به كميسيونهاي ذيربط واگذار كند...» .


به بررسي موضوع مي‏پردازيم:

الف ـ ضرورت ارسال كليه مصوبات به شوراي نگهبان

246.مجلس شوراي اسلامي در مقام قانونگذاري و نظارت، و در موارد گوناگون، اصالتا و يا از طريق كميسيون‏هاي داخلي خود اقدام به تصويب مي‏نمايد.اين مصوبات، پس از طي مراحل قانوني، لازم الاجرا مي‏گردد و در مجموعه قوانين قرار مي‏گيرد.بدين خاطر،از لحاظ انطباق با شرع و قانون اساسي، ارسال تمامي مصوبات اعم از قوانين (عام،خاص، تفويضي، تفسيري و بودجه) و يا مصوبات ناشي از نظارت استصوابي مجلس بر قوه مجريه (نظير عهدنامه‏ها و موافقت‏نامه‏هاي بين المللي) به شوراي نگهبان الزامي است.البته، بايد توجه داشت كه مجلس، در ايفاي همه وظايف خود (قانونگذاري ونظارت) در اتخاذ تصميم از طريق رأي اكثريت اقدام به «تصويب» مي‏نمايد.اگر آنگونه كه قانون اساسي مقرر مي‏دارد: «مجلس شوراي اسلامي بدون وجود شوراي نگهبان اعتبار قانوني ندارد» (4) به قضيه توجه كنيم، ظاهرا همه مصوبات مجلس بايد براي بررسي به شوراي نگهبان فرستاده شود.در اين مورد دو نظر متفاوت به ذهن خطور مي‏كند:

1 ـ با توجه به ظاهر برخي اصول (5) به ويژه اصل چهارم، كه اشاره صريح به اصطلاح «قوانين و مقررات» و لزوم تطبيق آن با موازين اسلامي دارد، اين ضرورت فقط شامل مصوبات مربوط به قوانين مي‏شود و ربطي به ساير موارد ندارد.

2 ـ به تصريح اصل نود و يكم، منظور اصلي قانونگذار اساسي از تشكيل شوراي نگهبان «پاسداري از احكام اسلام و قانون اساسي از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراي اسلامي با آنها» است.از اين عبارت جز تصريح به مطلق «مصوبات» قرينه ديگري مشاهده نمي‏شود.فرض ضرورت تطبيق مصوباتي كه پس از طي مراحل،به صورت قانون در مي‏آيند، ضرورت تطبيق ساير اعمال مجلس را با قانون اساسي وشرع نفي نمي‏كند.زيرا، اگر بنا بر ملاك قرار دادن قانون اساسي و موازين شرعي در كليه امور باشد، نمي‏توان تخلف از آنها را ناديده گرفت.فلذا، نظارت ضرورت پيدا مي‏كند.

با ملاحظه مذاكرات خبرگان قانون اساسي كه بارها اصطلاح «تقنين» را به كاربرده‏اند (6) و همچنين اصل 143 پيش‏نويس قانون اساسي، كه تصريحا اشاره به «قوانين عادي» نموده است (7) نظر دوم (حق نظارت شورا بر عموم مصوبات) قابل دفاع به نظر نمي‏رسد.

ب ـ تكليف شوراي نگهبان

247.ضرورت تطبيق مصوبات مجلس با شرع و قانون اساسي، شوراي نگهبان را موظف به بررسي و اظهارنظر در ظرف ده روز مي‏نمايد.اين تكليف قانوني براي آن است كه شورا، در اجراي وظايف مقرر، اولا، كار تطبيق را در كوتاه‏ترين مدت انجام دهد و ثانيا،در اداي تكليف خود مسامحه ننمايد، زيرا مجلس، به عنوان كانون مصالح‏انديشان جامعه و نمايندگان اراده مردم، اجراي اموري را براي كشور ضروري مي‏داند و از طريق مصوبات خود اجراي آن را خواستار مي‏شود.بنابراين، براي آنكه مسامحه و معطلي پيش نيايد، شوراي مذكور بايد «الزام و اجبار عملي» (8) براي پاسخ و اظهارنظر ظرف مدت مهلت مقرر داشته باشد.ضمانت اجراي اين الزام آن است كه، در صورت عدم اظهارنظر ظرف مهلت مقرر «مصوبه قابل اجرا است» .در اينجا، سكوت و عدم اظهار نظر، تلقي به عدم مغايرت آن مصوبه با موازين شرع و قانون اساسي خواهد شد. (9)

حاصل ضمانت اجراي مذكور، از يك طرف، جلوگيري از تعطيلي امور مردم مي‏باشد واز طرف ديگر، مسؤوليت اخلاقي آن متوجه شوراي نگهبان به عنوان «پاسدار شرع وقانون اساسي» خواهد شد.

ج ـ مهلت اظهار نظر شورا

248.در اصل نود و چهارم مقرر شده است، شوراي نگهبان موظف است مصوبات مجلس را حداكثر ظرف مدت ده روز از تاريخ وصول مورد بررسي قرار دهد و درصورت مغايرت، آن را به مجلس باز گرداند.مهلت مقرر مذكور، از آن جهت كه شوراي نگهبان را مقيد به پاسخ مي‏نمايد، منطقي به نظر مي‏رسد.اما، تراكم كار در ايفاي وظايف محوله و بررسي مصوبات، به ويژه مصوبات مفصل، ممكن است شورا را به نحوي در مضيقه قرار دهد كه علي رغم تمايل به سرعت در مهلت ياد شده، قادر به ارسال پاسخ نباشد.در اين خصوص، اصل نود و پنجم تمديد مهلتي را بدين ترتيب مقرر داشته است:

«در مواردي كه شوراي نگهبان مدت ده روز را براي رسيدگي و اظهار نظر نهايي كافي نداند، مي‏تواند از مجلس شوراي اسلامي حداكثر براي ده روز ديگر با ذكر دليل خواستار تمديد وقت شود» .

در اين اصل تشخيص ضرورت تمديد وقت به عهده شورا محول شده است.در نتيجه، به محض اعلام آن، تمديد مدت اعمال مي‏شود و نيازي به موافقت مجلس نمي‏باشد.البته، شوراي نگهبان بايد، قبل از انقضاي مدت ده روز، نياز به تمديد وقت را عنوان كند.در غير اينصورت، موضوع مشمول اصل نود و چهارم محسوب مي‏شود و«مصوبه قابل اجرا است» .

د ـ نظارت بر مصوبات كميسيون‏هاي داخلي مجلس

249.پيش از اين، موضوع قانونگذاري تفويضي در مورد قوانين آزمايشي و تصويب دائمي اساسنامه‏ها توسط كميسيون‏هاي داخلي مورد بررسي قرار گرفت.اين مصوبات نيز، نمي‏تواند با اصول و احكام مذهب رسمي كشور مغايرت داشته باشد و تشخيص آن نيز بر عهده شوراي نگهبان است. (10) بنابراين، پس از تفويض اختيار وضع بعضي ازقوانين آزمايشي و يا تصويب اساسنامه‏ها از مجلس به كميسيون‏هاي داخلي (11) ، مصوبات اين كميسيون‏ها، همانند مصوبات مجلس، بايد به شوراي نگهبان فرستاده شودو اين شورا موظف است آن را بر اساس ضوابط مقرر در اصول 94 و 95 قانون اساسي بررسي نمايد.

ذيل قسمت اول اصل هشتاد و پنجم، تصويب نهايي قانون آزمايشي را با مجلس دانسته است.در اين خصوص، چون در تصويب آزمايشي قانون توسط كميسيون نظرشوراي نگهبان تأمين شده است، چنانچه همين قانون پس از انقضاي مدت عينا به تصويب نهايي مجلس برسد، آيا ضرورتي بر نظارت مجدد شوراي نگهبان خواهد بود؟

به نظر مي‏رسد كه چون اعتبار قانون آزمايشي محدود به مدت مقرر است، پس ازانقضاي مدت، اعتبار آن تمام شده تلقي مي‏شود.براي تصويب نهايي اين قانون تمام مراحل قانوني خود را طي مي‏كند و علي الاصول براي تأييد به شوراي نگهبان فرستاده مي‏شود.در اين مرحله، هر چند كه شوراي نگهبان در تفسير موضوع با توجه به درك موقعيت زمان اظهار نظر مي‏نمايد، ممكن است، در اظهار نظر جديد، از نظر سابق خود عدول نمايد.در اين صورت، مصوبه اخير بايد با نظر جديد تطبيق داده شود.اما، به هر حال، براي آنكه اظهارنظرهاي دوگانه پيش نيايد، شوراي نگهبان در بررسي قوانين آزمايشي بايد منتهاي دقت را در اين خصوص بنمايد.

بند دوم ـ تفسير قانون اساسي

258.قواعد حقوقي از آن جهت كه حق و تكليف را مشخص مي‏كنند، بايد آنچنان صريح و روشن باشند كه مجريان قادر به اجراي آن قواعد باشند و تابعان آن قواعد، در اداي تكاليف و يا برخورداري از حقوق يا سرگرداني و ابهام روبرو نگردند.صراحت و روشني قواعد، كمال مطلوب است.اما، مسائل جامعه آنقدر وسيع و پر زاويه است كه‏قانونگذار، علي رغم بكارگيري تمام مراتب دقت و احتياط، قادر نخواهد بود آنچه را كه لازم است پيش‏بيني نمايد.همچنين، با وجود انتظاري كه از قانونگذار، در بيان قوانين مي‏رود، گاهي اوقات، زبان قانون اساسي نمي‏تواند قادر به بيان تمام مطالب باشد.از طرف ديگر، مسائل و مستحدثات و تغيير احوال جامعه به گونه‏اي است كه نمي‏توان تمام جزئيات را پيش‏بيني نمود.لذا، قانونگذار اكتفاء به ذكر كليات و اصول مطالب مي‏نمايد و تطبيق جزئيات امر را به مجريان، و توضيح مبهمات را به آيندگان مي‏سپارد.

با توجه به اين مراتب است كه، در علم حقوق باب تفسير هميشه مفتوح مي‏ماند، تابه كمك آن بتوان به راحتي به حل و فصل امور پرداخت.تدوين قانون از فكر و انديشه قانونگذار ناشي مي‏شود و توسط مجريان به مرحله عمل در مي‏آيد.بنابراين، مي‏توان گفت: تفسير، علمي است كه بين مفهوم ذهني و مفهوم مادي رابطه منطقي برقرارمي‏نمايد.به عبارت ساده و كوتاه: تفسير عبارت از مطابقت دادن قانون با عمل و اجرا مي‏باشد. (12) بدين ترتيب است كه مفسر از طرق ادبي (13) ، منطقي (14) ، تاريخي (15) و نظايرآن به هدف و منظور قانونگذار دست مي‏يابد و با اعلام نظر تفسيري مواد قانون را روشن و براي اعمال و اجرا آماده مي‏سازد.

بند سوم ـ نظارت بر داوطلبي، انتخابات و همه‏پرسي

.262 نقش مردم در تعيين سرنوشت خويش از طريق مشاركت همگاني بر امور سياسي اعمال مي‏شود . در اين امر مهم، همه افراد مردم به صحنه سياسي دعوت مي‏شوند و مدعيان زمامداري از بين آنان داوطلب و انتخاب مي‏گردند، تا اريكه قدرت را به قصد خدمت به مردم در دست خود گيرند .

برآيند آزادي آراء مردم و رقابت‏هاي سياسي داوطلبان پديده‏اي است كه آن را «اداره امور كشور به اتكاي آراء عمومي» (16) مي‏شناسند. اين آزادي و رقابت في نفسه سالم و مطلوب است. اما، ميل به قدرت عاملي است كه اكثرا رقابت ناسالم و مكارانه را به همراه خود آورده، در آراء مردم اختلال و فساد ايجاد مي‏نمايد. بدين خاطر است كه، براي احتراز از مفاسد احتمالي، امر نظارت بر آراء عمومي در تمام كشورهايي كه حكومتهاي مردمسالاري دارند مورد قبول قرار گرفته است. اين نظارت بايد به دست كساني باشد كه علاقه و منفعت خاصي نسبت به نتيجه انتخابات نداشته باشند، تا بتوانند درستي و امانت لازم را در كار نظارت بي‏طرفانه بكار گيرند. در اين خصوص، اصل نود و نهم قانون اساسي مقرر مي‏دارد:
«شوراي نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبري، رياست جمهوري، مجلس شوراي اسلامي و مراجعه به آراء عمومي و همه پرسي را بر عهده دارد» .
 
پي‏نوشت‏ها:

.constitutionnels ـ Principes supra (1)
2 ـ دكتر ابوالفضل قاضي: حقوق اساسي و نهادهاي سياسي، ص .101
3 ـ رك: سيد محمد هاشمي: حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران، ج 1، ش .285
4 ـ اصل نود و سوم قانون اساسي.
5 ـ اصول 4، 72، 85 و 97 قانون اساسي.
6 ـ صورت مشروح مذاكرات (ياد شده) ج 2 ص .948
7 ـ اصل 143 پيش‏نويس قانون اساسي: «به منظور پاسداري از قانون اساسي از نظر انطباق قوانين عادي با آن، شوراي نگهبان قانون اساسي تشكيل مي‏شود» .
8 ـ صورت مشروح مذاكرات (ياد شده) ج 2 ص .957
9 ـ همان مأخذ.ص .956
10 ـ مستفاد از اصول هشتاد و پنجم، هفتاد و دوم و نود و ششم قانون اساسي.
11 ـ مواد 168 تا 173 آيين نامه داخلي مجلس.
.Raymond Barraine.Dictionnaier de droit op.cit p 178) adaptation de la loi a la pratique'interpretation est l'L (12)
13 ـ تفسير ادبي، وقتي است كه قانون مبهم باشد و بتوان با ملاحظه دقايق ادبي از آن رفع ايهام نمود.مفسر از اين طريق، جمله‏بندي‏ها، دستور زبان و نحوه ارائه مطالب را مد نظر قرار داده و از لابلاي كلمات به مقصود مقنن دست مي‏يابد.
14 ـ تفسير منطقي، وقتي است كه با مراجعه به مواد مشابه، مجاور و مرتبط از جهات تاريخي و يا موضوعي و همچنين اصول و سرفصلها و علت وضع هر يك از مواد بتوان پس از رفع ابهام و اجمال به مقصود اصلي قانونگذار دست يافت.
15 ـ تفسير تاريخي، وقتي است كه از طريق پي بردن به علت وضع قانون در زمان و منشأ تاريخي كه سبب پيدايش آن قاعده شده است بتوان مقصود مقنن را درك نمود.
16 - اصل ششم قانون اساسي.

 

وظايف و اختيارات شوراي نگهبان

 

 

 

وظايف و اختيارات شوراي نگهبان

وظيفه اصلي شوراي نگهبان پاسداري از احكام اسلام و قانون اساسي از طريق نظارت بر قوانين و مقررات مي‏باشد.

بند اول ـ نظارت بر قوانين و مقررات

243.وظيفه اصلي شوراي نگهبان پاسداري از احكام اسلام و قانون اساسي از طريق نظارت بر قوانين و مقررات مي‏باشد.قانون اساسي دامنه ضرورت تطبيق قوانين و مقررات كشور با شرع و قانون اساسي را به ترتيب ذيل مشخص نموده است:
1 ـ اصل چهارم قانون اساسي مقرر مي‏دارد: �كليه قوانين و مقررات مدني، جزائي،مالي، اقتصادي، اداري، فرهنگي، نظامي، سياسي و غير اينها بايد بر اساس موازين اسلامي باشد.اين اصل بر اطلاق يا عموم همه اصول قانون اساسي و قوانين و مقررات‏ديگر حاكم است و تشخيص اين امر بر عهده فقهاي شوراي نگهبان است�.

اصل مذكور قاعده آمره‏اي است كه اجراي آن مي‏تواند گامي اساسي در تحقق وفعليت يافتن حاكميت اسلام از طريق حكومت جمهوري اسلامي به شمار آيد.تأكيدقانون اساسي بر اساس قرار دادن موازين اسلامي در مورد �كليه قوانين و مقررات...� وحاكم بودن آن �بر اطلاق يا عموم همه اصول قانون اساسي و قوانين و مقررات ديگر�خود مؤيد اين مطلب به نظر مي‏رسد.در اين خصوص، قانون اساسي فقهاي شوراي نگهبان را مرجع تميز و تشخيص مطابقت قوانين و مقررات با موازين اسلامي دانسته است، بدون آنكه آئين تشخيص و نحوه به اجرا در آوردن حكم آن را مشخص كرده باشد.

2 ـ به موجب اصل هفتاد و يكم: �مجلس شوراي اسلامي در عموم مسائل در حدودمقرر در قانون اساسي مي‏تواند قانون وضع كند� .به ترتيبي كه ملاحظه مي‏شود، بر عكس حاكميت موازين اسلام بر اطلاق و عموم قوانين، حاكميت قانون اساسي فقط ناظر بر مصوبات مجلس شوراي اسلامي است بنابراين، قوانين و مقررات گذشته، تا زماني كه مورد اصلاح و تجديد نظر قرار نگرفته باشند (و لو آنكه مخالف قانون اساسي به نظر برسند) معتبر خواهند بود.

با توجه به ضرورت‏هاي فوق، موارد و مراتب و چگونگي نظارت شوراي نگهبان برقوانين و مقررات از نظر شرع و قانون اساسي به ترتيب ذيل قابل بررسي است:

اول ـ نظارت شرعي بر اصول قانون اساسي

244.اصول قانون اساسي توسط �قوه مؤسس قانونگذار� (مجلس بررسي نهايي قانون اساسي و آراء عمومي) به تصويب رسيده است.در اين خصوص، هيچيك از اصول برديگري مزيت و رجحان ندارد، منطق قانونگذاري اقتضا نمي‏كند كه در يك قانون واحد(با اصول همسطح و همزمان) اصلي را فداي اصلي ديگري بنماييم.با وجود اين، برخي از علماء حقوق، علاوه بر طبقه‏بندي سنتي قواعد حقوقي (قانون اساسي، قوانين عادي،مقررات دولتي و..). گاهي اوقات نسبت به قواعد حقوقي واحد قائل به دسته‏بندي وقبول سلسله مراتب هستند.مثلا در قانون اساسي پاره‏اي از اصول فرا دستوري (1) رامي‏پذيرند كه احكام آن بر ساير اصول قانون اساسي برتري دارد.اعلاميه‏هاي حقوقي وحقوق فطري از آن جمله‏اند. (2) قانونگذار اساسي ما نيز، با مبنا قرار دادن حاكميت اسلام، چنين طبقه‏بندي را در اصل چهارم قانون اساسي تأسيس نموده و ضمن اعلام ضرورت انطباق كليه قوانين و مقررات با موازين اسلام، مقرر مي‏دارد: �اين اصل براطلاق يا عموم همه اصول قانون اساسي...حاكم است و تشخيص اين امر بر عهده فقهاي شوراي نگهبان است� .

البته، طبقه‏بندي مذكور، به معناي بطلان اصول متعارض به نظر نمي‏رسد، بلكه همه اصول پا بر جا مي‏ماند، اما به هنگام تطبيق مصوبات مجلس با موازين اسلام و قانون اساسي، اگر مصوبه مورد نظر، پس از تشخيص اكثريت اعضاي شوراي نگهبان، دراجراي قانون اساسي و با قانون اساسي منطبق بود، ولي با تشخيص اكثريت فقهاي اين شورا، خلاف موازين شرعي به نظر رسيد، اين مصوبه قابل اجراء نمي‏باشد و براي تجديد نظر به مجلس برگردانيده مي‏شود.نمونه بارز آن، موضوع �دولتي كردن بازرگاني خارجي� مصوب 21/2/1361 مجلس شوراي اسلامي مي‏باشد كه در اجراي اصل چهل و چهارم قانون اساسي (كه بازرگاني خارجي را جزء بخش دولتي مقرر داشته است) به تصويب رسيد.شوراي نگهبان، پس از بررسي، اين لايحه را از لحاظ قانون اساسي مورد تأييد قرار داد، اما از لحاظ موازين شرعي انحصار دولتي نسبت به صادرات و واردات مورد تأييد اين شورا قرار نگرفت (3).

دوم ـ نظارت شرعي و قانوني بر مصوبات مجلس

.245 �مجلس شوراي اسلامي نمي‏تواند قوانيني وضع كند كه با اصول و احكام مذهب رسمي كشور يا قانون اساسي مغايرت داشته باشد.تشخيص اين امر...بر عهده شوراي نگهبان است� (اصل هفتاد و دوم) .

در اجراي اين منظور، اصل نود و چهارم مقرر مي‏دارد:

�كليه مصوبات مجلس شوراي اسلامي بايد به شوراي نگهبان فرستاد شود.شوراي نگهبان موظف است آن را حداكثر ظرف مدت ده روز از تاريخ وصول از نظر انطباق بر موازين اسلام و قانون اساسي مورد بررسي قرار دهد و چنانچه آن را مغاير ببيند براي تجديد نظر به مجلس بازگرداند.در غير اين صورت مصوبه قابل اجرا است� .


علاوه بر آن، به موجب اصل هشتاد و پنجم:

 

�در موارد ضروري (مجلس) مي‏تواند اختيار تصويب برخي از قوانين را با رعايت اصل هفتاد و دوم به كميسيون‏هاي داخلي خود تفويض كند...همچنين مجلس...مي‏تواند تصويب دائمي اساسنامه سازمانها، شركتها، مؤسسات دولتي يا وابسته به دولت را با رعايت اصل هفتاد و دوم به كميسيونهاي ذيربط واگذار كند...� .


به بررسي موضوع مي‏پردازيم:

الف ـ ضرورت ارسال كليه مصوبات به شوراي نگهبان

246.مجلس شوراي اسلامي در مقام قانونگذاري و نظارت، و در موارد گوناگون، اصالتا و يا از طريق كميسيون‏هاي داخلي خود اقدام به تصويب مي‏نمايد.اين مصوبات، پس از طي مراحل قانوني، لازم الاجرا مي‏گردد و در مجموعه قوانين قرار مي‏گيرد.بدين خاطر،از لحاظ انطباق با شرع و قانون اساسي، ارسال تمامي مصوبات اعم از قوانين (عام،خاص، تفويضي، تفسيري و بودجه) و يا مصوبات ناشي از نظارت استصوابي مجلس بر قوه مجريه (نظير عهدنامه‏ها و موافقت‏نامه‏هاي بين المللي) به شوراي نگهبان الزامي است.البته، بايد توجه داشت كه مجلس، در ايفاي همه وظايف خود (قانونگذاري ونظارت) در اتخاذ تصميم از طريق رأي اكثريت اقدام به �تصويب� مي‏نمايد.اگر آنگونه كه قانون اساسي مقرر مي‏دارد: �مجلس شوراي اسلامي بدون وجود شوراي نگهبان اعتبار قانوني ندارد� (4) به قضيه توجه كنيم، ظاهرا همه مصوبات مجلس بايد براي بررسي به شوراي نگهبان فرستاده شود.در اين مورد دو نظر متفاوت به ذهن خطور مي‏كند:

1 ـ با توجه به ظاهر برخي اصول (5) به ويژه اصل چهارم، كه اشاره صريح به اصطلاح �قوانين و مقررات� و لزوم تطبيق آن با موازين اسلامي دارد، اين ضرورت فقط شامل مصوبات مربوط به قوانين مي‏شود و ربطي به ساير موارد ندارد.

2 ـ به تصريح اصل نود و يكم، منظور اصلي قانونگذار اساسي از تشكيل شوراي نگهبان �پاسداري از احكام اسلام و قانون اساسي از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراي اسلامي با آنها� است.از اين عبارت جز تصريح به مطلق �مصوبات� قرينه ديگري مشاهده نمي‏شود.فرض ضرورت تطبيق مصوباتي كه پس از طي مراحل،به صورت قانون در مي‏آيند، ضرورت تطبيق ساير اعمال مجلس را با قانون اساسي وشرع نفي نمي‏كند.زيرا، اگر بنا بر ملاك قرار دادن قانون اساسي و موازين شرعي در كليه امور باشد، نمي‏توان تخلف از آنها را ناديده گرفت.فلذا، نظارت ضرورت پيدا مي‏كند.

با ملاحظه مذاكرات خبرگان قانون اساسي كه بارها اصطلاح �تقنين� را به كاربرده‏اند (6) و همچنين اصل 143 پيش‏نويس قانون اساسي، كه تصريحا اشاره به �قوانين عادي� نموده است (7) نظر دوم (حق نظارت شورا بر عموم مصوبات) قابل دفاع به نظر نمي‏رسد.

ب ـ تكليف شوراي نگهبان

247.ضرورت تطبيق مصوبات مجلس با شرع و قانون اساسي، شوراي نگهبان را موظف به بررسي و اظهارنظر در ظرف ده روز مي‏نمايد.اين تكليف قانوني براي آن است كه شورا، در اجراي وظايف مقرر، اولا، كار تطبيق را در كوتاه‏ترين مدت انجام دهد و ثانيا،در اداي تكليف خود مسامحه ننمايد، زيرا مجلس، به عنوان كانون مصالح‏انديشان جامعه و نمايندگان اراده مردم، اجراي اموري را براي كشور ضروري مي‏داند و از طريق مصوبات خود اجراي آن را خواستار مي‏شود.بنابراين، براي آنكه مسامحه و معطلي پيش نيايد، شوراي مذكور بايد �الزام و اجبار عملي� (8) براي پاسخ و اظهارنظر ظرف مدت مهلت مقرر داشته باشد.ضمانت اجراي اين الزام آن است كه، در صورت عدم اظهارنظر ظرف مهلت مقرر �مصوبه قابل اجرا است� .در اينجا، سكوت و عدم اظهار نظر، تلقي به عدم مغايرت آن مصوبه با موازين شرع و قانون اساسي خواهد شد. (9)

حاصل ضمانت اجراي مذكور، از يك طرف، جلوگيري از تعطيلي امور مردم مي‏باشد واز طرف ديگر، مسؤوليت اخلاقي آن متوجه شوراي نگهبان به عنوان �پاسدار شرع وقانون اساسي� خواهد شد.

ج ـ مهلت اظهار نظر شورا

248.در اصل نود و چهارم مقرر شده است، شوراي نگهبان موظف است مصوبات مجلس را حداكثر ظرف مدت ده روز از تاريخ وصول مورد بررسي قرار دهد و درصورت مغايرت، آن را به مجلس باز گرداند.مهلت مقرر مذكور، از آن جهت كه شوراي نگهبان را مقيد به پاسخ مي‏نمايد، منطقي به نظر مي‏رسد.اما، تراكم كار در ايفاي وظايف محوله و بررسي مصوبات، به ويژه مصوبات مفصل، ممكن است شورا را به نحوي در مضيقه قرار دهد كه علي رغم تمايل به سرعت در مهلت ياد شده، قادر به ارسال پاسخ نباشد.در اين خصوص، اصل نود و پنجم تمديد مهلتي را بدين ترتيب مقرر داشته است:

�در مواردي كه شوراي نگهبان مدت ده روز را براي رسيدگي و اظهار نظر نهايي كافي نداند، مي‏تواند از مجلس شوراي اسلامي حداكثر براي ده روز ديگر با ذكر دليل خواستار تمديد وقت شود� .

در اين اصل تشخيص ضرورت تمديد وقت به عهده شورا محول شده است.در نتيجه، به محض اعلام آن، تمديد مدت اعمال مي‏شود و نيازي به موافقت مجلس نمي‏باشد.البته، شوراي نگهبان بايد، قبل از انقضاي مدت ده روز، نياز به تمديد وقت را عنوان كند.در غير اينصورت، موضوع مشمول اصل نود و چهارم محسوب مي‏شود و�مصوبه قابل اجرا است� .

د ـ نظارت بر مصوبات كميسيون‏هاي داخلي مجلس

249.پيش از اين، موضوع قانونگذاري تفويضي در مورد قوانين آزمايشي و تصويب دائمي اساسنامه‏ها توسط كميسيون‏هاي داخلي مورد بررسي قرار گرفت.اين مصوبات نيز، نمي‏تواند با اصول و احكام مذهب رسمي كشور مغايرت داشته باشد و تشخيص آن نيز بر عهده شوراي نگهبان است. (10) بنابراين، پس از تفويض اختيار وضع بعضي ازقوانين آزمايشي و يا تصويب اساسنامه‏ها از مجلس به كميسيون‏هاي داخلي (11) ، مصوبات اين كميسيون‏ها، همانند مصوبات مجلس، بايد به شوراي نگهبان فرستاده شودو اين شورا موظف است آن را بر اساس ضوابط مقرر در اصول 94 و 95 قانون اساسي بررسي نمايد.

ذيل قسمت اول اصل هشتاد و پنجم، تصويب نهايي قانون آزمايشي را با مجلس دانسته است.در اين خصوص، چون در تصويب آزمايشي قانون توسط كميسيون نظرشوراي نگهبان تأمين شده است، چنانچه همين قانون پس از انقضاي مدت عينا به تصويب نهايي مجلس برسد، آيا ضرورتي بر نظارت مجدد شوراي نگهبان خواهد بود؟

به نظر مي‏رسد كه چون اعتبار قانون آزمايشي محدود به مدت مقرر است، پس ازانقضاي مدت، اعتبار آن تمام شده تلقي مي‏شود.براي تصويب نهايي اين قانون تمام مراحل قانوني خود را طي مي‏كند و علي الاصول براي تأييد به شوراي نگهبان فرستاده مي‏شود.در اين مرحله، هر چند كه شوراي نگهبان در تفسير موضوع با توجه به درك موقعيت زمان اظهار نظر مي‏نمايد، ممكن است، در اظهار نظر جديد، از نظر سابق خود عدول نمايد.در اين صورت، مصوبه اخير بايد با نظر جديد تطبيق داده شود.اما، به هر حال، براي آنكه اظهارنظرهاي دوگانه پيش نيايد، شوراي نگهبان در بررسي قوانين آزمايشي بايد منتهاي دقت را در اين خصوص بنمايد.

بند دوم ـ تفسير قانون اساسي

258.قواعد حقوقي از آن جهت كه حق و تكليف را مشخص مي‏كنند، بايد آنچنان صريح و روشن باشند كه مجريان قادر به اجراي آن قواعد باشند و تابعان آن قواعد، در اداي تكاليف و يا برخورداري از حقوق يا سرگرداني و ابهام روبرو نگردند.صراحت و روشني قواعد، كمال مطلوب است.اما، مسائل جامعه آنقدر وسيع و پر زاويه است كه‏قانونگذار، علي رغم بكارگيري تمام مراتب دقت و احتياط، قادر نخواهد بود آنچه را كه لازم است پيش‏بيني نمايد.همچنين، با وجود انتظاري كه از قانونگذار، در بيان قوانين مي‏رود، گاهي اوقات، زبان قانون اساسي نمي‏تواند قادر به بيان تمام مطالب باشد.از طرف ديگر، مسائل و مستحدثات و تغيير احوال جامعه به گونه‏اي است كه نمي‏توان تمام جزئيات را پيش‏بيني نمود.لذا، قانونگذار اكتفاء به ذكر كليات و اصول مطالب مي‏نمايد و تطبيق جزئيات امر را به مجريان، و توضيح مبهمات را به آيندگان مي‏سپارد.

با توجه به اين مراتب است كه، در علم حقوق باب تفسير هميشه مفتوح مي‏ماند، تابه كمك آن بتوان به راحتي به حل و فصل امور پرداخت.تدوين قانون از فكر و انديشه قانونگذار ناشي مي‏شود و توسط مجريان به مرحله عمل در مي‏آيد.بنابراين، مي‏توان گفت: تفسير، علمي است كه بين مفهوم ذهني و مفهوم مادي رابطه منطقي برقرارمي‏نمايد.به عبارت ساده و كوتاه: تفسير عبارت از مطابقت دادن قانون با عمل و اجرا مي‏باشد. (12) بدين ترتيب است كه مفسر از طرق ادبي (13) ، منطقي (14) ، تاريخي (15) و نظايرآن به هدف و منظور قانونگذار دست مي‏يابد و با اعلام نظر تفسيري مواد قانون را روشن و براي اعمال و اجرا آماده مي‏سازد.

بند سوم ـ نظارت بر داوطلبي، انتخابات و همه‏پرسي

.262 نقش مردم در تعيين سرنوشت خويش از طريق مشاركت همگاني بر امور سياسي اعمال مي‏شود . در اين امر مهم، همه افراد مردم به صحنه سياسي دعوت مي‏شوند و مدعيان زمامداري از بين آنان داوطلب و انتخاب مي‏گردند، تا اريكه قدرت را به قصد خدمت به مردم در دست خود گيرند .

برآيند آزادي آراء مردم و رقابت‏هاي سياسي داوطلبان پديده‏اي است كه آن را �اداره امور كشور به اتكاي آراء عمومي� (16) مي‏شناسند. اين آزادي و رقابت في نفسه سالم و مطلوب است. اما، ميل به قدرت عاملي است كه اكثرا رقابت ناسالم و مكارانه را به همراه خود آورده، در آراء مردم اختلال و فساد ايجاد مي‏نمايد. بدين خاطر است كه، براي احتراز از مفاسد احتمالي، امر نظارت بر آراء عمومي در تمام كشورهايي كه حكومتهاي مردمسالاري دارند مورد قبول قرار گرفته است. اين نظارت بايد به دست كساني باشد كه علاقه و منفعت خاصي نسبت به نتيجه انتخابات نداشته باشند، تا بتوانند درستي و امانت لازم را در كار نظارت بي‏طرفانه بكار گيرند. در اين خصوص، اصل نود و نهم قانون اساسي مقرر مي‏دارد:
�شوراي نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبري، رياست جمهوري، مجلس شوراي اسلامي و مراجعه به آراء عمومي و همه پرسي را بر عهده دارد� .
 
پي‏نوشت‏ها:

.constitutionnels ـ Principes supra (1)
2 ـ دكتر ابوالفضل قاضي: حقوق اساسي و نهادهاي سياسي، ص .101
3 ـ رك: سيد محمد هاشمي: حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران، ج 1، ش .285
4 ـ اصل نود و سوم قانون اساسي.
5 ـ اصول 4، 72، 85 و 97 قانون اساسي.
6 ـ صورت مشروح مذاكرات (ياد شده) ج 2 ص .948
7 ـ اصل 143 پيش‏نويس قانون اساسي: �به منظور پاسداري از قانون اساسي از نظر انطباق قوانين عادي با آن، شوراي نگهبان قانون اساسي تشكيل مي‏شود� .
8 ـ صورت مشروح مذاكرات (ياد شده) ج 2 ص .957
9 ـ همان مأخذ.ص .956
10 ـ مستفاد از اصول هشتاد و پنجم، هفتاد و دوم و نود و ششم قانون اساسي.
11 ـ مواد 168 تا 173 آيين نامه داخلي مجلس.
.Raymond Barraine.Dictionnaier de droit op.cit p 178) adaptation de la loi a la pratique'interpretation est l'L (12)
13 ـ تفسير ادبي، وقتي است كه قانون مبهم باشد و بتوان با ملاحظه دقايق ادبي از آن رفع ايهام نمود.مفسر از اين طريق، جمله‏بندي‏ها، دستور زبان و نحوه ارائه مطالب را مد نظر قرار داده و از لابلاي كلمات به مقصود مقنن دست مي‏يابد.
14 ـ تفسير منطقي، وقتي است كه با مراجعه به مواد مشابه، مجاور و مرتبط از جهات تاريخي و يا موضوعي و همچنين اصول و سرفصلها و علت وضع هر يك از مواد بتوان پس از رفع ابهام و اجمال به مقصود اصلي قانونگذار دست يافت.
15 ـ تفسير تاريخي، وقتي است كه از طريق پي بردن به علت وضع قانون در زمان و منشأ تاريخي كه سبب پيدايش آن قاعده شده است بتوان مقصود مقنن را درك نمود.
16 - اصل ششم قانون اساسي.

 

ویژگیهای نمازگزاران

منظور از محافظان نماز در آية 34 سورة معارج والّذين هم علي صلاتهم يحافظون، و آنها كه بر نماز خود مواظبت دارند، چه كساني هستند؟

پاسخ

به اجمال بايد گفت: اين صفت به همراه هشت صفت ديگر كه در آيه‎هاي 22 تا 34 همين سوره آمده، ويژگيهاي نمازگزاران (مصلّين) است.

توضيح:

در آيات شريفة سورة معارج در ابتدا، انسان را هلوع (حريص) معرفي مي‎كند، - اين خصوصيت منجر به «جزع» يعني بي تابي به هنگام برخورد با بدي‎ها، و «منوع» يعني جلوگيري از رسيدن خير به ديگران مي‎شود- وپس از آن، افرادي را از دايرة فراگير آن استثنا مي‎كند و مي‎فرمايد: مگر نمازگزاران كه اين گونه نيستند.

سپس براي اين گروه ويژگي‎هاي چندي بر مي‎شمرد از جمله:

1- تداوم بر نماز، الّذين هم علي صلاتهم دائمون، آنها كه نمازشان مرتب به جاي مي‎آورند./23

2- محافظت از نماز، و الّذين هم علي صلاتهم يحافظون،آنها كه بر نماز خود مواظبت دارند./34

3- اداي حقوق مالي،والّذين في اموالهم حق معلوم،   وآنها كه در اموالشان حق معلومي است./24

4- اعتقاد به قيامت و ترس ازعذاب الهي،والّذين هم من عذاب ربهم مشفقون،وآنها كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند./27

5- عفت و پاكدامني، والّذين هم لفروجهم حافظون، و آنها كه دامان خويش را [از بي عفتي] حفظ مي‎كنند./29

6و7- رعايت عهد و امانت،والّذين هم لأماناتهم و عهدهم راعون، و آنها كه امانت‎ها و عهد خود را رعايت مي‎كنند./32

8- اداي شهادت،والّذين هم بشهاداتهم قائمون، آنها كه براي شهادت به حق قيام كنند./33

بنابراين، مقصود از الّذين هم علي صلاتهم يحافظون نه همه مردم هستند و نه همه مسلمانان، و نه حتي همة مؤمنان، بلكه تنها آن دسته از مومنان كه افزون بر مداومت بر اقامة نماز، شرايط و حدود آن نيز رعايت مي‎كنند و به روز قيامت اعتقاد دارند، به دنبال فحشاء وبي عفتي نمي‎روند، رعايت عهد و امانت مي‎كنند و ... از اين‎گونه افراد در فرهنگ قرآن به «مصلّين» تعبير شده است.

بلي اين نوع نمازگزاردن، ويژگي بندگان خاص خداست چرا كه مي‎فرمايد: قل لعبادي الّذين آمنوا يقيموا الصّلوة بگو به بندگان[خاص] من كه ايمان آورده‎اند نماز را بر پا دارند (ابراهيم/31).

بايد توجّه داشت كه در فرهنگ قرآن، نمازگزار، تنها آن كسي نيست كه فقط ركوع و سجده و قرائت و ذكر به جاي آورد و از ديگر امور غافل باشد. بلكه نماز گزار واقعي كسي است كه رعايت امور مالي، اخلاقي، اعتقادي و...  را كه بخشي از ماهيت و حقيقت نماز است نيز بنمايد. چرا كه تنها به جاي آوردن قرائت و سجده و ركوع و... بدون رعايت حدود و شرايط نه تنها به حال نمازگزار مفيد نخواهد بود بلكه خود وبال او خواهد شد زيرا كه در جاي ديگر فرمود:فويل للمصلّين الّذين هم عن صلاتهم ساهون، واي به حال نماز گزاراني كه نماز خود را به دست فراموشي مي‎سپارند(ماعون/4و5).

امّا چگونه ميتوان نماز را حفظ كرد؟

پيش از پرداختن به اصل پاسخ، ياد آور مي‎شود كه بي شك حفاظت از نماز، تنها تداوم بر اقامة آن نيست چرا كه از اين دو به عنوان دو وصف جدا از هم اشاره مي‎كند، بدين معني كه منظور از مداومت، انجام آن در وقت و قضا نكردن آن است و مقصود از محافظت، اهميت دادن به نماز و به جاي آوردن آن در كاملترين شكل ممكن است اگر چه مداومت نيز خود، يكي از مراتب محافظت به شمار مي‎رود.

اينك مي‎گوييم، حفظ كردن نماز و نگهداري آن از آفات در سه مرحله و يا سه زمان بايد صورت گيرد.

الف:قبل از نماز (مقدمات) كه عبارتند از: اهتمام به انجام نماز، انتظار دخول وقت، تحصيل طهارت (وضو، غسل يا تيمم)، فراهم كردن لباس و مكان پاك و مباح، حضور در مسجد، اهتمام به نماز جماعت و بالاخره مقدم داشتن نماز بر همه چيز.

ب:در حال نماز (مقارنات)، و آنها عبارتند از: انجام صحيح اذكار و اوراد و اركان، انجام ندادن مبطلات، توجّه به آنچه انجام مي‎دهد، حضور قلب و نفي ريا وسمعه و انجام تعقيبات و نوافل.

ج:پس از نماز (متأخّرات)، همانند حبط نكردن اصل عمل، عجب نكردن به آن، عدم ارتكاب معاصي و لغويات و لهويات پس از نماز.

مجموع اين عوامل و آفتها، در همين آيات از الاّالمصلّين تا علي صلاتهم يحافظون به نحوي گنجانده شده است، در روايتي از امام باقر علیه السلام نيز مي‎خوانيم كه فرمود: «هذه الفريضة من الصلاة من صلاّها لوقتها، عارفاً بحقّها لايؤثّر عليها غيرها كتب اللّه له بها برائة لا يعذّبه.هر كس نماز را در وقتش به جاي آورد و به حقش آگاه باشد و چيزي را بر آن مقدم ندارد خداوند برائت از عذاب را براي وي مقرر مي‎دارد.(مجمع البيان ج 5 صفحه357.)

در نتيجه، حفظ نماز، رعايت آداب، شرايط، اركان وخصوصيات آن كه در چند امر جلوه مي‎كند لازم است.

1- آداب ظاهري كه عامل صحّت و مانع از بطلان و فساد نماز است.

2- آداب باطني كه روح نماز است و نماز گزار را از غير خدا باز مي‎دارد.

3- از بين بردن موانع اخلاقي كه سدّ راه قبول آن است.

بطور كلي مي توان شرايط يك نمازگزار واقعي را به دو بخش اصلي تقسيم كرد:

يكي صفات و ويژگي هاي انسان نمازگزار در خارج از نماز

و ديگري آداب و شرائطي كه مي بايست يك نماز گزار واقعي آنها را در درون نماز رعايت كند.

 در بخش ویژگی های نمازگزار از باب نمونه مي توان به اين امور اشاره كرد:

1. تقوي و ترك گناه: يكي از امور مهمي كه بيش از هر چيز رعايتش براي نمازگزار واقعي ضروري است، محافظت بر نفس، اعمال و رفتار خويش است، يعني دوري گزيدن از هر آنچه را كه خداوند متعال از انجام آن ناخشنود است و گناه و معصيت الهي بشمار مي رود، چرا كه حقيقت گناه و معصيت چيزي جز آلودگي و نجاست و تيرگي نفس و جان آدمي نيست و براي نمازگزاري كه مدعي رسيدن به معراج و قرب پروردگار و هم آوا و هم سخن با ملائكه و حضرت حق تعالي است، اصلاً ميسور نيست با اين كدورتها و كثافات روحي و سنگيني گناه به ملكوت اعلي راه يابد و با قلبي كه در تصرف شيطان است آنرا متوجه خدا شود و با زباني كه در اثر گناه لال شده با حضرت دوست سخن بگويد.

از همين روي در قرآن بر آن تأكيد شده و آنرا به همراه اقامة نماز توصيه كرده و استعينوا بالصبر و الصلاة و انها لكبيرة الا علي الخاشعين(1)
و از صبر و نماز ياري جوئيد و اين كار سنگين و گران است مگر بر خاشعين. در اينجا صبر به معناي عام از ما خواسته شده، هم صبر بر سختي ها و ناگواري ها و هم صبر بر عبادت و هم صبر بر معصيت و پرهيز از شهوت ها و لذتهاي نامشروع كه مبغوض خداوند هستند.
از طرفي در آيات و برخي روايات همين تقوي و پرهيز از معاصي را از يك نمازگزار واقعي، متوقع است و خواستار نتيجة واقعي و عيني نماز است يعني نمازي مي خواهد كه تنهي عن الفحشاء و المنكر(2) باشد رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد:«هر كس نمازش او را از فحشاء و منكر باز ندارد هيچ بهره اي جز دوري از خدا نبرده است»(3)

2. انفاق و اعطاء زكات و صدقه به مستمندان: قرآن كريم مي فرمايد:«به بندگان مؤمنم بگو: نماز را بپاي دارند و در نهان و آشكار از آنچه روزيشان داده ايم انفاق كنند.»(4)

و در جايي ديگر در وصف نمازگزاران مي فرمايد:«آنها در اموالشان براي تقاضا كنندگان و محرومان حق معلومي را پرداخت مي كنند»(5)

پس معلوم مي شود كه يك نماز گزار واقعي كسي است كه در حالي كه مواظبت بر اعمال و رفتار شخصي خود و عبادات خود دارد از مردم و محرومان جامعه فاصله نگرفته و از كمك و دستگيري افراد نيازمند و ناتوان غافل نيست و همواره با اعطاء صدقات واجب(زكات و خمس) و صدقات مستحبي و هر كمكي كه از دستش برآيد، براي نيازمندان كوتاهي نمي ورزد.

3. اطاعت از رسول و خاندانش: بي شك هر عبادت و كار خيري كه از آدمي سر مي زند اگر رضايت و امضاءِ و تأييد پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلم) و ائمه (عليهم السّلام) در آن نباشد و آدمي عملاً مطيع و پيرو آن ذوات مقدس در همة ابعاد و رفتار و كردار خويش، نباشد آن عبادت اصلاً به سرانجام نمي رسد و هيچ ارزش و بهائي ندارد. از اين رو پايبندي به اصل امامت و ولايت و رهبري ضروري است، چرا كه نماز را جهت دار كرده و آنرا مقبول حق مي گرداند.
قرآن مجيد مي فرمايد: و اقيموا الصلوة و آتوا الزكوة و اطيعوا الرسول ...(6) نماز را بر پا داريد و زكات را بدهيد و رسول خدا را اطاعت كنيد تا مشمول رحمت او شويد.

4. امر به معروف و نهي از منكر: يكي ديگر از اموري كه رعايت آن بر نمازگزار واقعي ضروري است، آن است كه علاوه بر مواظبت بر اعمال و رفتار خويش مي بايست نسبت به افعال و كردار خانواده و نزديكان خود و ديگر افراد جامعة خويش غافل و بي تفاوت نباشد و آنها را از منكرات بر حذر دارد و به سوي اعمال شايسته ترغيب سازد لذا خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: يا بني اقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر(7) پسرم نماز را بر پا دار، و امر به معروف و نهي از منكر كن.
در روايتي از امام صادق(عليه السّلام ) ، ايشان شرايط نمازگزار واقعي را اينگونه بر مي شمارند: «خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد: همانا نماز كسي را قبول مي كنم كه:

1. در برابر عظمتم تواضع كند و برايم خاكسار باشد.

2. براي رضاي من از شهوات دوري جويد.

3. روزهايش را با ذكر من به شب رساند.

4. بر بندگانم فخر نفروشد.

5. گرسنگان را سير كند

6. برهنگان را بپوشاند

7. بر مصيبت ديدگان رحم كند

8. بي پناهان را پناه دهد.(8)

ویژگی های نماز گزار

پس برای اینکه نماز ماتبدیل به یک نماز واقعی شود و در نتیجه بتواند انسان را

از فحشا و منکر بازدارد مواردی را باید مراعات کنیم، مواردی که با رعایت کردن

آنهامی توانیم حضور قلب بیشتری در نماز داشته باشیم و همچنین از تکلم با

خداوند لذت ببریم .

در اینجا به برخی ازشرائط که می توان آنها را به عنوان ویژگی های یک نمازگزار

مطرح کرد می پردازیم

1-مداومت برنماز

نمازگزاران واقعی کسانی هستند که هرگز از صحبت با خداوند و عبادت حق تعالی

خسته نمی شوند و در نماز خود مداومت دارند .خداوند در قرآن می فرماید: «الَّذين َهُمْ

عَلى‏صَلاتِهِمْ دائِمُون»«همان كسانى كه بر نمازشان پايدارى مى‏ كنند(1)»

2-به فکر افراد نیازمند هستند

نمازگزارانی که فقط به فکر خود و خانواده خود هستند و برایشان مهم نیست

که در اطرافشان چه می گذرد ، برایشان مهم نیست  همسایه ها  آنها در فقر

و تنگدستی باشند یا نباشند . در منطق قران کریم نمی توانند خود را نمازگزار

واقعی بنامند؛ بلکه نمازگزاران واقعی کسانی هستند که در اموال خود همیشه

سهمی برای نیازمندان و  مستمندان و فقیران قرار می دهند . خداوند در قرآن

می فرماید: « وَالَّذينَ في‏أَمْوال ِهِمْ حَقٌّ مَعْلُوم » و همانانكه دراموال شان حقّى

معلوم است(2)»

3)روزحساب وکتاب را باور دارند

این افراد با باور قلبی روز جزا همیشه به شیوه ای زندگی می کنندکه بتواننددر

سرای آخرت پاسخگو باشندو همیشه خود را برای مرگ اماده می کنند:خداوند در

قرآن می فرماید :« وَالَّذينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّين»« وكسانى كه روز جزا را باوردارند(3)»

4-ترس از عذاب

نمازگزاران واقعی هیچ گاه به عبادتهای خود مغرور نمی شوند و همیشه دو

صفت خوف و رجا رادر وجود خود احساس می کنند.خداونددر قرآن می فرماید:

«والَّذين َهُمْ مِن ْعَذاب ِرَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ» «وآنانكه ازعذاب پروردگارشان بيمناكند.(4)»

5-شهادت به حق

درمواقعی که وظیفه دارند شهادت به حق بدهند از این کار خوداری نمی کنند.

خداوند در قرآنمی فرماید:«وَالَّذينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ »«و آنان كه بر شهادت هاى

خود ايستاده‏ اند.(5) »

6- برنماز خود محافظت می کنند

«وَالَّذينَ هُمْ عَلى ‏صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ» «وكسانى كه بر نمازشان مداومت مى ‏ورزند (6)»

اما در اینکه منظور از محافظت چیست اقوال مختلفی مطرح شده که علامه طباطبایی در

تفسیر شریف المیزان می فرماید: منظور از محافظت یعنی نماز را با تمام شرائط

و ویژگی هایی که برای آن بیان شده بخواند

ويژگي ها ي نمازگزار

درقرآن آیاتی بیان شده که به صفات اخلاقی و غیر اخلاقی اشاره می کند . مثلا دروغ یکی از صفات غیذر اخلاقی است که نباید انجام دهیم . خداوند می فرماید:

ان الله لا یهدی من معو کاذب کفار . خدا آن کس را که دروغگو و ناسپاس است محققا هدایت نکند .         زمر آیه 3

یا ایها الذین آمنوا اتقوالله و قولواقولا سدیدا . ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا ترس و تقوا داشته باشید و سخن راست و درست و استوار بگویید. (احزاب 70)

یکی از محرمات و آفتهای خطرناک زبان دروغ گفتن است . دروغ از گناهان بزرگ وکلید گناهان و سر چشمه ی تمام بدیها و زشتی هاست . نماز گزاری که با این زبان ،نماز و ذکر الهی را به جای می آورد ،هیچ گاه زبانش را به این خوی زشت عادت نمی دهد . زبانی که عادت به ذکر الهی کرد،دیگر معنی ندارد این زبان آلوده به دروغ شود. در روایت آمده است :طهروا افواهکم فانها طرق القرآن. دهان را پاک کنید ،زیرا دهان انسان راه قرآن است . انسانی که دنبال عزت و شرف و کمال است باید از دروغ پرهیز کرد که دروغ عجز و ناتوانی است .                         کتاب اخلاق نماز گزاران  از عباس عزیزی ص166

                                                                                                              

چند خصوصیت اخلاقی نمازگزاران                          

  1. -نماز گزار واقعی تمام اوصاف حسنه را داراست .                                                                                                                     

   2-نماز گزار کسی است که طبیعت سر کشی را رام می کند.                                                                                                                    

 3- نماز گزار واقعی مانع خیر نیست ،همه ی خیر و نیکی ها را برای خود نمی خواهد بلکه دوست دارد دیگران شریک او باشند.                                                                                                                                                                            

 4- نماز گزار واقعی امانتدار وفادار به عهدوپیمان خویش با خدا و خلق است و خود را همواره ملزم به رعایت آن می داند .                                           

5- نماز گزار واقعی خیانت نمی کند .                                                                                                                                                  

6- نماز گزار واقعی با برخورد صحیح افراد بی نماز را جذب می کند .                                                                                                        

7- نماز گزار عملا متعلق به اخلاق نیکوست .                                                                                                                                       

   8- نماز گزار در سلام دادن از دیگران سبقت می گیرد .                                                                                                                            

  9-نماز گزار واقعی حریص به دنیا نیست .                                                  

 اخلاق نماز گزاران

ویژگی هاو آثار نماز                                                                                                                                                              

1-نماز کانون و وسیله ی پرورش اخلاص و فضایل اخلاقی است .                                                                                               

   2- نماز یک نهر روان و یک چشمه ی کوثر است ،همه ی آتش های گذشته را خاموش می کند وهم نمی گذارد انسان بعدا گرفتار آتشش شود.                                                                                                                                                             3- افعال و اذکار نماز بیانگر تواضع است.                                                                                                                                       

   4- نماز نشان دهنده ی ادب است                                                                                                                                        

5- آفت نماز ریاست ،پس نماز انسان را از ریا دور می نماید .                                                                                                                       

  6- نماز انسان را از رذایل محفوظ و تطهیر می نماید .                                                                                                                               

    7- نماز عالی ترین سپاس گزاری انسان است .                                                                                                                                                                                             

  8- نماز حالت تواضع عبد در مقابل خداست .                                                                                                                                                                                                 

 9- نماز نمی گزارد انسان با تقوا آلوده شود .                                                                                                                                                          

 10- نماز موجب رشد اخلاق حسنه و رسیدن به اخلاق الله است.

 

دیداررئیس شورای نگهبان با نماینده ولی فقیه

به مناسبت سالروز تأسیس نهادشورای نگهبان .رئیس شورای نگهبان با نماینده ولی فقیه درجهادکشاورزی شهرستان ماهنشان دیدار کرد. 

کم فروشی

کم فروشی

یکی از مظاهر تضییع حق النّاس کم فروشی است که می توان گفت در همه زمان ها و در همه اصناف و شغل ها به نحوی وجود داشته و دارد.

قرآن درباره حضرت شعیب می فرماید: حضرت شعیب به قومش فرمود:

«... فَأَوْفُوا الْکیلَ وَ الْمِیزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ...»]

حقِ پیمان و وزن را ادا کنید و از اموال مردم چیزی نکاهید.

در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز کم فروشی رواج داشت، قرآن می فرماید:

«وَیلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ الَّذِینَ إِذَا اکتالُوا عَلَی النَّاسِ یسْتَوْفُونَ وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یخْسِرُونَ أَلا یظُنُّ أُولئِک أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ.

وای بر کم فروشان، آنهایی که وقتی برای خود کیل می کنند حق خود را به طور کامل می گیرند امّا هنگامی که می خواهند برای دیگران کیل یا وزن کنند کم می گذارند آیا آن ها باور ندارند که برانگیخته می شوند».

ابن عباس می گوید: «هنگامی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم وارد مدینه شد بسیاری از مردم سخت آلوده به کم فروشی بودند. تا این که سوره «مطففین» نازل شد و بعد از آن مردم کم فروشی را ترک کردند.

مرحوم طبرسی قدس سره در مجمع البیان در شأن نزول آیه اول سوره «مطفّفین» می گوید: «در مدینه، مردی بود به نام ابوجُهینه که دو پیمانه کوچک و بزرگ داشت هنگام خرید از پیمانه بزرگ استفاده می کرد و به هنگام فروش از پیمانه کوچک. درست مانند کسی که هرگاه طلبی از کسی داشته باشد سر وعده، آن را می گیرد امّا اگر بدهکار باشد ماهها تأخیر می اندازد». از امام باقر علیه السلام نقل شده است: «هنگامی که علی علیه السلام در کوفه بود هر روز صبح در بازارهای کوفه می آمد و بازار به بازار می گشت و در وسط هر بازار خطاب به بازاریان می فرمود:" ای گروه تجار! از خدا بترسید. و از دروغ گفتن، ظلم کردن، ربا خوردن، اجتناب کنید و پیمانه و وزن را به طور کامل بدون کم و کاست بدهید و چیزی از حق مردم کم نگذارید، و حتّی بیشتر هم بدهید"».

علی علیه السلام از کنار مغازه قصابی می گذشت، دید کنیزی گوشت می خرد و می گوید: «زیادتر بده.» حضرت به قصّاب فرمود: «زیادتر بده که برکت آن بیش تر می شود»[ نکته قابل توجه این است که گرچه آیات قرآن درباره کم فروشی درباره کیل و وزن است، اما بدون شک این آیه مفهوم وسیعی دارد و شامل هرگونه کم فروشی می شود. چه در کیل و وزن و چه در چیزهای عددی و متری و.. ..

بلکه بعید نیست با استفاده از الغاء خصوصیت، کم گذاردن در خدمت را نیز فرا گیرد، مانند کم کاری. زیرا کسی که تعهّدِ خدمت در یک سازمان یا شرکت را می دهد در حقیقت بخشی از ساعات فعّال خود را به آن سازمان و شرکت می فروشد. حال اگر از این مدّت زمان، کم کاری کند در واقع از وقت فروخته شده خود کم گذاشته است. و شاید این نوع کم فروشی از سایر کم فروشی ها در جامعه رایج تر باشد. کسی که باید هشت ساعت کار کند؛ گاهی کار واقعی او یک ساعت هم نمی شود در حالی که حقوق هشت ساعت کار را می گیرد و از نظر شرعی چنین افرادی در مقابل حقوقی که از بیت المال مسلمین یا صاحبان کار می گیرند مسئول و ضامن هستند.

انواع کم کاری

کم کاری در یکی از شکل های زیر، نمایان می گردد:

الف) دیرتر از وقت به سر کار می آید و پیش از تمام شدن وقت دست از کار می کشد؛

ب) در ساعات کاری، کار شخصی خود را انجام می دهد؛

ج) با همکاران به جای کار، به صحبت و گفتگوی بیهوده می پردازد؛

د) تلفنی با دوستان یا خانواده اش صحبت می کند؛

ه) بی کار می نشیند یا قدم می زند در صورتی که کارهای زیادی را باید انجام دهد.

تفاوت خمس و زکات با مالیات

تفاوت خمس و زکات با مالیات


تفاوت خمس و زکات با مالیات

بعضی می پرسند

ما که مالیات به دولت اسلامی می دهیم، پرداخت خمس و زکات، دیگر برای چیست؟

در پاسخ به این شبهه لازم است تنها به برخی تفاوتها فهرست وار اشاره کنیم:

 1. برآورد خمس و زکات و تخمین حساب و کتاب آن، بر اساس اعتمادی است که به خود پرداخت کننده می شود و هیچ نیازی به بازرسی و نظارت دیگری نیست.

در حالی که مالیات مبلغی است که دولت تعیین و محاسبه و دریافت می کند.

 2.  گیرندگان زکات، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و جانشینان آن بزرگوار و کسانی هستند که از طرف حضرت اجازه داشته باشند در حالی که در مالیات این گونه نیست.

 3. خمس و زکات باید بر اساس عقیده و ایمان و با قصد قربت و رضای خداوند متعال پرداخت شود؛ تا آنجا که اگر مسائل عاطفی، اجتماعی، سیاسی، قبیله ای یا کسب شهرت و عزت در نظر باشد، گویا حق خداوند پرداخت نشده است.

ولی در پرداخت مالیات این ایمان و قصد قربت و اخلاص لازم نیست.

 4 . خمس و زکات از افرادی گرفته می شود که توان مالی دارند ولی در مالیات این گونه نیست و گاهی بر پارچه و کاغذ و ماشین و سیگار مالیات بسته می شود؛ خواه مصرف کنندگان فقیر باشند یا غنی.

 5. خمس و زکات را مردم با اراده و اختیار به کسانی می دهند که محبوب آنها هستند ولی در مالیات نه دهنده اختیاری دارد و نه گیرنده آن محبوبیت و قداستی.

6 مالیات نوعا برای هزینه های شخصی زندگی خود ما است، ولی خمس و زکات برای کمک به دیگران است.

توضیح این که همان گونه که انسان داخل خانه را موزائیک می کند، مبلغی به عنوان مالیات می پردازد که بیرون خانه او آسفالت شود و همان گونه که درهای داخل منزل را قفل می زند، مبلغی مالیات می دهد که پلیس بیرون خانه را محافظت کند؛ برای داخل خانه کپسول آتش نشانی می خرد، مبلغی هم می دهد تا دولت ماشین آتش نشانی به صورت آماده باش در بیرون منزل او تهیه کند. هزینه ای برای باغچه منزل می دهد و هزینه ای به دولت برای احداث پارک و بوستان می دهد.

بنابر این انسان دو نوع هزینه دارد: هزینه هایی که مستقیما برای داخل خانه تهیه می کند و هزینه هایی که از طریق دولت برای رفاه و خدمات بیرون منزل به واسطه مالیات دریافت می کند.

پس مالیات بخشی از هزینه های شخصی انسان است؛ از این رو کسانی که خمس می دهند باید مخارج زندگی خود را از درآمد کم کنند و مالیاتی را که می دهند جزء مخارج زندگی آنها محسوب می شود. مثلاً اگر کسی در سال دو میلیون درآمد دارد و یک میلیون تومان خرج زندگی اوست و صد هزار تومان مالیات پرداخت می کند، این شخص به هنگام حساب سال باید صد هزار تومان را مثل یک میلیون تومان، جزء هزینه زندگی خود قرار دهد و نهصد هزار تومان را پس انداز و سود خود حساب کند و خمس همان نهصد هزار تومان را بپردازد.

بنابر این زکات و خمس برای خدمت به دیگران است، ولی مالیات برای دریافت خدمات دولتی برای خود ماست.

7.  در زمان امامان معصوم، حکومتها از مردم مالیاتهایی به نام خراج و عُشریه می گرفتند ولی باز هم مردم خمس و زکات خود را به امامان عزیز خود می دادند و آن بزرگواران می گرفتند و نمی فرمودند شما که خراج می دهید لازم نیست خمس و زکات بدهید.

8.  حاکم اسلامی و فقیه جامع الشرایط می تواند در شرایطی میزان مالیات پرداختی مردم را کم و زیاد کند و اکنون ولایت فقیه علاوه بر خمس و زکات دستور پرداخت مالیات را نیز داده است.

9.  در تمام کشورهای دنیا علاوه بر مالیات، صندوقهای خیریّه و مؤسسات عامّ المنفعه ای وجود دارد و تمام خدمات را بر دوش دولت نمی گذارند.

مالیات چیست و چه اشخاصی مشمول مالیات هستند

مالیات چیست و چه اشخاصی مشمول مالیات هستند

 

مالیات چیست ؟
ماليات عبارت است از قسمتي از در آمد يا ثروت افراد كه توسط قانون تایین می گردد و به منظور پرداخت بخشي از هزينه هاي عمومي و حفظ منافع اجتماعي و اقتصادي و سياسي كشور به موجب قانون به وسيله دولت وصول مي شود.

به عبارت دیگر دولت ها جهت رشد و شکوفایی و همچنین ارائه خدمات عمومی و اجتماعی نیاز به منبعی جهت تامین برخی از این هزینه ها دارند که جهت دستیابی به این موضوع دولت هر يك از افراد جامعه را با توجه به توانشان ملزم به پرداخت قسمتی از درآمد و دارایی خود نموده است. که از این سهم با نام مالیات یاد می شود.
در تمامی کشورهای پیشرفته این مشارکت عمومی باعث رشد و تعالی جوامع بوده است.
انواع مالیات در ایران :
مالیات درجمهوری اسلامی  ایران به دو گروه مستقیم و غیر مستقیم طبقه بندی می گردد:      
1-مالیات‌های مستقیم
یکی از انواع مالیات ها در ایران، مالیاتهای مستقیم هستند، در این نوع از مالیات ها پرداخت کنندگان آن معلوم بوده و نام و مشخصات و منبع مالیاتی آنها برای دستگاه مالیاتی شناخته شده است. به عبارت دیگر مالیات های مستقیم مالیات هایی هستند که بطور مستقیم از افراد یا اشخاص وصول می شود و شامل مالیات بر دارایی و مالیات بر درآمد می باشد
مالیات بر دارایی شامل حق تمبر و مالیات بر ارث می باشد. (اخیراً مالیات بر ااراضی بایر هم طبق قانون دیگری برقرار گردیده است)
مالیات بر درآمد شامل مالیات بر درآمد املاک، مالیات بر درآمد کشاورزی، مالیات بر درآمد حقوق، مالیات بر درآمد مشاغل، مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی و مالیات بر درآمد اتفاقی است
2-مالیات‌های غیر مستقیم
مالیات هایی هستند که پرداخت کننده آن برای سازمان امور مالیاتی ناشناخته است. به عبار دیگر مالیات های غیر مستقیم مالیات هایی هستند که بطور غیر مستقیم بر قیمت کالاها و خدمات اضافه شده و بر مصرف کننده نهایی تحمیل می گردد که مشتمل بر مالیات وصولی در مبادی ورودی و یا فروش در داخل می باشد.
مشمولان قانون مالیات چه کسانی می باشند:
بر اساس ماده یک قانون مالیاتی کشور جمهوری اسلامی ایران مشمولین مالیات به شرح زیر می باشد .
1-هر شخص حقیقی مقیم ایران نسبت به کلیه درآمد هایی که در ایران یا خارج از ایران تحصیل می نماید .
2-کلیه مالکین اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی نسبت به اموال یا املاک خود واقع در ایران.
3-هر شخص حقیقی ایرانی مقیم خارج از ایران نسبت به کلیه درآمد هایی که در ایران تحصیل می کند.
4-هر شخص حقوقی ایرانی نسبت به کلیه درآمد هایی که در ایران یا خارج از ایران تحصیل می نماید.
5-هر شخص غیر ایرانی (اعم از حقیقی یا حقوقی) نسبت به درآمد هایی که در ایران تحصیل می کند و همچنین نسبت به درآمد هایی بابت واگذاری امتیازات یا سایر حقوق خود یا دادن تعلیمات و کمک های فنی یا واگذاری فیلم های سینمایی (که به عنوان بها یا حق نمایش یا هر عنوان دیگر عاید آنها می گردد) از ایران تحصیل می کند.
افراد غیر مشمول قانون مالیات های مستقیم
بر اساس ماده دو و تبصره های آن، افراد زیر مشمول پرداخت های مربوط به قانون مالیات های مستقیم نمی باشند 
1-وزارتخانه ها و مؤسسات دولتي
2-دستگاه هايي كه بودجه آن ها به وسيله دولت تأمين مي شود
3-شهرداري  ها
تبصره 1- شركت هايي كه تمام يا قسمتي از سرمايه آن ها متعلق به اشخاص ومؤسسه هاي مذكور در بندهاي فوق باشد، سهم درآمد يا سود آن ها مشمول حكم اين ماده نخواهد بود. حكم اين تبصره مانع استفاده شركت هاي مزبور از فعاليت هاي مقرر در اين قانون،حسب مورد، نيست
تبصره 2-  درآمدهاي حاصل از فعاليت هاي اقتصادي از قبيل فعاليت هاي صنعتي، معدني، تجاري، خدماتي و ساير فعاليت هاي توليدي براي اشخاص موضوع اين ماده، كه به نحوي غير از طريق شركت نيز تحصيل مي شود، در هر مورد به طور جداگانه به نرخ مذكور در ماده  ۱۰۵ اين قانون مشمول ماليات خواهد بود.مسئولان اداره امور در اين گونه موارد نسبت به سهم فعاليت مذكور مكلف به انجام دادن تكاليف مزبور طبق مقررات اين قانون خواهند بود. در غير اين صورت نسبت به پرداخت ماليات متعلق با مؤدي مسئوليت تضامني خواهند داشت
تبصره 3- معافيت مالياتي اين ماده براي مواردي كه از طرف حضرت امام خميني يا مقام معظم رهبري داراي مجوز مي باشند براساس نظر مقام معظم رهبري است.