اولویتهای تولید از دیدگاه قرآن و روایات*
اولویتهای تولید از دیدگاه قرآن و روایات*
اسلام در درجه اوّل سازمانهای تولیدی را موظّف به تولید کالاهایی کرده که وجود آنها به رفع نیازهای ضروری و حیاتی مردم کمک میکند و از آنها خواسته که استفاده از منابع تولید را در جهت تولید چنین کالاهایی در اولویت قرار دهند و تا زمانی که تولید کالاهای ضروری به حدّی نرسیده که جوابگوی نیاز عموم باشد، صرف نیرو و امکانات برای تولید سایر کالاها را مجاز نمیداند؛ بنابراین، در نظام اقتصادی اسلام آنچه به میزان و نوع کالا و خدمات جهت میدهد، رفع نیاز عمومی جامعه به معنای واقعی صرفنظر از قدرت پولی مردم. [1] زیرا عدم تأمین نیازهای ضروری مردم موجب وابستگی اقتصادی به کشورهای بیگانه میشود و وابستگی اقتصادی، استقلال سیاسی و فرهنگی کشور را تحتالشعاع قرار میدهد که این مخالف نظر اسلام است؛ زیرا اسلام خواهان عزّت و سربلندی جامعه مسلمان در بین دیگر جوامع است و هر گونه تسلّط و وابستگی به بیگانه را نفی میکند: Pوَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًاO (نساء/ 141)؛ «خداوند هرگز بر [زيان] مؤمنان، براى كافران راه [تسلّطی] قرار نداده است».
از پیامبر اکرم نیز در این زمینه روایتی نقل شده که فرمود: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَي عَلَيْهِ»؛ «اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری ندارد» (حر عاملى، وسائل الشیعه، 1409: 26/ 14).
امام علی نیز وابستگی به دیگران را باعث اسارت میداند و میفرماید: «اسْتَغْنِ بِاللَّهِ عَمَّنْ شِئْتَ تَكُنْ نَظِيرَهُ وَ احْتَجْ إِلَي مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَسِيرَهُ»؛ «از هر کس بینیازی بجویی، همانند او خواهی بود و به هر کس نیازمند باشی برده و اسیر او هستی» (مجلسى، بحارالانوار، 1403: 100/ 209).
بنابراین در اين تحقيق به سؤالات ذيل پاسخ داده ميشود:
1. قرآن و احادیث در راستای تأمین نیازهای ضروری مسلمانان و در نهایت رسیدن به استقلال و اقتدار اقتصادی و سیاسی آن چه فعّالیّتهای تولیدی را توصیه میکند؟
2. ترتیب این فعّالیّتها بر اساس اولویت چگونه است؟
اولويتهاي توليد
در اين بخش، اولويتهاي توليدي از نظر اسلام مورد بحث قرار ميگيرد.
1. کشاورزی
الف) اهمیّت کشاورزی
زمین، مادر انسان است. آدمی از آن خلق گردیده و به همان باز میگردد: Pمِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فيها نُعيدُكُمO(طه/ 55)؛ «از اين [زمين] شما را آفريدهايم، در آن شما را بازمىگردانيم» و مقوّمات زندگی و بقاء وی از آن است. رسول اکرم نیز در این باره میفرمایند: «تَمَسَّحُوا بِالْأَرْضِ فَإِنَّهَا أُمُّكُمْ وَ هِيَ بِكُمْ بَرَّةٌ»؛ «با زمین (در نبود آب) مسح (تیمم) کنید که آن مادر (و زادگاه) شماست و او در حق شما نیکوکار است»(راوندى، النوادر، بیتا: 9؛ شريف رضي، المجازات النبویه، 1422ق: 251).
در این میان، کشاورزی و زراعت خود هدیهای از زمین به انسان است تا بدان وسیله حیات پدید آمده و بشر قدرت زندگی را داشته باشد و تا کمال مطلوب سیر خود را ادامه دهد. لکن گاهی انسان از اهمیّت کشاورزی در زندگی خود غافل است و تمام اهمیّت یا بیشتر آن را صرف امور دیگر نظیر صنعت میکند. اسلام تأکید زیادی نسبت به کشاورزی و زراعت نموده است؛ زیرا غذا و مایحتاج زندگی مردم از این طریق حاصل میشود.
نقش کشاورزی در تأمین نیازهای غذایی مردم به اندازهای است که امام علیj سامان یافتن وضع سایر اقشار جامعه را در گرو سامان یافتن وضع کشاورزان داشته، خطاب به مالک اشتر میفرمایند: «وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإِنَّ فِي صَلَاحِهِ وَ صَلَاحِهِمْ صَلَاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لَا صَلَاحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلَّا بِهِمْ لِأَنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَي الْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ» (شريف رضي، نهجالبلاغه، 1414: 436، نامه 53)؛ «خراج را به گونهاى وارسى كن كه صلاح خراجدهندگان باشد؛ زيرا بهبودى خراج و خراجدهندگان، عامل اصلاح امور ديگر اقشار جامعه مىباشد و تا امور خراجدهندگان اصلاح نشود، كار ديگران نيز سامان نخواهد گرفت؛ زيرا همه مردم نان خور خراج و خراجدهندگانند».
امامj در جمله بعدي از اين نامه میفرمایند: «وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا فَإِنْ شَكَوْا ثِقَلًا أَوْ عِلَّةً أَوِ انْقِطَاعَ شُرْبٍ أَوْ بَالَّةٍ أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ» (همان، 436)؛ «و بايد كه توجّه تو به آباد كردن زمين بيش از توجّه به گرفتن خراج باشد، چه خراج جز در نتيجه آبادى فراهم نمىآيد. هر كس بدون آباد كردن زمين خواستار خراج شود، كشور را خراب و مردم را هلاك کند و كار او جز اندكى راست نخواهد شد. پس اگر از زيادى ماليات (خراج) يا رسيدن آفت آسمانى يا قطع شدن آب يا باران يا خراب شدن بذر در نتيجه غرق شدن زمين در زير آب، يا نابود شدن مادّه غذايى از زمين شكايت كنند، بايد چنان بار مردم را سبك كنى كه كارشان اصلاح شود».
از این عبارت میتوان فهمید که منظور از خراج دهندگان، «کشاورزان» هستند، بلکه در تعبیر شرع، مراد از خراج مالیاتی است که دولت اسلامی از زمین میگیرد (محقق کرکی، رسائل المحقق الکرکی، 1409: 1/ 266).
بنابراین، تهیّه نیازهای غذایی مردم در درجه اوّل از طریق کشاورزی انجام میگیرد و اگر کشوری نتواند در این زمینه به خودکفایی برسد، به شدّت آسیبپذیر شده و به ناچار وابسته به دیگران میشود.
اهمیّت این امر را میتوان در کلام پیامبر جستوجو کرد: «إِنْ قَامَتِ السَّاعَةُ وَ فِي يَدِ أَحَدِكُمُ الْفَسِيلَةُ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَةُ حَتَّي يَغْرِسَهَا فَلْيَغْرِسْهَا» (بروجردى، جامع الحدیث، 1386: 18/ 43؛ پاينده، نهج الفصاحه، 1382: 277)؛ «اگر در دست یکی از شما نهالی باشد و در همان لحظه قیامت بر پا شود، اگر بتواند آن نهال را غرس کند، باید این کار را انجام دهد»؛ بنابراین، اگر مردمی در تحصیل مواد غذایی خود به دیگری نیاز داشته باشند، هر گونه پیشرفتهای صنعتی، ثمری به حال آنها ندارد و تحوّلات تکنولوژی نمیتواند بی نیازشان سازد؛ زیرا صنعت و تکنولوژی به خودی خود نمیتواند نان و خوراک مردم را ایجاد کند و این نان و مواد غذایی است که به انسان حیات میبخشد.
رهبران بزرگوار اسلام برای نشان دادن اهمیّت این امر حیاتی، تنها به تأکیدات لفظی اکتفا نکرده و خود، شخصاً به این کار اشتغال ورزیدند. در حدیثی از امام صادقj آمده است: «وَ مَا فِي الْأَعْمَالِ شَيْءٌ أَحَبَّ إِلَي اللَّهِ مِنَ الزِّرَاعَةِ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا زَارِعاً إِلَّا إِدْرِيسَj فَإِنَّهُ كَانَ خَيَّاطاً»(طوسى، تهذیب الاحکام، 1407: 6/ 384؛ قمى، سفینه البحار، 1414ق: 3/ 464)؛ «از میان کارها چیزی در نزد خداوند محبوبتر از کشاورزی نیست و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه کشاورز بود بجز ادریس که خیاط بود».
ب) تشویق به کشاورزی
کشاورزی از این جهت که تأمینکننده نیازهای غذایی مردم و دامهاست، در اولویت نخست قرار دارد. این اهمیّت به حدّی است که خداوند در آیات بسیاری انسانها را به پرداختن به این امر تشویق میکند؛ نظير: أَوَ لَمْ يَرَوْاْ أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلىَ الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَمُهُمْ وَ أَنفُسُهُم أَفَلَا يُبْصِرُونَO (سجده/ 27)؛ «آيا نمىبينند كه آب را به زمين خشك و بی گیاه روانه مىسازيم تا كشتزارها برويانيم و چارپايان و خودشان از آن بخورند؟ چرا نمىبينند؟».
درست است که این آیه در صدد توبیخ و تنبیه کفّار است که چرا با وجود این همه نشانه های آشکار باز خداوند را انکار میکنند، میتوان این برداشت را هم از آیه داشت که خداوند از طریق این آیه انسانها را به سمت کاری سوق میدهد که از طریق آن نه تنها نیازهای حیاتی خود، بلکه نیازهای حیاتی چهارپایان خود را نیز میتوانند تأمین کنند و آن کار پرداختن به امر کشاورزی است.
امام باقرj در روایتی در زمینه تشویق به کشاورزی میفرمایند: «خَيْرُ الْأَعْمَالِ الْحَرْثُ تَزْرَعُهُ فَيَأْكُلُ مِنْهُ الْبرُّ وَ الْفَاجِرُ أَمَّا الْبَرُّ فَمَا أَكَلَ مِنْ شَيْءٍ اسْتَغْفَرَ لَكَ وَ أَمَّا الْفَاجِرُ فَمَا أَكَلَ مِنْهُ مِنْ شَيْءٍ لَعَنَهُ وَ يَأْكُلُ مِنْهُ الْبَهَائِمُ وَ الطَّيْرُ» (حر عاملى، وسائل الشیعه، 1409: 19/ 32)؛ «بهترین اموال آن است که برزگری، بذری را بکارد و سپس از آن هر نیک و فاسدی بخورد. پس اگر نیکوکار از آن بخورد، برای تو طلب مغفرت کند و اگر فاجر و بدکار از آن استفاده برد، نفرین شود و نیز پرندگان و چهارپایان از آن میخورند». امامj در این روایت بهترین اموال را زراعتی دانسته که همه به نوعی از آن بهرهمند میشوند.
در روایتی دیگر از پیامبر اکرم بهرهمندی موجودات از محصولات کشاورزی، صدقهای است که برای صاحب این محصولات لحاظ میشود: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ يَغْرِسُ غَرْساً أَوْ يَزْرَعُ زَرْعاً فَيَأْكُلُ مِنْهُ إِنْسَانٌ أَوْ طَيْرٌ أَوْ بَهِيمَةٌ إِلَّا كَانَتْ لَهُ بِهِ صَدَقَةً» (بروجردى، جامع احادیث الشیعه، 1386: 23/ 958)؛ «هیچ مسلمانی نهالی نمیکارد یا زراعت نمیکند که از آن، انسان یا پرندگان یا چهارپایان میخورند مگر اینکه برای او صدقه به شمار میرود».
بنابراین، در اقدام به کشاورزی صرف نظر از تأمین مایحتاج زندگی خود و دیگر موجودات و امرار معاش از طریق آن، اجر و پاداشی است که خداوند برای شخص کشاورز لحاظ میکند. رسول اکرم در روایتی در این زمینه میفرمایند: «مَنْ غَرْسَ غَرْساً فَأَثْمَرَ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ قَدْرَ مَا يَخْرُجُ مِنَ الثَّمَرَ» (نورى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، 1408: 13/ 460؛ بروجردى، همان، 958)؛ «کسی که نهالی را بکارد و آن نهال به ثمر بنشیند، خداوند به مقداری که از آن نهال ثمره به دست میآید، به وی اجر میدهد».
2. دامپروری
الف) اهمیّت دامپروری
دام یکی از مواردی هستند که انسانها در تأمین نیازهای غذایی خود به آن نیازمند میباشند و حیات خود را بر آن قوام مینهند؛ از اینرو، دین مقدّس اسلام توجّه خاصی به رشد این ثروت و سرمایه عظیم طبیعی نموده و قرآن مجید این ثروت را نعمتی بزرگ میخواند که خداوند آن را به بشر موهبت نموده میخواند و توجّه فکری وی را به آن جلب میکند: اللَّهُ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُون (غافر/ 79)؛ «خدا [همان] كسى است كه چهارپايان را براى شما پديد آورد تا از برخى از آنها سوارى گيريد و از برخى از آنها بخوريد».
در آیه دیگر میفرماید: وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقيكُمْ مِمَّا في بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبين (نحل/ 66)؛ «و در دامها براى شما عبرتى است: از آنچه در [لابلای] شكم آنهاست، از ميان سرگين و خون، شيرى ناب به شما مىنوشانيم كه براى نوشندگان گواراست».
بنابراین، بر انسان لازم است که خدای را در برابر این نعمت عظیم شکرگذار باشد و از آن بهترین استفاده را ببرد و بر آن بیشترین محافظت را نماید.
پیامبر اکرم مردم را به اهمیّت دامداری و رشد این سرمایه دعوت میکند تا جایی که تصریح میکند که دامداری شغل انبیا بوده است: «وَ قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا رَاعِيَ غَنَمٍ» (مجلسى، بحارالانوار، 1403: 61/ 97)؛ «خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه چوپان گوسفند (دامدار) بود» تا احدی از اشتغال به آن کوتاهی نکرده و آن را تحقیر ننماید و کم و کوچک نشمارد. اسلام پیش از آنکه جهان معاصر سازمان حمایت حیوانات را بشناسد، دعوتکننده و اهمیّت دهنده به این سرمایه است و برای حیوانات حقوقی بر صاحبانشان و رفق و مهربانی و آزار نرسانیدن به آنها را قائل گردیده است. در این باره امام صادقj فرمود: «لِلدَّابَّةِ عَلَي صَاحِبِهَا سِتَّةُ حُقُوقٍ لَا يُحَمِّلُهَا فَوْقَ طَاقَتِهَا وَ لَا يَتَّخِذُ ظَهْرَهَا مَجَالِسَ يَتَحَدَّثُ عَلَيْهَا وَ يَبْدَأُ بِعَلَفِهَا إِذَا نَزَلَ وَ لَا يَسِمُهَا فِي وَجْهِهَا وَ لَا يَضْرِبُهَا فِي وَجْهِهَا فَإِنَّهَا تُسَبِّحُ وَ يَعْرِضُ عَلَيْهَا الْمَاءَ إِذَا مَرَّ بِهِ» (برقى، المحاسن، 1371: 2/ 625)؛ «بر صاحبان چهارپا شش وظیفه است: وی را بیش از طاقتش حمل نکند و پشت او را مجلسی برای سخن گفتن قرار ندهد و در هنگام رسیدن، اول غذای وی را دهد و وی را دشنام نداده و یا نقره داغ ننماید و ضربتی بر صورتش ننوازد که خدای را میخواند و نیز در هنگام عبور از آب وی را بر آن عرضه کند و آب به او رساند». بنابراین، آنچه گفته شد، بهترین دلیل بر توجّه و اهمیّت شریعت مقدّس اسلام به امر دامپروری، چه از جهت اقتصادی یا جهات اخلاقی و انسانی میباشد.
ب) تشویق به دامپروری
دوّمین اولویت تولیدی بعد از کشاورزی، دامپروری است؛ زیرا رشد و پیشرفت در کشاورزی زمینه مناسب را برای فعّالیّتهای دامپروری مهیّا میسازد، از اینرو، بر اساس سخنی از پیامبر اکرم بهترین فعّالیّت تولیدی بعد از کشاورزی، دامپروری است. امام صادقj میفرمایند: «سُئِلَ النَّبِيُّ أَيُّ الْمَالِ خَيْرٌ قَالَ الزَّرْعُ زَرَعَهُ صَاحِبُهُ وَ أَصْلَحَهُ وَ أَدَّي حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ قَالَ فَأَيُّ الْمَالِ بَعْدَ الزَّرْعِ خَيْرٌ قَالَ رَجُلٌ فِي غَنَمٍ لَهُ قَدْ تَبِعَ بِهَا مَوَاضِعَ الْقَطْرِ يُقِيمُ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتِي الزَّكَاة» (كلينى، الکافی، 1407: 5/ 260)؛ «از پيغمبر خدا سؤال شد: كدام ثروت بهتر است؟ فرمود: زراعتى كه صاحبش آن را به دست خود كشته و به ثمر رساند و زکات آن را بپردازد. عرض شد: پس از كشاورزى كدام دارايى بهتر است؟ فرمود: گلهدارى كه خود گوسفندانش را در چراگاههای بارانگیر مىچراند و نماز مىخواند و زکات مىدهد».
بعد از کشاورزی، اکثر نیازهای مردم از طریق دامداری تأمین میشود؛ از اینرو، در روایات از این امر مهم به «برکت» تعبیر شده است. در روایتی از امام صادقj آمده که فرمود: «قَالَ النَّبِيُّ لِعَمَّتِهِ مَا يَمْنَعُكَ مِنْ أَنْ تَتَّخِذِي فِي بَيْتِكِ بَرَكَةً فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْبَرَكَةُ فَقَالَ شَاةٌ تُحْلَبُ فَإِنَّهُ مَنْ كَانَتْ فِي دَارِهِ شَاةٌ تُحْلَبُ أَوْ نَعْجَةٌ أَوْ بَقَرَةٌ فَبَرَكَاتٌ كُلُّهُنّ» (برقى، المحاسن، 1371: 640)؛ «رسول خدا به عمّه خود فرمود: چه چیز تو را مانع میشود از اینکه برکتی در خانه داشته باشی؟ گفت: یا رسول الله برکت کدام است؟ فرمود: گوسفندی شیرده و اگر کسی در خانهاش گوسفند یا بز یا گاو شیردهای باشد، همه آنها برکتند».
روایاتی از این قبیل در تشویق انسانها به دامپروری فراوان است و به وضوح دلالت دارد بر اینکه تأمین بسیاری از نیازهای خوراکی، پوشاک، وسایل رفاهی و ... از این طریق صورت میگیرد.
خداوند نيز در آیات بسیاری از قرآن مردم را به پرورش دام دعوت میکند:
وَ الْأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَ مَنَافِعُ وَ مِنْهَا تَأْكُلُون (نحل/ 5)؛ «و چهارپايان را خلق كرد كه به (موى و پشم) آنها گرم مىشويد و از آنها فوايد بسيار ديگر برده و از (شير و گوشت) آنها غذاى مأكول مىسازيد». در اين آيه نخست به مسئله خلقت چهارپايان كه دليلى بر علم و قدرت خداست و سپس به بيان وجود نعمتهای گوناگون در آنها مىپردازد و از ميان اين نعمتها به سه چیز اشاره كرده است؛ نخست «دفء» كه به معناى هرگونه پوشش است، ديگری «منافع» (یعنی شير و مشتقّات آن) و سوم گوشت كه با جمله «وَ مِنْها تَأْكُلُونَ» بيان شده است (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374: 11/ 158).
این آیه با بیان فواید موجود در چهارپایان به انسانها میفهماند که با روی آوردن به این امر مهم میتوانند بخش زیادی از احتیاجات خود را در زمینه خوراک، پوشاک و وسایل زندگی تأمین کنند بدون اینکه محتاج و وابسته به دیگران باشند. این خودکفایی و عدم وابستگی در آیه بعد به زیبایی به تصویر کشیده شده است: وَ لَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ (نحل/ 6)؛ «و هنگامى كه آنها را شبانگاه از چرا برمىگردانيد يا صبحگاه به چرا بيرون مىبريد، زيب و افتخار شما باشند».
منظره جالب حركت دستهجمعی گوسفندان و چهارپايان به سوى بيابان و چراگاه، سپس بازگشتشان به سوى آغل و استراحتگاه كه قرآن از آن به «جمال» تعبير كرده، تنها یک مسئله ظاهرى و تشريفاتى نيست، بلكه بيانگر واقعيّتى است در اعماق جامعه و گوياى اين حقيقت است كه چنين جامعهاى خودكفاست، فقير و مستمند و وابسته به اين و آن نیست، خودش مولد است و مصرف کننده تولید خود است. اين در واقع، جمال استغنا و خودكفايى جامعه است، جمال توليد و تأمین فرآوردههاى مورد نياز يك ملّت است و به تعبير گوياتر جمال استقلال اقتصادى و ترك هرگونه وابستگى است (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374: 11/ 159).
3. صنعت
الف) اهمیّت صنعت
امروزه تأمین بسیاری از نیازهای اساسی و حیاتی جامعه مستقیم یا غیرمستقیم به بخش صنعت وابسته است، حتّی تولیدات بخش کشاورزی و دامپروری نیز از این امر مستثنا نیست؛ زیرا با توجه به رشد جمعیت، عدم استفاده از صنعت و ماشین آلات پیشرفته نه تنها با مشقّت زیاد و سوددهی پایین همراه است، بلکه جوابگوی نیازهای مردم هم نیست.
تولیدات بخش صنعت هم شامل تولیداتی است که تسهیل کننده تولیدات دیگر بخشهاست و هم شامل تولیداتی که در نیازهای روزمره مورد استفاده قرار میگیرند و جزء کالاهای اساسی و ضروری به شمار میآیند.
قرآن توجّه به این امر را هم از نظر دور نداشته و در آیات مختلف پرداختن به آن را گوشزد میکند؛ زیرا سومین بخش تولید در رسیدن به خودکفایی اقتصادی، بخش صنعت است و یک کشور باید بتواند کالاهایی را که حیات افراد یا قوام نظام جامعه به آن بستگی دارد، تولید کند. قرآن میفرماید:
وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس (حديد/ 25) وَ أَسَلْنَا لَهُ عَينَ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنِّ مَن يَعْمَلُ بَينَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَن يَزِغْ مِنهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِن مَحارِيبَ وَ تَمَاثِيلَ وَ جِفَانٍ كاَلجَوَابِ وَ قُدُورٍ رَّاسِيَتٍ اعْمَلُواْ ءَالَ دَاوُدَ شُكْرًا وَ قَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِىَ الشَّكُور (سبأ/ 12ـ13).
اسلام خواهان عقبماندگی مسلمانان در صنعت و تکنولوژی نیست به همین جهت خداوند در قرآن میفرماید:
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ (انفال/ 60)؛ «و هر چه در توان داريد، از نيرو و اسبهای آماده بسيج كنيد تا با اين [تداركات]، دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] ديگرى را جز ايشان ـ كه شما نمىشناسيدشان و خدا آنان را مىشناسد ـ بترسانيد.»
و از مسلمانان میخواهد که به حرکت علمی و صنعتی خود ادامه داده، مهیای سبقت گرفتن از دشمنان اسلام شوند، البته به شرط آنکه در چارچوب اخلاق و ارزشهای انسانی باشد.
ب) تولیدات اساسی بخش صنعت
بک ـ وسایل دفاعی و ابزار نظامی
بر اساس آیه 60 سوره انفال (آیه پیش گفته) یکی از تولیدات اساسی بخش صنعت، ابزارهای نظامی است که هر جامعهای برای حفظ اقتدار و امنیّت خود به آن نیاز مبرم دارد و تولید آن در کمیّت و کیفیّت از چنان اهمیّتی برخوردار است که خداوند در آموزش یک فن و صنعت به پیامبرش، ساخت یک وسیله دفاعی را در نظر گرفته و آموزش آن را خود بر عهده میگیرد: وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً ... وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَديدَ * أنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ (سبأ/ 11ـ12)؛ «و ما به داود از سوى خود فضيلتى بزرگ بخشيديم ... و آهن را براى او نرم كرديم [و به او دستور داديم] كه از آهن زره فراخ و گشاد بساز و حلقه زره به اندازه و يك شكل گردان و خود با قومت همه نيكوكار باشيد كه من کاملاً به هر چه كنيد بينايم».
در آیه دوم که خطاب به حضرت داودj است، برای اینکه بتواند از دسترنج خود استفاده کند، چگونگی ساختن زره به او تعلیم داده شده است. اين آيه به ما مىآموزد كه پيامبر خدا ـ كه رئيس كشور دينى است ـ صنعتگرى سازنده است و فايده صنعت وى تنها به خود او باز نمىگردد، بلكه سود اجتماعى دارد و به مردمان ديگر نيز مىرسد؛ چه زرهى كه پيامبر صنعتگر مىسازد، براى امّت او فايدهاى بزرگ دارد و آنان را از شرّ دشمن در جنگ محافظت مىكند. پس جامعه زنده در حال رشد، همواره نيازمند به تقويت صنايع، تشويق صنعتگران، گشودن راههای اكتشافات صنعتى و توجّه كامل به استفاده از فنون جديد میباشد (حكيمى، الحیاه، 1380: 4/ 485).
بنابراین، استفاده از ابزارهای نظامی در دفاع از ارزشهای اسلامی در برابر مخالفان خارجی و داخلی و اجرای عدالت در جامعه امری اجتنابناپذیر است، چنان چه خداوند در سوره حدید پس از اینکه هدف خود را از ارسال پیامبران برقراری عدالت در جامعه میداند، از منافع آهن سخن به میان میآورد: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ (حدید/ 25)؛ «ما پيامبرانمان را با دلیلهای روشن فرستاديم و با آنها كتاب و ترازو را نيز نازل كرديم تا مردم به عدالت عمل كنند و آهن را كه در آن نيرويى سخت و منافعى براى مردم است، فرو فرستادیم تا خدا بداند چه كسى به ناديده، او و پيامبرانش را يارى مىكند. زيرا خدا توانا و پيروزمند است».
با توجّه به این آیه، پيامبران به سه وسيله مجهز بودند: دلائل روشن، كتب آسمانى، و معيار سنجش حق از باطل و خوب از بد. ولی از آنجا كه به هر حال در يك جامعه انسانى هر قدر سطح اخلاق و اعتقاد و تقوا بالا باشد، باز افرادى پيدا مىشوند كه سر به طغيان و گردنكشى بر دارند و مانع اجراى قسط و عدل شوند، در ادامه آيه مىفرمايد: وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ؛ «ما آهن را نازل كرديم كه در آن قوّت شديدى است، و نيز منافعى براى مردم».
تجهيزات سهگانه انبيای الهى براى اجراى عدالت وقتى مىتواند به هدف نهايى برسد كه از ضمانت اجرايى آهن و «بأس شديد» آن برخوردار باشد (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374: 373ـ371).
دوـ وسایل حمل و نقل
برای اینکه جامعه اسلامی بتواند تولیدات داخلی خود را افزایش دهد و در زمینه تولید در میان جوامع دیگر حرفی برای گفتن داشته باشد، به انتقال به موقع مواد اوّلیه به مراکز مختلف تولید در سراسر کشور و همچنین انتقال تولیدات خود به دست مصرفکنندگان، چه در داخل یا خارج کشور، نیاز دارد. این انتقال در زمانهای گذشته به وسیله چارپایانی چون شتر، گاو و ... صورت میگرفت. این حیوانات بارهای سنگینی را که حمل آن برای انسان مشقّت داشت و حمل آن جز به وسیله آنها مقدور نبود، به سمت مقصد مورد نظر حمل میکردند: وَ تحَمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَي بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُواْ بَالِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ (نحل/ 7)؛ «و بارهاى شما را به شهرى مىبرند كه جز با مشقّت بدنها بدان نمىتوانستيد برسيد. قطعاً پروردگار شما رئوف و مهربان است». با مرور زمان و پیشرفت علم، انسان امروز با وسایلی چون ماشین، هواپیما، کشتی و... نقل و انتقال را صورت میدهد: وَ الخَيْلَ وَ الْبِغَالَ وَ الْحَمِيرَ لِترَكَبُوهَا وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ (نحل/ 8)؛ «و اسبان و استران و خران را [آفريد] تا بر آنها سوار شويد و [براى شما] تجمّلى [باشد]، و آنچه را نمىدانيد، مىآفريند». ممکن است عبارت يخَلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ اشاره به وسائل نقلیّه مدرن باشد؛ بنابراین، خداوند با خلقت وسایل حمل و نقل که در گذشته توسط چهار پایان و امروزه بیشتر با وسایل حمل و نقل پیشرفته ساخته دست انسان صورت میگیرد، مشقّت حمل و نقل بارهای سنگین را از نفوس بشر برداشته و موجبات تسریع تولید کالا و خدمات را فراهم آورده است.
امروزه یکی از مهمترین وسایل حمل و نقل ساخته دست بشر، کشتیهای غولپیکری هستند که کالا و خدمات را به نقاط مختلف جهان انتقال میدهند و خداوند از آنها با عنوان «كاَلْأَعْلَام» یاد کرده است: وَ لَهُ الجَوَارِ الْمُنشَآتُ فىِ الْبَحْرِ كَالْأَعْلَام (الرحمن/ 24)؛ «و او راست کشتیهای بزرگ بادبان برافراشته مانند كوه كه به دريا در گردشند».
«منشآت» جمع «منشأ» اسم مفعول از «انشاء» به معناى ايجاد است و جالب اينكه در عين تعبير به منشآت كه حكايت از مصنوع بودن كشتى به وسيله انسان مىكند، مىفرمايد «و له» (از براى خداست ...) که اشاره است به اينكه مخترعان و سازندگان كشتى از خواصّ خداداد كه در مصالح مختلفى كه در كشتىها به كار مىرود، استفاده مىكنند. همچنين از خاصيّت سياّل بودن آب درياها و نيروى وزش بادها بهره مىگيرند، و خداست كه در آن مواد و در دريا و باد اين خواص و آثار را آفريده است (مکارم شیرازی، همان، 129).
با توجه به آنچه گذشت، باید گفت که امروزه بشر برای رشد و پیشرفت در زمینه تولید به تولید وسایل حمل و نقل نیاز دارد تا به وسیله آنها علاوه بر تسریع بخشیدن در امر تولید، موجبات انتقال کالا و خدمات و در نتیجه فرهنگ خود را به مناطق مختلف داخلی و خارجی فراهم نماید.
ج) نقش کار و صنعت در اقتدار اقتصادی
یکی از تأثیرهای مهم کار و تولید، خودکفایی و بینیازی مسلمانان از دیگران است. اهمیّت و تشویق قرآن به کار و تولید نیز ریشه در این امر مهم دارد؛ زیرا خداوند بی نیاز است و خواستار بی نیازی مسلمانان در همه جوانب از جمله جنبه اقتصادی است.
ذیل آیه أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ بَصير (سبأ/ 11) از امام صادقj روایت شده است كه فرمود: «أَوْحَي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَي دَاوُدَj أَنَّكَ نِعْمَ الْعَبْدُ لَوْ لَا أَنَّكَ تَأْكُلُ مِنْ بَيْتِ الْمَالِ وَ لَا تَعْمَلُ بِيَدِكَ شَيْئاً قَالَ فَبَكَي دَاوُدُj أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فَأَوْحَي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَي الْحَدِيدِ أَنْ لِنْ لِعَبْدِي دَاوُدَ فَأَلَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ الْحَدِيدَ فَكَانَ يَعْمَلُ كُلَّ يَوْمٍ دِرْعاً فَيَبِيعُهَا بِأَلْفِ دِرْهَمٍ فَعَمِلَ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ دِرْعاً فَبَاعَهَا بِثَلَاثِمِائَةٍ وَ سِتِّينَ أَلْفاً وَ اسْتَغْنَي عَنْ بَيْتِ الْمَالِ» (کلینی، الکافی، 1407: 5/ 74؛ طبرسى، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1372: 8/ 597)؛ «خداى بزرگ به داودj وحى فرستاد كه تو اگر از بیتالمال نمىخوردى و با دست خود كار مىكردى، بنده خوبى بودى، پس داودj چهل روز گريست. آن گاه خدا به آهن وحى (اشاره) كرد كه در دست بنده من داود نرم باش. بدينسان خداى بزرگ آهن را براى او نرم كرد، و او هر روز يك زره مىبافت و به هزار درهم مىفروخت. سيصد و شصت زره بافت و آنها را به سيصد و شصت هزار درهم فروخت و از بیتالمال بىنياز شد».
بر اساس این آیه و حدیث، یکی از معیارهای انسان خوب و کامل، بی نیازی اقتصادی او از دیگران است و خداوند با در اختیار قرار دادن ابزار تولید و یاد دادن هنر تولید زره به پیامبرش داودj او را از نیازمندی به بیتالمال رهایند.
در حدیث دیگری از امام صادقj آمده است: «شِرَاءُ الْحِنْطَةِ يَنْفِي الْفَقْرَ وشِرَاءُ الدَّقِيقِ يُنْشِئُ الْفَقْرَ وَ شِرَاءُ الْخُبْزِ مَحْقٌ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَبْقَاكَ اللَّهُ فَمَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَي شِرَاءِ الْحِنْطَةِ قَالَ ذَاكَ لِمَنْ يَقْدِرُ وَ لَا يَفْعَلُ» (كلينى، الکافی، 1407: 5/ 167)؛ «خرید گندم فقر را دور میکند و خرید آرد فقر میآورد و خرید نان (مایه) نابودی است گفتم: فدایت شوم کسی که قادر به خرید گندم نیست، چه کند؟ فرمود: این برای کسی است که قادر باشد و انجام ندهد».
در این حدیث نیز بر نقش کار و تولید در رهایی از وابستگی و نیازمندی به دیگران اشاره شده است. از مجموع این دو حدیث میتوان نتیجه گرفت که انسانها باید با استفاده از امکاناتی که خداوند در اختیارشان قرار داده، نهایت استفاده را کرده و با کار و تولید بیشتر زمینه خودکفایی خود و دیگران را فراهم سازند و انجام ندادن این کار در عین اینکه بتوانند انجام دهند، وابستگی و نابودی را در پی دارد.
4. تجارت سالم، عاملي در ترويج توليد
الف) اهمیّت تجارت
اسلام برای تجارت و بازرگانی اهمیّت زیادی قائل شده و انسانها را به سوی آن دعوت میکند؛ زیرا تجارت علاوه بر اینکه از نظر اقتصادی یکی از راههای مهمّ درآمد و اداره مسائل مالی، کمبودها، مشکلات زندگی و برآورده کننده نیازهای اجتماعی میباشد، میتواند باعث حفظ شخصیّت و صیانت شرف انسانی در جامعه و نیز فعّال ساختن آن و دوری از سستی و تنبلی و در نتیجه عدم سقوط اجتماعی باشد. اهمیّت این موضوع را در روایتی از امام صادقj میتوان ملاحظه کرد: «لَا تَدَعُوا التِّجَارَةَ فَتَهُونُوا، اتَّجِرُوا بَارَكَ اللَّهُ لَكُمْ» (کلینی، همان، 149؛ فيض كاشانى، 1406: 17/ 124؛ هاشمى خويى، منهاج البراعه، 1400: 14/ 311)؛ «از تجارت و کسب کناره گیری نکنید که (به علت نیاز به دیگران) اهانت میشوید، داد و ستد کنید خداوند به شما برکت میدهد».
درست است که اسلام دعوت کننده انسانها به سوی تجارت و بازرگانی است، اما به این شرط که از محدوده رعایت احکام و مقررات شریعت مقدّس اسلام خارج نشوند. اسلام به همان اندازه که بر تجارتهای مفید و پرسود اجتماعی اهمیّت داده است، به همان اندازه نیز از کسب و تجارتهای فاسد و مضرّ به منافع یک جامعه بر حذر داشته است: Pيا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحيماًO (نساء/ 29)؛ «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اموال همديگر را به ناروا مخوريد ـ مگر آنكه داد و ستدى با تراضى يكديگر از شما [انجام گرفته] باشد ـ و خودتان را مكشيد؛ زيرا خدا همواره با شما مهربان است».
به همین دلیل، اسلام از هر گونه تجاوز، تقلّب، غش، معاملات ربوى، معاملاتى كه حد و حدود آن کاملاً نامشخص باشد، خريد و فروش اجناسى كه فايده منطقى و عقلايى در آن نباشد، خريد و فروش وسائل فساد و گناه بر حذر داشته است (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374: 3/ 355).
در اهمیّت بازرگانی در اسلام همین بس که بخشی از اجتماع عظیم مسلمانان برای انجام مراسم مذهبی و سیاسی در مراسم حج، خانه خدا را برای تجارت و بازرگانی قرار میدهند و ملّتهای مختلف از امّت بزرگ اسلامی که به آن دیار برای زیارتی عظیم رهسپار میشوند، میتوانند بدون احساس هیچگونه گناه و مشکلی به داد و ستد بپردازند: Pلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْO (بقره/ 198)؛ «بر شما گناهى نيست كه [در سفر حج] فضل پروردگارتان [روزى خويش] را بجوييد».
ب) رابطه تجارت با تولید
تجارت در جوامع اوّلیه که تولیداتشان معمولاً برای مصارف شخصی و حاجتهای در نهایت ساده خود بوده و احتیاجی به مبادله کالا پدید نمیآمده، وجود نداشته، بلکه از آن زمان که تقسیم کار صورت گرفت و هرکس رشته تولیدی خاصی را پیشه خود نمود و در آن رشته محصولی بیش از اندازه احتیاج خود تولید کرد، شایع گردید.
پس از این مرحله که بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان واسطه ای نبود، تجارت گسترش بیشتری یافت و دسته سوّمی در نقش واسطه میان آنان، ظاهر شده و مقادیر اضافی اجناس تولید شده را که به بازار عرضه میشد، به قصد فروش به خواستاران و نه به جهت مصرف شخصی میخریدند.
بدین ترتیب، کمکم امور تجاری رونق گرفت و رو به افزایش نهاد تا آنجا که در اغلب موارد واسطههایی که خود مولّد نبودند، میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان فاصله انداختند (تهرانی، اقتصاد ایرانی، 1352: 252).
در تمام دوران و با همه اشکال مختلف، تجارت مسبوق به کار تولیدی است و بدون تولید امکانپذیر نیست. این عمل در اقتصاد تمامی اجتماعات، نافع و مؤثر است؛ زیرا وسیله تأمین احتیاجات متقاضیان کالاها و سبب انتقال اجناس اضافی تولیدکنندگان، بوده است، به خصوص در صورتی که واسطه، انتقالدهنده کالای مصرفی از شهری به شهر دیگر و از کشوری به کشور دیگر باشد. به همین دلیل، امام علیj در فرمانش به مالک اشتر، بازرگانان را در کنار صنعتگران قرار داده، آنها را منشأ منفعت معرفی میکند و به مدارا و نیک رفتاری با این دو گروه سفارش میکند. حضرت دلیل مدارا با گروه بازرگانان را انتقال کالاهای مورد نیاز مردم از مناطق دور و نزدیک، هموار یا صعبالعبور بیان میکند: «ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ وَ أَوْصِ بِهِمْ خَيْراً الْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَ الْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَ الْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَ أَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَ جُلَّابُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِ وَ الْمَطَارِحِ فِي بَرِّكَ وَ بَحْرِكَ وَ سَهْلِكَ وَ جَبَلِكَ وَ حَيْثُ لَا يَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَ لَا يَجْتَرِئُونَ عَلَيْهَا فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لَا تُخَافُ بَائِقَتُهُ وَ صُلْحٌ لَا تُخْشَي غَائِلَتُهُ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِكَ وَ فِي حَوَاشِي بِلَادِكَ ...» (شريف رضي، المجازات النبویه، 1414: 438، نامه 53)؛ «در باره بازرگانان و اهل صنعت سفارش نيك كن، خواه آنان كه در شهرها مقيم باشند يا آنان كه ميان اين شهر و آن شهر با مال خود در آمد و شدند كه اينان مايه منافع و اسباب آسايش و آورنده كالاها از جاهاى دور از دريا و خشكى و كوه و دشتند و اين همه چيزها را از جاهايى مىآورند كه مردمان را نيرو و جرئت رفتن به آن گونه جاها نيست. پس آنان صلح و سلمى هستند كه بيمى از حيله و مكر و بدبختى در آن نمىرود و بايد كه به امور ايشان چه در حضور خودت و چه در اطراف كشورت رسيدگى شود ...».
بنابراین، با توجّه به سخنان حضرت امیرj بخش بازرگانی یکی از بخشهای ضروری اقتصاد هر جامعه است و در صورت ساماندهی صحیح میتواند نقش حمایتی مؤثری در تقویت تولید ملّی و دفاع از حقوق مصرفکنندگان ایفا نماید.[2]
متأسفانه در عصر حاضر، بسیاری از خدمات تجاری، به ویژه در کشورهای جهان سوم، جنبه دلالی صرف یافته و نقش مثبت اقتصادی خود را از دست داده است. سیطره روحیه خودخواهی بر تجارت، آن را از وضع طبیعی خود منحرف ساخته و آن را به یک فعّالیّت بسیار سودآور، بدون انجام یک کار مفید تبدیل نموده است (دادگر، مبانی فقهی پیشرفته اقتصاد اسلامی، 1379: 141) . اسلام این شیوه از تجارت را محکوم نموده و بر اساس آنچه در کلام امام علیj آوردیم، تنها تجارتی را تجویز میکند که نوعی کار مفید اقتصادی باشد. امامj در زمينه خطر تجارت ناصحيح ميفرمايند: «وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِكَ أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ فَامْنَعْ مِنَ الِاحْتِكَارِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِa مَنَعَ مِنْهُ وَ لْيَكُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لَا تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ فَمَنْ قَارَفَ حُكْرَةً بَعْدَ نَهْيِكَ إِيَّاهُ فَنَكِّلْ بِهِ وَ عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ» (شريف رضي، نهج البلاغه، 1414: 438، نامه 53)؛«و با اين وصف، بدان كه در ميان كاسبان و بازرگانان بسيار كسانند كه معاملتى بد دارند، بخيلند و احتكار مىكنند، و در داد و ستد اجحاف روا مىدارند. و اينها همه باعث زيان همگان است و عيب بر واليان. پس از احتكار جلوگيرى كن كه رسول خداa از آن منع فرمود. و بايد كه خريد و فروش آسان صورت پذيرد و با ميزان عدل انجام گيرد، و با نرخهايى نه به زيان فروشنده و نه به زيان خريدار. و آن كس كه پس از منع تو دست به احتكار زند، او را كيفر ده تا مايه عبرت ديگران گردد و در كيفر دادن زياده روى مكن».
روایات نهی از تلقی رکبان ـ که از پیشواز کاروانهای تجاری رفتن و واسطه شدن در فروش کالای روستاییان و فاصله افکندن میان آنان و خریداران شهری، منع نمودهاند (ابن بابويه، من لایحضره الفقیه، 1413: 3/ 273) نیز بر از میان برداشتن هرگونه واسطه و طفیلیگری غیرانتفاعی در جریان تولید و رفع نیازمندیهای اقتصادی عمومی دلالت دارد و تنها واسطهگری مفید اقتصادی را که سبب کاهش هزینه مبادله بین خریدار و فروشنده میشود، تجویز میکنند.
نتیجه
قرآن و حدیث خواهان رشد و تعالی و برتری مسلمانان در تمامی زمینهها از جمله زمینه اقتصادی است و بدین منظور آنان را به کار و تلاش در جهت رشد تولیدات داخلی ـ از لحاظ کمّی و کیفی و بی نیازی از دیگران دعوت میکند و راهکارهایی چون کشاورزی، دامپروری، صنعت و تجارت را توصیه میکند.
در این میان، کشاورزی از این جهت که تأمین کننده نیازهای غذایی مردم و دامهاست، در اولویت نخست قرار دارد. دومین اولویت تولیدی، دامپروری است؛ زیرا رشد و پیشرفت در کشاورزی زمینه مناسب را برای فعّالیّتهای دامپروری مهیّا میسازد. با توجه به اینکه امروزه تأمین بسیاری از نیازهای اساسی و حیاتی جامعه مستقیم یا غیرمستقیم به بخش صنعت وابسته است و حتی تولیدات بخش کشاورزی و دامپروری نیز از این امر مستثنا نیست، پرداختن به صنعت در اولویت سوم قرار میگیرد.
و تجارت چون علاوه بر اینکه از نظر اقتصادی یکی از راههای مهمّ درآمد و اداره مسائل مالی و کمبودها و مشکلات زندگی و برآورده کننده نیازهای اجتماعی میباشد، میتواند باعث حفظ شخصیّت و صیانت شرف انسانی در جامعه و نیز فعّال ساختن آن و دوری از سستی و تنبلی و در نتیجه عدم سقوط اجتماعی باشد در اولویت آخر قرار میگیرد.
پیوستها
[1] امام صادقj: «وَ امّا تَفْسِيرُ الصناعاتِ فَكُلُّ مَا يَتَعَلَّمُ الْعِبَادُ أَوْ يُعَلِّمُونَ غَيْرَهُمْ مِنْ أَصْنَافِ الصِّنَاعَاتِ ... وَأَنْوَاعِ صُنُوفِ الْآلَاتِ الَّتِي يَحْتَاجُ إِلَيْهَا الْعِبَادُ مِنْهَا مَنَافِعُهُمْ وَ بِهَا قِوَامُهُمْ وَ فِيهَا بُلْغَةُ جَمِيعِ حَوَائِجِهِمْ فَحَلَالٌ فِعْلُهُ وَ تَعْلِيمُهُ وَ الْعَمَلُ بِهِ وَ فِيهِ لِنَفْسِهِ أَوْ لِغَيْرِهِ ...»؛ «امّا صنعتها، همه صنعتهايى را كه مردمان ياد مىگيرند يا ياد مىدهند شامل مىشود، ... و انواع مختلف آلاتى كه مردمان به آنها نياز دارند و از آنها سود مىبرند و مايه قوام زندگى آنهاست، و وسيلهاى براى دست يافتن به همه نيازمنديهاى ديگر است؛ پرداختن به كار با همگى اینها و تعليم دادن آنها، چه براى خود و چه براى ديگران حلال است» (حر عاملی، وسائل الشیعه، 1409: 17/ 85).
[2] برخی صاحب نظران اقتصادی عملیات بازرگانی را کار تولیدی دانسته اند و گروهی دیگر بازرگانی را ادامه کار تولید و کار خدماتی قلمداد کردهاند. شهید صدر در کتاب اقتصادنا تجارت را یک نوع کار تولیدی بیان کرده و دلیل خود را این قسمت از سخن امام علیj بیان می کند که امامj بازرگانان و صنعت گران را در کنار هم قرار داده و هر دو را منشأ منفعت معرفی نموده است. ایشان نقل و انتقال منابع تولیدی، کالا و خدمات را چه به صورت عمودی مانند استخراج مواداولیه از اعماق زمین و چه به صورت افقی مانند بردن کالا به بازار فروش، کار تولیدی دانسته که در هر دو حالت، کالا تغییر شکل یافته و برای رفع نیاز انسان آماده شده است؛ بنابراین، ایشان دو ویژگی را برای تولید ذکر می کند: انجام کار و ایجاد منفعت (صدر، اقتصادنا، 1357: 2/ 307ـ303). با توضیحات داده شده به نظر میرسد که منظور شهید صدر از تولیدی دانستن تجارت، تولید خدمات باشد نه اینکه ایشان تجارت را جدا از خدمات به شمار بیاورند.
فهرست منابع
- قرآن کریم، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.