برگزاری مراسم جشن نیمه شعبان درجهادکشاورزی شهرستان ماهنشان

سخنران : مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه .

مداح : کربلایی رجبعلی بالایی

دراین مراسم مسئول دفترنمایندگی ولی فقیه حجت الاسلام محمودی ویژگیهای حضرت مهدی (عج) را تبیین نموده و به وظایف منتظران  حضرت مهدی (عج) درقبال منتظَر اشاره  کرده وافزودند که یکی ازوظایف منتظران دائم الانتظار بودن است و طبق روایات معصومین علیهم السلام  برترین عبادت انتظار فرج است .

 

 

اولویت‌های تولید از دیدگاه قرآن و روایات*

اولویت‌های تولید از دیدگاه قرآن و روایات*

اسلام در درجه اوّل سازمان‌های تولیدی را موظّف به تولید کالاهایی کرده که وجود آنها به رفع نیازهای ضروری و حیاتی مردم کمک می‌کند و از آنها خواسته که استفاده از منابع تولید را در جهت تولید چنین کالاهایی در اولویت قرار دهند و تا زمانی که تولید کالاهای ضروری به حدّی نرسیده که جوابگوی نیاز عموم باشد، صرف نیرو و امکانات برای تولید سایر کالاها را مجاز نمی‌داند؛ بنابراین، در نظام اقتصادی اسلام آنچه به میزان و نوع کالا و خدمات جهت می‌دهد، رفع نیاز عمومی جامعه به معنای واقعی صرف­نظر از قدرت پولی مردم. [1] زیرا عدم تأمین نیازهای ضروری مردم موجب وابستگی اقتصادی به کشورهای بیگانه می‌شود و وابستگی اقتصادی، استقلال سیاسی و فرهنگی کشور را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد که این مخالف نظر اسلام است؛ زیرا اسلام خواهان عزّت و سربلندی جامعه مسلمان در بین دیگر جوامع است و هر گونه تسلّط و وابستگی به بیگانه را نفی می‌کند: Pوَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًاO (نساء/ 141)؛ «خداوند هرگز بر [زيان] مؤمنان، براى كافران راه [تسلّطی] قرار نداده است».

از پیامبر اکرم  نیز در این زمینه روایتی نقل شده که فرمود: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَي عَلَيْهِ»؛ «اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری ندارد» (حر عاملى، وسائل الشیعه، 1409: 26/ 14).

امام علی نیز وابستگی به دیگران را باعث اسارت می‌داند و می‌فرماید: «اسْتَغْنِ بِاللَّهِ عَمَّنْ شِئْتَ تَكُنْ نَظِيرَهُ وَ احْتَجْ إِلَي مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَسِيرَهُ»؛ «از هر کس بی­نیازی بجویی، همانند او خواهی بود و به هر کس نیازمند باشی برده و اسیر او هستی» (مجلسى، بحارالانوار، 1403: 100/ 209).

بنابراین در اين تحقيق به سؤالات ذيل پاسخ داده مي‌شود:

1. قرآن و احادیث در راستای تأمین نیازهای ضروری مسلمانان و در نهایت رسیدن به استقلال و اقتدار اقتصادی و سیاسی آن چه فعّالیّت‌های تولیدی را توصیه می‌کند؟

2. ترتیب این فعّالیّت‌ها بر اساس اولویت چگونه است؟

اولويت‌هاي توليد

در اين بخش، اولويت‌هاي توليدي از نظر اسلام مورد بحث قرار مي‌گيرد.

1. کشاورزی

الف) اهمیّت کشاورزی

زمین، مادر انسان است. آدمی از آن خلق گردیده و به همان باز می‌گردد: Pمِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فيها نُعيدُكُمO(طه/ 55)؛  «از اين [زمين] شما را آفريده‏ايم، در آن شما را بازمى‏گردانيم» و مقوّمات زندگی و بقاء وی از آن است. رسول اکرم  نیز در این باره می‌فرمایند: «تَمَسَّحُوا بِالْأَرْضِ‏ فَإِنَّهَا أُمُّكُمْ وَ هِيَ بِكُمْ بَرَّةٌ»؛ «با زمین (در نبود آب) مسح (تیمم) کنید که آن مادر (و زادگاه) شماست و او در حق شما نیکوکار است»(راوندى، النوادر، بی‌تا: 9؛ شريف رضي، المجازات النبویه، 1422ق: 251).

در این میان، کشاورزی و زراعت خود هدیه­ای از زمین به انسان است تا بدان وسیله حیات پدید آمده و بشر قدرت زندگی را داشته باشد و تا کمال مطلوب سیر خود را ادامه دهد. لکن گاهی انسان از اهمیّت کشاورزی در زندگی خود غافل است و تمام اهمیّت یا بیشتر آن را صرف امور دیگر نظیر صنعت می‌کند. اسلام تأکید زیادی نسبت به کشاورزی و زراعت نموده است؛ زیرا غذا و مایحتاج زندگی مردم از این طریق حاصل می‌شود.

نقش کشاورزی در تأمین نیازهای غذایی مردم به اندازه­ای است که امام علیj سامان یافتن وضع سایر اقشار جامعه را در گرو سامان یافتن وضع کشاورزان داشته، خطاب به مالک اشتر می‌فرمایند: «وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإِنَّ فِي صَلَاحِهِ وَ صَلَاحِهِمْ صَلَاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لَا صَلَاحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلَّا بِهِمْ لِأَنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَي الْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ» (شريف رضي، نهج‌البلاغه، 1414: 436، نامه 53)؛ «خراج را به گونه‏اى وارسى كن كه صلاح‏ خراج‌دهندگان باشد؛ زيرا بهبودى خراج و خراج‌دهندگان، عامل اصلاح امور ديگر اقشار جامعه مى‏باشد و تا امور خراج‌دهندگان اصلاح نشود، كار ديگران نيز سامان نخواهد گرفت؛ زيرا همه مردم نان خور خراج و خراج‌دهندگانند».

امامj در جمله بعدي از اين نامه می‌فرمایند: «وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا فَإِنْ شَكَوْا ثِقَلًا أَوْ عِلَّةً أَوِ انْقِطَاعَ شُرْبٍ أَوْ بَالَّةٍ أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ‏ خَفَّفْتَ‏ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ» (همان، 436)؛ «و بايد كه توجّه تو به آباد كردن زمين بيش از توجّه به گرفتن خراج باشد، چه خراج جز در نتيجه آبادى فراهم نمى‏آيد. هر كس بدون آباد كردن زمين خواستار خراج شود، كشور را خراب و مردم را هلاك کند و كار او جز اندكى راست نخواهد شد. پس اگر از زيادى ماليات (خراج) يا رسيدن آفت آسمانى يا قطع شدن آب يا باران يا خراب شدن بذر در نتيجه غرق شدن زمين در زير آب، يا نابود شدن مادّه غذايى از زمين شكايت كنند، بايد چنان بار مردم را سبك كنى كه كارشان اصلاح شود».

از این عبارت می‌توان فهمید که منظور از خراج دهندگان، «کشاورزان» هستند، بلکه در تعبیر شرع، مراد از خراج مالیاتی است که دولت اسلامی از زمین می­گیرد (محقق کرکی، رسائل المحقق الکرکی، 1409: 1/ 266).

بنابراین، تهیّه نیازهای غذایی مردم در درجه اوّل از طریق کشاورزی انجام می‌گیرد و اگر کشوری نتواند در این زمینه به خودکفایی برسد، به شدّت آسیب‌پذیر شده و به ناچار وابسته به دیگران می‌شود.

اهمیّت این امر را می‌توان در کلام پیامبر جست‌وجو کرد: «إِنْ قَامَتِ السَّاعَةُ وَ فِي يَدِ أَحَدِكُمُ الْفَسِيلَةُ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَةُ حَتَّي يَغْرِسَهَا فَلْيَغْرِسْهَا» (بروجردى، جامع الحدیث، 1386: 18/ 43؛ پاينده، نهج الفصاحه، 1382: 277)؛ «اگر در دست یکی از شما نهالی باشد و در همان لحظه قیامت بر پا شود، اگر بتواند آن نهال را غرس کند، باید این کار را انجام دهد»؛ بنابراین، اگر مردمی در تحصیل مواد غذایی خود به دیگری نیاز داشته باشند، هر گونه پیشرفت­های صنعتی، ثمری به حال آنها ندارد و تحوّلات تکنولوژی نمی‌تواند بی نیازشان سازد؛ زیرا صنعت و تکنولوژی به خودی خود نمی‌تواند نان و خوراک مردم را ایجاد کند و این نان و مواد غذایی است که به انسان حیات می­بخشد.

رهبران بزرگوار اسلام برای نشان دادن اهمیّت این امر حیاتی، تنها به تأکیدات لفظی اکتفا نکرده و خود، شخصاً به این کار اشتغال ورزیدند. در حدیثی از امام صادقj آمده است: «وَ مَا فِي الْأَعْمَالِ شَيْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَي اللَّهِ مِنَ الزِّرَاعَةِ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا زَارِعاً إِلَّا إِدْرِيسَ‏j فَإِنَّهُ كَانَ خَيَّاطاً»(طوسى، تهذیب الاحکام، 1407: 6/ 384؛ قمى، سفینه البحار، 1414‌ق: 3/ 464)؛ «از میان کارها چیزی در نزد خداوند محبوب­تر از کشاورزی نیست و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه کشاورز بود بجز ادریس که خیاط بود».

ب) تشویق به کشاورزی

کشاورزی از این جهت که تأمین‌کننده نیازهای غذایی مردم و دام‌هاست، در اولویت نخست قرار دارد. این اهمیّت به حدّی است که خداوند در آیات بسیاری انسان‌ها را به پرداختن به این امر تشویق می‌کند؛  نظير: أَوَ لَمْ يَرَوْاْ أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلىَ الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَمُهُمْ وَ أَنفُسُهُم أَفَلَا يُبْصِرُونَO (سجده/ 27)؛ «آيا نمى‏بينند كه آب را به زمين خشك و بی گیاه روانه مى‏سازيم تا كشتزارها برويانيم و چارپايان و خودشان از آن بخورند؟ چرا نمى‏بينند؟».

درست است که این آیه در صدد توبیخ و تنبیه کفّار است که چرا با وجود این همه نشانه های آشکار باز خداوند را انکار می‌کنند، می‌توان این برداشت را هم از آیه داشت که خداوند از طریق این آیه انسان‌ها را به سمت کاری سوق می‌دهد که از طریق آن نه تنها نیازهای حیاتی خود، بلکه نیازهای حیاتی چهارپایان خود را نیز می‌توانند تأمین کنند و آن کار پرداختن به امر کشاورزی است.

امام باقرj در روایتی در زمینه تشویق به کشاورزی می‌فرمایند: «خَيْرُ الْأَعْمَالِ‏ الْحَرْثُ‏ تَزْرَعُهُ فَيَأْكُلُ مِنْهُ الْبرُّ وَ الْفَاجِرُ أَمَّا الْبَرُّ فَمَا أَكَلَ مِنْ شَيْ‏ءٍ اسْتَغْفَرَ لَكَ وَ أَمَّا الْفَاجِرُ فَمَا أَكَلَ مِنْهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ لَعَنَهُ وَ يَأْكُلُ مِنْهُ الْبَهَائِمُ وَ الطَّيْرُ» (حر عاملى، وسائل الشیعه، 1409: ‏19/ 32‏)؛ «بهترین اموال آن است که برزگری، بذری را بکارد و سپس از آن هر نیک و فاسدی بخورد. پس اگر نیکوکار از آن بخورد، برای تو طلب مغفرت کند و اگر فاجر و بدکار از آن استفاده برد، نفرین شود و نیز پرندگان و چهارپایان از آن می‌خورند». امامj در این روایت بهترین اموال را زراعتی دانسته که همه به نوعی از آن بهره­مند می‌شوند.

در روایتی دیگر از پیامبر اکرم بهره­مندی موجودات از محصولات کشاورزی، صدقه‌ای است که برای صاحب این محصولات لحاظ می‌شود: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ يَغْرِسُ غَرْساً أَوْ يَزْرَعُ زَرْعاً فَيَأْكُلُ مِنْهُ إِنْسَانٌ أَوْ طَيْرٌ أَوْ بَهِيمَةٌ إِلَّا كَانَتْ لَهُ بِهِ صَدَقَةً» (بروجردى، جامع احادیث الشیعه، 1386: 23/ 958)؛ «هیچ مسلمانی نهالی نمی‌کارد یا زراعت نمی‌کند که از آن، انسان یا پرندگان یا چهارپایان می­خورند مگر اینکه برای او صدقه به شمار می‌رود».

بنابراین، در اقدام به کشاورزی صرف نظر از تأمین مایحتاج زندگی خود و دیگر موجودات و امرار معاش از طریق آن، اجر و پاداشی است که خداوند برای شخص کشاورز لحاظ می‌کند.  رسول اکرم در روایتی در این زمینه می‌فرمایند: «مَنْ غَرْسَ غَرْساً فَأَثْمَرَ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ قَدْرَ مَا يَخْرُجُ مِنَ الثَّمَرَ» (نورى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، 1408: 13/ 460؛ بروجردى، همان، 958)؛ «کسی که نهالی را بکارد و آن نهال به ثمر بنشیند، خداوند به مقداری که از آن نهال ثمره به دست می‌آید، به وی اجر می‌دهد».

2. دام‌پروری

الف) اهمیّت دام‌پروری

دام یکی از مواردی هستند که انسان­ها در تأمین نیازهای غذایی خود به آن نیازمند می‌باشند و حیات خود را بر آن قوام می‌نهند؛ از این‌رو، دین مقدّس اسلام توجّه خاصی به رشد این ثروت و سرمایه عظیم طبیعی نموده و قرآن مجید این ثروت را نعمتی بزرگ می‌خواند که خداوند آن را به بشر موهبت نموده می‌خواند و توجّه فکری وی را به آن جلب می‌کند: اللَّهُ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُون (غافر/ 79)؛ «خدا [همان] كسى است كه چهارپايان را براى شما پديد آورد تا از برخى از آنها سوارى گيريد و از برخى از آنها بخوريد».

در آیه دیگر می‌فرماید: وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقيكُمْ مِمَّا في‏ بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبين (نحل/ 66)؛ «و در دام­ها براى شما عبرتى است: از آنچه در [لابلای] شكم آنهاست، از ميان سرگين و خون، شيرى ناب به شما مى‏نوشانيم كه براى نوشندگان گواراست».

بنابراین، بر انسان لازم است که خدای را در برابر این نعمت عظیم شکرگذار باشد و از آن بهترین استفاده را ببرد و بر آن بیشترین محافظت را نماید.

پیامبر اکرم مردم را به اهمیّت دامداری و رشد این سرمایه دعوت می‌کند تا جایی که تصریح می­کند که دامداری شغل انبیا بوده است: «وَ قَالَ‏ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا رَاعِيَ‏ غَنَمٍ» (مجلسى، بحارالانوار، 1403: ‏61/ 97)؛ «خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه چوپان گوسفند (دامدار) بود» تا احدی از اشتغال به آن کوتاهی نکرده و آن را تحقیر ننماید و کم و کوچک نشمارد. اسلام پیش از آنکه جهان معاصر سازمان حمایت حیوانات را بشناسد، دعوت­کننده و اهمیّت دهنده به این سرمایه است و برای حیوانات حقوقی بر صاحبانشان و رفق و مهربانی و آزار نرسانیدن به آنها را قائل گردیده است. در این باره امام صادقj فرمود: «لِلدَّابَّةِ عَلَي صَاحِبِهَا سِتَّةُ حُقُوقٍ لَا يُحَمِّلُهَا فَوْقَ طَاقَتِهَا وَ لَا يَتَّخِذُ ظَهْرَهَا مَجَالِسَ يَتَحَدَّثُ عَلَيْهَا وَ يَبْدَأُ بِعَلَفِهَا إِذَا نَزَلَ وَ لَا يَسِمُهَا فِي‏ وَجْهِهَا وَ لَا يَضْرِبُهَا فِي وَجْهِهَا فَإِنَّهَا تُسَبِّحُ وَ يَعْرِضُ عَلَيْهَا الْمَاءَ إِذَا مَرَّ بِهِ» (برقى، المحاسن، 1371: ‏2/ 625)؛ «بر صاحبان چهارپا شش وظیفه است: وی را بیش از طاقتش حمل نکند و پشت او را مجلسی برای سخن گفتن قرار ندهد و در هنگام رسیدن، اول غذای وی را دهد و وی را دشنام نداده و یا نقره داغ ننماید و ضربتی بر صورتش ننوازد که خدای را می‌خواند و نیز در هنگام عبور از آب وی را بر آن عرضه کند و آب به او رساند». بنابراین، آنچه گفته شد، بهترین دلیل بر توجّه و اهمیّت شریعت مقدّس اسلام به امر دام‌پروری، چه از جهت اقتصادی یا جهات اخلاقی و انسانی می‌باشد.

ب) تشویق به دام‌پروری

دوّمین اولویت تولیدی بعد از کشاورزی، دام‌پروری است؛ زیرا رشد و پیشرفت در کشاورزی زمینه مناسب را برای فعّالیّت‌های دام‌پروری مهیّا می‌سازد، از این‌رو، بر اساس سخنی از پیامبر اکرم بهترین فعّالیّت تولیدی بعد از کشاورزی، دام‌پروری است. امام صادقj می‌فرمایند: «سُئِلَ النَّبِيُّ أَيُّ الْمَالِ خَيْرٌ قَالَ الزَّرْعُ زَرَعَهُ صَاحِبُهُ وَ أَصْلَحَهُ وَ أَدَّي حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ قَالَ فَأَيُّ الْمَالِ بَعْدَ الزَّرْعِ خَيْرٌ قَالَ رَجُلٌ فِي غَنَمٍ لَهُ قَدْ تَبِعَ بِهَا مَوَاضِعَ الْقَطْرِ يُقِيمُ‏ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتِي الزَّكَاة» (كلينى، الکافی، 1407: 5/ 260)؛ «از پيغمبر خدا سؤال شد: كدام ثروت بهتر است؟ فرمود: زراعتى كه صاحبش آن را به دست خود كشته و به ثمر رساند و زکات آن را بپردازد. عرض شد: پس از كشاورزى‏ كدام دارايى بهتر است؟ فرمود: گله‏دارى كه خود گوسفندانش را در چراگاه‌های باران‌گیر مى‏چراند و نماز مى‏خواند و زکات مى‏دهد».

بعد از کشاورزی، اکثر نیازهای مردم از طریق دامداری تأمین می‌شود؛ از این‌رو، در روایات از این امر مهم به «برکت» تعبیر شده است. در روایتی از امام صادقj آمده که فرمود: «قَالَ النَّبِيُّ لِعَمَّتِهِ مَا يَمْنَعُكَ مِنْ أَنْ تَتَّخِذِي فِي بَيْتِكِ بَرَكَةً فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْبَرَكَةُ فَقَالَ شَاةٌ تُحْلَبُ فَإِنَّهُ مَنْ كَانَتْ فِي دَارِهِ شَاةٌ تُحْلَبُ‏ أَوْ نَعْجَةٌ أَوْ بَقَرَةٌ فَبَرَكَاتٌ كُلُّهُنّ» (برقى، المحاسن، 1371: 640)؛ «رسول خدا به عمّه خود ‌فرمود: چه چیز تو را مانع می‌شود از اینکه برکتی در خانه داشته باشی؟ گفت: یا رسول الله برکت کدام است؟ فرمود: گوسفندی شیرده و اگر کسی در خانه­اش گوسفند یا بز یا گاو شیرده‌ای باشد، همه آنها برکتند».

روایاتی از این قبیل در تشویق انسان‌ها به دام‌پروری فراوان است و به وضوح دلالت دارد بر اینکه تأمین بسیاری از نیازهای خوراکی، پوشاک، وسایل رفاهی و ... از این طریق صورت می‌گیرد.

خداوند نيز در آیات بسیاری از قرآن مردم را به پرورش دام دعوت می‌کند:

وَ الْأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْ‏ءٌ وَ مَنَافِعُ وَ مِنْهَا تَأْكُلُون (نحل/ 5)؛ «و چهارپايان را خلق كرد كه به (موى و پشم) آنها گرم مى‏شويد و از آنها فوايد بسيار ديگر برده و از (شير و گوشت) آنها غذاى مأكول مى‏سازيد». در اين آيه نخست به مسئله خلقت چهارپايان كه دليلى بر علم و قدرت خداست و سپس به بيان وجود نعمت‌های گوناگون در آنها مى‏پردازد و از ميان اين نعمت‌ها به سه چیز اشاره كرده است؛ نخست «دف‏ء» كه به معناى هرگونه پوشش است، ديگری «منافع» (یعنی شير و مشتقّات آن) و سوم گوشت كه با جمله «وَ مِنْها تَأْكُلُونَ» بيان شده است‏ (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374: 11/ 158).

این آیه با بیان فواید موجود در چهارپایان به انسان‌ها می‌فهماند که با روی آوردن به این امر مهم می‌توانند بخش زیادی از احتیاجات خود را در زمینه خوراک، پوشاک و وسایل زندگی تأمین کنند بدون اینکه محتاج و وابسته به دیگران باشند. این خودکفایی و عدم وابستگی در آیه بعد به زیبایی به تصویر کشیده شده است: وَ لَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ (نحل/ 6)؛ «و هنگامى كه آنها را شبانگاه از چرا برمى‏گردانيد يا صبحگاه به چرا بيرون مى‏بريد، زيب و افتخار شما باشند».

منظره جالب حركت دسته‌جمعی گوسفندان و چهارپايان به سوى بيابان و چراگاه، سپس بازگشتشان به سوى آغل و استراحتگاه كه قرآن از آن به «جمال» تعبير كرده، تنها یک مسئله ظاهرى و تشريفاتى نيست، بلكه بيانگر واقعيّتى است در اعماق جامعه و گوياى اين حقيقت است كه چنين جامعه‏اى خودكفاست، فقير و مستمند و وابسته به اين و آن نیست، خودش مولد است و مصرف کننده تولید خود است. اين در واقع، جمال استغنا و خودكفايى جامعه است، جمال توليد و تأمین فرآورده‏هاى مورد نياز يك ملّت است و به تعبير گوياتر جمال استقلال اقتصادى و ترك هرگونه وابستگى است (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374: 11/ 159).

3. صنعت

الف) اهمیّت صنعت

امروزه تأمین بسیاری از نیازهای اساسی و حیاتی جامعه مستقیم یا غیر‌مستقیم به بخش صنعت وابسته است، حتّی تولیدات بخش کشاورزی و دام‌پروری نیز از این امر مستثنا نیست؛ زیرا با توجه به رشد جمعیت، عدم استفاده از صنعت و ماشین آلات پیشرفته نه تنها با مشقّت زیاد و سوددهی پایین همراه است، بلکه جوابگوی نیازهای مردم هم نیست.

تولیدات بخش صنعت هم شامل تولیداتی است که تسهیل کننده تولیدات دیگر بخش‌هاست و هم شامل تولیداتی که در نیازهای روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرند و جزء کالاهای اساسی و ضروری به شمار می‌آیند.

قرآن توجّه به این امر را هم از نظر دور نداشته و در آیات مختلف پرداختن به آن را گوشزد می‌کند؛ زیرا سومین بخش تولید در رسیدن به خودکفایی اقتصادی، بخش صنعت است و یک کشور باید بتواند کالاهایی را که حیات افراد یا قوام نظام جامعه به آن بستگی دارد، تولید کند. قرآن می‌فرماید:

وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس (حديد/ 25) وَ أَسَلْنَا لَهُ عَينَ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنِّ مَن يَعْمَلُ بَينَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَن يَزِغْ مِنهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِن مَحارِيبَ وَ تَمَاثِيلَ وَ جِفَانٍ كاَلجَوَابِ وَ قُدُورٍ رَّاسِيَتٍ اعْمَلُواْ ءَالَ دَاوُدَ شُكْرًا وَ قَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِىَ الشَّكُور (سبأ/ 12ـ13).

اسلام خواهان عقب­ماندگی مسلمانان در صنعت و تکنولوژی نیست به همین جهت خداوند در قرآن می‌فرماید:

وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ (انفال/ 60)؛ «و هر چه در توان داريد، از نيرو و اسب‌های آماده بسيج كنيد تا با اين [تداركات]، دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] ديگرى را جز ايشان ـ كه شما نمى‏شناسيدشان و خدا آنان را مى‏شناسد ـ بترسانيد.»

و از مسلمانان می‌خواهد که به حرکت علمی و صنعتی خود ادامه داده، مهیای سبقت گرفتن از دشمنان اسلام شوند، البته به شرط آنکه در چارچوب اخلاق و ارزش­های انسانی باشد.

ب) تولیدات اساسی بخش صنعت

بک ـ وسایل دفاعی و ابزار نظامی

بر اساس آیه 60 سوره انفال (آیه پیش گفته) یکی از تولیدات اساسی بخش صنعت، ابزارهای نظامی است که هر جامعه­ای برای حفظ اقتدار و امنیّت خود به آن نیاز مبرم دارد و تولید آن در کمیّت و کیفیّت از چنان اهمیّتی برخوردار است که خداوند در آموزش یک فن و صنعت به پیامبرش، ساخت یک وسیله دفاعی را در نظر گرفته و آموزش آن را خود بر عهده می‌گیرد: وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً ... وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَديدَ * أنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ (سبأ/ 11ـ12)؛ «و ما به داود از سوى خود فضيلتى بزرگ بخشيديم ... و آهن را براى او نرم كرديم [و به او دستور داديم] كه از آهن زره فراخ و گشاد بساز و حلقه زره به اندازه و يك شكل گردان و خود با قومت همه نيكوكار باشيد كه من کاملاً به هر چه كنيد بينايم».

در آیه دوم که خطاب به حضرت داودj است، برای اینکه بتواند از دسترنج خود استفاده کند، چگونگی ساختن زره به او تعلیم داده شده است. اين آيه به ما مى‏آموزد كه پيامبر خدا ـ كه رئيس كشور دينى است ـ صنعتگرى سازنده است و فايده صنعت وى تنها به خود او باز نمى‏گردد، بلكه سود اجتماعى دارد و به مردمان ديگر نيز مى‏رسد؛ چه زرهى كه پيامبر صنعتگر مى‏سازد، براى امّت او فايده‏اى بزرگ دارد و آنان را از شرّ دشمن در جنگ محافظت مى‏كند. پس جامعه زنده در حال رشد، همواره نيازمند به تقويت صنايع، تشويق صنعت­گران، گشودن راه‌های اكتشافات صنعتى و توجّه كامل به استفاده از فنون جديد می‌باشد (حكيمى، الحیاه، 1380: 4/ 485).

بنابراین، استفاده از ابزارهای نظامی در دفاع از ارزش­های اسلامی در برابر مخالفان خارجی و داخلی و اجرای عدالت در جامعه امری اجتناب‌ناپذیر است، چنان چه خداوند در سوره حدید پس از اینکه هدف خود را از ارسال پیامبران برقراری عدالت در جامعه می‌داند، از منافع آهن سخن به میان می‌آورد: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ (حدید/ 25)؛ «ما پيامبرانمان را با دلیل‌های روشن فرستاديم و با آنها كتاب و ترازو را نيز نازل كرديم تا مردم به عدالت عمل كنند و آهن را كه در آن نيرويى سخت و منافعى براى مردم است، فرو فرستادیم تا خدا بداند چه كسى به ناديده، او و پيامبرانش را يارى مى‏كند. زيرا خدا توانا و پيروزمند است».

با توجّه به این آیه، پيامبران به سه وسيله مجهز بودند: دلائل روشن، كتب آسمانى، و معيار سنجش حق از باطل و خوب از بد. ولی از آنجا كه به هر حال در يك جامعه انسانى هر قدر سطح اخلاق و اعتقاد و تقوا بالا باشد، باز افرادى پيدا مى‏شوند كه سر به طغيان و گردنكشى بر ‏دارند و مانع اجراى قسط و عدل شوند، در ادامه آيه مى‏فرمايد: وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ؛ «ما آهن را نازل كرديم كه در آن قوّت شديدى است، و نيز منافعى براى مردم».

تجهيزات سه‏گانه انبيای الهى براى اجراى عدالت وقتى مى‏تواند به هدف نهايى برسد كه از ضمانت اجرايى آهن و «بأس شديد» آن برخوردار باشد (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374: 373ـ371).

دوـ وسایل حمل و نقل

برای اینکه جامعه اسلامی بتواند تولیدات داخلی خود را افزایش دهد و در زمینه تولید در میان جوامع دیگر حرفی برای گفتن داشته باشد، به انتقال به موقع مواد اوّلیه به مراکز مختلف تولید در سراسر کشور و همچنین انتقال تولیدات خود به دست مصرف‌کنندگان، چه در داخل یا خارج کشور، نیاز دارد. این انتقال در زمان­های گذشته به وسیله چارپایانی چون شتر، گاو و ... صورت می‌گرفت. این حیوانات بارهای سنگینی را که حمل آن برای انسان مشقّت داشت و حمل آن جز به وسیله آنها مقدور نبود، به سمت مقصد مورد نظر حمل می‌کردند: وَ تحَمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَي بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُواْ بَالِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ (نحل/ 7)؛ «و بارهاى شما را به شهرى مى‏برند كه جز با مشقّت بدن‌ها بدان نمى‏توانستيد برسيد. قطعاً پروردگار شما رئوف و مهربان است». با مرور زمان و پیشرفت علم، انسان امروز با وسایلی چون ماشین، هواپیما، کشتی و... نقل و انتقال را صورت می‌دهد: وَ الخَيْلَ وَ الْبِغَالَ وَ الْحَمِيرَ لِترَكَبُوهَا وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ (نحل/ 8)؛ «و اسبان و استران و خران را [آفريد] تا بر آنها سوار شويد و [براى شما] تجمّلى [باشد]، و آنچه را نمى‏دانيد، مى‏آفريند». ممکن است عبارت يخَلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ اشاره به وسائل نقلیّه مدرن باشد؛ بنابراین، خداوند با خلقت وسایل حمل و نقل که در گذشته توسط چهار پایان و امروزه بیشتر با وسایل حمل و نقل پیشرفته ساخته دست انسان صورت می‌گیرد، مشقّت حمل و نقل بارهای سنگین را از نفوس بشر برداشته و موجبات تسریع تولید کالا و خدمات را فراهم آورده است.

امروزه یکی از مهم‌ترین وسایل حمل و نقل ساخته دست بشر، کشتی­های غول‌پیکری هستند که کالا و خدمات را به نقاط مختلف جهان انتقال می‌دهند و خداوند از آنها با عنوان «كاَلْأَعْلَام» یاد کرده است: وَ لَهُ الجَوَارِ الْمُنشَآتُ فىِ الْبَحْرِ كَالْأَعْلَام (الرحمن/ 24)؛ «و او راست کشتی‌های بزرگ بادبان برافراشته مانند كوه كه به دريا در گردشند».

«منشآت» جمع «منشأ» اسم مفعول از «انشاء» به معناى ايجاد است و جالب اينكه در عين تعبير به منشآت كه حكايت از مصنوع بودن كشتى به وسيله انسان مى‏كند، مى‏فرمايد «و له» (از براى خداست ...) که اشاره است به اينكه مخترعان و سازندگان كشتى از خواصّ خداداد كه در مصالح مختلفى كه در كشتى‏ها به كار مى‏رود، استفاده مى‏كنند. همچنين از خاصيّت سياّل بودن آب درياها و نيروى وزش بادها بهره مى‏گيرند، و خداست كه در آن مواد و در دريا و باد اين خواص و آثار را آفريده است (مکارم شیرازی، همان، 129).

با توجه به آنچه گذشت، باید گفت که امروزه بشر برای رشد و پیشرفت در زمینه تولید به تولید وسایل حمل و نقل نیاز دارد تا به وسیله آنها علاوه بر تسریع بخشیدن در امر تولید، موجبات انتقال کالا و خدمات و در نتیجه فرهنگ خود را به مناطق مختلف داخلی و خارجی فراهم نماید.

ج) نقش کار و صنعت در اقتدار اقتصادی

یکی از تأثیرهای مهم کار و تولید، خودکفایی و بی‌نیازی مسلمانان از دیگران است. اهمیّت و تشویق قرآن به کار و تولید نیز ریشه در این امر مهم دارد؛ زیرا خداوند بی نیاز است و خواستار بی نیازی مسلمانان در همه جوانب از جمله جنبه اقتصادی است.

ذیل آیه أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ بَصير (سبأ/ 11) از امام صادقj روایت شده است كه فرمود: «أَوْحَي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَي دَاوُدَj أَنَّكَ نِعْمَ الْعَبْدُ لَوْ لَا أَنَّكَ تَأْكُلُ‏ مِنْ‏ بَيْتِ‏ الْمَالِ‏ وَ لَا تَعْمَلُ بِيَدِكَ شَيْئاً قَالَ فَبَكَي دَاوُدُj أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فَأَوْحَي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَي الْحَدِيدِ أَنْ لِنْ لِعَبْدِي دَاوُدَ فَأَلَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ الْحَدِيدَ فَكَانَ يَعْمَلُ كُلَّ يَوْمٍ دِرْعاً فَيَبِيعُهَا بِأَلْفِ دِرْهَمٍ فَعَمِلَ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ دِرْعاً فَبَاعَهَا بِثَلَاثِمِائَةٍ وَ سِتِّينَ أَلْفاً وَ اسْتَغْنَي عَنْ بَيْتِ الْمَالِ» (کلینی، الکافی، 1407: 5/ 74؛ طبرسى، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1372: 8/ 597)؛ «خداى بزرگ به داودj وحى فرستاد كه تو اگر از بیت‌المال نمى‏خوردى و با دست خود كار مى‏كردى، بنده خوبى بودى، پس داودj چهل روز گريست. آن گاه خدا به آهن وحى (اشاره) كرد كه در دست بنده من داود نرم باش. بدينسان خداى بزرگ آهن را براى او نرم كرد، و او هر روز يك زره مى‏بافت و به هزار درهم مى‏فروخت. سيصد و شصت زره بافت و آنها را به سيصد و شصت هزار درهم فروخت و از بیت‌المال بى‏نياز شد».

بر اساس این آیه و حدیث، یکی از معیارهای انسان خوب و کامل، بی نیازی اقتصادی او از دیگران است و خداوند با در اختیار قرار دادن ابزار تولید و یاد دادن هنر تولید زره به پیامبرش داودj او را از نیازمندی به بیت‌المال رهایند.

در حدیث دیگری از امام صادقj آمده است: «شِرَاءُ الْحِنْطَةِ يَنْفِي الْفَقْرَ وشِرَاءُ الدَّقِيقِ يُنْشِئُ الْفَقْرَ وَ شِرَاءُ الْخُبْزِ مَحْقٌ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَبْقَاكَ اللَّهُ فَمَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَي شِرَاءِ الْحِنْطَةِ قَالَ ذَاكَ لِمَنْ يَقْدِرُ وَ لَا يَفْعَلُ» (كلينى، الکافی، 1407: 5/ 167)؛ «خرید گندم فقر را دور می‌کند و خرید آرد فقر می‌آورد و خرید نان (مایه) نابودی است گفتم: فدایت شوم کسی که قادر به خرید گندم نیست، چه کند؟ فرمود: این برای کسی است که قادر باشد و انجام ندهد».

در این حدیث نیز بر نقش کار و تولید در رهایی از وابستگی و نیازمندی به دیگران اشاره شده است. از مجموع این دو حدیث می‌توان نتیجه گرفت که انسان‌ها باید با استفاده از امکاناتی که خداوند در اختیارشان قرار داده، نهایت استفاده را کرده و با کار و تولید بیشتر زمینه خودکفایی خود و دیگران را فراهم سازند و انجام ندادن این کار در عین اینکه بتوانند انجام دهند، وابستگی و نابودی را در پی دارد.

4. تجارت سالم، عاملي در ترويج توليد

الف) اهمیّت تجارت

اسلام برای تجارت و بازرگانی اهمیّت زیادی قائل شده و انسان‌ها را به سوی آن دعوت می‌کند؛ زیرا تجارت علاوه بر اینکه از نظر اقتصادی یکی از راه­های مهمّ درآمد و اداره مسائل مالی، کمبودها، مشکلات زندگی و برآورده کننده نیازهای اجتماعی می‌باشد، می‌تواند باعث حفظ شخصیّت و صیانت شرف انسانی در جامعه و نیز فعّال ساختن آن و دوری از سستی و تنبلی و در نتیجه عدم سقوط اجتماعی باشد. اهمیّت این موضوع را در روایتی از امام صادقj می‌توان ملاحظه کرد: «لَا تَدَعُوا التِّجَارَةَ فَتَهُونُوا، اتَّجِرُوا بَارَكَ اللَّهُ لَكُمْ» (کلینی، همان، 149؛ فيض كاشانى، 1406: 17/ 124؛ هاشمى خويى، منهاج البراعه، 1400: 14/ 311)؛ «از تجارت و کسب کناره گیری نکنید که (به علت نیاز به دیگران) اهانت می‌شوید، داد و ستد کنید خداوند به شما برکت می­دهد».

درست است که اسلام دعوت کننده انسان‌ها به سوی تجارت و بازرگانی است، اما به این شرط که از محدوده رعایت احکام و مقررات شریعت مقدّس اسلام خارج نشوند. اسلام به همان اندازه که بر تجارت­های مفید و پرسود اجتماعی اهمیّت داده است، به همان اندازه نیز از کسب و تجارت­های فاسد و مضرّ به منافع یک جامعه بر حذر داشته است: Pيا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحيماًO (نساء/ 29)؛ «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اموال همديگر را به ناروا مخوريد ـ مگر آنكه داد و ستدى با تراضى يكديگر از شما [انجام گرفته] باشد ـ و خودتان را مكشيد؛ زيرا خدا همواره با شما مهربان است».

به همین دلیل، اسلام از هر گونه تجاوز، تقلّب، غش، معاملات ربوى، معاملاتى كه حد و حدود آن کاملاً نامشخص باشد، خريد و فروش اجناسى كه فايده منطقى و عقلايى در آن نباشد، خريد و فروش وسائل فساد و گناه بر حذر داشته است (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374: 3/ 355).

در اهمیّت بازرگانی در اسلام همین بس که بخشی از اجتماع عظیم مسلمانان برای انجام مراسم مذهبی و سیاسی در مراسم حج، خانه خدا را برای تجارت و بازرگانی قرار می‌دهند و ملّت­های مختلف از امّت بزرگ اسلامی که به آن دیار برای زیارتی عظیم رهسپار می‌شوند، می‌توانند بدون احساس هیچ­گونه گناه و مشکلی به داد و ستد بپردازند: Pلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْO (بقره/ 198)؛ «بر شما گناهى نيست كه [در سفر حج] فضل پروردگارتان [روزى خويش] را بجوييد».

ب) رابطه تجارت با تولید

تجارت در جوامع اوّلیه که تولیداتشان معمولاً برای مصارف شخصی و حاجت­های در نهایت ساده خود بوده و احتیاجی به مبادله کالا پدید نمی­آمده، وجود نداشته، بلکه از آن زمان که تقسیم کار صورت گرفت و هرکس رشته تولیدی خاصی را پیشه خود نمود و در آن رشته محصولی بیش از اندازه احتیاج خود تولید کرد، شایع گردید.

پس از این مرحله که بین تولیدکنندگان و مصرف­کنندگان واسطه ای نبود، تجارت گسترش بیشتری یافت و دسته سوّمی در نقش واسطه میان آنان، ظاهر شده و مقادیر اضافی اجناس تولید شده را که به بازار عرضه می‌شد، به قصد فروش به خواستاران و نه به جهت مصرف شخصی می‌خریدند.

بدین ترتیب، کم­کم امور تجاری رونق گرفت و رو به افزایش نهاد تا آنجا که در اغلب موارد واسطه­هایی که خود مولّد نبودند، میان تولیدکنندگان و مصرف­کنندگان فاصله انداختند (تهرانی، اقتصاد ایرانی، 1352: 252).

در تمام دوران و با همه اشکال مختلف، تجارت مسبوق به کار تولیدی است و بدون تولید امکان­پذیر نیست. این عمل در اقتصاد تمامی اجتماعات، نافع و مؤثر است؛ زیرا وسیله تأمین احتیاجات متقاضیان کالاها و سبب انتقال اجناس اضافی تولیدکنندگان، بوده است، به خصوص در صورتی که واسطه، انتقال­دهنده کالای مصرفی از شهری به شهر دیگر و از کشوری به کشور دیگر باشد. به همین دلیل، امام علیj در فرمانش به مالک اشتر، بازرگانان را در کنار صنعت­گران قرار داده، آنها را منشأ منفعت معرفی می­کند و به مدارا و نیک رفتاری با این دو گروه سفارش می‌کند. حضرت دلیل مدارا با گروه بازرگانان را انتقال کالاهای مورد نیاز مردم از مناطق دور و نزدیک، هموار یا صعب­العبور بیان می‌کند: «ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ وَ أَوْصِ بِهِمْ خَيْراً الْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَ الْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَ الْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَ أَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَ جُلَّابُهَا مِنَ‏ الْمَبَاعِدِ وَ الْمَطَارِحِ فِي بَرِّكَ وَ بَحْرِكَ وَ سَهْلِكَ وَ جَبَلِكَ وَ حَيْثُ لَا يَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَ لَا يَجْتَرِئُونَ عَلَيْهَا فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لَا تُخَافُ بَائِقَتُهُ وَ صُلْحٌ لَا تُخْشَي غَائِلَتُهُ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِكَ وَ فِي حَوَاشِي بِلَادِكَ ...» (شريف رضي، المجازات النبویه، 1414: 438، نامه 53)؛ «در باره بازرگانان و اهل صنعت سفارش نيك كن، خواه آنان كه در شهرها مقيم باشند يا آنان كه ميان اين شهر و آن شهر با مال خود در آمد و شدند كه اينان مايه منافع و اسباب آسايش و آورنده كالاها از جاهاى دور از دريا و خشكى و كوه و دشتند و اين همه چيزها را از جاهايى مى‏آورند كه مردمان را نيرو و جرئت رفتن به آن گونه جاها نيست. پس آنان صلح و سلمى هستند كه بيمى از حيله و مكر و بدبختى در آن نمى‏رود و بايد كه به امور ايشان چه در حضور خودت و چه در اطراف كشورت رسيدگى شود ...».

بنابراین، با توجّه به سخنان حضرت امیرj بخش بازرگانی یکی از بخش­های ضروری اقتصاد هر جامعه است و در صورت ساماندهی صحیح می‌تواند نقش حمایتی مؤثری در تقویت تولید ملّی و دفاع از حقوق مصرف‌کنندگان ایفا نماید.[2]

متأسفانه در عصر حاضر، بسیاری از خدمات تجاری، به ویژه در کشورهای جهان سوم، جنبه دلالی صرف یافته و نقش مثبت اقتصادی خود را از دست داده است. سیطره روحیه خودخواهی بر تجارت، آن را از وضع طبیعی خود منحرف ساخته و آن را به یک فعّالیّت بسیار سودآور، بدون انجام یک کار مفید تبدیل نموده است (دادگر، مبانی فقهی پیشرفته اقتصاد اسلامی، 1379: 141) . اسلام این شیوه از تجارت را محکوم نموده و بر اساس آنچه در کلام امام علیj آوردیم، تنها تجارتی را تجویز می­کند که نوعی کار مفید اقتصادی باشد. امامj در زمينه خطر تجارت ناصحيح مي‌فرمايند: «وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِكَ أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ فَامْنَعْ مِنَ الِاحْتِكَارِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِa مَنَعَ مِنْهُ وَ لْيَكُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لَا تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ فَمَنْ قَارَفَ حُكْرَةً بَعْدَ نَهْيِكَ إِيَّاهُ فَنَكِّلْ بِهِ وَ عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ» (شريف رضي، نهج البلاغه، 1414: 438، نامه 53)؛«و با اين وصف، بدان كه در ميان كاسبان و بازرگانان بسيار كسانند كه معاملتى بد دارند، بخيلند و احتكار مى‏كنند، و در داد و ستد اجحاف روا مى‏دارند. و اينها همه باعث زيان همگان است و عيب بر واليان. پس از احتكار جلوگيرى كن كه رسول خداa از آن منع فرمود. و بايد كه خريد و فروش آسان صورت پذيرد و با ميزان عدل انجام گيرد، و با نرخ‌هايى نه به زيان فروشنده و نه به زيان خريدار. و آن كس كه پس از منع تو دست به احتكار زند، او را كيفر ده تا مايه عبرت ديگران گردد و در كيفر دادن زياده روى مكن».

روایات نهی از تلقی رکبان ـ که از پیشواز کاروان­های تجاری رفتن و واسطه شدن در فروش کالای روستاییان و فاصله افکندن میان آنان و خریداران شهری، منع نموده‌اند (ابن بابويه، من لایحضره الفقیه، 1413: 3/ 273) نیز بر از میان برداشتن هرگونه واسطه و طفیلی‌گری غیرانتفاعی در جریان تولید و رفع نیازمندی­های اقتصادی عمومی دلالت دارد و تنها واسطه­گری مفید اقتصادی را که سبب کاهش هزینه مبادله بین خریدار و فروشنده می‌شود، تجویز می­کنند.

نتیجه

قرآن و حدیث خواهان رشد و تعالی و برتری مسلمانان در تمامی زمینه­ها از جمله زمینه اقتصادی است و بدین منظور آنان را به کار و تلاش در جهت رشد تولیدات داخلی ـ از لحاظ کمّی و کیفی و بی نیازی از دیگران دعوت می‌کند و راه­کارهایی چون کشاورزی، دام‌پروری، صنعت و تجارت را توصیه می‌کند.

در این میان، کشاورزی از این جهت که تأمین کننده نیازهای غذایی مردم و دام‌هاست، در اولویت نخست قرار دارد. دومین اولویت تولیدی، دامپروری است؛ زیرا رشد و پیشرفت در کشاورزی زمینه مناسب را برای فعّالیّت‌های دام‌پروری مهیّا می‌سازد. با توجه به اینکه امروزه تأمین بسیاری از نیازهای اساسی و حیاتی جامعه مستقیم یا غیر‌مستقیم به بخش صنعت وابسته است و حتی تولیدات بخش کشاورزی و دام‌پروری نیز از این امر مستثنا نیست، پرداختن به صنعت در اولویت سوم قرار می‌گیرد.

و تجارت چون علاوه بر اینکه از نظر اقتصادی یکی از راه­های مهمّ درآمد و اداره مسائل مالی و کمبودها و مشکلات زندگی و برآورده کننده نیازهای اجتماعی می‌باشد، می‌تواند باعث حفظ شخصیّت و صیانت شرف انسانی در جامعه و نیز فعّال ساختن آن و دوری از سستی و تنبلی و در نتیجه عدم سقوط اجتماعی باشد در اولویت آخر قرار می‌گیرد.

پیوست‌ها

[1] امام صادقj: «وَ امّا تَفْسِيرُ الصناعاتِ‏ فَكُلُّ مَا يَتَعَلَّمُ الْعِبَادُ أَوْ يُعَلِّمُونَ غَيْرَهُمْ مِنْ أَصْنَافِ الصِّنَاعَاتِ ... وَأَنْوَاعِ صُنُوفِ الْآلَاتِ الَّتِي يَحْتَاجُ إِلَيْهَا الْعِبَادُ مِنْهَا مَنَافِعُهُمْ وَ بِهَا قِوَامُهُمْ وَ فِيهَا بُلْغَةُ جَمِيعِ حَوَائِجِهِمْ فَحَلَالٌ فِعْلُهُ وَ تَعْلِيمُهُ وَ الْعَمَلُ بِهِ وَ فِيهِ لِنَفْسِهِ أَوْ لِغَيْرِهِ ...»؛ «امّا صنعت­ها، همه صنعت­هايى را كه مردمان ياد مى‏گيرند يا ياد مى‏دهند شامل مى‏شود، ... و انواع مختلف آلاتى كه مردمان به آن‌ها نياز دارند و از آن‌ها سود مى‏برند و مايه قوام زندگى آنهاست، و وسيله‏اى براى دست يافتن به همه نيازمندي­هاى ديگر است؛ پرداختن به كار با همگى این‌ها و تعليم دادن آن‌ها، چه براى خود و چه براى ديگران حلال است» (حر عاملی، وسائل الشیعه، 1409: 17/ 85).

[2] برخی صاحب نظران اقتصادی عملیات بازرگانی را کار تولیدی دانسته اند و گروهی دیگر بازرگانی را ادامه کار تولید و کار خدماتی قلمداد کرده‌اند. شهید صدر در کتاب اقتصادنا تجارت را یک نوع کار تولیدی بیان کرده و دلیل خود را این قسمت از سخن امام علیj بیان می کند که امامj بازرگانان و صنعت گران را در کنار هم قرار داده و هر دو را منشأ منفعت معرفی نموده است. ایشان نقل و انتقال منابع تولیدی، کالا و خدمات را چه به صورت عمودی مانند استخراج مواداولیه از اعماق زمین و چه به صورت افقی مانند بردن کالا به بازار فروش، کار تولیدی دانسته که در هر دو حالت، کالا تغییر شکل یافته و برای رفع نیاز انسان آماده شده است؛ بنابر‌این، ایشان دو ویژگی را برای تولید ذکر می کند: انجام کار و ایجاد منفعت (صدر، اقتصادنا، 1357: 2/ 307ـ303). با توضیحات داده شده به نظر می‌رسد که منظور شهید صدر از تولیدی دانستن تجارت، تولید خدمات باشد نه اینکه ایشان تجارت را جدا از خدمات به شمار بیاورند.

فهرست منابع

  1. قرآن کریم، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی. ‏

 

اقتصاد در قرآن

اقتصاد در قرآن

 

به نام نامي پروردگار يكتايي كه در همه حال بندگان خود را بي رهنما و بي آيت قرار نداده است ودرود وصلوات بر آخرين فرستاده حق حضرت محمد بن عبد اله صلي ... عليه وآله و خاندان پاكش ، خداوندي كه قرآن كريم را بر پيامبرش نازل كرد تا همواره نشانگر راه درست وجدا كننده راه حقيقت از راه گمراهي و ضلالت باشد.

با توجه به نياز مداوم و هميشگي انسانها به راه صدق و درستي و با عنايت به بعد اقتصادي زندگي بشر ، خداوند آيات متعددي در اين رابطه در قرآن كريم بيان فرموده اند كه در زير به چند مورد آن اشاره مي گردد.

نمونه‌اي از آيات اقتصادي قرآن مجيد

1ـ قرض الحسنه: سوره مباركه بقره آيه 245 ـ سوره مباركه مائده آيه 12 ـ‌ سوره مباركه حديد / آيه 10 ـ 13

 ـ سوره مباركه مزمل/ آيه 20 ـ سوره مباركه تغابن/ آيه 19 ـ سوره مباركه حديد/ آيه 18

2 ـ بانكداري سوره مباركه آل عمران/ آيه 120 ـ سوره مباركه روم/ آيه 39

3 ـ خريد و فروش : سوره مباركه انعام/ آيه 153 ـ سوره مباركه اعراف/ آيه 85 ـ سوره مباركه هود/ آيه 84 ـ 86

نظري به اقتصاد اسلامي:

با توجه به اينكه قرآن كتاب آسماني مسلمانان  از 1400 سال پيش تا كنون و تا ابد همواره تمامي ابعاد زندگي بشر را در بر گرفته و هر گوشه‌ و قسمتي از زندگي بشر را پشتيباني مي كند وقتي مسأله‌اي به نام مسائل اقتصادي در قرآن رامطرح مي شود بطور مسلم به اين نتيجه مي رسيم كه اسلام در تمام قلمروها كارايي دارد واز آن جمله در قلمروي اقتصاد. نكته اينجاست كه مسائل زندگي بشري را نمي توان مجرد فرض كرد. دين مقدس اسلام، خوشبختي دنيا و‌آخرت انسان را به طور همزمان مورد توجه قرار داده و دنيا را مزرعه آخرت معرفي نموده است . با اين تصوررفتار هاي اقتصادي مفيد كه در حوزة ارزش‌هاي اسلامي مجاز باشد، انجام آن مطلوب و شايسته است .

از آن جا كه مدلها و الگوهاي اقتصادي تابع شرايط زماني و مكاني مي باشد،و قوانين ثابت و هميشگي حاكم بر آنها ، در منابع اسلامي بيان شده‌اند. اين مقاله تحقيقي در جهت شناخت آموزه‌هاي اقتصادي قرآن مي‌باشد.

نظر قرآن راجع به ثروت : ما آنگاه كه مي‌خواهيم نظري به ايده‌هاي اقتصادي قرآن بيفكنيم اول بايد ببينيم نظر قرآن دربارة ثروت و مال چيست؟

در جواب به اين نكته بايستي توجه شود كه قرآن مال و ثروت را تحقير نكرده است، قرآن با اين كه انسان فداي ثروت شود مخالف است به عبارت ديگر اينكه انسان پول را به خاطر خود پول و براي ذخيره كردن بخواهد مخالف است.

« الَّذينَ يَكنزْونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّه  وَلاَ يُنفِقُونَهَا في سَبيل ا… فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابِ اليم … سوره توبه / آيه 34» آياتي وجود دارند كه نقش پول را در فاسد كردن شخصيت انساني بيان مي‌كنند و به همين دليل نيز ثروت پرستي مطرود كرده است.

نمونه هاي از آياتي كه در اين رابطه نازل شده اند به شرح زير است:

ـ « اِنَّ الاِنسانَ لَيَطَغْي، اَنْ را'ه اسْتَغْني »  سوره علق  آيه 6

ـ « وَ لاتُطِعْ كُلَّ حَلاّفِ مَهين، هَمَّازٍ مَنشّاءِ بَنَميمْ …… اَنْ كان ذامالٍ و بَنينْ ……سوره قلم/ آيات 15ـ10

ـ زُيِّنَ لِلإِنْسانِ حُبَّ الشَّهواتِ مِن النِّساءِ و اَلبْنَينْ  وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ و الَفْضَّه وَالْخيَلْ المسُومَّه » سوره ال عمران/آيه 14 .

اما قرآن خود ثروت را در به عنوان « خير » ناميده است. كُتِبَ عَلَيكُمْ اذِا حَضَرَ اَحَدَكُمُ الْمَوْتُ اِنْ تَرَكَ خَيْراً الوَصَّهُ لِلْوالدينِ و الاَقْربَين »سوره  بقره آيه 180

و همچنين دفاع از مال را در حكم جهاد و كشته شدن در اين راه و شهيد تلقي كرده است الَمْقَتُولْ دُونَ اَهْلِهِ وَ مالِهِ …… و براي مال بر انسان حقوقي تأمل شده است.

ـ آشنا شدن با فهم كلام الهي از اهميت والايي برخوردار است و اين امر،‌ جز با درك درست كيفيت مطلوب زندگي انساني از ديدگاه قرآن و سنت ميسر نخواهد بود و از آنجا كه معمولاً در اقتصاد نيز از چهار موضوع عمده يعني توليد،‌ توزيع، مصرف و رشد بحث مي‌شود لذا آيات قرآني مربوط به علم اقتصاد را كه در اين ارتباط بوده اند به شرح زير عنوان مي گردد .

الف ـ توليد و مباحث مربوط به آن :

قرآن و گستردگي منابع توليد: چندين آيه از قرآن كريم گوياي به اين نكته اشاره دارد كه خداوند در زمين ، آنچه را انسان نياز داشته، براي وي فراهم كرده است . در آيه‌اي مي‌فرمايد «وَآتَاكُم من كُلِّ ما سأَلْتُمُوُه : و هر چه از او خواسته‌ايد به شما ارزاني داشته است»سوره ابراهيم/34آيه

و در جاي ديگر مي‌فرمايد: « وَلَقَدْ مكَنَّا فيِ الاْرَضِ وَجَعَلْنا لَكُمْ فيها معايشَ قليلاً ما تَشكَرون » سوره اعراف « در زمين جايگاهتان داديم و داها معيشتتان را در آن قرار داديم : و چه اندك سپاس مي‌گذاريد»

بنابراين از ديدگاه قرآن كريم، در زمين آنچه مورد نياز انسان براي ادامه زندگي لازم است، مهياست اما اين امر به معناي آن نيست كه كليه نيازمنديهاي انساني بدون كار و تلاش در اختيار اوست بلكه بدين معناست كه انسان بايد به كارگيري روحيه عمران و آباداني و در ساير خلاقيت، ابتكار و تلاش رزق و روزي خويش را از منابع طبيعت به دست آورد و آنها را براي استفاده تغييرات ضروري دهد و علت عمده ايجاد رفاه را تغيير دادن امكانات موجود دانسته است ، ‌بنابراين اگر در مواردي مشاهده مي‌شود كه قرآن كريم صرف ايمان و تقوا را مايه نزول بركات الهي و رونق اقتصادي دانسته است مثل آنجا كه مي‌فرمايد :

« وَلَوْاَنَّ اَهْلَ الْقُري آمنوا و اتَّقوا لَفَتَحْنا عليهم بَرَكاتِ من السَّماءِ و الَرْضَ  سوره اعراف -آيه96 »

به نظر مراد از اين آية شريفه اين نيست كه فقط ايمان و تقوا،‌يعني پرهيز از گناه، اسراف و … موجب نزول بركات مي‌شود بلكه جنبة اثباتي آن دو نيز كه سعي و تلاش براي بهره‌وري مطلوب از منابع طبيعت باشد منظور خواهد بود بنابراين تلاش در راه بكارگيري وسايل براي رسيدن به مواهب طبيعت در امور مادي وسيله خواهد بود همان‌طور كه در امور معنوي وسيله قرار دادن اولياء و انبياء براي تقرب الي ... مورد نظر خواهد بود. پس روشن است كه قرآن كريم ديدگاههايي مانند نظريه مالتوس را كه به محدوديت منابع طبيعت و عدم كفاف آن بري انسانها معتقد است رد مي‌كند.

ب : توزيع

1 ـ سه اصل اساسي در تجارت :

خداوند در آيه زيرروابط انساني را بر اساس مبادلات تجاري بيان مي‌فرمايد.

« يا اَيُّهَا الذَّينِ امنَوا لاتَأكلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُم بالباطلَ إلاّ اَنْ تَكوُنَ تِجارَةً عَنْ تَراضِ مِنكُمْ …سوره نساء-آيه 29»

« اي كساني كه ايمان آورده‌ايد اموال يكديگر را به ناحق نخوريد مگر آنكه تجارتي باشد كه هر دو طرف به آن رضايت داده باشيد»

اين آيه گرامي،‌تجارت را بر اساس رضايت طرفين تشريح فرموده است. به نظر از اين آيه چند اصل قابل برداشت است . اـ اصل عدم تصرف و دخالت در اموال يكديگر. 2ـ اصل جواز تصرف در اموال يكديگر بر اساس رضايت دو طرف مبادله .3 - اصل مالكيت كه مسلم دانسته شده و در واقع اين اصل زيربناي دو اصل مذكور است . در جاي ديگر مي‌توان از اين آيه اينگونه برداشت كرد كه؛ تجارت و معاملات بايد با رضايت فروشنده و خريدار باشد. خريد و فروش اجباري و اكراهي و يكطرفه مردود است .

2 ـ اقتصاد در خانواده : در آيه‌اي از قرآن در مورد اينكه نبايد در امور زندگي و در مسائل مصرفي افراط و تفريط نمود چنين آمده است:  والَّذِينَ اذا اَنفَقَوُا لَمْ يُسْرِفوا و لَمْ يَقْتَروا و كانَ بَيْنَ ذالِكَ قَواماً : آنان كه چون هزينه مي‌كنند اسراف نمي‌كنند و خست نمي‌ورزند، بلكه ميان اين دو راه اعتدال را مي‌گيرند. سوره فرقان /آيه67 .

انساني كه وظيفه تأهل را مي‌پذيرد و خرج و نفقه خانواده‌اي را به عهده مي‌گيرد بايد براي اين دخل و خرج حساب و كتاب داشته باشد به عبارت ديگر تا آنجا كه براي او مقدور است در جهت رفاه نسبي خانواده بكوشد. از نظر قرآن، حد مطلوب حالت اعتدال و ميانه‌روي است لذا قرآن مي‌فرمايد « نه » دست خويش را از روي خست به گردن ببند و نه به سخاوت يكباره بگشاي كه در هر دو حالت، ملامت زده و حسرت خورده بنشيني. سوره اسراء آيه29.

ج ـ مصرف :

1 ـ يتيم ؛ روا نيست مال او مصرف گردد:

خوردن مال يتيم و مصرف نمودن دارايي او به هر شكلي حرام است. مگر در مواردي كه حالت سوددهي داشته باشد و به اصطلاح اموال او افزايش يابد . « وآتواليتامي اَمْوالَهُمْ وَ لاتُتَبدَلَّوا الْخَبيثَ … »

مال يتيمان را به يتيمان بدهيد، و حرام را با باطل مبادله مكنيد و اموال آنها را همراه با اموال خويش مخوريد كه اين گناه بزرگي است … سوره نساء آيه 9 . فامَّا اليتيم فلا تَقْهَرْ 

2 ـ مصرف‌هاي ضد ارزشي :

« يا اَيُهَاالذَّينَ امَنوا  إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِوَالرَّهْبانِ لِيَاْكُلوُنَ امَوْالَ الناسَّ بِالباطِل و يَصْدوّنَ عن سبيل ا… »سوره توبه / آيه34  انسان در مقابل آنچه مصرف مي‌كند بايد توليدات يا خدمات تحويل دهد و به نحوي به جامعه‌اش خدمت كند و الا از مصاديق « اَكْل الاموال بالباطل » خواهد بود.

د ـ رشد:

اقتصاد مورد علاقه انسانها:

در قرآن كريم سوره آل عمران آيه 14آمده است : « زُيِّنَ للاِنْسانِ حُبَّ … »

در چشم مردم آرايش يافته است،‌عشق به اميال نفساني و دوست داشتن زن و فرزندان و هميانهاي زر و سيم و اسبان و چهارپايان و زراعت . همه اينها منابع زندگي اين جهان هستند در حالي كه بازگشت گاه خوب نزد خداست»

همانطور كه از متن آيه زير بر داشت مي شود اخلاق مسلمين با اخلاق قوم يهود در امور اقتصادي فرق دارد.

« يا بني اسرائيل اذْكُرُواْ نعمتي الَّلتي اَنْعَمْتَ علَيكَمْ واَنّي فَضَّلْتكُمَ علي العالمين سوره بقره/47آيه»

خداوند قوم بني اسرائيل را بر ساير اقوام موجود آن روزگار برتري دادند ، آنها داراي بهترين سرزمين از نظر آب و هواي مناسب با چشم سار بودند و منطقه پراستعدادي براي كشاورزي و دامداري داشتند ولي ناسپاسي كردند و از بهره‌برداري خوب از آن مواهب خودداري نمودند و اطاعت از انبياي زمان را كنار گذاشتند اما مسلمين در رفتار اقتصادي خودش اطاعت از انبياء را بر هر چيزي ديگر مقدم مي‌دارد.

او شكر زباني و عملي خود را به جا مي‌آورد تا در پيشگاه خداوند منان سرافكنده نباشد.

عدالت اجتماعي در قرآن : اهداف اقتصادي در هر مكتب اقتصادي بايد مشخص و روشن باشد . در مكتب مقدس اسلام نيز اهداف اقتصادي شامل، عدالت اقتصادي و اجتماعي، قدرت اقتصادي حكومت اسلامي،‌رشد اقتصادي و استقلال مي‌باشد . نظر قرآن كريم راجع به هر يك از آنها بشرح زير است:

عوامل انحراف از عدالت : معمولاً دو عامل مهم براي انحراف از مرز علايق وجود دارد كه قرآن به هر دو عامل توجه فرموده است . اولين عامل انحراف ؛ حب ذات و علاقه‌ها و روابط است . قرآن در اين باره مي‌فرمايد: « يا ايهاالذين آمنوا كُونُواْ قوامين بالقسط شهداء لله و لَوْ علي انفسكم اولوالدين و الاقربين ان يكن غنيا اوفقيرا فالله اولي بِهِمَا »سوره نساء /135آيه  « اي كساني كه ايمان آورده‌ايد كاملا به عدالت قيام كنيد و گواهي‌هاي شما فقط براي خدا باشد گرچه به زيان خود شما يا والدين و بستگان تمام شود و مسئله فقير بودن يا غني بودن در گواهي دادن شما اثر نكند زيرا خدا سزاوارتر است به اينكه از آنها حمايت كند. يعني مسئوليت شما فقط دفاع از حق است بدون هيچگونه ملاحظه فاميلي يا اقتصادي؛ دومين عامل براي اينكه انسان در خط عدالت حركت نكند مسئله ناراحتي‌هائي است كه انسان از فردي و يا گروهي مي‌بيند و در اين زمينه نيز قرآن مي‌فرمايد « يا ايها الذين امنوا كونوا قوامين لله شهداء‌ بالقسط و لايجرمنكم ثنآن قوم علي الاتعدلوا اعدلوا هوا اقرب لِلتَّقوي » سوره مائده /8آيه ، اي كساني كه ايمان آورده‌ايد برنامه شما قيام خالصانه و شهادت عادلانه باشد، دشمني قوي سبب انحراف شما از مرز عدالت نشود و خرده حساب‌هاي سابق را تصفيه نكنيد و مكرراً فرمان مي‌دهد كه به عدالت رفتار كنيد كه به تقوي نزديكتر است.

قرآن عامل ديگري را نيز از عوامل انحراف در عدالت معرفي مي‌كند كه همان مسئله رشوه است . در اين زمينه قرآن كريكم مي‌فرمايند : « و لاتأكلو اموالكم بينكم بالباطل و تدلوا بها الي الحكام لتأكلوا فريقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون» سوره بقره /آيه188.

قدرت اقتصادي حكومت اسلامي : دومين هدف اقتصادي اسلام كه مي‌توان آن را عنصري بيروني دانست، قدرت اقتصادي حكومت اسلامي در برابر ساير حكومت‌هاست كه اين امر به دو منظور مي‌باشد .

1ـ ترساندن كفار و دشمنان خارجي تا به ذهن آنها نقشه تجاوز نظامي و امكان تحت فشار قرار دادن حكومت اسلامي از نظر اقتصادي و محاصره اقتصادي، خطور نكند. « وَ اَعِدّولَهُمْ ماَسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَةَّ وَمِنْ رُباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّاللهَ و عَدُوكَّمْ » سوره انفال /آيه 60 در آيه فوق اطلاق كلمه « قوة » شامل هر نيرويي مي‌شود و اين شمول با استفاده از روايات بنظر  اثبات مي‌شود . پس كلمة « قوه » شامل نيروي برتر اقتصادي نيز كه مسلماً براي رويارويي با دشمن از حمله ابزار حتمي شمرده مي‌شود،‌ خواهد شد. از آية شريفه « تَرْهَبوُنَ بِه …عَدُوَّاللهَ وَعَدوُكَّمْ ، استفاده مي‌شود يكي از مهمترين وسايل ترس كفار،‌قدرت اقتصادي حكومت اسلامي است پس رساندن حكومت اسلامي به قدرت و استقلال اقتصادي از اهداف اقتصادي اسلام مي‌باشد.

2 ـ اشاعه اسلام در خارج از مرزهاي حكومت اسلامي با بهره‌گيري از امكانات اقتصادي و كمك به ملل فقير .

«و لاتركنوا الي الذين ظلموا فتمسكم النار و مالكم من دون الله من اولياء ثم لاتنصرون» سوره هود،‌113 آيه

بر اساس اين آيه اعتماد به ستمكاران و تمايل به آنها جايز نيست و اگر حكومت اسلامي استقلال اقتصادي نداشته وبه غير مسلمين وابسته باشد، بر ظالمين اعتماد كرده است . پس يكي از وظايف حكومت اسلامي استقلال اقتصادي است كه زمينه قدرت و اقتدار اقتصادي را فراهم مي‌كند. « لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلاً » سوره نساء 114ايه بنابراين به نظر مي رسد هر گونه واردات و يا تجارتي كه باعث تسلط كفار بر جامعه اسلامي شود ، حرام شمرده مي‌شود.

 

اهداف اقتصادی اسلام

اهداف اقتصادی اسلام

لزوم استقلال اقتصادی: «الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِن کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللّهِ قَالُواْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ وَإِن کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُواْ أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُم مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا؛ همانان که مترصد شمایند پس اگر از جانب خدا به شما فتحى برسد مى‏گویند مگر ما با شما نبودیم و اگر براى کافران نصیبى باشد مى‏گویند مگر ما بر شما تسلط نداشتیم و شما را از [ورود در جمع] مؤمنان باز نمى‏داشتیم پس خداوند روز قیامت میان شما داورى مى‏کند و خداوند هرگز بر [زیان] مؤمنان براى کافران راه [تسلطى] قرار نداده است» (نساء/۱۴۱).

توجه به حفظ حاکمیت و اقتدار سیاسی اسلام: «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ؛ و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهاى آماده بسیج کنید تا با این {تدارکات} دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگرى را جز ایشان که شما نمی‌‏شناسیدشان و خدا آنان را می‌‏شناسد بترسانید و هر چیزى در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما بازگردانیده مى‏شود و بر شما ستم نخواهد رفت» (انفال / ۶۰).

 تأمین رفاه عمومی و مبارزه با فقر: « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ؛ {اى پیامبر} بگو زیورهایى را که خدا براى بندگانش پدید آورده و [نیز ] روزیهاى پاکیزه را چه کسى حرام گردانیده بگو این [نعمتها] در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آورده‌‏اند و روز قیامت [نیز] خاص آنان می‌‏باشد این گونه آیات [خود] را براى گروهى که مى‏دانند به روشنى بیان می‌‏کنیم »(اعراف/۳۲).

 

اهمیت تولید ملی از منظر قرآن کریم

اهمیت تولید ملی از منظر قرآن کریم


با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال 57 و کوتاه شدن دست قدرت های استکباری نظیر آمریکا از منابع سرشار ایران و سرنگونی رژیم ستم شاهی در این کشور، فصل جدیدی در تاریخ ملت بزرگ ایران و همچنین دور جدیدی از دشمنی های مستکبران بر علیه انقلاب اسلامی آغاز شد که در طول گذشت مدت قریب به سه دهه از عمر پرفراز و نشیب ایران اسلامی همواره شاهد انواع و اقسام این دشمنی ها بوده ایم.

روزی به همه هم پیمانان خود در مجامع بین الملی اعلام کردند که هدف فقط سرنگونی این انقلاب است و همه با هم باید دست به دست هم دهیم تا به هدف خود برسیم و بار دیگر فریاد فرعون را فراعنه زمان اعلام کردند که: «فَأَجْمِعُوا کَیْدَکُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَ قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلی. پس نیرنگ خود را گرد آورید و به صف پیش آیید. در حقیقت، امروز هر که فایق آید خوشبخت می شود.» (طه: 64)

روزی دیگر بودجه ها و هزینه های کلان را برای سرنگونی انقلاب اسلامی تصویب کردند تا نگذارند انقلاب اسلامی لحظه ای به پیشرفت و پیروزی نزدیک شود: «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ.  بی گمان، کسانی که کفر ورزیدند، اموال خود را خرج می کنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند.» (أنفال: 36)

روزی نیرنگ و حیله و فریب را وسیله ای برای رسیدن به اهداف شوم خود انتخاب کردند اما خداوند به همه کسانی که در راه او و برای او قدم بر می دارند فرمود: «وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُ فی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُون: و صبر کن و صبر تو جز به [توفیق ] خدا نیست و بر آنان اندوه مخور و از آنچه نیرنگ می کنند دل تنگ مدار.» (نحل: 127)

به طور قطع و یقین از جمله عوامل مهم ناکامی بیگانگان در مقابله با انقلاب اسلامی نگاه نافذ و بصیرت بالای رهبران نظام جمهوری اسلامی ایران در شناسایی دشمنان و روش های دشمنی آنان با انقلاب اسلامی بوده است.

در این راستا رهبر معظم انقلاب در طی سال های رهبری خود سه گام مهم در خنثی کردن اهداف و نقشه های شوم دشمن برداشته اند که به تبیین هر کدام از آنها می پردازیم:

1. دشمن شناسی

ایشان در سخنرانی های مختلف خود به اهمیت دشمن شناسی پرداخته اند و در مواقع و شرائط مختلف اهداف و برنامه های نظام سلطه را برای همگان تبیین کرده اند و صراحتاً اعلام کردند که: (یک ملت باید دشمن را بشناسد، نقشه دشمن را بداند و خود را در مقابل آن تجهیز کند.)(روزنامه کیهان 7 فروردین 86)
2. قطع رابطه با دشمنان

ایشان پیرامون رابطه با دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی بارها و بارها در سخنرانی های متعدد اظهار داشتند که: (قانون الهی این است که شما بمانید، شما قوی شوید، شما پیروز شوید؛ ان شاءاللَّه پیروز هم خواهید شد و ما هیچ احتیاجی به رابطه با امریکایی ها نداریم؛ هیچ احتیاجی به مذاکره و رابطه با اینها نداریم و علی رغم میل دشمنان ملت ایران، ملت ما ان شاءاللَّه مدارج ترقّی و پیشرفت را روزبه روز بیشتر خواهد پیمود.)(خطبه های نماز جمعه تهران: 26/10/1376)
3. کسب اقتدار و آمادگی کامل در مقابل دشمن

رهبر معظم انقلاب در سال های اخیر با نام گذاری سال ها گامی بلند دیگری در مأیوس کردن دشمنان انقلاب اسلامی داشتند و ملت استوار ایران را در مقابله با هرگونه تحریم و تهدید بسیج کرده اند.

حال با شروع سال جدید و موج تحریم ها و تهدید های دشمنان, معظم له با نام گذاری این سال به نام تولید ملی و حمایت از تولید و سرمایه داخلی بار دیگر ثابت کردند که ایران اسلامی بر مواضع خود در دستیابی به فناوری های روز دنیا به هیچ وجه کوتاه نمی آید و با تمام قدرت در راه رسیدن به کامل ترین و بهترین فناوری های روز دنیا تلاش می کند.

روشن است که یکی از بزرگترین حربه های دشمنان در مقابل موج خروشان ملت ایران تحریم های متعددی است که به مرحله اجرا گذاشتند و برای مقابله با این تحریم ها, تولید ملی یکی از بهترین راه های موجود است که می تواند امید دشمنان را تبدیل به یأس و نا امیدی کند.
اهمیت تولید ملی از منظر قرآن کریم

اهمیت تولید ملی را می توان از آیات متعددی از قرآن کریم استفاده کرد که در این مجال کوتاه به بررسی بعضی از آیات می پردازیم: 


1. جامعه اسلامی زیر سلطه بیگانگان قرار نگیرد:

«وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً: و خداوند هرگز بر [زیانِ ] مؤمنان، برای کافران راه [تسلّطی ] قرار نداده است.» (نسا: 141)

یکی از آیاتی که می توان اهمیت تولید ملی را از آن استفاده کرد این آیه شریفه است که با صراحت تمام بیان می کند که جامعه اسلامی باید در صدد باشد که در زیر سلطه بیگانگان و دشمنان قرار نگیرد و روشن است که وابستگی اقتصادی همان طور که امام خمینی رحمه الله علیه فرمودند منشأ تمام وابستگی ها و در نتیجه قرار گرفتن در تحت سلطه بیگانگان خواهد بود:

 (اگر ما یک وابستگی اقتصادی داشته باشیم این موجب می شود که وابستگی سیاسی هم پیدا بکنیم، وابستگی نظامی هم پیدا بکنیم. مملکتمان باز برگردد به آن حالتی که سابق بود.) (بیانات در جمع انجمن اسلامی کارکنان وزارت صنایع و معادن:سال 1358)

پس برای اینکه بیگانگان سلطه ای بر جامعه اسلامی نداشته باشند باید به مرحله ای از تولید برسیم که کلیه کالاهای مورد نیاز جامعه در کشور تولید شود و نیازی به کشورهای بیگانه برای واردات بعضی از محصولات نداشته باشیم.
2. بسیج تمام نیروها در برابر دشمنان

منطق قرآن کریم این است که هیچ گاه در برابر ظلم و ستم کوتاه نیایید و قدرت خود را برای مقابله هرچه تمام تر با آنها بسیج کنید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ. و هر چه در توان دارید از نیرو بسیج کنید.» (أنفال: 60)

مقام معظم رهبری در راستای اجرایی شدن بسیج نیروها در برابر دشمنان این سال را سال تولید ملی نام گذاری کردند و صراحتاً فرمودند: (ممکن است آمریکا خطرهائی برای کشورهای دیگر ایجاد کند؛ ممکن است دیوانگی کنند. البته من همین جا بگویم؛ ما سلاح اتمی نداریم، سلاح اتمی هم نخواهیم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان - چه آمریکا و چه رژیم صهیونیستی - برای دفاع از خودمان، در همان سطحی که دشمن حمله کند، به آنها حمله خواهیم کرد.)(بیانات در حرم رضوی در آغاز سال 91)

و مسلم است که یکی از بزرگترین عوامل برای مقابله با تهدیدات دشمنان رسیدن به مرحله ای است که نیازهای جامعه اسلامی در درون کشور تولید شود و نیازی به کشورهای دیگر وجود نداشته باشد.
3. چشم داشتن به امکانات دیگران از عوامل انحطاط

خداوند متعال در آیات الهی به این حقیقت اشاره می کند که چشم داشتن به امکانات دیگران یکی از مهمترین عوامل سقوط یک جامعه است. جامعه ای که با وجود دارا بودن امکانات و استعداد های فروان به امکانات دیگران چشم داشته باشد این جامعه نمی تواند از عزت کافی برخوردار باشد و مدام برای بهره وری از امکانات دیگران باید در برابر آنها سر تعظیم فرود بیاورد و در برابر آنها خضوع و خشوع کند.

خداوند متعال در آیات الهی به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله توصیه می کند تا به امکانات دیگران چشم نداشته باشد:

«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی. و زنهار به سوی آنچه اصنافی از ایشان را از آن برخوردار کردیم [و فقط] زیور زندگی دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم، دیدگان خود مدوز، و [بدان که ] روزیِ پروردگار تو بهتر و پایدارتر است.» (طه: 131)

همچنین بیان می کند که در برابر امکاناتی که به دیگران داده ایم شما بر توانایی ها و امکانات خود تکیه کنید نه اینکه خود را با کشورها و شخصیت های مختلف مقایسه کنید و از کمبود های خود غمگین و ناراحت بشوید چرا که این طرز تفکر نشانه عدم رشد کافی و احساس حقارت درونی و کمبود همت می باشد.

ملتی که می خواهد در برابر مستکبران دنیا با عزت و سربلندی قد علم کند به جای اینکه مدام خود را با سرمایه ها و پیشرفت های آنها مقایسه کند ، نیروی فکری و جسمانی خویش را در راه رشد و ترقی خویشتن به کار می گیرد، و به خود می گوید من چیزی از دیگران کمتر ندارم و دلیلی ندارد که نتوانم از آنها پیشرفت بیشتری کنم ، من چرا چشم به امکانات و پیشرفت های آنها که آن هم فقط در جهت مادی است و در بحران معنویت دست و پا میزنند بدوزم من خودم بهتر و بیشتر تولید می کنم.

. برگرفته از تفسیر نمونه.

 

آثار امنيت در قرآن و روایات

آثار امنيت در قرآن و روایات

بسم الله الرحمن الرحیم

امنیت پایه هر نوع فعالیت فردی و اجتماعی است و بدون آن بنیاد و اساس جوامع بشری از ساده ترین آنها در گذشته های دور تاریخی تا جوامع مدرن فعلی در ابتدای قرن بیست و یكم به خطر می افتد، بنابراین مایه قوام و دوام یك جامعه، امنیت است

از نظر قرآن امنیت مفهومی وسیع و فراگیر است و افزون بر موارد ایمنی از عذاب الهی در آخرت در دو سطح روانشناختی و جامعه شناختی قابل بررسی است. در سطح نخست به آرامش روحی افراد و كسب مدارج معنوی آنان ارتباط می یابد كه از حوزه اصطلاحی امنیت در علوم اجتماعی بیرون بوده و به موضوع آرامش و اضطراب در روانشناسی مربوط است. در سطح دیگر امنیت با گونه های فراوان خود ابعاد گوناگون زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در برمی گیرد و با اقتدار و انسجام و وحدت جامعه پیوند دارد، این امنیت همه جانبه افزون بر ایجاد زمینه های پیشرفت و توسعه داخلی، امنیت خارجی جامعه را سبب می شود.

واژه امن در قرآن

در مجموع از ریشه یا كلمه امن 62 كلمه مشتق شده است كه حدود 879 بار در قرآن به كار رفته است و از این تعداد كاربرد، 358 مورد در آیات مكی و 521 مورد در آیات مدنی است، همچنین كلماتی با بار معنایی مشابه امنیت مانند السكینة 3 بار سكینة 3 بار و سلامٌ 33 بار و سلاماً 9 بار در قرآن كریم به كار رفته است.

واژه امن در سوره مباركه نور، شریفه 55 چنین آمده است.

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

و در آیه شریفه 112 سوره مباركه نحل می فرماید:

وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ یَصْنَعُونَ

و نیز در سوره مباركه دخان آیه شریفه 51، بقره آیه 196 و...اشاره شده است، افزون بر واژه امن همینطور كه اشاره شد، كلید واژه های مانند سلام در سوره بقره 2، 208) سلام (رعد/ 12، آیه 24) سكینه (توبه/ آیه 26) صلح (نساء، 128) به كار رفته و در موضوع امنیت از آنها برداشت می شود.

آثار امنیت

1-مهمترین و نتیجه غایی جامعه امن، عبادت خالصانه خدای تعالی.

برای اثبات دستاورد شأن نزول آیه شریفه 55 سوره مباركه نور را به یاری می طلبیم.

هنگامی كه پیامبر (ص) و مسلمانان به مدینه هجرت كردند و انصار با آغوش باز آنها را پذیرا گشتند، تمامی عرب بر ضدّ آنها قیام كردند و آنچنان بود كه آنها ناچار بودند اسلحه را از خود دور نكنند، شب را با سلاح بخوابند و صبح با سلاح برخیزند (و حالت آماده باش دائم داشته باشند) ادامه این حالت بر مسلمانان سخت آمد، بعضی این مطلب را آشكار گفتند كه تا كی این حال ادامه خواهد یافت؟ آیا زمانی فرا خواهد رسید كه با خیال آسوده، شب استراحت كنیم و اطمینان و آرامش بر ما حكم فرما گردد، و جز از خدا از هیچكس نترسیم و آیه شریفه فوق نازل شد و به آنها بشارت داد كه آری چنین زمانی فرا خواهد رسید

با توجه به شأن نزول و تبیین آیه شریفه مبنی بر وعده الهی به دین و آیینی پسندیده، ریشه دار و پابرجا و مستقر، بدیهی است كه چنین ویژگیهایی باعث می شود ترس و رعب به امنیت و آرامش مبدل شده و جامعه ای با ضریب امنیتی بالا به ارمغان آورد، شایان ذكر است كه در جوامعی این چنینی ایمان و عمل صالح علت اصلی و پایدار خواهند بود. پس با توجه به ادامه آیه شریفه كه می فرماید آنچنان می شود كه تنها مرا می پرستند و چیزی را شریك من قرار نخواهند داد، اولین و مهمترین نتیجه به دست خواهد آمد كه همان عبادت خالصانه پروردگار متعال است.

1-2 امكان سكونت

دومین اثر امنیت امكان سكونت و آسودگی در معیشت است كه تألیف بین انسان و محل زندگی او است، سوره مباركه قریش بیان روشنی است از تامین فضای امن معاش و ایجاد الفت آدمی نسبت به زیستگاه خویشتن و همچنین وسیله بودن امنیت مكان برای اثر مهم و غایی یعنی توجه به معاد و پرستش آفریدگار یكتا.

مرحوم علامه طباطبایی (ره) می فرماید: آیه شریفه الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف

اشاره است به سنت واضحی كه در ایلاف دو رحلت وجود دارد و نعمت ظاهری كه نمی توانند آن را انكار كنند و آن تأمین معاش قریش و امنیت آنان است، كه در سرزمینی زندگی می كردند كه نه نانشان تأمین بود و نه جانشان و نه سرزمین خرمی بود كه دیگران بدانجا آیند و نه جان دیگران در آنجا تأمین می شد. پس باید ربی را بپرستند كه این چنین به بهترین وجه امورشان را تدبیر نمود و اوهمان رب بیت است خدای تعالی به بركت اسلام و بعثت رسول گرامیش (ص) جوامع انسانی را از دیار مختلف جهت زیارت رسول خدا (ص) و خانه مقدس خویش به سوی حجاز كشاند و آنجا را رونق و هزینه سفر مشقت بار اهل حجاز جهت امرار معاش از دوششان برداشت و از گرسنگی نجات داده و مهمتر از آن به پاس حرمت كعبه بساط راهزنی و دستبرد به كاروانیان برچیده شد و امنیت فردی و ملی قریش تأمین گردید. در روایات نیز امكان سكونت از نتایج و آثار برجسته امنیت شمرده شده است تا آنجا كه وجود زندگی با امنیت از مصادیق تمام و كمال نعم شمرده شده و عدم تأمین آن به بی ارزشی و بی خیری تعبیر شده است.

حضرت رسول (ص): لاخیر فی...الوطن الّا مع الامن و السرور

و باز می فرماید: هر كس صبح و شب را سپری كند و سه چیز داشته باشد نعمت دنیا برای او تمام و كامل است، 1- هر كس صبح و شب را سپری كند در حالی كه بدنش از عافیت برخوردار است. 2- زندگی باامنیتی داشته باشد. 3- و خوراك روزانه را داشته باشد، البته اگر چهارمی هم داشته باشد دیگر نعمت در دنیا و آخرت بر او تمام شده و آن ایمان است

1-3 آزادی سیر و سیاحت

قرآن كریم در سوره مباركه سبأ آیه شریفه 18 می فرماید: وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بَارَكْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّامًا آمِنِینَ

- مرحوم علامه (ره) شریفه مذكور را چنین تفسیر می كند:

وَفَدّرنا فیها التیّسر یعنی سیر در آن قراء را به نسبتی متناسب قرار دادیم، نه مختلف، به طوری كه نسبت مسافت بین اولی و دومی، برابر بود با نسبت مسافتی كه بین دومی و سومی بود، سیرو فیها لیالی و اَیاماً آمنین در این جمله كلمه قول در تقدیر است، و تقدیر آن قلنا سیروا....است یعنی و به ایشان گفتیم كه: در این قریه ها سیر كنید، در حالی كه ایمن باشید، اگر خواستید در روز گردش كنید و اگر خواستید در شب، و خلاصه معنا، این است كه آن چنان امنیت در این قراء برقرار كردیم كه سیر شب و روز در آنها فرقی نداشت، هر وقت می خواستند می توانستند با آرامش خاطر به سیر بپردازند.

در تفسیر نمونه نیز آیه شریفه چنین تبیین شده است: به این ترتیب آبادیها فواصل متناسب و حساب شده ای داشت، و از نظر حمله وحوش و درندگان بیابان، یا سارقین و قطاع الطریق نیز در نهایت امنیت بود، به گونه ای كه مردم می توانستند بدون زاد و توشه و مركب، بی آنكه احتیاج به حركت دستجمعی واستفاده از افراد مسلح داشته باشند بدون هیچ خوف و ترس از جهت ناامنی راه یا كمبود آب و آذوقه به مسیر خود ادامه دهند.

- آنچه از شریفه 18 سوره مباركه سبأ و تفسیر آن برداشت می شود این است كه موهبت های الهی به محل زندگی قوم سبأ و سیستم شهرسازی آنجا وموقعیت جغرافیایی آن، جایگاه ویژه ای را از نظر امنیتی برای آن شهر فراهم آورده بود، كه خدای تعالی ثمره مهم شهری با این توصیفات را وجود امنیت می داند و شاخصه مهم چشم نواز وجود تأمین را آزادی سیر و سیاحت در این شهر برمی شمرد.

1-4 امكان تحقیق

زمینه دستیابی و فراهم نمودن شرایط مناسب و محیط آرام و سهل الوصول برای تحقیق ومطالعه حق و حقیقت مسئله قابل توجهی است كه خدای متعال به پیامبر عظیم الشأن (ص) دستور ایجاد چنین فضای لازمی را می فرماید، تا فرصت مقتضی چنین مهمی آسان باشد. در این مورد خدای تعالی می فرماید:

وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِینَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْلَمُونَ

تفسیر نمونه آیه شریفه را چنین شرح می دهد: یعنی در نهایت آرامش با او رفتار كن، و مجال اندیشه و تفكر را به آنها بده تا آزادانه به بررسی محتوای دعوت تو بپردازند، و اگر نور هدایت بر دل آنها تابید آن را بپذیرند، بعد اضافه می كند كه او را پس از پایان مدت مطالعه به جایگاه امن و امانش برسان تا كسی در اثناء راه مزاحم او نگردد (ثم ابلغه مأمنه)

پناهندگی، امنیت پناهندگان، زدودن نژاد پرستی و حساسیت غیرلازم نسبت به اتباع پناهنده و ایجاد شرایطی كه بتوانند موضوعات دینی و مذهبی را مطالعه كنند، از مؤلفه های یك كشور امن است و یكی از تدابیر لازم امنیتی كه مشترك بین آثار مختلف امنیت است امنیت راه ها است. حضرت امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند: لابدّ للناس من امیر برّ او فاجر...و یُقاتِلُ به العَدوّ وتأمَنُ السُبّلُ

فراز بعدی این خطبه شریفه، یعنی خطبه چهلم نهج البلاغه اشاره به اثر پنجم از آثار امنیت دارد.

1-5 رفاه و امنیت اقتصادی

حضرت می فرماید:......حتّی یَستَریحُ بَرّ، وَ یُستَراحَ مِن فاجِر....

یكی از راه های بالندگی اقتصادی چه در سطح كلان و چه در حوزه سرمایه گذاری خرد و زودبازده امنیت سرمایه گذاری است كه هر چه ضریب نفسی افراد و اجتماع آنها بالا رود اعتماد سرمایه گذاری در آن منطقه بالاتر می رود و نتیجه این تأمین، شكوه اقتصادی یك ملت می شود. و می بینیم كه هر جای دنیا دچار ناامنی و اضطراب معینی می شود شاهد فرار سرمایه ها هستیم و همه دوست دارند دارایی خویش را بردارند و ساحلی امنی را دست و پا می كنند كه ثروت خود را با آن پوشش دهند.

از سخنان گهربار حضرت امیر (ع) نیز می شود چنین فهمید، كه وجود جامعه منسجم و دارای حاكمیت یكی از كارهای مهمش رفاه نیكوكاران و طبقاتی است كه ثروتمند می باشند و روش استقلال اقتصادی اینان نیز تأمین امنیت آنها می داند، یعنی در امان بودن از دست بدكاران و سوداگران اقتصادی و اجتماعی.

مناسب بود در طلائیه قسم پنجم از آثار امنیت ، اول در محضر قرآن می بودیم ولی از آنجا كه این مورد با قسم چهارم هر دو مشمول كلام زیبای مولای متقیان (ع) می شدند و از طرفی جان كلام در ید طولای حدیث علوی (ع) بود، به ناچار به آن پرداختیم.

قرآن كریم در سوره مباركه بقره آیه شریفه 126 می فرماید: و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا بلداً آمنا و ارزق اهله من الثمرات من امن منهم بالله والیوم الاخر قال... مناسب است جهت تبیین آیه شریفه ابتدای آیه ماقبل یعنی آیه شریفه 125 شرح دهیم، بعد از اشاره به مقام ابراهیم (ع) در آیه شریفه گذشته، به بیان عظمت خانه كعبه كه به دست ابراهیم ساخته و آماده شد پرداخته می فرماید: به خاطر بیاورید هنگامی را كه خانه كعبه را مثابه (محل بازگشت و توجه) مردم قرار دادیم و مركز امن و امان )و اذا جعلنا البیت مثابة للناس و امناً). مثابة در اصل از ماده (ثوب) به معنی بازگشت چیزی به حالت نخستین است، و از آنجا كه خانه كعبه مركزی بوده است برای موحدان كه همه سال به سوی آن رو می آورند، نه تنها از نظر جسمانی كه از نظر روحانی بازگشت به توحید و فطرت نخستین می كردند، از این رو به عنوان مثابه معرفی شده و از آنجا كه خانه انسان كه مركز بازگشت همیشگی او می باشند محل آرامش و آسایش است، در كلمه مثابة یك نوع آرامش و آسایش خاطر، نیز افتاده است و این معنا با كلمه أمناً كه پشت سر آن ذكر شده تأكید می شود، مخصوصاً كلمه للناس نشان می دهد كه این مركز امن و امانف پناهگاهی است عمومی برای همه جهانیان و انسانها وتوده های مردم. [1]

با بیان قرآن كریم در شریفه 125 سوره مباركه بقره و ضمیمه آیه مورد بحث اركان اصلی رفاه كه سكونت امن و اقتصاد پویا باشد تبیین شده و رابطه تنگاتنگ آبادانی و امنیت مشخص می گردد، تفسیر نمونه آیه شریفه 126 را چنین شرح می دهد: جالب اینكه ابراهیم (ع) نخست تقاضای امنیت و سپس درخواست مواهب اقتصادی می كند و این خود اشاره ای است به این حقیقت كه تا امنیت در شهر یا كشوری حكمفرما نباشد، فراهم كردن یك اقتصاد سالم ممكن نیست. در اینكه منظور از ثمرات چیست؟ مفسران گفتگوها دارند ولی ظاهراً ثمرات یك معنی وسیع دارد كه هر گونه نعمت مادی، اعم از میوه ها و مواد دیگر غذایی، ونعمتهای معنوی را شامل می شود، در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم كه فرمود: هی ثمرات القلوب: منظور میوه دلها است اشاره به اینكه خداوند محبت و علاقه مردم را به مردم این سرزمین جلب می كند

عزیز شدن ملتی در چشم سایر ملل خود تمهیدی است اجباری و موهبتی الهی است جهت امنیت روزافزون آن ملت. نتیجه اینكه بهره مندی از نعمتها زمانی لذیذ و گوارا است كه در فضای آرام و بی اضطراب باشد (امناً و ارزق)، انبیاء الهی علاوه بر اراشاد و هدایت به نیازهای مادی همانند امنیت و معیشت مردم نیز باید توجه داشته و برای آن تلاش و دعا كند. (و دیگر اینكه) امامت و امنیت دو اصل مهم زندگی است در همین رابطه پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) می فرمایند:

لاخیر فی ....الوطن الّا مع الامن و السرور

و وجود مبارك امام صادق (ع) می فرماید: ثلاثة اشیاء یحتاج للناس طراً الیها الامن و العدل و الخصب.

برای بیان وام داری آسایش و آسودگی معیشت به نعمت امنیت، داستانی قرآنی از سوره مباركه نحل آیه شریفه 112 نقل می كنیم: منطقه آبادی را كه امن و آرام و مطمئن بوده، و همواره روزیش به طور فراوان از هر مكانی فرا رسیده است.

تفصیل این داستان به روایتی از امام صادق (ع) به این شرح است: گروهی از بنی اسرائیل آن قدر زندگی مرفّهی داشتند كه حتی از مواد غذایی مجسمه های كوچك می ساختند و گاهی با آن بدن خود را نیز پاك می كردند، اما سرانجام كار آنها به جایی رسید كه مجبور شدند. همان مواد غذایی آلوده را بخورند. این منطقه آباد، خوشبخت و پربركت سه ویژگی داشت كه نخستین آنها امنیت و در ولای امنیت اطمینان به ادامه زندگی و بعد از آن جلب روزی و مواد غذایی فراوان بود، چرا كه تا امنیت نباشد كسی اطمینان به زندگی در محلی پیدا نمی كند و تا این دو نباشد كسی علاقمند به تولید و سر و سامان دادن به وضع اقتصادی نمی شود، ولی شرط كمال این نعمتهای سه گانه،نعمت معنوی ایمان و توحید بود كه به دلیل ناسپاسی خداوند متعال، لباس گرسنگی و ترس جایش را با آن همه نعمت در آن منطقه عوض كرد و آن قوم مغرور گرفتار قحطی و ناامنی شدند، جالب اینكه در شریفه فوق می فرماید: خداوند لباس گرسنگی و ترس را به آنها چشانید، یعنی از یكسو گرسنگی و ترس به لباس تشبیه شده و از سوی دیگر به جای پوشاندن، چشاندن آمده است، این تشبیه در زبان عربی بیانگر نكته لطیفی است، چرا كه به گفته ابن راوندی در پاسخ ابن عربی كه از او پرسید آیا لباس هم چشیدنی است؟! گفت: به فرض كه تو در نبوت پیامبر اسلام (ص) تردید كنی، در اینكه او یك عرب (فصیح) بود نمی توانی شكی به خود راه بدهی.

به هر حال این تعبیر اشاره به آن است كه اولاً آنچنان قحطی و ناامنی را فرا گرفت كه گویی همچون لباس از هر سو آنان را احاطه نموده بود و بدنشان را لمس می كرد و از سوی دیگر این قحطی و ناامنی آنچنان برای آنها ملموس شد كه گویی با زبان خود آن را می چشیدند و این دلیل بر نهایت فقر و فلاكت و فقدان امنیت است كه سراسر وجود زندگی انسان را پر كند، در حقیقت همانگونه كه در آغاز نعمت امنیت و رفاه تمام وجود آنها را پر كرده بود

در پایان نیز بر اثر كفران، فقر و ناامنی به جای آن نشست

هر كه گریزد ز خراجات شاهباركش غول بیابان شود.

 

آموزه‌های قرآنی در راستای «حمایت از کالای ایرانی>>

آموزه‌های قرآنی در راستای «حمایت از کالای ایرانی>>

یکی از ابتکارات هد‌‌ایت بخش مقام معظم رهبری که برگرفته از برنامه‌ها و نقشه‌های از پیش طراحی شد‌‌ه، فرایند‌‌ تکاملی انقلاب را مرحله به مرحله به پیش می‌برد‌‌، انتخاب شعار سال و گفتمان سازی معظم له است که بستری مناسب برای ایجاد‌‌ موج گفتمانی و بسیج نخبگانی و عمومی برای تحقق موضوعات انتخاب شد‌‌ه را در پی دارد. معظم له با مطرح نمودن موضوعات مختلف اقتصادی در نامگذاری سال‌های گذشته، سعی در تحقق این عنوان داشته است.
آن چیزی که در مطرح نمودن شعارهای سال‌های اخیر در دهه‌ی چهارم انقلاب اسلامی، موسوم به دهه «پیشرفت و عدالت» بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد، اصلی‌ترین رویکرد و جبهه تخاصم و تقابل دشمنان علیه نظام اسلامی است که همان «جبهه اقتصادی» است. مفهوم «اقتصاد مقاومتی» نیز واژه‌ای است که در تقابل با همین اندیشه در عمق پیام‌های نوروزی مقام معظم رهبری در سال‌های مختلف وجود داشته و به طرق مختلف مطرح شده است. اصلاح الگوى مصرف (تغییر فرهنگ مصرف از کالای خارجی به داخلی)، همت مضاعف و کار مضاعف (کار مضاعف در جهت تولید مضاعف و در نهایت مصرف تولید داخلی)، جهاد اقتصادی (در راستای افزایش تولید داخلی)، تولید ملى، حمایت از کار و سرمایه‌ ایرانى (توجه به کار، سرمایه و تولید داخلی) و.... اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال (افزایش اشتغال در جهت افزایش تولید داخلی).
در واقع حمایت از کالای ایرانی، یعنی حمایت از اقتصاد مقاومتی، یعنی ایجاد اشتغال و حمایت از کار ایرانی، حمایت از سرمایه ایرانی، حمایت از تولید ایرانی و در یک عبارت یعنی کلیدواژه مقابله با تهاجم اقتصادی دشمنان.
** همسوئی شعارهای سال
با آموزه‌های قرآنی
حال با عنایت به موارد مطرح شده، آیا انتخاب شعار هر سال توسط رهبر انقلاب اسلامی همسو با مفاهیم و آموزه‌های قرآنی است؟ در این قسمت به چند نمونه اشاره می‌کنیم :
* ۱- لزوم آمادگی کامل مسلمانان در برابر دشمنان :
خداوند در آیه ۶۰ از سوره مبارکه انفال میفرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ »
جمله «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ» امر عامى است به مؤمنین که در قبال کفار به قدر تواناییشان از تدارکات جنگى که به آن احتیاج پیدا خواهند کرد تهیه کنند، به مقدار آنچه که کفار بالفعل دارند و آنچه که توانائى تهیه آن را دارند.
علاوه بر این؛ حکومت اسلامى حکومتى است انسانى، به این معنا که حقوق همه افراد انسانها را رعایت نموده و به خواسته‏هاى آنان احترام مى‏گذارد، ولو هر که مى‏خواهد باشد، نه این که خواسته‏هاى افراد را فداى خواسته یک نفر و یا خواسته اکثریت کرده باشد و چون چنین است دشمن منافع یک جامعه اسلامى دشمن منافع تمامى افراد است و بر همه افراد است که قیام نموده و دشمن را از خود و از منافع خود دفع دهند.
* ۲- قاعده نفی سبیل :
خداوند در آیه ۱۴۱ از سوره مبارکه نساء میفرماید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً»
این آیه با صراحت تمام بیان می‌کند که جامعه اسلامی باید در صدد باشد که در زیر سلطه بیگانگان و دشمنان قرار نگیرد.
در حقیقت برای اینکه بیگانگان سلطه‌ای بر جامعه اسلامی نداشته باشند باید به مرحله‌ای از تولید برسیم که کلیه کالاهای مورد نیاز جامعه در کشور تولید شود و نیازی به کشورهای بیگانه برای واردات بعضی از محصولات نداشته باشیم و کالای داخلی تولید شده به مصرف برسد.
* ۳- استقامت و پایداری
در برابر دشمن :
خداوند در آیه ۱۱۲ از سوره مبارکه هود میفرماید: «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ»
ظاهرا ریشه استقامت از قیام آدمى گرفته شده باشد و استقامت آدمى در یک کار این است که از نفس خود بخواهد که درباره آن امر قیام نموده آن را اصلاح کند، بطورى که دیگر فساد و نقص به آن راه نیابد و به حد کمال و تمامیت خود برسد.

* * کار، تولید و چگونگی مصرف در قرآن
البته قابل ذکر است که در آیات کلام وحی مصادیق مختلفی درخصوص مباحث اقتصادی نظیر کار، تولید و چگونگی مصرف نیز ذکر شده است که به چند نمونه اشاره می‌نماییم :
* ۱- ساخت و تولید کشتی: «وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا»
بدون شک کشتى نوح نبی یک کشتى ساده‏اى نبود و با وسائل آن روز به آسانى و سهولت پایان نیافت، چنین کشتى با چنین ظرفیت حتما در آن روز بى‏سابقه بوده است، به خصوص که این کشتى باید از دریائى به وسعت این جهان با امواجى کوه پیکر سالم بگذرد و نابود نشود.
* ۲- ساخت و تولید زره:
«وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ»
این آیه حضرت داود را مبتکر صنعت تولید زره معرفی می‌کند و به این نکته اشاره می‌کند که انبیاء نیز اهل کار و فن و حرفه بوده‏اند.
باید توجه داشت که هر کار و تولیدی منظور نیست. کار و تولید و صنعت باید در خدمت به مردم باشد، نه در سلطه‏ى مستکبرین و افراد خاص که لفظ «لِتُحْصِنَکُمْ» به این مطلب اشاره دارد.
* ۳- ساخت و تولید مسکن:
«وَ أَوْحَیْنا إِلى‏ مُوسى‏ وَ أَخیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً»
این آیه نشان میدهد که رهبران دینى باید به مسائل مادّى و رفاهى امّت هم توجّه کنند. توجه به این نکته هم خالی از لطف نیست که تاریخ شهرسازى تا زمان حضرت موسى (ع) قطعى است و نشان از این دارد که معمارى و شهرسازى اسلامى با اهداف مکتبى همخوانی دارد.
* ۴- سد سازی ذوالقرنین:
خداوند در می‌فرماید: «قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلى‏ أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا»
این آیه اشاره به داستان ذوالقرنین و ماجرای یاجوج و ماجوج دارد [و می‌فرماید]:
آن قوم گفتند: اى ذو القرنین! یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد مى‏کنند، آیا ممکن است ما هزینه‏اى در اختیار تو بگذاریم که میان ما و آنها سدى ایجاد کنى؟ مراد ایشان از پیشنهاد هزینه و خرج دادن، اجرت بر سد سازى بوده در حقیقت خواسته‏اند به ذوالقرنین مزد بدهند که او هم قبول نکرده است.
از این جمله استفاده مى‏شود که آن جمعیت از نظر امکانات اقتصادى وضع خوبى داشتند، اما از نظر صنعت و فکر و نقشه ناتوان بودند، لذا حاضر شدند هزینه این سد مهم را بر عهده گیرند مشروط بر این که ذوالقرنین طرح و ساختمان آن را پذیرا گردد.
* ۵- میانه روی در مصرف:
«وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»
واژه اسراف بیش از ۲۳ بار در آیات متعدد قرآن به اشکال مختلف به‌کار رفته است و این واژه به معنای هرگونه کوتاهی، زیاده‌روی، تجاوز از حد اعتدال و گرایش به سوی افراط و تفریط است.
در پایان باید توجه داشت که انگشت اشاره شعار سال‌های مختلف، مخاطبی به وسعت ایران دارد: هم مسئولین و کارگزاران، هم مردم و توده‌ها. درواقع، برای هر فرد ایرانی، این نام‌ها، مسئولیتی را به همراه می‌آورد که امید است با اهتمام دولت و ملت ایران این مهم به شایستگی صورت پذیرد.

* * منابع و مآخذ
قرآن کریم
۱.بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور

 

آیات اقتصادی

آیات اقتصادی

 اهمیت تلاش و کسب

 

امام صادق(ع) می فرماید : چون آیۀ « وَمَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً * وَ یَرزُقُهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ»(۱) فرود آمد، گروهی از اصحاب رسول خدا (ص) با برداشتی نادرست از آیه، از کار دست کشیده ، به عبادت و دعا پرداختند . چون این خبر به پیامبر (ص) رسید آن حضرت فرمود: من دشمن دارم کسی را که دهانش را به دعا بگشاید و بگوید : روزیم ده ؛ ولی کار و کسب را رها کند .(۲)

رسول خدا (ص) فرمود: گروهی از امت من دعایشان پذیرفته نمی شود ؛ از جمله مردی که در خانه اش بنشیند و بگوید: پروردگارا! روزیم ده و در پی کسب روزی نرود . (۳)

امام صادق(ع) می فرماید : خدا دشمن دارد مردی را که دهانش را به دعا گشوده ، بگوید: خدایا! روزیم ده ؛ ولی کسب را ترک کند .(۴)

امام صادق(ع) درباره کار و شغل عمربن مسلم پرسید ، گفتند : تجارت را رهاکرده و به عبادت و دعا روی آورده است . آن حضرت فرمود: وای بر او ! مگر نمی داند دعای بیکار پذیرفته نمی شود .. (۵)

راوی گوید : نزد امام صادق (ع) بودم و امام درباره مردی پرسید . عرض شد: نیازمند شده است . پرسید : امروز چه می کند ؟ عرض شد : در خانه ، خدارا عبادت می کند .پرسید : هزینه زندگی اش از کجا تامین می شود ؟عرض شد : از ناحیه برخی از برادران . فرمود: به خدا سوگند ! کسی که هزینه زندگی او را می دهد از او عابدتر است .(۶)

رسول خدا (ص) می فرماید : کسی که برای تامین معاش همسر و فرزندان و بی نیازی آنان از مردم و برای تامین معاش خود و بی نیازی از مردم بکوشد ، کارش در راه خداست و کسی که برای مال اندوی بکوشد کارش در راه شیطان است . (۷)

امام رضا (ع) می فرماید کسی که از فضل خدا برای تامین معاش خانواده اش بجوید ، پاداش او از مجاهد در راه خدای بزرگ بیشتر است .(۸)

پیامبر (ص) می فرماید : هرگاه بنده برای تامین نیاز خانواده بیرون رود خدا برای هر گام او یک درجه می نویسد ؛ (۹) همچنین می فرماید : هر کس در یکی از شهرها در سختی و آسانی برا تامین هزینه خانواده اش بکوشد روز قیامت با پیامبران محشور می شود ؛ (۱۰)نیز می فرماید : هر که از دسترنج خویش بخورد روز قیامت در شمار پیامبران باشد و پاداش آنان را دریافت کند .(۱۱)

همان حضرت (ع) فرمود: در سفر معراج وارد بهشت شدم و در آنجا قصری از یاقوت سرخ دیدم که درونش بر اثر نورانیتش از بیرونش پیدا بود . از جبرئیل پرسید : این قصر از آن کیست ؟ گفت :… و برای کسی که اطعام کند . امیرمومنان (ع) پرسید آیا در میان امت تو کسی توان آن را دارد ؟ فرمود:.. آیا می دانی اطعام کردن چیست؟ عرض کردم: خدا و رسولش بهتر می دانند . فرمود: کسی که برای معاش خانواه اش بکوشد تا آبروی آنان را در برابر مردم نگه دارد . (۱۲)

امام صادق(ع) می فرماید: اگر دانستی یا به تو گفتند که روزیت فراهم است ، از تلاش برای روزی دست برندار و تا می توانی بکوش تا سربار دیگران نباشی .(۱۳)

محمد بن منکدر می گوید : روزی یکی از بزرگان قریش ( امام محمد بن علی بن الحسین (ع) ) را دیدم که در پی کسب مال دنیا بود . به او گفتم : اگر هم اکنون اجل تو فرا رسد چه می کنی ؟ گفت : من در حال اطاعت خدا هستم ، زیرا به این وسیله نیاز خود و خانواده ام را تامین می کنم و از تو و مردم بی نیاز می شوم.(۱۴)

(منبع: مفاتیح الحیات،۵۸۲)

پاورقی ها

۱- هر کس از خدا پروا کند برایش راه رهایی قرار دهد و از جایی که گمان نمی برد روزی اش دهد.(سوره طلاق . آیات ۲-۳)

قرآن کریم بعنوان اولین منبع اسلام برای پیشبرد دین در جامعه و نهادینه کردن آن در اجتماع و رساندن جامعه به اهداف متعالی بر امر (اقتصاد) ، در آیات متعدّد اشاره کرده است، قرآن پول و ثروت را قوام و پشتوانه ای برای زندگی مردم می داند:
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تکون تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللهَ كانَ بِكُمْ رَحِيما)۳
ای کسانی که ایمان آورده اید! اموالتان را در میان خودتان به باطل نخورید; مگر این که تجارتی با تراضی باشد و خودتان را نکشید. همانا خدا به شما رحیم است.

(وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّام ‏…)۴
و مالتان را میان خودتان به باطل تصرّف نکنید و آن را [به عنوان رشوه] برای قُضات نفرستید … .

(وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللهُ لَكُمْ قِياما…)۵
و اموال خود را كه خداوند آن را وسيله قوام [زندگى] شما قرار داده به سفيهان مدهيد.

قرآن تکاثر و فقر را دو مفسده ای می داند که حیات انسان و بقاء اسلام را تهدید می کند و همچنین با ظلم اقتصادی (اتراف، تکاثر، متکاثران) به مبارزه بر می خیزد:

(وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها …)۶  
و هرگاه بخواهیم شهری را نابود کنیم خوشگذران هایش را بفرماییم [امکان دهیم] تا در آن گناه کنند.

(حَتَّى إِذا أَخَذْنا مُتْرَفيهِمْ بِالْعَذابِ إِذا هُمْ يَجْأَرُون)۷
تا آن گاه که  اسراف گران آنها را به عذاب بگیریم، ناگهان آنان فریاد به استغاثه بلند می کنند.
(فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ قَليلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذينَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فيهِ وَ كانُوا مُجْرِمين)۸
پس چرا در میان امّتهایی که پیش از شما می زیستند، شایستگانی که از فسادگری در زمین نهی کنند، نبودند مگر اندکی از ایشان; همانان که نجاتشان دادیم. و آنان که ستم کردند، دنباله رو و دلبسته چیزی (مال و منالی) شدند که در آن مست و سرکش شده بودند و آنان گنهکار بودند.

نتیجه اینکه معضل اقتصادی از معضلات اساسی جامعه است و آثار سوء ی زیادی بر آن مترتّب می شود فقدان قسط و عدل در روابط اقتصادی باعث طبقاتی شدن جامعه، استثمار شدن اکثر مردم توسط اقلیت و شیوع مفاسد اجتماعی، اخلاقی، سیاسی می گردد. در این نوشتار ما برآنیم تا به برخی از اصول اقتصادی که قرآن در سوره های غافر- فصّلت – شوری، به آنها پرداخته است، اشارتی داشته باشیم تا چراغی فراروی ما در رسیدن به اهداف متعالی اسلام در جامعه اسلامی باشد.

رزق و روزی از خداست
سرچشمه‏ ی رزق، آسمان است. خورشيد و ابر و جوّ، تأمين كننده نور و گرما و باران و اكسيژنِ مورد نياز براى حيات هستند.
(هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنِيبُ)۹
او است که آیاتش را به شما می نمایاند و از آسمان برای شما عطایی (بارانی) نازل می کند و متذکّر نمی شود مگر کسی که [به خدا] باز می گردد.
(فَادْعُوا اللهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ)۱۰
پس خدا را بخوانید در حالی که عبادت را برای او خالص کرده باشید اگرچه کافران را ناخوش آید.
لذا هيچ گونه نظريه و قانون و سليقه و تمايل و عادات و رسوم و رفتار نياكان و ديگران و هيچ گونه تهديد و تبليغ و تطميع از سوی دشمنان، نبايد در آيين توحيدى و اعتقاد و ایمان شما اثر كند. (مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ) نباید از ایمان و اعتقاد خود در برابر دشمنان و یا حتی هم کیشان در صورتی که بر خلاف دستورات دین بود، گذشت. همچنانکه مؤمن آل فرعون
در ادامه همین آیات به آن اشاره می کند، تا به اینجا که می گوید:
(يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ)
اى قوم من! (به اين دنيا دل نبنديد كه) اين زندگى دنيا متاع زود گذرى است و آخرت سراى هميشگى و ابدى شماست.
« هر چه به شما داده ‏اند متاع و بهره زندگى اين دنياست، و آنچه در نزد خداست، براى كسانى كه ايمان آورده ‏اند و بر پروردگار خود توكّل كرده‏ اند، نيكوتر و ماندنى ‏تر است‏»
(وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ‏ الْغُرُور)
چرا که این دنیا متاعی بیش نیست.
و قرآن و روایات برای متاع بودن دنیا اوصاف و ویژگی های را در آیات متعدّدی بیان کرده است، از جمله فانی بودن متاع دنیا، قلیل بودن، ناچیز بودن، نامرغوب بودن، خردورزی آلوده، گول زننده بودن متاع دنیا، ناپایدار بودن آن و … . و در ادامه می فرماید: کسی که مومن به خدا باشد رزق بی حساب در آخرت نصیبش گردد.

(مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى‏ إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ)۱۱
هر كه بدى كند جز به مانند آن كيفر نمى‏يابد و هر كه كار شايسته كند چه مرد باشد يا زن در حالى كه ايمان داشته باشد در نتيجه آنان داخل بهشت مى‏شوند و در آنجا بى‏حساب روزى مى‏يابند.
و نباید دعوت آنها را پذیرفت چرا که دعوت آنها به کفر و شرک به خداوند است؛

آیات کشاورزی

در برخی از آیات، خداوند متعال انسان را به سوی کشاورزی و استفاده صحیح از محصولات کشاورزی سوق داده و می فرماید: «... فاطر السماوات والارض و هو یطعم و لایطعم...؛ آفریننده آسمان و زمین خداست و او به خلق طعام و روزی می بخشد و خود از طعام بی نیاز است...»

 و در بعضی آیات جریان کشت و روییدن گیاهان از زمین به عنوان نمونه ای از قدرت الهی و مایه بصیرت و آگاهی انسان ها معرفی شده است و نکته کلیدی و اساسی این است که خداوند خود را زارع و رویاننده گیاهان و محصولات کشاورزی معرفی کرده و انسان ها را به تدبر در این مسئله فراخوانده است.

 از آيات قرآن و روايات، افزون بر فضيلت كشاورزي به دست مي آيد كه منابع طبيعي به عنوان بستري براي كشاورزي از نعمت هاي بزرگ الهي است. آب، خاک، بارش باران و رويش گياهان رابطه اي بسيار پيچيده و دقيق دارند كه تامل در آن ها مي تواند آدميان را به قدرت، علم و حكمت الهي رهنمون سازد.

 قرآن بشر را از چهارده قرن پیش به اهمیت و ارزش منابع در زندگی انسان و از جمله کشاورزی توجه داده است.

خداوند در آیات مختلف انسان ها را به کشاورزی تشویق و کسانی را که هر گونه فسادی در این کار مقدس ایجاد می کنند، سرزنش نموده است. از جمله آیه های " أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ " و " أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ " ‌‌‍‌‌‍‌‍‌‍‌آيا در آنچه مي كاريد،انديشيده ايد؟ آيا شما آن را مي رويانيد يا ما رويانده ايم؟

این کلام آسمانی جاودانه، هر آنچه در مورد کشت و کشاورزی می باشد ذکر کرده و برای نخستین بار، از نقش جریان بادها و اقسام آن در کشاورزی سخن به میان آورده است؛ در قرآن مجيد به ريزترين موارد از جمله اكولوژي، اقليم، بستر كشت مناسب، آبياري صحيح، فرسايش، جوانه زدن دانه، آفات، بيماري ها و ... به صورت ظريفي اشاره شده كه هر محققي را به وجد مي آورد.

 به عبارتی، قرآن اولین کتابی است که به اطلاعات هواشناسی و تغییرات جوی که رابطه نزدیکی با کشاورزی دارد؛ توجه نموده است.

چه زيبا و ديدني است هنگامي كه دهقان و كشاورز بيل بر دوش به گاه غروب خورشيد با چهره اي خسته اما اميدوار و با نشاط از سر  زمين به خانه باز مي گردد و شبانگاه كه بر کنار سفره مي نشيند ناخودآگاه به خود مي بالد كه از رزق حلال مي خورد و آنچه بر سفره دارد حاصل تلاش هاي بي پايان و عرق هاي ريزاني است كه از بام تا شام داشته و با بهره وري از آب و خاك توانسته به محصولي دست يابد كه غذاي او و بسياري از همنوعانش را فراهم مي آورد و سبب بقاي حيات آنان مي شود.

و می توان گفت كشاورزان گنجينه هاي خداوند بر روي زمين اند؛ چه از آب و خاک، دانه ها، ميوه ها، گلها و گياهاني بر مي آورند كه از سويي خوراک و بخشي از پوشاک و ديگر نياز مندي هاي آدميان را فراهم مي آورد و از طرفي به زمين، زيبايي و طراوت مي بخشد و به آدميان شادابي و اميد.

" وَهُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُّتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِن طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَجَنَّاتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انظُرُواْ إِلِى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَيَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ

 و اوست كه از آسمان، آبي فرو فرستاد و بدان هر گونه گياه بر آورديم، و از آن جوانه سبز رويانديم و از آن دانه هاي در هم رسته بيرون آورديم، و از شكوفه خرما خوشه هاي دسترس و باغ هاي انگور و (درختان) زيتون و انار (پديد آورديم) كه همانند و نا همانند هستند؛ به ميوه هاي آن چون ميوه دهد و برسد بنگريد؛ در اين براي اهل ايمان، مايه هاي عبرت است."

 کشاورزی و زراعت، هدیه ای است از سوی زمین به انسان تا به وسیله آن بشر قدرت زندگی داشته باشد و بتواند به کمال مطلوب برسد.

اما گاه انسان از اهمیت کشاورزی در زندگی خود غافل است و بیشتر توجه خود را صرف صنعت می کند.

کشاورزی یکی از منابع اصلی تغذیه انسان است از این رو اسلام تأکید بسیاری در مورد آن دارد؛ زیرا پیشرفت کشاورزی پایه مهمی در استقلال اقتصادی و بلکه سیاسی جامعه خواهد بود.

 

راهکارهای قرآن برای رونق اقتصادی

اقتصاد ایران در سایة تفکّر جمهوری اسلامی همیشه آماج حملات دشمنان است و یکی از ضربه‌های دشمنان که می‌تواند جامعه را دچار تزلزل کند، مشکلات اقتصادی است. در واقع، یکی از عناصر و اجزای جامعه که به شکل مستقیم، سکّان هدایت یک جامعه را در دست می‌گیرد، اقتصاد آن کشور است و هرگونه قدم برداشتن برای اصلاح و بهبود آن می‌تواند به منزلة گام‌هایی در جهت تعالی دیگر بخش‌های جامعه و رفاه حال عمومی و فعّالیّت اعتلای پایة نظام و کشور باشد. قرآن کریم افزون بر بیان اهمیّت و تأکید بر انجام جهاد و رونق اقتصادی، در آیات فراوانی شیوه‌های عملی بهره‌گیری از مواهب طبیعی را عمران و آبادانی زمین و دستیابی به پیشرفت اقتصادی افراد و جوامع پیش روی آنان نهاده است.

1ـ اهمیّت اقتصاد در جامعه

مهم‌ترین عاملی که جامعة انسانی را بر اساس خود پایدار می‌دارد، اقتصاد است که خداوند آن را مایة قوام جامعه قرار داده است. نقش ثروت در زندگی فردی و اجتماعی، همچون نقش آب در زندگی جانداران است؛ یعنی همچنان‌که زندگی جانداران بدون آب ممکن نیست و حیات همة موجودات زنده به آن بسته است، در زندگی فردی و اجتماعی نیز حیات افراد به مال و ثروت بستگی دارد و بدون آن، ادامة حیات ممکن نیست. نیز همچنان‌که جریان یافتن خون در بدن، موجب حیات همة بافت‌های بدن شده، جسم انسان را شاداب نگه می‌دارد، جریان داشتن پول، ثروت و مواهب طبیعی در رگ‌های اجتماع، موجب زنده ماندن همة طبقات اجتماع و شاداب ماندن جامعة انسانی می‌شود. از همین روی، قرآن کریم ثروت را عامل پایایی و قیام فرد و جامعه می‌داند: ﴿وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً...: اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید...﴾ (النّساء/5). در واقع، از آن روی که مال سبب قیام و استقلال است، آن را بنا بر اطلاق مسبّب بر سبب برای مبالغه به قیام نامیده است (ر.ک؛ حقّی بروسوی، 1421ق.، ج 2: 202).

پس یکی از عناصر و اجزای جامعه که به شکل مستقیم، سکّان هدایت جامعه را در دست می‌گیرد، اقتصاد آن کشور است و هر گونه قدم برداشتن برای اصلاح و بهبود آن می‌تواند به منزلة گام‌هایی در جهت تعالی دیگر بخش‌های جامعه و رفاه حال عمومی و فعّالیّت در اعتلای پایة نظام و کشور باشد. در نظام اقتصاد اسلامی، تأمین رفاه عمومی و زدودن فقر از سطح جامعه و نیز رسیدن به اقتدار و استقلال اقتصادی، مستلزم داشتن اقتصادی شکوفا و در حال رشد است. استقلال اقتصادی و شکوفایی آن را می‌توان از آیات قرآن دریافت. از اطلاق برخی آیات و لازمة برخی دیگر، لزوم استقلال و شکوفایی آن فهمیده می‌شود؛ برای مثال می‌فرماید: ﴿...وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً: و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است﴾ (النّساء/141) که غالب فقهای بزرگ اسلام، برای نفی هر گونه سلطة کافران بر مسلمانان بدین آیه استناد کرده‌اند و مفادّ آن را محکم دانسته‌اند؛ یعنی مسلمانان می‌باید کاری کنند که کفّار به آنان مسلّط نشوند و هر عملی که منتهی به سلطة کفّار شود، نامشروع است و از جمله راه‌های سلطة کفّار بر مؤمنین، سلطة اقتصادی است. متأسّفانه در این روزگار سلطة اقتصادی بیگانگان بر مسلمانان تحقّق یافته است و این واقعیّت تلخ به دلیل عمل نکردن مسلمانان به مقتضای ایمان و مهجور گزاردن قرآن می‌باشد. مطابق مستفاد این آیه، مؤمنان وظیفه دارند تلاش کنند و خود را از وابستگی‌ها، از جمله وابستگی اقتصادی، رهایی دهند. در آیة دیگری می‌خوانیم: ﴿وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ: اگر مؤمن هستید، سُستی مکنید و غمگین مشوید که شما برترید﴾ (آل‌عمران/ 139). از این آیه استفاده می‌شود که از لوازم ایمان، بی‌نیازی اقتصادی از کفّار و خودکفایی مسلمین است؛ زیرا نیاز همیشه ملازم با ذلّت و اسارت است و امّتی که بخواهد عزیز و سربلند زندگی کند، باید خود را از یوغ کفّار آزاد کند. همچنین خداوند می‌فرماید: ﴿مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا: محمّد (ص) فرستادة خداست و کسانى که با او هستند، در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مى‏بینى، در حالى‌که همواره فضل خدا و رضاى او را خواهانند. نشانة آنها در چهرة ایشان از اثر سجده نمایان است. این توصیف آنان در تورات و انجیل هست، همانند کِشته‌ای که جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و به قدرى نموّ و رشد کرده که کشاورزان را به شگفتى وامى‏دارد. این براى آن است که کافران را به خشم آورد (، ولى) کسانى از آنها را که ایمان آورده‌اند و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، خداوند وعدة آمرزش و پاداش بزرگی داده است﴾ (الفتح/29).

در این آیة مبارک، در توصیف امّت اسلام، با جملة ﴿فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ﴾ روبه‌رو می‌شویم. مسلّماً تا چنین هدفی در عملیّات اقتصادی منظور نگردد و مسلمانان خود را از دنباله‌روی کردن خلاص نکنند، نه تنها در اقتصاد، پیوسته شکست می‌خورند، بلکه در اخلاق و فرهنگ که منشأ هر گونه شکست مادّی و معنوی دیگر است، شاهد سقوط قطعی خود خواهند بود. از این رو، مسلمین باید اقتصادی خودکفا و غیر متّکی به غیر داشته باشند (ر.ک؛ موسوی اصفهانی، 1368: 137). در سورة انفال نیز می‌خوانیم: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ: و هر چه در توان دارید، از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید تا با این [تدارکات]، دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگری را جز ایشان ـ که شما آنان را نمی‌شناسید و [تنها] خدا آنان را می‌شناسد ـ بترسانید، و هر چیزی در راه خدا خرج کنید، پاداشش به خود شما بازگردانیده می‌شود و بر شما ستم نخواهد رفت﴾ (الأنفال/60).

«قوّه» در برخی روایات به «شمشیر، سپر و تیر» معنی شده است (ر.ک؛ عیّاشی،1421ق.، ج 2: 204، 1754و 1755)، ولی « قوّه» کلمة کوچک و پُرمعنایی است و نه تنها وسایل جنگی و سلاح‌های مدرن هر عصری را در بر می‌گیرد، بلکه تمام نیروها و قدرت‌هایی را که به نوعی از انواع در پیروزی بر دشمن اثر دارد، شامل می‌شود، اعمّ از نیروهای مادّی و معنوی» (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 1374، ج 7: 222).

از قدرت‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... که در مفهوم «قوّه» مندرج هستند و نقش بسیار مؤثّری در پیروزی بر دشمن دارند، نباید غفلت کرد. بنابراین، نیروی اقتصادی برای رویارویی با دشمن از اهمیّت بسزایی برخوردار است، به‌ویژه در جنگ‌های امروز که قدرت اقتصادی یکی از دو طرف جنگ، در سرنوشت آن نقش بسزایی دارد.

2ـ جهاد و پیشرفت اقتصادی در قرآن

قرآن کریم مجاهدانی را که از مال و جان خود می‌گذرند، می‌ستاید و از آنان به نیکی یاد می‌کند. در زیر به صورت خلاصه به چندی از این موارد پرداخته شده است.

1ـ انجام جهاد و تلاش اقتصادی از ویژگی‌های پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان است و مجاهدان اقتصادی بر قاعدان اقتصادی برتری و ترجیح دارند: ﴿...فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ... ﴾ (النّساء/ 95).

2ـ مجاهدان اقتصادی مقام والایی در نزد خداوند متعال دارند: ﴿...أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ...﴾ (التّوبه/ 20).

3ـ جهاد و تلاش اقتصادی موجب خیر ﴿لَهُمُ الْخَیْراتُ﴾ و رستگاری ﴿هُمُ الْفائِزُون﴾ و پاداش فراوان ﴿أَجْراً عَظِیماً﴾ از آنِ مؤمنان است.

4ـ مجاهدان اقتصادی، در ادّعای ایمان و مجاهدت خود، صادق و راستگو هستند: ﴿...أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ (الحشر/8) (ر.ک؛ ثعلبی، 1422ق.، ج9: 278).

5ـ بدیهی است جهاد اقتصادی در صورتی دارای ارزش‌های پیشین است که در راه خدا و با انگیزة الهی باشد ﴿فِی سَبیلِ اللّهِ﴾ (المزمّل/ 20).

با توجّه به اهمیّت جهاد و تلاش اقتصادی، قرآن مأموریّت انسان را در بُعد مادی زندگی، عمارت و آبادانی زمین، و در بُعد معنوی، عبادت و عبودیّت دانسته است و انسان را به انجام این مهم تشویق فرموده است، چنان‌که می‌خوانیم: ﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ...: و به سوى قوم ثمود، برادرشان، صالح را (فرستادیم). گفت: اى قوم من! خدا را پرستش کنید که معبودى جز او براى شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادى آن را به شما واگذاشت... ﴾ (هود/61).

راهکارهای قرآن برای پیشرفت اقتصادی

قرآن کریم افزون بر بیان اهمیّت و تأکید بر انجام جهاد و رونق اقتصادی، در آیات فراوانی شیوه‌های عملی بهره‌گیری از مواهب طبیعی را عمران و آبادانی زمین و دستیابی به پیشرفت اقتصادی افراد و جوامع، پیش روی آنان نهاده است. از جملة این شیوه‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

1ـ3) استفاده از آب‌های گوناگون

﴿وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ...: و از آسمان، آبى به اندازة معیّن نازل کردیم و آن را در زمین (در جایگاهی ویژه) ساکن نمودیم...﴾ (المؤمنون/ 18)؛ ﴿...وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّکُمْ...: و از آسمان، آبى فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوه‏ها را پرورش داد؛ تا روزى شما باشد...﴾ (البقره/ 22 و مشابه آن در الأنعام/ 99، الأعراف/ 57 و نوح/ 12ـ11).

باید به این نکته توجّه کرد که باران از عوامل مهمّ تولید است (فاطر/ 9 و غافر/ 13). بنابراین، باید مناطق پُرباران را شناسایی کرد. قطره‌قطرة باران روزیی است که خداوند بخشنده برای انسان می‌فرستد. باید از هدر رفتن آن خودداری کرد و از روش‌های جدید آبیاری برای بهره‌برداری بهینه استفاده کرد.

2ـ3) بهره‌برداری از دانه‌های روغنی

﴿فَأَنشَأْنَا لَکُم بِهِ جَنَّاتٍ مِّن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ لَّکُمْ فِیهَا فَوَاکِهُ کَثِیرَةٌ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ * وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِن طُورِ سَیْنَاءَ تَنبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِّلْآکِلِینَ: سپس به‌وسیله آن باغ‌هایى از درختان نخل و انگور براى شما ایجاد کردیم؛ باغ‌هایى که در آن میوه‏هاى بسیار است و از آن می‌خورید. * و (نیز) درختى را که از طور سینا مى‏روید [= درخت زیتون‏] و از آن روغن و نان‌خورش براى خورندگان فراهم مى‏گردد (، آفریدیم)﴾ (المؤمنیون/20ـ19). از روغن زیتون هم می‌توان برای غذا بهره برد و هم از آن انواع داروها را ساخت. این درخت با اقسام مختلف خود معمولاً در سرزمین ایران اسلامی هم می‌روید. با بهره‌برداری از این درخت و تولید انبوه آن می‌توان به رونق اقتصادی کشور کمک کرد. در این راستا نیز می‌توان برای کاشت و برداشت درخت زیتون برنامه‌ریزی جامع کرد و تولید آن را گسترش داد و از این طریق برای کشور ارزآوری داشته باشیم.

3ـ3) بهره‌برداری از منابع دریایی

در سورة اسراء می‌خوانیم: ﴿رَّبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ...: پروردگارتان کسى است که کشتى را در دریا براى شما به حرکت درمى‏آورد تا از نعمت او بهره‏مند شوید...﴾ (الإسراء/ 66) که مراد از این آیه، راه انداختن کشتی‌ها در دریا به‌وسیلة باد و امثال آن است. در سورة نحل نیز می‌خوانیم: ﴿وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: و اوست که دریا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید، و زیورى براى پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید، و کشتی‌ها را مى‏بینى که سینة دریا را مى‏شکافند تا شما (به تجارت پردازید و) از فضل خدا بهره گیرید، شاید شکر نعمت‌هاى او را به جا آورید!﴾ (النّحل/ 14). بر اساس این آیه، دریاها علاوه بر اینکه یکی از منابع غنی غذایی و پوشاک برای زندگی می‌باشد، همچنین دارای منابع و معادن بی‌شماری نیز می‌باشند. بنابراین، مثلاً نباید زباله‌های اتمی و صنعتی در دل دریاها رها شوند و برای حفاظت از آن باید برنامه‌ریزی ملّی و بین‌المللی طرح و اجرا کرد.

4ـ3) دارو

امروزه دارومی‌تواند اقتصاد کشور را رونق بخشد و می‌توان از آن به عنوان اهرمی استراتژیک استفاده کرد. باید گفت عسل، غذا و داروست و می‌توان آن را به شکل انبوه پرورش داد. در سورة نحل آمده است: ﴿...یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ...: از درون شکم آنها، نوشیدنى با رنگهاى مختلف خارج مى‏شود که در آن، شفا براى مردم است﴾ (النّحل/ 69). در واقع، با استفادة بهینه و روشمند و علمی از داروها و غذاهای سنّتی می‌توان از مصرف بی‌رویة داروهای شیمیایی کاست.

5ـ3) چهارپایان

در اقتصاد بُحرانی، مهم‌ترین درآمدهای انسان می‌تواند از چهارپایان باشد و گوشت، شیر، پارچه، سوخت و... که  قرآن در این باره می‌فرماید: ﴿وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِینَ: و در وجود چهارپایان براى شما (درس‌هاى) عبرتى است. از درون شکم آنها، از میان غذاهاى هضم‏شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مى‏نوشانیم﴾ (همان/66). هم اکنون می‌توان از دامداری برای رشد اقتصادی و خودکفایی در آن بهره برد. پرورش و تولید دام را باید روشمند و با استفاده از غذاهای مجاز دامی گسترش داد و کاری کرد که هم بر کمّیّت و هم بر کیفیّت محصولات دامی افزود تا در راستای صادرات و نیازهای داخلی مفید باشند.

6ـ3) زمین

در جامعه‌هایی که صنعتی نیستند، تنها اتّکای آنها استفاده از زمین است و جز این راهی برای خودکفایی نیست. توجّه به صنعت بدون عنایت به کشاورزی اشتباه بزرگی است. خداوند زمین را برای مردم نهاد: ﴿وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ: زمین را براى خلایق آفرید﴾ (الرّحمن/10). باید همة ویژگی‌های مناطق مختلف را شناخت و نهایت استفاده را برد، چراکه خداوند بزرگ زمین را رام و مسخّر انسان نموده است: ﴿هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا...: اوست که زمین را براى شما رام کرد... ﴾ (الملک/15). امروزه معطّل گذاشتن زمین‌های مستعد، به نوعی به هدر دادن سرمایه است که می‌توان با برنامه‌ریزی صحیح، در هر زمینی، محصولات مناسب آن زمین را کاشت.

7ـ3) وسعت منابع تولید

بالأخره باید گفت قرآن به گستردگی منابع تولیدعقیده دارد: ﴿وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا...: و از هر چیزى که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد﴾ (ابراهیم/ 34)؛ ﴿وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ...: ما تسلّط و مالکیّت و حکومت بر زمین را براى شما قرار دادیم و انواع وسایل زندگى را براى شما فراهم ساختیم... ﴾ (الأعراف/10). پس با توجّه به اینکه همه چیز در زمین هست، باید با مدیریّت صحیح، از منابع موجود استفاده کرد و منابع شناخته نشده را شناسایی کرد و به کار گرفت و این با اهمیّت دادن به رشته‌های زمین‌شناسی، معدن، زیست‌شناسی و... محقّق می‌شود.

امام علی(ع)که در بیان و کردار خود مفسّر قرآن کریم است، در عهدنامة ماندگار خود به مالک اشتر، یکی از مأموریّت‌های مهمّ حاکمان را عمران و آبادانی زمین معرّفی فرموده است و می‌فرماید: «... باید توجّه تو به آباد کردن زمین بیش از توجّه به گرفتن خراج باشد، چراکه خراج جز در نتیجة آبادی فراهم نمی‌آید. هر کس بدون آباد کردن زمین خواستار خراج شود، کشور را خراب و مردم را هلاک کرده است و کار او جز اندکی، راست نخواهد شد. پس اگر از زیادی مالیات (خراج)، یا رسیدن آفات آسمانی، یا قطع شدن آب، یا خراب شدن بذر در نتیجة غرق شدن زمین در زیر آب، یا نابود شدن مادّة غذایی از زمین شکایت کنند، باید چنان بار مردم را سبک کنی که کارشان اصلاح شود و این کار نباید برتو گران افتد؛ زیرا که این اقدام همچون ذخیره‌ای است که مردم خود آن را با آباد کردن، آراستن و پیراستن سرزمین‌ها بازمی‌گردانند. علاوه بر این، سپاسگزار تو نیز خواهند شد و خود از اینکه با عدل و داد با مردمان رفتار کرده‌ای، شادمان خواهی بود و به دلیل راحتی که برای ایشان فراهم کرده‌ای و عدل و مهربانی که نسبت به آنان روا داشته‌ای و (بدین گونه) اعتمادشان را جلب کرده‌ای، می‌توانی به حُسن نیّت و خدمت ایشان بیشتر متّکی باشی. بسا که در آینده حادثه‌ای پیش آید که چون در آن به یاری ایشان چشم داشته باشی، با کمال صفای دل، آن را تحمّل کنند و این همه برای عمران و آبادی ضرورت دارد. ویرانی زمین از فقر مردم آن نتیجه می‌شود و زمانی مردمان، فقیر می‌شوند که والیان در اندیشة جمع مال و نسبت به باقی ماندن بر سر کار خود بدگمان باشند و از چیزهایی که مایة عبرت گرفتن است، بهره‌مند نشوند» (نهج‌البلاغه/ ن 53).

4ـ سیرة پیشوایان معصوم در انجام فعّالیّت‌های اقتصادی

کلمه‌های کار، تلاش، عمران، آبادی و تولید، انسان را به نشاط در‌می‌آورد و او را از رخوت و سُستی دور ساخته، آینده‌ای زیباتر برای او رقم می‌زند. زندگی انسان بر محور کار می‌گردد. مظاهر تمدّن بشری به طور کامل، مستمرّ و طولانی در زندگی بشر بر کُرة زمین است. ساختمان‌های بلند، سدهای عظیم، تونل‌های طولانی، هواپیماهای غول‌پیکر، کتابخانه‌های بزرگ، رصدخانه‌ها و همة آنچه در کُرة خاکی وجود دارد، حاصل عملکرد آدمی است. اثر کار فقط در ابعاد اقتصادی و تولید نیست، بلکه در نظام اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مؤثّری را ایفا می‌کند. از همین رو، در متون دینی به ابعاد گوناگون آن توجّه داده شده است و جایگاه آن را روشن ساخته‌اند (ر.ک؛ رضایی،1382: 17). با توجّه به فراخور موضوع در این بحث، بیشتر به جنبة اقتصادی آن پرداخته خواهد شد.

اقتصاد یک جامعه، رمز بقای آن است. همانگونه که قبلاً نیز گفته شد، اقتصاد، متّکی بر تصرّف در طبیعت و هر چیزی است که در آن است و این نتیجه جز با کار به دست نمی‌آید. پس کار برای اقتصاد همچون ستون برای خانه است؛ یعنی همانگونه که خانه بدون ستون پدید نمی‌آید، اقتصاد هم بدون کار معنایی ندارد و از این لحاظ، میان اقتصاد فردی و اجتماعی تفاوتی نیست. پس بر آدمی واجب است که پیشه و کاری داشته باشد، به‌گونه‌ای‌که نیازهای خود و اجتماع را تأمین کند و بر ثروت ملّت خویش بیفزاید و برای همین، خداوند متعال نیروی کار کردن به آدمی داد و به تعبیر امام سجّاد (ع): «رَکَّبَ فِینَا آلاَتَ البَسطِ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتَ القَبضِ، وَ مَتَّعَنَا بِأَروَاحِ الحَیَاةِ، وَ أَثبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الأَعمَالِ: در [پیکر] ما ابزار گشادن و وسایل گرفتن نهاد و ما را از نیروهای حیات بهره‌مند ساخت و به ما اندام‌هایی (دست و پا) برای کار کردن داد» (صحیفة سجّادیه/ 30).

آری، خداوند طبع آدمیان را مشتاق کوشش و تلاش آفرید و به آنان فکر هدایت‌گر و انگیزنده به کار و عمل بخشید (الفِکرُ مِرآةٌ صَافِیَةٌ: فکر آیینه‌ای روشن است)، و زمین و آنچه را که در آن و بر آن است، به‌گونه‌ای فراهم آورد که برای آدمی پرداختن به کار در آن میسّر باشد. پس انسان نمی‌تواند عذری برای رها کردن کار و شغل داشته باشد و بار خویشتن را بر دوش دیگران نهد. اسلام آن کس را که بار خویش بر دوش دیگران گذارد، لعنت کرده است و او را وبالی بر اقتصاد اجتماعی و اموال عمومی شمرده است که از دسترنج دیگران می‌خورد و هر کس را موظّف ساخته که به کاری و پیشه‌ای بپردازد و در کار خود نیز کوشا، جدّی، متعهّد، امین و درستکار باشد تا چرخ زندگی بشری از راه تعاون و همکاری بچرخد و هر کس از ثمرة کار خویش برخوردار شود (و نه، تنها از نتیجة کار و تلاش دیگران)، و نیز میوة چیده شده با هر دست به دهان صاحب دست برود (ر.ک؛ حکیمی، 1380، ج 5: 452).

به همین دلیل، در سیرة پیشوایان معصوم (ع) فعّالیّت‌های اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن بزرگوران، کارگران و تولید‌کنندگان را بسیار تشویق می‌کردند. سیرة عملی پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) این بوده است که بار زندگی خود را شخصاً به دوش می‌کشیدند و هیچ گاه برای تأمین امور ضروریّ زندگی، خود را وابسته به دیگران نمی‌کردند. مسئولیّت سنگین هدایت معنوی انسان‌ها هم مانع از اشتغال آنان به فعّالیّت‌های مثبت و سازنده نمی‌شد و از بابت نقش هدایتی خود هیچ مطالبة اجر و مزد از مردم نمی‌کردند. در قرآن کریم نیز آیات بسیاری دلالت بر اشتغال پیامبران به فعّالیّت‌های مختلف اقتصادی می‌کند و در بسیاری از آیات هم به نوع فعّالیّت آنان اشاره شده است.

رویکرد قرآن کریم بدین موضوع به‌گونه‌ای است که به هیچ وجه میان فعّالیّت انبیا به عنوان فرستادة خداوند و هدایت‌کنندة انسان‌ها با اشتغالات دنیوی آنها تباین و تضادّی نمی‌بیند و شغل‌هایی که عهده‌دار آن بودن،د از نوع مشاغل معمولی آحاد جامعه یا حتّی اغلب از مشاغل قشر متوسّط به پایین جامعه بود؛ شغل‌هایی چون چوپانی، نجّاری، آهنگری، زراعت، تجارت و ... گاهی نیز در بخش‌های مختلف زندگی خود به فعّالیّت‌های متفاوت می‌پرداختند. هیچ گاه در تأمین نیاز مادّی خود و خانوادة خود دست نیاز مقابل دیگران دراز نمی‌کردند. به استناد بعضی روایات، همة انبیاء در بخشی از زندگی خود به کار چوپانی پرداختند. البتّه این موضوع می‌تواند با ساختار حاکم بر مناسبت‌های اقتصادی جوامع سنّتی ـ که معمولاً شبانی یا کشاورزی بود، منطبق باشد (ر.ک؛ ولوی، 1381: 168ـ 167). ابن‌جوزی معتقد است که آدم(ع) به کشاورزی، نوح به نجّاری، ادریس به خیّاطی، صالح به بازرگانی، ابراهیم به کشاورزی و شعیب و موسی به چوپانی، داوود به اسلحه‌سازی، سلیمان به پادشاهی و پیامبر اسلام (ص) به شبانی اشتغال داشتند و حوّا نخ‌ریسی می‌کرده است (ر.ک؛ ابن‌جوزی، 1415ق.، ج 2: 146).

از مجموع همة اشاره‌هایی که در باب شغل انبیاء در متون و منابع مختلف دیده می‌شود، یک نکتة مشترک که همه روی آن متّفق هستند، قابل استنباط است و آن اینکه همة انبیاء به شغلی مشغول بوده‌اند و هیچ یک از آنان به بهانة اعتکاف و خلوت‌گزینی، دعا و نماز یا به‌خاطر انجام مأموریّت و مسئولیّت‌های سنگین نبوّت و رسالت، شانه از زیر بار مسئولیّت‌های فردی و اجتماعی خود خالی نکرده‌اند و این امر بیانگر نوع نگرش آن برگزیدگان الهی به دنیا و رابطة آن با آخرت است و بر اندیشه‌های انحرافی زهدمآبانه که کار و تولید را با کمالات معنوی و مصالح اُخروی در تضاد می‌دانستند و یا افکار باطل ارباب‌مآبانه که کار را وظیفة افراد پست و پایین جامعه می‌دانستند، خطّ بطلان می‌کشد.

5ـ ارزش کار در اسلام

بیکاری در اسلام مردود است و کار به عنوان یک امر مقدّس شناخته شده است و خدای متعال کارکنان را دوست دارد که حضرت علی (ع) در این باب می‌فرماید: «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُحْتَرِفَ الأَمِینَ: خداوند کسی را که دارای یک حرفه است و بدان اشتغال دارد و امانت‌دار است، دوست دارد» (حرّ عاملی،1391ق.: 12، 13، 14). در حدیث دیگری از امام صادق (ع) نیز نقل شده که کسی که خود را برای زندگی‌ خویش به مشقّت می‌اندازد، مانند کسی دانسته شده که در راه خدا جهاد می‌کند (ر.ک؛ کلینی، 1388ق.: 1، 5 و 88) و پیامبر خدا (ص) کسی را که سنگینی [معاش] خود را بر دوش مردم بیندازد، ملعون دانسته است (ر.ک؛ همان: 5، 7 و 72).

بدین دلیل است که وقتی در حضور پیامبر (ص) دربارة کسی سخن می‌گفتند، حضرت می‌پرسید کارش چیست. اگر می‌گفتند کار ندارد، می‌فرمود: «سَقَطَ مِنْ عَینِی» یعنی در چشم من دیگر ارزش ندارد (مطهّری،1387: 22 و 786) علی (ع) نیز بر این اساس، کار را شعار مؤمن دانسته، می‌فرماید: «العَمَلُ شِعارُ المُؤمِنِ» (آمدی،1360: 408) که بر این اساس، بیکار ایمان ندارد و در حدیث دیگری کار را همسفرِ شخص برخوردار از یقین دانسته، می‌فرماید: «العَمَلُ رَفِیقُ المُؤمِن» (همان: 975)؛ یعنی اهل یقین به خود اجازه نمی‌دهند که لحظه‌ای بیکار باشند و از تمام لحظات خود بهینه استفاده می‌کنند. پس بدین روی است که ارزش مؤمن بستگی به کارش دارد، همچنان‌که علی (ع) متذکّر آن شده، می‌فرماید: «المُؤمِنُ بِعَمَلِهِ» (همان: 1 و 12).

ارزش مؤمن بر اساس عملکرد اوست و برترین کارها، کاری است که عامل آن برای انجام آن بسیار تلاش کند. علی (ع) در این باره می‌فرماید: «اَفْضَلُ الأَعمالِ مَا اَکْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَیهِ: برترین کارها کاری است که خود را ناگزیر بر انجام آن قرار دهی» (نهج‌البلاغه/ ق249).

یکی از بارزترین امتیازهای جوامع ایده‌آل، داشتن اقتصادی سالم، پویا و وجود مجریان فعّال، متعهّد و کاردان در عرصه‌های اقتصادی است. پیامبران الهی نیز برای ایجاد قسط و عدالت در سطح وسیع آن در میان اقشار مختلف جامعه و تأمین نیازهای مادّی مردم و آبادانی و آسایش آنان و به‌وسیلة توزیع عادلانة امکانات، سرمایه‌ها، ایجاد زمینه‌های مناسب، آگاهی‌رسانی همگانی و بالأخره ترویج احسان، نیکوکاری و خدمت کوشیده‌اند تا مردم را به سوی سعادت و نیک‌بختی سوق دهند.

هرگاه بخش‌های اساسی جامعه به کار اشتغال داشته باشند، اقتصاد جامعه رشد و شکوفایی خواهد داشت، تولید و درآمد ملّی افزایش می‌یابد، درآمد دولت به جهت مالیات‌ها فزونی می‌گیرد و امکان ارائة خدمات عمومی به مردم فراهم می‌شود. نیروی کار با به‌کارگیری سرمایه باعث تولید جامعه می‌شود و یکی از مبانی اصلی اقتصاد مقاومتی تکیه بر تولید می‌باشد. با بیکاری، نیروی کار، سرمایة بالقوّه یا بالفعل معطّل می‌ماند و بنیة اقتصادی جامعه ضعیف می‌شود. هرچه تولید بیشتر شود، امکان برخورداری دولت از مالیات‌های مردمی افزایش می‌یابد و آبادی جامعه صورت می‌گیرد. در نامة امام علی (ص) به مالک اشتر آمده است: «اگر وضع خراج‌دهندگان اصلاح شود، افراد دیگر جامعه هم به سامان می‌رسند و باید فکر حاکم اسلامی به آبادی و گسترش تولید، بیش از جمع‌آوری مالیات باشد وگرنه کشور و مردم به نابودی کشانده می‌شوند» (همان/ ن 53).

افزایش توان اقتصادی بدون شک از آثار کار و انگیزة مناسبی برای شخص مسلمان در رو آوردن به آن است. به همین دلیل، هرگاه جامعه به کاری احتیاج داشت، شخص باید این گونه «واجبات نظامیّه» را انجام دهد و از تلاش خود در این زمینه خودداری نکند، چون گاهی تلاش در انجام مشاغل مورد نیاز جامعه، واجب می‌شود. امروزه جایگاه نیرو و سرمایة انسانی در رشد و توسعة اقتصادی از مباحث مهمّ و کلیدی اقتصاد کلان و توسعه به شمار می‌رود. یکی از انگیزه‌های اصلی شخص برای کار، رشد اقتصادی جامعه است و تقویت این انگیزه میان نیروی کار، آثار پُربرکتی دارد؛ از جمله آنکه فرد را از توجّه به خود دور می‌کند و به فکر دیگران می‌اندازد یا حتّی اگر به مال احتیاج ندارد، برای اعتلای جامعه می‌کوشد. در برخی ممالک، مردم ابتدا برای وطن و پس از آن برای خانواده و در نهایت، برای خود کار می‌کنند. این چنین روحیّه‌ای به یقین، شکوفایی اقتصادی را موجب می‌شود.

6ـ تقویت تولید

فعّالیّت‌های تولیدی، عنصر اساسی در طلب روزی است و برای اهمیّت و تشویق به آن، می‌توان از آیات متعّدد قرآن کریم استفاده کرد. قرآن تصرّف در عوامل تولید و نهاد‌هایی که خداوند برای بشر خَلق کرده، توصیه و به شکر این نعمت‌ها و استفادة درست از آنها تأکید و نیز دوری کردن از تصرّف در عوامل تولید را پیروی از گامهای شیطانی دانسته است و نکوهش می‌کند. قرآن کریم با تذکّر اینکه خداوند نعمت‌ها و منابع را بری شما آفریده، به جستجو در زمین برای طلب روزی، امر می‌فرماید و به «تهیّة قوّه» دستور داده است و خواستار آبادانی در زمین شده است و با بیان‌های مختلف، اهمیّت تولید و تشویق به آن را گوشزد کرده است. در بیشتر این آیات، هدف از تسخیر آسمان و زمین، خلقت شب و روز، فرستادن باد و باران و حرکت کشتی‌ها در دریاها، جستجو و طلب روزی معرّفی شده است (ر.ک؛ عبّاس‌نژاد، 1384: 438ـ437). برای نمونه می‌فرماید: ﴿وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ وَکُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلاً: ما شب و روز را دو نشانة توحید و عظمت خود قرار دادیم. سپس نشانة شب را محو کردیم و نشانة روز را روشنى‏بخش ساختیم تا (در پرتو آن،) فضل پروردگارتان را بجویید (و به تلاش زندگى برخیزید) و عدد سالها و حساب را بدانید و هر چیزى را مشخّص و آشکارا بیان کردیم﴾ (الإسراء/ 12).

«فضل» که جمع آن «فضول» است (ر.ک؛ ازهری، 1421ق.: ذیل «فضل»)، به معنای بیش از حدّ اعتدال است (ر.ک؛ راغب اصفهانی، 1412ق.: ذیل «فضل»). مقصود از فضل و زیادت در این آیه، مال است و آنچه که به دست می‌آید و کسب می‌شود (همان).

«اِبتِغَاءِ فَضل اللَّه» در قرآن معمولاً به معنی رزق و کسب و کار مفید و ارزنده است (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 1374، ج 12: 46). خداوند بزرگ در این آیه می‌فرماید: «اگر ما آیت روز را روشن قرار دادیم، برای این است که انسان بتواند در آن، به موقع، رزق پروردگار خود را طلب کند، چون «رزق» فضل و عطای خدای تعالی است» (طباطبائی،1417ق.، ج 13: 51).

تمهید مقدّمات کار و تلاش، زمینه‌سازی برای آرامش و استراحت و پس از آن، روشنی بخشیدن و چراغانی کردن زمین برای جستجوی روزی، تشویق عملی برای فعّالیّت اقتصادی است. براستی اگر روز روشن نمی‌بود و تاریکی شب کنار نمی‌رفت، چگونه امکان فعّالیّت اقتصادی و جستجوی روزی ممکن بود!؟ نمونة دیگر را در سورة روم می‌توان مشاهده کرد که می‌فرماید: ﴿وَ مِنْ آیَاتِهِ أَن یُرْسِلَ الرِّیَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَ لِیُذِیقَکُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: و از آیات (عظمت) خدا این است که بادها را به عنوان مژده‌دهندگانی مى‏فرستد تا شما را از رحمت خویش بچشاند (و سیراب کند) و کشتی‌ها به فرمانش حرکت کنند و از فضل او بهره گیرید. شاید شکر او را به جای آرید﴾ (الرّوم/ 46).

مراد از «إِذَاقة رحمت» رساندن انواع نعمت‌ها است که بر وزیدن باد مترتّب می‌شود، چون وقتی باد می‌وزد، عمل تلقیح در گل‌ها و میوه‌ها انجام می‌شود، و عفونت‌ها از بین می‌رود و جوّ زمین تصفیه می‌شود و نعمت‌هایی دیگر از این قبیل که اطلاق جمله همگی را شامل می‌شود. همچنین ﴿...وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ...؛ یعنی بادها را می‌فرستد تا چنین و چنان شود و نیز کشتی‌ها به امر او به حرکت درآیند، ﴿وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ﴾، یعنی تا رزق او را که از فضل اوست، طلب کنید» (طباطبائی، 1417ق.، ج16: 199).

از آیات دیگر می‌توان به (الفاطر/ 12؛ الجاثیه/ 12 و الإسراء/ 66) اشاره کرد. البتّه بادآوری می‌شود که در بعضی از آیات، واژة «ابتغاء» از فضل الهی دیده نمی‌شود، ولی به جستجوی روزی سفارش می‌کنند؛ مانند این آیه که می‌فرماید: ﴿هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَ کُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ: اوست که زمین را براى شما رام کرد، پس بر شانه‏هاى آن راه بروید و از روزیهاى خداوند بخورید و بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست﴾ (الملک/15).

با توجّه به این آیه می‌توان فهمید که مایه‌های اصلی اقتصاد و کلید بسیاری از درآمدها را خداوند در زمین قرار داده است. این زمین شرایطی را در خود جمع کرده که قابل فرمان بردن است و انسان که خلیفة خدا در زمین است، طوری آفریده شده که می‌تواند از امکانات مادّی زمین استفاده کند و در حقیقت، این امکانات را خداوند به انسان سپرده است تا با استقرار بر پشت زمین و بهره‌مندی از هرگونه وسایل طلب، رزق و نصیب مادّی خود را از زمین به دست آورد و در این میدان وسیع و خوان گستردة خدای کریم، با همزیستی و حُسن برخورد، همة انسان‌ها با هم بهره گیرند.

امکاناتی که زمین در اختیار انسان نهاده، عبارت است از: تحمّل عملیّات کشاورزی، خدمات صنعتی، روابط بازرگانی و بسیاری از فعّالیّت‌های دیگر. انسان در روی زمین تا آنجا که امکانات جغرافیایی منطقه‌ای اجازه می‌دهد، به تولید می‌پردازد و هنگامی که تولید محلّی، نیازهایش را تأمین نکرد، با روابط بازرگانی و مبادلات اقتصادی با سرزمین‌های دور و نزدیک، نیازهای خود را مرتفع می‌سازد و با کار و فعّالیّت، وسایل زندگی‌ خویش را فراهم می‌آورد. پس انسان موجودی است که عمدة نیازهای او به‌وسیلة زمین و در روی زمین فراهم شده است. او باید با حرکت و تلاش مداوم و ملایم خود، طبیعت را رام کند و از آن بهره گیرد، تا با تأمین اقتصاد، بتواند بر مشکلات مادّی خود فایق آید و مسیر خود را به سوی کمال پایدارش طی کند. بنابراین، باید گفت که این اقتصاد سالم و پیشرفته است که نقش خود را مستقیماً در زندگی این دنیا و به گونة غیرمستقیم در پیمودن راه کمال آخرت ایفا می‌کند (ر.ک؛ موسوی اصفهانی، 1368: 125).

برخی از آیات نیز با فراهم‌ ساختن زمینة تولید، بر اهمیّت و تشویق به تولید نیز دلالت دارند؛ مانند آیات زیر: ﴿وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ: ما تسلّط، مالکیّت و حکومت بر زمین را براى شما قرار دادیم و انواع وسایل زندگى را براى شما فراهم ساختیم، امّا کمتر شکرگزارى مى‏کنید﴾ (الأعراف/ 10)؛ ﴿اللَّهُ الَّذِی سخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ * وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لَّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ: خداوند است که دریا را مسخّر شما کرد تا کشتی‌ها به فرمانش در آن حرکت کنند و بتوانید از فضل او بهره گیرید و شاید شکر نعمت‌هایش را به جا آورید. * او آنچه در آسمانها و زمین است، همه را از سوى خود مسخّر شما ساخته است. در این نشانه‏هاى (مهمّى) است براى کسانى که می‌اندیشند﴾ (الجاثیه/ 13ـ12)؛ ﴿اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الأَنْهَارَ * وَ سَخَّر لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَآئِبَینَ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ: خداوند است که آسمان‌ها و زمین را آفرید و از آسمان، آبى نازل کرد و با آن، میوه‏ها(ى مختلف) را براى روزى شما (از زمین) بیرون آورد و کشتى‏ها را مسخّر شما گردانید تا بر صفحة دریا به فرمان او حرکت کنند و نهرها را (نیز) مسخّر شما نمود * و خورشید و ماه را ـ که با برنامة منظّمى در کارند ـ به تسخیر شما درآورد و شب و روز را (نیز) مسخّر شما ساخت﴾ (ابراهیم/ 33ـ32)؛ ﴿وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ * وَ مَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ * وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: او شب و روز و خورشید و ماه را مسخّر شما ساخت و ستارگان نیز به فرمان او مسخّر شمایند. در این، نشانه‏هایى است (از عظمت خدا،) براى گروهى که عقل خود را به‌کار مى‏گیرند. * (علاوه بر این،) آفریدگانی را که در زمین به رنگهاى گوناگون آفریده نیز مسخّر (فرمان شما) ساخت. در این، نشانة روشنى است براى گروهى که متذکّر مى‏شوند. * اوست که دریا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید و زیورى براى پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید، و کشتی‌ها را مى‏بینى که سینة دریا را مى‏شکافند تا شما (به تجارت پردازید و) از فضل خدا بهره گیرید. شاید شکر نعمت‌هاى او را به‌جا آورید﴾ (النّحل/ 14ـ12).

ملّتی که می‌خواهد در برابر استعمار و نفوذ مستکبران دنیا با عزّت و سربلندی زندگی کند، به جای اینکه مدام خود را با سرمایه‌ها و پیشرفت‌های آنها مقایسه کند، نیروی فکری و جسمانی خویش را در راه رشد و ترقّی خویشتن به کار گیرد و به خود بگوید من چیزی کمتر از دیگران ندارم و دلیلی ندارد که نتوانم از آنها بیشتر پیشرفت کنم، من چرا چشم به امکانات و پیشرفت‌ آنها بدوزم که این پیشرفت آنان فقط در جهت مادّی است و در بحران معنویّت دست و پا می‌زنند. من خود بهتر و بیشتر تولید می‌کنم. بدین ترتیب، نباید اجازه دهیم که بیگانگان به کشورمان نفوذ کنند. مقام معظّم رهبری در این باره می‌فرمایند: «موفّقیّت هر ملّت در پیشرفت‌های خود، نسبت معکوس با نفوذ بیگانگان و دشمنان در آن کشور دارد. نسبت اینها متعاکس است؛ یعنی هرگاه بیگانه و یک قدرت خارجی، ولو آن قدرت خارجی علناً اظهار دشمنی نکرده باشد، نفوذش در بین مردم، قشرهای مختلف و فضای سیاسی بیشتر باشد، این ملّت از آینده‌ای همراه با عزّت و همراه با افتخار و تأمین‌شده، فاصله‌اش بیشتر است، نه اینکه با هر بیگانه‌ای باید ستیزه‌گری کرد، نه. گاهی هم انسان به خاطر مصالح، با بیگانه‌ای دوستی می‌کند، امّا به همان بیگانة دوست هم نباید اجازه داد که در امور داخل این خانه، این خانواده، این کشور و این جامعه بتواند نقش ایفا کند. از اوّل انقلاب که به کلّی رشته‌های نفوذ آمریکا و دیگر قدرتمندان ـ فقط هم آمریکا نبود، مُنتها بدترینشان آمریکا بود ـ در این کشور گسسته شد. اینها دایم در فکر بودند که به نحوی در داخل کشور نفوذ کنند و به پیاده کردن فکر خودشان، حرف خودشان،کار خودشان و مقاصد و هدف‌های خودشان بپردازند. از همة راه‌ها هم برای این کار استفاده می‌کنند» (بیانات رهبری در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان و جانبازان: 11/ 08/ 1379).

یکی از اساسی‌ترین روش‌های مقابله با نفوذ و استعمار دشمنان و تحریم‌های اقتصادی، حمایت از تولید ملّی می‌باشد. این عنوان که بخش نخست نامگذاری سال 1391 نیز بود، موجب تقویت و شکوفایی اقتصاد ملّی می‌گردد. رونق تولید داخلی و کاستن از واردات که می‌تواند به افول و رونق کم و توقّف واحدهای تولید داخلی منجر شود، موجب استقلال اقتصادی، قطع وابستگی به خارج و ارتقای تکنولوژی در سطح کلان‌ شود. افزایش بهره‌وری در تولید، کاهش قیمت تمام‌شدة تولید، کیفیّت بهتر و خدمات بیشتر در رقابت با تولید خارجی و کاهش واردات و حمایت از تولید ملّی، از عوامل مهمّ تحرّک و رونق اقتصاد داخلی می‌باشد.

نتیجه‌گیری

با توجّه به مطالب بیان شده در این پژوهش، به این نتیجه می‌رسیم که:

ـ قرآن کریم افزون بر بیان اهمیّت و تأکید بر انجام جهاد و رونق اقتصادی، در آیات بسیاری شیوه‌های عملی بهره‌گیری از مواهب طبیعی را عمران و آبادانی زمین و دستیابی به پیشرفت اقتصادی افراد و جوامع، پیش روی آنان نهاده است.

ـ در سیرة پیشوایان معصوم (ع) نیز فعّالیّت‌های اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن بزرگوران، کارگران و تولیدکنندگان را بسیار تشویق می‌کردند. سیرة عملی پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) این بوده که بار زندگی خود را شخصاً به دوش می‌کشیدند و هیچ گاه برای تأمین ضروریّات زندگی، خود را وابسته به دیگران نمی‌کردند.

ـ قرآن کریم تصرّف در عوامل تولید و نهاده‌هایی که خداوند برای بشر خلق کرده، توصیه می‌کند و به شکر این نعمت‌ها و استفادة درست از آنها تأکید و دوری کردن از تصرّف در عوامل تولید را پیروی از گام‌های شیطانی دانسته است و نکوهش می‌کند.

ـ رونق تولید داخلی و کاستن از واردات که می‌تواند به افول و کم‌رونقی و توقّف واحدهای تولیدی داخلی منجر شود، موجب استقلال اقتصادی، قطع وابستگی به خارج و ارتقای تکنولوژی در سطح کلان‌ می‌شود.

ـ افزایش بهره‌وری در تولید، کاهش قیمت تمام‌شدة تولید، کیفیّت بهتر و خدمات بیشتر در رقابت با تولید خارجی و کاهش واردات و حمایت از تولید ملّی، از عوامل مهمّ تحرّک و رونق اقتصاد داخلی می‌باشد

 

عوامل بی برکتی در زندگی از دیدگاه قرآن و روایات

عوامل بی برکتی در زندگی از دیدگاه قرآن و روایات

پیامبر اکرم(ص) فرمود: « بَیْتٌ لَا صِبْیَانَ فِیهِ لَا بَرَكَةَ فِیهِ؛ خانه‌ای كه بچه در آن نیست، بركت در آن نیست.»
به گزارش آواپرس، عواملی وجود دارد که باعث بی برکتی در زندگی می شود.
۱- موسیقی،‌ قمار و شراب
امام صادق (علیه السلام) فرمود: « لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِكَةُ بَیْتاً فِیهِ خَمْرٌ أوْ دَفٌّ أوْ طَنْبُورٌ أوْ نَرْدٌ وَلَا یُسْتَجَابُ دُعَائُهُمْ وَتُرْفَعُ الْبَرَكَةُ عَنْهُمْ؛ فرشتگان به خانه‌ای كه در آن شراب و [آلات موسیقی، مانند:] دایره، طنبور، یا [آلات قمار، مانند:] نرد باشد، داخل نمی‌شوند و دعای اهل آن خانه مستجاب نمی‌شود و بركت از [زندگی] آنها برداشته می‌شود.»
۲- نبودن فرزند
رسول اعظم (صل الله علیه و آله) فرمود : « بَیْتٌ لَا صِبْیَانَ فِیهِ لَا بَرَكَةَ فِیهِ؛ خانه‌ای كه بچه در آن نیست، بركت در آن نیست.»
۳- مهجوریت قرآن
حضرت علی (علیه السلام) فرموده است: «اَلْبَیْتُ الَّذِِی لَا یُقْرَاُ فِیهِ الْقُرْآن وَلَا یُذْكَرُ اللهُ فِیهِ تَقِلُّ بَرَكَتُهُ وَتَهْجُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَتَحْضُرُهُ الشَّیَاطِین؛ خانه‌ای كه در آن،‌ قرآن تلاوت نشود و یاد خداوند نباشد،‌ ‌بركتش كم می‌شود و فرشتگان از چنین خانه‌ای دوری می‌كنند و شیاطین در آن حاضر می‌شوند.»
۴- قسم خوردن برای فروش كالا
روزی امیرمؤمنان (علیه السلام) وارد بازار شد و خطاب به اهالی بازار فرمود: «السَّلَامُ عَلَیْكُمْ اَهْلَ السُّوقِ، اِتَّقُوا اللهَ فِی الْحَلْفِ فَاِنَّهُ یُزْجِی (یُنْفِقُ) السّلْعَةَ وَیَمْحَقُ الْبَرَكَةَ؛سلام بر شما ای اهالی بازار! در قسم خوردن از خدا پروا كنید كه باعث كم‌شدن كالا و از بین رفتن بركت می‌شود.»
۵- چاپلوسی
امام صادق (علیه السلام) در روایتی چنین فرمود: «اَیُّمَا مُؤْمِنٍ خَضَعَ لِصَاحِبِ سُلْطَانٍ أوْ مَنْ یُخَالِطُهُ عَلَی دِینِهِ طَلَباً لِمَا فِی یَدَیْهِ مِنْ دُنْیَاهُ اْخْمَلَهُ (اَهْمَلَهُ) اللهُ وَمَقَتَ عَلَیْهِ وَوَكَلَهُ اِلَیْهِ فَاِنْ هُوَ غَلَبَ عَلَی شَیءٍ مِنْ‌ دُنْیَاهُ وَصَارَ فِی یَدِهِ مِنْهُ شَیءٌ نَزَعَ اللهُ الْبَرَكَةَ مِنْهُ؛ هر مؤمنی كه برای صاحب سلطه و یا كسی كه در آمیختن با آن به ضرر دینش است، تواضع و فروتنی كند و منظورش از این فروتنی به دست آوردن چیزی باشد كه در دست اوست، خدواند او را رها كرده، بر او خشم می‌گیرد و او را به همان شخص وا می‌گذارد. و اگر حتّی [مالی از این راه به دست آورد و] از دنیای این افراد چیزی به او برسد،‌ خداوند بركت را از آن مال برمی‌دارد.»
۶- خیانت در شراكت
رسول خدا (صل الله علیه و آله) می‌فرماید: «یَدُاللهِ فَوْقَ اَیْدِی الْمُشْتَرِكِینِ مَا لَمْ یَخُنْ اَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ فَاِذَا خَانَ اَحَدُهُمَا رَفَعَ اللهُ یَدَهُ عَنْ اَیْدِیَهُمَا وَذَهَبَتِ الْبَرَكَةُ مِنْهُمَا؛ دست [قدرت و عنایت] خداوند تا زمانی بالای دستان افراد شریك است كه یكی از آنها به دیگری خیانت نكند. هنگامی‌كه یكی از آنها مرتكب خیانت شود، خداوند دست خود را از دست آنها بر‌می‌دارد و بركت را از آنها می‌برد.»
۷- مال حرام
امام موسی كاظم (علیه السلام) به شخصی به نام داوود،‌ چنین فرمود: «یا داوود! اِنَّ الْحَرَامَ لَا یَنْمِی وَاِنْ نَمَی لَا یُبَارَكُ لَهُ فِیهِ وَمَا اَنْفَقَهُ لَمْ یُوجَر عَلَیْهِ وَمَا خَلَّفَهُ كَانَ‌ زَادَهُ اِلَی النَّار؛مال حرام زیاد نمی‌شود، اگر هم زیاد شود بركت ندارد و آنچه از مال حرام انفاق شود،‌ پاداش ندارد و آنچه را هم باقی بگذارد برای رفتن او به جهنم، خرج خواهد شد.»
۸- سستی ورزیدن در خواندن نماز
حضرت فاطمه زهرا (س) می‌فرماید كه از پدرم رسول خدا (صل الله علیه و آله) پرسیدم: «كسی كه در خواندن نماز سستی بورزد و در اقامه آن كوتاهی كند،‌ چگونه است؟» آن حضرت فرمود: «چنین شخصی به شانزده خصلت در دنیا و آخرت، مبتلا می‌شود: پیامد نخست از پیامدهای منفی دنیایی بی‌توجهی به نماز، این است كه «یَرْفَعُ اللهُ الْبَرَكَةَ مِنْ رِزْقِهِ؛ خداوند بركت را از روزی او برمی‌دارد. پیامد دوم آن این است كه «یَرْفَعُ اللهٌ الْبَرَكَةَ مِنْ عُمْرِهِ؛ خداوند، بركت را از عمر او می‌گیرد.»
۹- نگفتن بسم الله هنگام خوردن غذا
از پیغمبر اكرم (صل الله علیه و آله) سؤال شد: «آیا شیطان می‌تواند با انسان هم‌ غذا شود؟» فرمود: «آری»، كُلُّ مَائِدَةٍ لَمْ یُذْكَر بِسْمِ الله عَلِِیْهَا یَأكُلُ الشَّیْطَانُ مَعَهُمْ وَیَرْفَعِ اللهُ الْبَرَكَةَ عَنْهَا؛ هر غذائی كه نام خدا بر آن برده نشود، شیطان با آنان هم غذا می‌گردد و خداوند بركت را از آن سفره برمی‌دارد.»
۱۰- اسراف
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اِنَّ مَعَ الْاِسْرَافِ قِلَّةُ الْبَرَكَةِ؛اسراف كردن،‌ باعث كم‌شدن بركت می‌شود.»
همچنین امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نیز می‌فرماید: «التَّبْذِیرُ قَرِینُ مُفْلِسٍ؛ زیاده‌روی،‌ همراه و همنشین با [انسان] تنگدست است.»
۱۱- پرداخت‌ نكردن زكات
رسول خدا (صل الله علیه و آله) می‌فرماید: «اِذَا مُنِعَتِ الزَّكَاةُ مُنِعَتِ الْاَرضُ بَرَكَاتِهَا؛ وقتی كه زكات منع شود، زمین نیز از بركت هایش منع می‌شود.»
۱۲- امر به معروف و نهی ازمنكر نكردن
پیامبر خدا (صل الله علیه و آله) فرمود: «لَا تَزَالُ اُمَّتِی بِخَیْرٍ مَا اَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ فَاِذَا لَمْ یَفْعَلُوا ذَلِكَ نَزَعَتْ مِنْهُمُ‌ الْبَرَكَاتِ وَسَلَّطَ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ؛ امت من تا زمانی كه امر به معروف و نهی از منكر می‌كنند وضعشان خوب است اما اگر این گونه كارها را ترك كنند،‌ بركت از میان آنها برداشته می‌شود و برخی از آنها بر دیگری تسلط [و برتری] خواهد یافت.»
۱۳- نیت های آلوده
امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «عِنْدَ فَسَادِ النِّیَّةِ تَرْتَفِعُ الْبَرَكَةُ؛ وقتی نیتها، ناپاك و آلوده شوند،‌ بركتها از بین می‌روند.
۱۴- عمل منافی عفت
امام رضا (علیه السلام) فرموده است: «اِیَّاكَ وَالزِّنَا فَاِنَّهُ یَمْحَقُ الْبَرَكَةَ وَ یَذْهَبُ بِالدِّینِ؛ از زنا بپرهیزید كه بركت را نابود و دین را از بین می‌برد.»
۱۵- جنایت
حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «اِذَا ظَهَرَتِ الْجِنَایَاتُ اِرْتَفَعَتِ الْبَرَكَاتُ؛ زمانی كه جنایتها آشكار شود، بركتها هم از بین می‌روند.»
۱۶- كوتاهی در قبال برادران دینی
رسول خدا (صل الله علیه و آله) فرمود: «مَنْ حَبَسَ عَنْ اَخِیهِ الْمُسْلِمِ شَیْئاً مِنْ حَقٍّ حَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِ بَرَكَةَ الرِّزْقِ اِلَّا اَنْ یَتُوبَ؛۲۱ كسی كه حق برادر مسلمان خود را ندهد،‌ خداوند، بركت را از روزی [او] برمی‌دارد،‌ مگر اینكه توبه [و آن را جبران] كند.»
۱۷- خوردن غذای داغ
نقل شده است كه پیامبر (صل الله علیه و آله) می‌خواست غذایی را میل كند. وقتی دست برد و متوجه شد كه غذا داغ است،‌ فرمود: «دَعُوهُ حَتَّی یَبْرُدَ فَاِنَّهُ اَعْظَمُ بَرَكَةً؛ بگذارید تا غذا خنك شود كه بركت بیش‌تری به همراه خواهد داشت.»
البته منظور از اینكه داغ نخورند این است كه صبر كنند تا غذا خودش خنك شود؛ و گرنه فوت‌كردن غذا،‌ خود یكی از عوامل بی‌بركتی است كه در روایات به آن اشاره شده است.»
۱۸- خشم و غضب خداوند
امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «اِنَّ اللهَ تَعَالَی اِذَا غَضِبَ عَلَی اُمَّةٍ ثُمَّ لَمْ یَنْزِلْ بِهَا الْعَذَابَ اَغْلَی اَسْعَارَهَا وَ قَصَّر اَعْمَارَهَا وَلَمْ تُربِحْ تُجَّارُهَا وَلَمْ تَغْزُر أنْهَارُهَا؛ وقتی خداوند بر امّتی خشم و غضب كند و نخواهد كه بر آنها عذاب فرو فرستد،‌ قیمتها را در آن جامعه بالا می‌برد، عمرها را كوتاه می‌كند و كاسبهایش نفع نمی‌برند و نهرها و چشمه‌هایش جوشان نخواهد شد.»
۱۹- دشنام دادن
امام باقر (علیه السلام) فرموده است: «مَنْ فَحَشَ عَلَی اَخِیهِ الْمُسْلِمِ نَزَّعَ‌ اللهُ مِنْهُ بَرَكَةَ رِزْقِهِ وَ وَكَّلَهُ اِلَی نَفْسِهِ وَاَفْسَدَ‌ عَلَیْهِ مَعِیشَتَهٌ؛ كسی كه به برادر مسلمان خود دشنام دهد، خداوند بركت را از روزی او برمی‌دارد و او را به خودش واگذار می‌كند و زندگی‌اش را تباه می‌سازد.»