نقش الگوهای رفتاری در سبک زندگی اسلامی

يكي از روش‌هاي تربيتي، روش ارايه الگو است. در اين روش انسان‌هاي پاک، موفق و كامل به عنوان نمونه معرفي مي‌شوند و ديگران مي‌توانند از رفتار آنها سرمشق گرفته و مثل آنها شوند. در روان شناسي به اين مسأله توجه شده که انسان احتياج به الگوي رفتار و نمونه عمل دارد. اين مطلب به تجربه نيز ثابت شده است و مي‌بينيم که هر انساني به دنبال الگو مي‌گردد و در پي شخصيت ممتازي است که به او دل بندد و ارادت بورزد. وجود الگوهاي رفتار و شخصيت‌هاي نمونه و مربي، نقش بسيار مهمي در سازندگي انسان‌ها دارد. انسان به طور فطري، نيازمند راهنماست. هدف اساسي و نهايي تمام پيامبران، تربيت صحيح انسان‌ها براي تکامل و سعادت ابدي است. در اين مسير يکي از روش‌هاي اساسي و راه‌کارهاي عملي، پرورش و تربيت از طريق الگوهاست. با مراجعه به قرآن کريم و روايات وارده از ائمه‌ هدي عليهم السلام مشاهده مي‌شود که به تربيت انسان از اين طريق بسيار تأکيد شده است. خداوند متعال نسبت به نقش الگو در پرورش انسان‌ها تأکيد ويژه‌اي دارد و در قرآن کريم در موارد متعدد، پيامبران، انسان‌هاي صالح و امت‌ها را به عنوان اسوه و نمونه معرفي کرده است، چنانچه درباره‌ پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله مي‌فرمايد: لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَ‌سُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْ‌جُو اللَّـهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ‌ وَذَكَرَ‌ اللَّـهَ كَثِيرً‌ا؛ براى شما در (سيره‌) رسول خدا سرمشقى نيكوست، (البتّه) براى كسانى كه به خدا و روز قيامت اميد دارند و خدا را بسيار ياد مى‌كنند. (1) اهل‌ بيت عليهم السلام به تصريح قرآن کريم داراي مقام عصمت بوده و از هرگونه آلودگي پاک و پيراسته مي باشند: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛ خداوند فقط مي‌خواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک سازد. (2) منظور از تأسي و الگو قرار دادن، حالتي است که انسان، از هر جهت به مقتدايش اقتداي تام و تمام کند. ائمه هدي عليهم السلام تمام شرايط الگو بودن و مقتدا بودن را دارا مي‌باشند و عقل حکم مي‌کند انسان دنباله رو کساني باشد که به گواهي تاريخ و اعتراف دوست و دشمن گوي سبقت را در ميدان کمالات و فضايل و خوبي از همه ربوده‌اند و همه‌ خوبان، پاکان و صاحبان کمال، ريزه خوار سفره خصال نيکوي آنها مي‌باشند. راهبراني که با علم خداداد و لدني کاملا با پيچ و خم راه سعادت آشنايند و خود اين راه را تا آخر پيموده اند و با علم و قدرت الهي، توانايي دستگيري و راهنمايي رهروان اين راه را دارند. در الگوگيري، حضور يا عدم حضور افراد چندان مهم نيست؛ بلكه چه بسا كساني كه در گذشته‌اي دور زندگي مي‌كردند، بهتر از بسياري از مصاحبان بتوانند الگو واقع شوند. گذشت زمان هم چيزي را عوض نمي‌كند؛ زيرا محور اصلي در الگوگيري، اصول كلي تربيتي و ارزش‌هاي اخلاقي است كه با مرور زمان، پوسيده و كهنه نمي‌شود. چنانچه مقام معظم رهبري در اين باره مي‌فرمايند: من معتقدم که براى جوان مسلمان، به خصوص مسلمانى كه با زندگى ائمّه اطهار عليهم السلام و خاندان پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله و مسلمانان صدر اسلام آشنايى داشته باشد، پيدا كردن الگو مشكل نيست و الگو هم كم نيست. البته در زمان خودمان هم الگو داريم. امام راحل الگوست. اين جوانان بسيجى ما الگو هستند؛ هم كسانى كه شهيد شدند و هم كسانى كه امروز زنده‌اند. البته طبيعت انسان اين‌ گونه است كه درباره‌ كسانى كه رفته‌اند و شهيد شده‌اند، راحت‌تر حرف مي‌زند. ببينيد چه الگوهايى مى‌شود پيدا كرد. (3) امروزه سردمداران نظام هاي استکباري جهت دست يافتن به اهداف سياسي، اقتصادي و فرهنگي استعماري خود از طريق به کارگرفتن تمام امکانات تبليغي به معرفي الگوهاي دروغيني مي‌پردازند که جز به فساد و تباهي کشاندن نيروهاي خلاق ساير جوامع و يا حداقل سرگرم ساختن قشرهاي تأثيرگذار اين جوامع به کارهاي غير مفيد و غيرلازم نتيجه‌اي در پي ندارند. آنان اغلب از اين راه به همواره ساختن زمينه اجراي نقشه‌هاي شوم خود مي‌پردازند تا از طريق مشغول ساختن قشرهاي سرنوشت ساز ساير جوامع، خود در عرصه‌هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي زمام امور آنان را در دست بگيرند. حاکمان نظام‌هاي سرمايه‌داري در راستاي تکميل نيت پليد خويش، به موازات معرفي الگوهاي دروغين و تبليغ و ترويج آنها، شخصيت‌هاي برجسته ساير جوامع را که بهترين مصداق الگوهاي برتر هستند، از طرق مخلتف از ديدرس افراد جامعه خارج مي‌سازند. اين کار را گاهي از طريق تخريب ارزش‌هاي بومي و اعتقادات پذيرفته شده مردم جامعه يا ترور شخصيت افراد برجسته و الگو انجام مي‌دهند. در نتيجه، اندک اندک اقشار مختلف، به ويژه قشر جوان جوامع تحت تأثير تبليغات استعمارگران به اين الگوهاي دروغين گرايش پيدا کرده و به تدريج از اصول و ارزش‌هاي فکري و فرهنگي خود فاصله مي‌گيرند و پس از اندک زماني تمام دستاوردهاي فرهنگي و فکري اين گونه جوامع در مقابل فرهنگ مهاجم استکبار جهاني رنگ مي‌بازد و زمينه‌ استيلاي همه جانبه‌ استکبار جهاني تحقق پيدا مي‌کند. امروز هوشياري در برابر توطئه‌هاي شوم دشمنان از يک سو و معرفي اسوه‌هاي حقيقي که ائمه هدي عليهم السلام والاترين مصاديق آن هستند از سوي ديگر، وظيفه‌اي است که بر عهده هر انسان مومن و متعهد است. اهميت اين موضوع آن‌جايي خودنمايي مي‌کند که عدم وجود مصداق‌ها و الگوهاي روشن و مناسب در سبک زندگي، مي‌تواند ورود سبک زندگي بيگانه و در نتيجه تغيير سبک زندگي انسان را در پي داشته باشد. يعني وقتي شخصي نمي‌تواند نيازهايش را در چارچوب سبک زندگي اسلامي برطرف سازد، به سوي سبک زندگي غربي سوق پيدا مي‌کند. هر جامعه‌اي بايد براي حفظ هويت بومي و فرهنگ اصيل خود، شيوه و سلوک متناسب با اعتقادات مردمي و باورهاي ديني را ترويج نمايد و روش زندگي بومي و سبک حيات خاص خود را در بين مردم دروني سازد تا از تهاجم فرهنگ و ارزش‌هاي بيگانه جلوگيري نمايد. اقتدا و تاسي به الگوهاي رفتاري امري است که در نهاد انسانها به طور غريزي و فطري وجود دارد و هر فرد و جامعه‌اي نيز در پي آن است که با يافتن الگوهايي بتواند با سرمشق قرار دادن آنها راه سعادت و کمال را بپيمايد. هر چند همگي تلاش مي‌کنند که در اين راه بهترين گزينه را انتخاب نمايند؛ ولي گاه به علت نا آشنايي با معيارهاي درست و مناسب در اين انتخاب سرنوشت ساز به خطا مي‌روند. از اين رو هر جامعه‌اي مي‌کوشد تا براي قشرهاي مختلف خود الگوهاي مناسب بپرورد و آينده خود را زنده کند. بسياري از جوامع به علت نفوذ الگوهاي نا مناسب به فساد و تباهي کشيده شده‌اند. جامعه اسلامي ما نيز از اين خطر بزرگ ايمن نمانده هر روز شاهد هجوم بي امان الگوها، مدها و هزاران ويروس فرهنگي ديگر است.(4) ائمه هدي عليهم السلام نه تنها الگو و نمونه يک انسان کاملند که هر يک از آن بزرگواران بسته به شرايط زمان و مکان، الگويي از صفات بارز انساني‌اند، در مکتب اهل بيت عليهم السلام انتخاب الگوي صحيح مترادف با آموختن دانش است. چنانچه مولاي متقيان علي عليه السلام مي‌فرمايند: کسي که عبرت مي‌آموزد، آگاهي مي‌يابد و آن که آگاهي يابد مي‌فهمد و آن که بفهمد دانش آموخته است. (5) آن حضرت در کلامي ديگر الگوها را بسيار و الگوپذيران را اندک مي‌شمارند و اشاره مي‌کنند که : مؤمن با چشم عبرت و الگوگيري به دنيا مي‌نگرد. (6) در عبارتي ديگر آن امام همام اهميت اتخاذ الگوي مناسبت در زندگي را چنين بيان مي‌نمايند: خوشا به حال آن کس که خود را کوچک مي‌شمارد، کسب و کار او پاکيزه است و جانش پاک، اخلاقش نيکوست و مازاد مصرف زندگي را در راه خدا بخشش مي‌کند. زبان را از زياده گويي باز مي‌دارد و آزار او به مردم نمي‌رسد. (7) امروزه براي انسان‌هايي که ايمان در زندگي آنها نقش دارد، معارف ناب اهل بيت عليهم السلام الگوهايي کامل از بصيرت، واقع‌نگري، خودشناسي، خودسازي، روابط فردي و اجتماعي، محبت، صفا و صميميت، دانش، ادب، انديشه، سعه صدر، گشاده‌رويي، اعتدال، پشتکار، تلاش، پاکدامني و هزاران صفات الهي ديگر ارائه مي‌دهد؛ الگوهايي که تا ابد ماندگار خواهد بود و چراغي است فرا روي آنها که طالب حقيقت و کمال‌ هستند. الگوهايي که در هر زمان و در هر مکان قابل ارائه‌اند. پس بر ماست که طبق سفارش قرآن کريم الگوهاي واقعي را شناسايي کرده به آنها تأسي نماييم و از هر گونه هتک و تعرض به آنها پاسداري کنيم تا جامعه‌اي ايده آل و آرماني داشته باشيم.

پي‌نوشت‌ها: 1. احزاب / 21

. 2. احزاب / 33

. 3. بيانات امام خامنه‌اي (مدظله‌العالی)، 77/2/7

. 4. سيد حسين اسحاقی، جام عبرت، ص 194

. 5. نهج البلاغه، حکمت 208. 6. همان، حکمت 367. 7. همان، حکمت 123.

چرا باید سوره حمد در تمام نمازها خوانده شود؟

در بین سوره‌های قرآن، فقط سوره حمد است که انسان با خواندن آن، خدا را مورد خطاب قرار می‌دهد و با او صحبت می‌کند.

در حدیثی امام رضا(ع) می‌فرماید: اگر کسی بپرسد: چرا به مردم دستور داده شده تا در نماز قرآن بخوانند؟ در جواب گفته می‌شود: این دستور براى اين است كه قرآن متروک و مهجور نشود، بلکه با خواندن و شنیدن در نماز، در جامعه منتشر شود و از گزند فراموشی در امان بماند.
اگر بپرسد: چرا در هر قرائتى باید حتماً سوره حمد خوانده شود و نه سوره دیگری؟ در جواب گفته می‌شود: براى اين‌كه هيچ سوره‌اى از سوره‌هاى قرآن مثل سوره حمد مشتمل بر جوامع خير و حكمت نيست و شرح آن چنين است:


«الْحَمْدُ لِلَّهِ»؛ نمازگزار با گفتن این عبارت، شکری که بر عهده او به خاطر توفیق یافتن به انجام کار خیر، آمده است را ادا می‌کند.
«
رَبِّ الْعالَمِينَ»؛ اين عبارت تمجيد حقّ تعالى و ستایش او است و با آن بنده اقرار می‌كند كه او فقط خالق و مالک است نه شخص ديگرى.
«
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»؛ با اين عبارت بنده، از خدا طلب مهربانی می‌کند‏ و پروردگار و نعمت‌هايش بر همه مخلوقات را یادآوری می‌کند.
«
مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»؛ اقرار به زنده شدن مردگان و حساب و مجازات بندگان بوده و با اين كلام، همان طور که مالکیت دنیا را برای خدا می‌داند، اقرار به مالکیت او بر آخرت می‌کند.
«
إِيَّاكَ نَعْبُدُ»؛ با اين عبارت؛ رغبت و تقرّب خود به خدا را بيان كرده و از اخلاص عمل فقط براى خالق و نه ديگرى خبر می‌دهد.
«
إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»؛ از خدا تقاضا می‌كند كه توفيق و عبادتش را زياد كرده و نعمت‌ها و از او می‌خواهد تا همچنان او را یاری کند.
«
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»؛ از خدا تقاضاى ارشاد كرده و نيز بدين وسيله به ريسمان هدايتش چنگ زده و همچنين از خدا می‌خواهد كه معرفتش را به او و به عظمت و كبريائيش زياد کند.
«
صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»؛ اين جمله تأكيد بنده نسبت به هدايت و رغبتش در ارشاد شدن را رسانده و نيز با اين عبارت، متذكّر نعمت‌هاى حقّ تعالى بر اوليائش شده و میل و رغبتش را به مثل چنين نعمت‌هايى نشان می‌دهد.
«
غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ»؛ بنده، با اداء اين عبارت از اين‌كه در زمره معاندين و كافرين و كسانى باشد كه پروردگار و امر و نهى او را خفيف و كوچک می‌شمرند، به خدا پناه برده است.
«
وَ لَا الضَّالِّينَ»؛ با اين كلمه بنده از خدا درخواست می‌کند تا او را از کسانی که بدون شناخت، از راه او منحرف شده‌اند ولی تصور می‌کنند که بر حق هستند، قرار ندهد.
و بدين ترتيب در اين سوره، جوامع خير و حكمت مربوط به دنیا و آخرت قرار گرفته كه در هيچ جا این‌گونه یک‌جا نیامده است.
همچنین می‌توان گفت: در بین سوره‌های قرآن، فقط سوره حمد است که انسان با خواندن آن، خدا را مورد خطاب قرار می‌دهد و با او صحبت می‌کند. از این رو، این سوره بیشترین مناسب برای خوانده شدن در نماز دارد زیرا حقیقت نماز، سخن گفتن و راز و نیاز کردن با پروردگار عالم است.

20توصیه ناب تغذیه‌ای از امام رضا(ع)


از نخستین کسانی که در زمینه علم پزشکی کتاب نوشته‌اند، امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام است. امام وقتی به سوی طوس می‌آمدند، در نیشابور در مجلس مأمون با جماعتی از فلاسفه و پزشکان، چون یوحنابن‌ماسویه و جبرئیل‌بن‌یخشوع و ابن‌بهله‌هندی و دیگر کسان گرد آمدند و سخن از طب به میان آمد. وقتی مأمون دراین‌باره از امام علیه‌السلام پرسش کرد،‌ حضرت فرمود: برای من به مرور زمان تجربیاتی حاصل گشته که آن را برای شما می‌نویسم. حضرت علیه‌السلام،‌ کتابی را درباره امور پزشکی نوشت و برای او فرستاد و مأمون دستور داد تا آن را با آب طلا بنویسند؛ از این رو به "رساله ذهبیه" موسوم گردید.

در ادامه، قسمتی از سخنان گهربار حضرت امام رضا علیه‌السلام را در مورد رعایت نکات بهداشتی و حفظ سلامتی بدن آورده‌ایم. امیدواریم با توجه به توصیه‌های آن حضرت و بهره‌گیری از علوم جدید پزشکی، همیشه از بدنی سالم و به دور از هرگونه بیماری برخوردار باشید.

1.کسی که نمی‌خواهد معده‌اش آزار و آسیب ببیند:

موقع غذا خوردن آب ننوشد. کسانی که هنگام غذا خوردن آب می‌نوشند،‌ دستگاه هاضمه را از ابتدای کارش،‌ از کار بازمی‌دارند. این افراد به عارضه ضعف دستگاه گوارشی مبتلا خواهند شد؛‌ زیرا نوشیدن آب در اول غذا،‌ معده را از هم باز می‌کند و عارضه گشادی معده می‌آورد.


2- آنان که می‌خواهند از بیماری بواسیر و رنج روده‌ای و درد قسمت پشت بدن در امان باشند:

هر شب ده دانه خرمای برشته‌شده را با روغن گاو بخورند.

3.کسانی که به ضعف حافظه دچارند

بهتر است همه‌روزه هفت مثقال کشمش سیاه ناشتا بخورند و نیز سه تکه زنجبیل که در عسل خوابانده‌اند (زنجبیل پرورده) با کمی خردل ضمن غذای روزانه خود بخورند. برای تقویت نیروی فکری خوب است که همه‌روزه سه دانه هلیله با نبات کوبیده بخورند.

4.از افراط در خوردن تخم‌مرغ بپرهیزید: زیرا این افراط کبد را از عمل منظم بازمی‌دارد و در سر و معده بادهای زیان‌بخشی به وجود می‌آورد.

5. هر کس می‌خواهد در فصل زمستان از بیماری سرماخوردگی در امان بماند: همه‌روزه سه قاشق عسل بخورد. آن دسته از عسل‌ها که وقتی جلوی بینی می‌گیرید، بوی تندش شما را به عطسه وا‌می‌دارد یا عسلی که آدم را دچار بی‌حالی و سستی می‌کند و آن عسلی که زبان آدم را می‌سوزاند، عسل‌های خوبی نیستند.


6. برای جلوگیری از گرمازدگی در روزهای تابستان : ضمن پرهیز از آفتاب خوردن، روزی یک عدد خیار فایده فراوانی دارد.
7. کسانی که می‌خواهند از سردرد و باد شکم در امان باشند: ماهی تازه بخورند. این کار را هم در فصل زمستان و هم در تابستان انجام دهند؛ زیرا ماهی تازه برای پیشگیری از این‌گونه دردها بسیار سودمند است.


8. آنان که می‌خواهند همیشه بانشاط باشند،‌ تا می‌توانند از شام بکاهند و شب‌ها سبک‌بار به رختخواب بروند.
9.کسانی که نمی‌خواهند گوش‌هایشان سست و فرو آویخته باشد یا این که از افتادن و بزرگ شدن لوزه‌های خود بیمناک هستند: بهتر است هر وقت که شیرینی می‌خورند، به دنبالش اندکی سرکه غرغره کنند.

10. آنان که از بادهای دردناک و شدید در بدن خود می‌ترسند: هفته‌ای یک‌بار سیر بخورند.
11. آنان که به دندان خود علاقه‌مند هستند : قبل از خوردن شیرینی، کمی نان بخورند؛ زیرا خرده‌های نان میان دندان‌ها را پر می‌کند و نمی‌گذارد مواد شیرین به آن‌ها آسیب برساند.


12. کسانی که از بوی بد دهان رنج می‌برند : انجیر می‌تواند آن‌ها را از این رنج نجات دهد. امام رضا علیه‌السلام در این مورد فرموده‌اند: اَلتّینُ یَذهَبُ بِالبَخرِ؛ انجیر بوی بد دهان را برطرف می‌کند. علاوه بر این می‌فرمایند: «یشّد الفم و العظم» انجیر، دهان و استخوان را محکم می‌کند. و درخت انجیر شبیه‌ترین گیاه به گیاهان بهشتی است.


13. در بهار گوشت‌های چربی‌دار و سایر غذاهای مخصوص زمستان را تبدیل به غذاهای سبک و معتدل و زودهضم کنید، این غذاها عبارت‌اند از: حبوبات، سبزی‌ها و میوه‌ها. در ماه دوم بهار گوشت و چربی کم بخورید و بیشتر از غذاهای با طبع سرد استفاده کنید، آب زیاد بنوشید و صبح‌ها استحمام کنید و بانشاط به تلاش مشغول شوید.


14. بهترین غذاها در تابستان : میوه، شیر و سبزی‌ها و انواع نوشیدنی‌های حلال (گیاهی) هستند. حمام با آب سرد در صبح و عصر مفید است،‌ به شرطی که بلافاصله پس از کار یا پس از خوردن غذا نباشد. مصرف گوشت در این فصل مناسب نیست چون سموم آن به واسطه عرق فراوان هم دفع نمی‌شود. مصرف انواع ترشی‌ها نیز برای دفع صفرا مفید است.


15. در تابستان به دلیل گرمای هوا چربی‌های بدن آب می‌شوند؛ از این رو : در پاییز نیاز ضروری به ذخیره کردن مواد چربی که مولد حرارت هستند،‌ پیدا می‌شود و باید با مصرف غذاهای مناسب آن را ذخیره کنید تا بدن خود را برای مقابله با سرمای زمستان مجهز کنید. بدن به انواع غذاهای اصلی و میوه‌هایی مانند انگور و انار نیاز دارد. همچنین استفاده از نوشیدنی‌هایی که از آن‌ها تهیه می‌کنند،‌ مفید است. به طور کلی مصرف میوه‌های ترش قبل از غذا و میوه‌های شیرین بعد از غذا مفید است.

16.در زمستان باید غذاهای پر انرژی مصرف کرد . مالیدن روغن و ماساژ استخوان‌ها در حال استراحت با روغن‌های شب بو،‌ زیتون و گل سرخ به تقویت و استحکام آن‌ها کمک می‌کند. مصرف سیر نیز هفته‌ای یک بار مفید است و موجب تحریک جنسی می‌شود. مصرف خرما گاهی با شیر و تخم‌مرغ مناسب است و از سستی اواخر و نیمه دوم زمستان و اوایل بهار جلوگیری می‌کند.

17. آنان که می‌خواهند غذایشان زود هضم شود و دستگاه هاضمه‌شان کار خود را به آسانی انجام دهد، هر وقت که می‌خواهند با شکم سیر به رختخواب بروند، به پهلوی راست بخوابند و پس از مدتی به پهلوی چپ بغلتند تا به خواب راحت فرو روند.

18.توصیه امام رضا علیه‌السلام به عنوان یک روش اصولی برای کنترل وزن : کاستن از حجم غذای شام و نه ترک کامل آن است. آن حضرت می‌فرماید: کسی که می‌خواهد سالم و بدنی سبک و کم گوشت داشته باشد از شامش بکاهد.


19.امام رضا (ع) برای ماه آب که تقریباً مطابق شهریور است در طب‌الرضا می‌فرمایند آب سی و یک روز است، بادهای سموم در این ماه شدید می‌شود. هنگام شب زکام به هیجان می‌آید باد شمال وزیدن می‌گیرد در این ماه مزاج به ترید و چیزهای مرطوب خوردن صالح و سالم می‌گردد. همان طور که اشاره شد امام رضا (ع)احتمال ابتلا به زکام در این ایام را دور از انتظار ندانسته‌اند. بنابراین یکی از ناراحتی‌های پایانی فصل تابستان ممکن است ابتلا به زکام باشد. امام رضا (ع) در بیانی دیگر برای پیشگیری از این بیماری می‌فرمایند: مَن أرادَ دَفَعَ الزُّکامِ فِی الشِّتاءِ أجمَعَ، فَلیَأکُل کُلَّ یَومٍ ثَلاثَ لُقَمِ شَهدٍ؛ هر کس می‌خواهد در همه زمستان از زکام ایمن بماند، هر روز، سه لقمه عسل با موم آن بخورد.

20- امام رضا (ع) برای ماه آب همچنین خوردن ماست را نافع دانسته‌اند و در ادامه فرموده‌اند : هر کس مایل به خوردن ماست است و نیز می‌خواهد که زیانی به او نرسد آن را با زنیان مصرف کند

تحلیل واقعه کربلا


"ان في قتل الحسين حرارة في قلوب المسلمين لا تبرد ابدا "

عظمت انقلاب خونین حسین ؛ نهضتی اجتماعی - سیاسی در تاریخ اسلام ایجاد کرده است که اثرات اسلامی هنوز هم باعث قوام دین و مذهب شده است. در این نوشتار حرکت سید الشهداء چه قبل از شکل گیری عاشورا و عزیمت به کربلا مورد توجه قرار گرفته است که می توان این ادوار را برشمرد:

1-دوران امربمعروف ونهی از منکر يا تبليغ : این برهه از سال 55 هجری با تبلیغات معاویه برای اخذ بیعت با یزید شروع می شود و ابا عبدالله (ع)در مقابل سیاستهای تبليغی و عوام فریبانه معاویه به روشنگری و آگاه کردن جامعه اسلامی و سران قبایل پرداخته است. تاکید بر غیر مشروع بودن حکومت امویان و لزوم بازگشت میراث پیامبر (ص)به جایگاه اصلی خود از عمده سیاستهای تبلیغی حضرت ابا عبدالله(ع) بوده است.

2-دوران مبارزه علنی :بعد از فشار امویان و معاویه بر سید الشهداء برای برسمیت شناختن حكومت معاویه و خلافت یزید،حضرت در خطبه ها و مواضع مختلف از انجام این بدعت امتناع ورزیده و مواجهه حضوری در کاخ اموی رسوایی معاویه را در حضور صحابه و مسلمانان انجام داده است.

3-دوران جهاد و شهادت: در این دوران با توجه به عزم یزیدیان برای دستگیری و قتل امام حسین (ع) در مدینه و کوفه ، حجت بالغه الهی بر مبارزه خونین و جهاد فی سبیل الله قرار گرفت و در راستای حفظ اسلام و سنت پیامبر؛جان خود را فدا نمودند. خروج از مکه و عزیمت به کوفه و شهادت در کربلا و اسیر شدن خاندان وحی بخشی از این دوره می باشد. با مروری بر واقعه کربلا و مطالعه تاریخ و مقاتل مختلفی که به بازگویی ابعاد قیام حسین بن علی و یارانش پرداخته اند؛ برخی وقایع تاریخی که منجر به بروز حادثه عاشورا و تحولاتی انسانی که در جریان نهضت کربلا ایجاد شده است ،ما را با ابعاد شگفت انگیز و سرنوشت ساز حماسه حسینی بیشترآشنا نموده چرا که با گذشت 1374 سال از خروج امام بر یزیدیان نهضت کربلا الگو بخش نهضتهای اسلامی - شیعی شده است.

تحقیقات متون مرتبط به واقعه کربلا نشان می دهد که انقلاب حسینی در مراحل مختلفی با رهبری سید الشهداء به مرحله بروز و ظهور رسید که اهم آن عبارتند:

1-مخالفت حسین بن علی با بیعت با يزيد و تبدیل استراتژی "صلح حسنی "به قیام حسینی"

در این برهه از نهضت اسلامی با توجه به انحرافاتی که در اساس دین اسلام ؛ سنت پیامبر و سیره علوی توسط شجره ملعونه بنی امیه بوجود آمده بود ،معاویه که در سال 41 هجری به خلافت رسیده بود در سالهای 53 به بعد درصدد کسب بیعت خواص و مردم برای فرزند خود معاویه برآمد و تا زمانیکه زنده بود ؛ زمینه خلافت یزید را فراهم کرد و تنها نتوانست بیعت چندین نفر را کسب نماید که بارزترین آنها حسین (ع) بود که میراث پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را بر دست داشت. معاویه در وصیت خود به یزید به وی توصیه کرد که دردوران خلافتش به مقابله به حسین بن علی برای کسب بیعت نپردازد و در مقابله با مردم عراق و اعتراضات آنها به تغییرات حکومتی و مدارا با آنها اهتمام ورزد. حسین ،نوه پیامبر (ص) تا زمانیکه معاویه در قید حیات بود به مفاد صلح امام حسن (ع) پایبند بود و از جهاد در مقابل حکام جور امتساک کرد و زمانیکه یزید فاسق ،خلافت را بدست گرفت نه تنها با او بیعت نکرد بلکه در مواجهه با طاغوت تا مرحله جهاد و شهادت پیش رفت و رضایت الهی را قیام حسینی به ارمغان آورد. پاسخ حسین به معاویه در شام در رد خلافت یزید از چنان منطقی برخوردار بود که شایعات منازعات قبیلگی و قومی را زیر پا گذاشت " در حالیکه در اطرافت صحابه پیامبر حضور دارند،تو چگونه یزید را جانشین کرده ای ؟" سرانجام با فشارهای والی مدینه ولید بن عتبه که قصد دستگیری امام حسین را داشت ،حضرت شبانه در28 رجب سال 61 هجری از مدینه به قصد مکه خارج شد و به حج عازم شد.

2-مقابله با حکومت یزید و افشاگری ظلم و تحریفهای بنی امیه

حضرت سید الشهداء در مهاجرت به مکه با تنویر آفکار عمومی و مسلمانان در خطابه های بصیرت بخشی این اهداف را دنبال کرد:

الف:افشای مظالم حکومت معاویه

ب:بر ملاکردن توطئه های امویان بر علیه شیعیان ج:تاکید بر عدم صلاحیت یزید برای خلافت مسلمانان

در همین راستا با ارسال نامه هایی به سران قبایل اسلامی به روشنگری مردم عراق پرداخت و ايجاد همبستگي در ميان شيعيان کوفه و بصره ؛منجر به پيوستن آنها به قیام و مقابله با طاغوت گرديد.یزیدعیاش نیز برای سرکوبی نهضت حسيني؛گروه و لشگری را برای بیعت اجباري با امام حسین اعزام کرد و دستور داد با ايجاد فشار يا حضرت را دستگیر یا به قتل برسانند. نهضت بیداری حسین بن علی (ع) در مکه که بیش از چهارماه ادامه داشت و پایه های سست خلافت یزید را متزلزل کرد.

3-خروج از مکه و عزم جهاد

ناداني یزید تا حدي بود که حرمت مکه حرم امن الهی را نادیده گرفته ؛ باعث شد تا حسین (ع) که از عزم سفاکی بنی امیه برای کشتن اولاد پیامبر(ص) در کعبه با خبر شده بود در ایام حج واجب در روز عرفه از مکه خارج شود و ندای "ان شاءالله ان یرانی قتیلا " را سر داد. حضرت در خطبه مشهور خود درتبیین قیام حسینی تاکید کردند:

*بنی امیه به خاندان ما دشنام داده و اموالمان را مصادره کردند.

*بنی امیه و یزید خواستار ریختن خون من شدند و من از مدینه بیرون آمدم

*با کشتن من خداوند لباس ذلت بر آنها پوشانده و دشمنان را بر آنها مسلط می کند.

*ورود به کربلا و شهادت خواسته الهی است.
*اشتیاق حسین به مرگ همچون اشتیاق حضرت یعقوب به یوسف می باشد

*فراهم شدن زمینه امتحان و بازشدن بهشت برای طرفداران.

سیدالشهداء که در این تصمیم سرنوشت ساز از جد خود محمد بن عبدالله ،توسل جسته بود و حضرت را در خواب دیده بود که به سوی خود فرا می خواند؛ در عزم شهادت مصصم شد ."ان الامر لله یفعل ما یشاء و ربنا تبارک هو کل یوم هو فی شان "

4- روشنگری با صحابه و اتمام حجت با یاران

اراده الهی که در تحقق قیام حسینی قرار گرفته بود برای صحابه پیامبر و برخی خواص قابل درک نبود و لذا با شنیدن حرکت امام حسین (ع) به سمت کوفه ،بخش مهمی از توان امام به روشنگری و تبیین حرکت اسلامی خود اختصاص یافت و در همین راستا خطاب به ابن عباس اعلام کرد که ادامه نهضت به خواست پیامبر (ص) می باشد.

تبیین علل حرکت به سرنوشت الهی برای ابن عباس ؛ جابر عبدالله انصاری اصحاب پیامبر(ص) ومحمد حنفیه برادرش و روشنگری نهضت برای یاران و نزدیکان که درصدد جلوگیری از خروج امام به مقصد کوفه برآمده بودند و از پیامدهای شهادت حسین بن علی و خاندانش بیمناک شده بودند ؛نشان داد که باید به تنهایی پرچم ظلم ستیزی را به دوش کشید و در این مسیر نیرنگ منافقانه عبدالله زبیر از جنگجویان صدر اسلام که به حضرت وعده حمایت از حکومت درصورت عدم خروج از مکه را پیشنهاد داده بود ،در نهضت حسینی تاثیری نگذاشت.

5-امتحان کوفیان در خصوص پایبندی به بیعتهای خود

کوفیان و سران آنها که در این ایام نامه های بیعت زیادی را خطاب به حضرت فرستاده و خواستار حضور امام در کوفه و پرچمداری حکومت حق شده بودند؛ باعث شد تا بخش دیگری از راهبرد نهضت سید الشهداء به ارسال مسلم بن عقیل به کوفه و بررسی شرایط اجتماعی و سیاسی شیعیان و بیعت کنندگان گردد.

حسین که درراستای تحقق حکومت الهی به عنصر بیعت مسلمین نیز توجه داشت ، در طول حرکت در مسیر مکه – کوفه در موارد متعددی از طریق نمایندگان اعزامی خود و مسافرانی که در مناطق بین راه با آنان برخورد می کرد به کسب آخرین اخبار کوفه و وضعیت نمایندگان خود اقدام می کرد و درهمین اثنا بود که از طریق پیکهای عبوری و مسافران از جمله شاعر مشهور فرزدق از خبر شهادت مسلم و یقطیر و سپس دستگیری و شهادت قیس بن مصهر قرار گرفت و با شنیدن این اخبار آیه استرجاع "انا لله و نا الیه راجعون را " سر داد. نهضت حسینی وارد مرحله جهاد و خون دادن شده بود و حسین نمی خواست که خونهای پیشگامان نهضت به هدر رود و فرمود که زندگی بعد از این افراد دیگرمعنایی ندارد.

برخورد های ناجوانمردانه کوفیان با مسلم و دستگیریها و کشتارشیعیان که توسط ابن زیاد برای عقیم گذاشتن نهضت حسینی صورت گرفت باعث سرکوب بیعت کنندگان و شهادت یاران حضرت همچون مسلم بن عقیل ،هانی بن عروه ؛ قیس بن مصهر و عبدالله یقطر گردید.

یزیدیان که با محاصره حسین بن علی درصدد عقیم گذاشتن انقلاب حسینی بودند ،فکر می کردند که با محروم کردن حسین از یاران وفادار و شیعیانش می توانند در عزم وی برای سفر به کوفه خلل ایجاد کنند ،اما این کشتارسران اصلی قیام ابا عبدالله نیز نتوانست در عزم الهی مبارزه با فساد و طاغوت اموی خللی ایجاد کند.

ابن زیاد یا فرستادن حربن یزید ریاحی نقشه شوم دیگری را تدارک دید که بتواند کاروان سیدد الشهداء را گرفتار سرگردانی و بیابان نماید و در همین راستا تاکتیک " نه حرکت به کوفه و نه بازگشت به مدینه" را در دستور قرار داد.

حضرت ابا عبدالله در خطبه های خود که در سیر تاریخی واقعه کربلا ایراد شده است مکررا این بیعت شکنی ها را مورد سرزنش قرار داده است.

6- رویش ها و ریزش ها ي قیام حسینی

مورخان و صاحبان مقاتل که در خصوص واقعه کربلا و نهضت عاشورا به ثبت و ذکر تاریخ پرداخته اند در جریان حرکت کاروان حسینی با ذکر وقایع به تاثیراتی که این نهضت بر روی افراد و شخصیتها داشته است ؛پرداخته اند.

در طول حرکت کاروان امام حسین از مکه به کربلا که برخی مورخین از کاروانی 2500 نفره در ابتدای حرکت از حجاز خبر می دهند با حوادثی که روی می دهد این کاروان پالایش شده و در نهایت 72 نفر سپاه کربلا را تشکیل می دهند که به جان فشانی در راه اسلام به درجه شهادت با امام حسین نایل می شوند.

در طول نهضت حسینی که بنا بر اقوال مختلف کاروان امام حسین از منازل و مناطق متعددی عبور کرده است که از 17 منزلگاه تا 28 با توجه به مناطق جغراقیایی میان مکه تا نینوا متعدد بوده است ؛ در تاریخ ثبت شده است.

امام حسین و اصحابش با چندین گروه و جماعت در عبور از این مناطق روبرو شدند:

الف:ملاقات با سران قبایل وبرزگان قوم

در آستانه شکل گیری نهضت کربلا ؛امام حسین (ع) که عازم جهاد بود با افراد سرشناسی همچون بشر بن غالب اسدی ؛عبدالله بن مطیع العدوی ؛زهیر بن قین ؛عبدالله بن حر جعفی، ؛عمروبن لوزان (بنی عکرمه )؛ابوهرم (الرهیمه ) برخورد کرد و از انها برای پیوستن به لشگر حسینی دعوت و اتمام حجت کرد.

برخی از این سران قبایل که خود را از امام پنهان و یا برای عدم جهاد توجیه خانواده و فرزند ان خود را می آورند و برخی دیگر تنها به اعلان کمک مالی اظهار آمادگی می کردند ،با حضور شخصی امام حسین در منزلگاهشان روبرو شدند و به حمایت از حق دعوت می شدند و حضرت شخصا به تبیین علل قیام برای آنها می پرداخت.

در این میان نحوه پیوستن زهیر بن قین بجلی به سپاه امام حسین از میان این افراد از برجسته ترین نمادهای تربیتی اهل بیت علیهم السلام در دگرگونی روحی انسانهای غافل می باشد که در نهایت زهیر با جمعی از قومش به بالاترین مقام های انسانی دست یافتند و در عاشورا جان های خود را فدای ابا عبدالله ؛خون خدا نمودند.

ب-مواجهه با فرزدق شاعر: با توجه به شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه برخی از محبان که نمی خواستند این خبر را به امام بدهند در غالب شعر به شهادت فرستادگان امام به کوفه اشاره کردند که شعر فرزدق شاعر مشهور در تاریخ تبث شده است.

ج- استقامت سپاه امام حسین (ع):

در مسیر حرکت با توجه به رسیدن خبر شهادت مسلم و هانی در منطقه ای بنام "زرود "به امام و یارانش و سپس در منطقه "زباله " خبر شهادت قیس بن مصهر برخی از افرادی که برای دستیابی به غنیمت و مطامع دنیوی با لشگر همراه شده بودند ؛از سپاه امام حسین (ع) جدا شدند و فهمیدند که نزاع در پیش با دیگر نبردها تفاوت دارد و شهادت سرنوشت امام و اصحابش را رقم خواهد زد.

با توجه به توصیه هایی که از سوی سران قبایل و شخصیتهای بارز برای عدم خروج امام و مقابله با یزیدیان اموی و سفر به کوفه در این ایام مکرر از سوی برخی مصلحت اندیشان به امام ویارانش القا می شد ،اما اصحاب راستین امام و اولاد اهل بیت علیهم السلام که در لشگر ابا عبدالله حضور داشتند،اینگونه تبلیغات روانی و شایعات و انذارهای ساده لوحانه تاثیری در اراده ولی زمان و سلالله پاک پیامبر(ص) نداشت و حتی در برخی مواقع که یاران امام حسین در جریان شهادت مسلو و هانی قرار گرفتند به مقابله با لشگر ظلم مصمم تر شدند.

در همین راستا در تاریخ نوشته است که بعد از خبر شهادت مسلم بن عقيل برخی از افراد بنامهای "عبدالله بن مسلم "و" منذر بن المشعل اسدی" از حضرت تقاضای بازگشت نمودند که خاندان آل عقیل که در میان لشگریان امام بودند؛به طلب خونخواهی مسلم تاكيد نمودند و حضرت امام حسین فرمودند: "لا خیر فی العیش بعد هولاء"

در همين راستا امام حسین (ع) بعد از شهادت قیس بن مصهر در خطبه ای یاران خود را خواند و فرمودند:"هرکه می خواهد برود و برگردد و من در این سفر به سوی شهادت می روم و مردم عراق خیانت کردند".

حضرت سيدا لشهداء در مسير شهادتش كه بقاي اسلام منتهي مي گرديد با صبري جزيل بر مصيبتهايي كه در ايام جهاد و حركت لشگر بر ياران و اصحاب با وفايش پيش مي آمد؛استقامت كرده و با عدم انعطاف و سستي در مقابل سفاكي ها و جنايات امويان و يزيديان ؛سرانجام كربلا را به پاسداري از خون شهيدان نهضت حسيني ؛مي ديد.

7- تاکید بربرپایی نهضت حسینی با حمایت شیعیان

حضرت ابا عبدالله در راستاي بازشماري و افشاگری جنایات بنی امیه به شهادت صحابه پیامبر اسلام (ص) از جمله میثم تمار و رشید هجری اشاره داشته تا ماهیت ضد اسلامی معاویه و یزید را در برابر امیر مومنان علی (ع) و شیعیانش افشا نماید .يزيديان و طاغوتيان با دشنام ؛ کشتار و شکنجه شیعیان بعنوان استراتژی اموی ؛روی آورده بودند. حضرت امام حسین در مقابل شهادت فرستادگان خود فرمودند:

"اللهم اجعل لنا و لشیعتنا نزلا کریما و اجمع بیننا و بینهم فی مستقر من رحمتک انک علی کل شی قدیر"

سید بن طاووس می نویسد بعد از خبر شهادت مسلم و هانی حضرت امام حسین(ع) به سران شیعیان کوفه سلیمان بن صرد خزاعی؛مصیب بن نجبه و رفاعه بن الشداد نامه ای نوشت و به قیس بن مصهر داد تا به آنها برساند .در این نامه حضرت به شیعیان حرکت خود را به کوفه اعلان کرده بودند و این نامه اگر چه با دستگیری قیس به سران شیعیان کوفه نرسید اما با قیس در آخرین جملات خود قبل از شهادت به شیعیان خبر حضور آتی امام به کوفه را دادند و چه زیبا رسم امانتداری خود را به سرانجام رساند. ترفندهای حکام اموی و تبلیغات معاویه باعث شده بود تا جریانهای و افراد موثر شیعی نتوانند در سرزمین های عراق، حجاز و شام به یگپارچگی دست پیدا کنند و شیعیان کوفه نیز با وجود شخصیتهای بارزی همچون مختار ثفقی و سلیمان بن صرد نتوانتستند دررهبری شیعیان و زمینه سازی برای ورود امام حسین (ع) زمینه سازی کنند.

نباید از این نکته غافل شد که ترفندهای حکام بنی امیه و وحشگیری ابن زیاد در کوفه و بصره باعث شد تا جریان های شیعی در انزوا قرار گیرند و بخش عمده ای از فعالیتها و خطابه های سید الشهداء در راستای ایجاد وحدت در جریانهای شیعی قرار گرفت.

با بررسی نسب یاران و اصحاب امام حسین (ع) که در کربلا حضور داشتند و در عاشورا به شهادت رسیدند، اکثریت این افراد از شیعیانی بودند که برخی ازصحابی پیامبر(ص) و یاران علی (ع) بودند که درجنگهای اسلامی ؛لیاقت خود را به اتبات رسانده بودند و در رکاب امیر مومنان به جانفشانی پرداختند.

9- بازگشت و توبه حربن یزید ریاحي

ابن زیاد برای مقابله با قیام حسینی در برهه خروج امام از مکه به کوفه ؛حربن یزید را برای مهارقیام حسینی اعزام کرد و در منطقه ای بنام "ذو حسم "لشگر یزید مانع حرکت امام به کوفه گردید. امام حسین (ع) قبل از رسیدن به این منزل در بطن العقبه برای مدتی به خواب رفتند و در خواب دیدند که سگهای درنده و درمیان آنها سگی درنده تر به حضرت حمله ور شده اند و فرمودند:" ان الله لا یقلب علی امره"

امام به سپاهیان خود دستور داد که به برداشتن آب اقدام کنند و این برای این بود که در زمانیکه با لشگر حر مواجهه خواهند شد،لشگر حر دچار عطش و بی آبی گردیده و حسین و اصحابش با بزرگواری درس به یاد ماندنی به سپاهیان ابن زیاد و لشگر حر دادند.این اقدام امام در رفع تشنگی حر و یارانش تا آنجا موثر واقع شد که در زمان نماز جماعت امان از حر خواست که برای یارانش نماز برپا کند که آنها امتناع کردند و همگی به حسین بن علی(ع) اقتدا نمودند.

امام حسین با نشان دادن نامه های بیعت کوفیان به حر ،ماجرای عزیمت خود به کوفه را تبیین نمود و از میهمان شکنی و عهد شکنی کوفیان و سران آن ابزار شگفتی نمودند و فرمودند:"باید موقعیت خود را بشناسید و ما اهل بیت پیامبر (ص) هستیم " . حر که با اظهار معذوریت خبر داد که برای مانع شدن در حرکت قافله کربلا عازم شده است و ماموریت دارد تا امام را دستگیرو به نزد ابن زیاد بیرد. با مخالفت امام و عدم تسلیم در مقابل حر، لشگر امام حسین نه راه پس و نه را ه پیش داشت و لذا به منطقه ای بیاباني بنام عذیب حرکت کرد و لشگریان حر نتوانسند در مقابل آنها بایستند.ابا عبدالله در پاسخ به مصلحت اندیشی حر که در صورت جنگ کشته خواهید شد فرمودند هرکه با ظالم همراهی کند ،شریک ظلم است و هواهای نفسانی باعث اطاعت شما از شیطان شده است که به فساد و تعطیلی حدود الهی روی آوردید.

با توجه به عدم تبعیت حر از ابن زیاد و فرستادن مالک بن نسر کندی جاسوس خاص ابن زیاد برای زیر نظر گرفتن اقدامات حر امام حسین به منطقه ای بنام عذیب روان شد .

حر تغییر رویه داد و مامور شد تا بر امام سخت بگیرد و لشگر در بیابان بی آب و پناه فرود آورد.

برخی از لشگریان از جمله زهیر بن قین پیشنهاد فرار به کوهها و مقابله با فرستادگان این زیاد دادند که امام فرمودند که مادر جنگ پیش قدم نمی شویم.

از اینجا بود که امام تصمیم گرفت از راه اصلی منصرف و ازراههای فرعی کاروان را حرکت دهد و طرماح بنی عدی الطایی بعنوان قافله سالار کاروان را به مناطقی همچون عراء و نینوا رهنمون ساخت . امام حسین در بدو ورود به کربلا آیه انا لله و انا الیه راجعون را خواندند فرمودند."اللهم اعوذ بک من الکرب و البلاء"

9- خاندان اهل بیت و همراهی با حضرت ابا عبدالله الحسین(ع)

وجود 18 نفر از فرزندان و نوادگان امامان معصوم در کاروان کربلا ،باعث شد تا امام درمقابله با یزیدیان مصمم تر شده و سخنان حضرت علی اکبر در خصوص حقانیت نهضت حسینی و بین نداشتن از مرگ از پاکی طینت و شجاعت فرزندان و نوادگان علوی در اين آزمون شهادتبار حکایت داشت.

برخی از این چهره هاي نوراني عبارت بودند:
*علی بن حسین بن علی بن ابیطالب مشهور به علی اکبر

*محمد بن مسلم بن عقیل از فرزندان مسلم

*عون بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب

*محمد بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب

*عبدالرحمن بن عقیل بن ابيطالب

*جعفر بن عقیل بن ابیطالب

*حسن مثنی بن الحسن از فرزندان امام حسن (ع)

*ابوبکر بن امیر المومنین (ع)

*عبدالله بن عقیل

*ابوبکر بن الحسن بن امیر الومنین (ع)

*قاسم بن الحسن بن علی بن ابیطالب

*عبدالله بن امیر المومنین

*عثمان بن امیر المومنین

*جعفر بن امیر المومنین

*عباس بن امیرالمومنین ابالفضل العباس

*علی اصغر

*محمد بن سعید بن عقیل بن ابیطالب

*عبدالله بن الحسین بن علی بن الطالب(ع)

حضور زینب کبری (س) در قافله که با ورود به کربلا نقش ممتازی گرفت باعث شد که شیرزن کربلا با دیدن حالات روحانی حسین بن علی و خواندن آیه استرجاع به شهادت برادرش واقف شود بگوید :"خبر از مرگ خود می دهی "و برای مدتی در میان زنان خیام صدای گریه و ناله بلند شد .

امام حسین به خواهرش سفارش به صبر به بردباری نمود تا دشمنان نتوانند از این موقعیت سوء استفاده نمایند و فرمودند :"از هم اکنون آغاز مصیبت شما فرا رسید و بردبار باشید،کودکان را ضجه و بلند گریه کردن منع کنید"

مورخین و ارباب مقاتل نوشته اند که حضرت سیدالشهداء روز دوم محرم به کربلا وارد شدند.

10-اصحاب پیامبر(ص) که در واقعه کربلا به شهادت رسیدند

از عجایبی که در تاریخ وقایع کربلا باعث حیرت مسلمانان گردید، به شهادت رساندن تعدادی از صحابی گرانقدر پیامبر اسلام(ص) بود که به همراهی با امام حسین(ع) به قیام حسینی پرداختند. دشمنان اهل بیت علیهم السلام که به بهانه صحابه به پایمال کردن حق ولایت امیر مومنان پرداختند،در قبال شهادت صحابه با سابقه اسلام سکوت اختیار کردند و به شهادت رساندن صحابه و تابعین که افتخار همراهی با علی (ع)در جنگهای اسلامی را داشتند؛نشان از ظلم حکومت بنی امیه و طاغوت معاویه و یزید می باشد که یاران پیامبر را قتل عام کردند.



"ان في قتل الحسين حرارة في قلوب المسلمين لا تبرد ابدا "

عظمت انقلاب خونین حسین ؛ نهضتی اجتماعی - سیاسی در تاریخ اسلام ایجاد کرده است که اثرات اسلامی هنوز هم باعث قوام دین و مذهب شده است. در این نوشتار حرکت سید الشهداء چه قبل از شکل گیری عاشورا و عزیمت به کربلا مورد توجه قرار گرفته است که می توان این ادوار را برشمرد:

1-دوران امربمعروف ونهی از منکر يا تبليغ : این برهه از سال 55 هجری با تبلیغات معاویه برای اخذ بیعت با یزید شروع می شود و ابا عبدالله (ص)در مقابل سیاستهای تبليغی و عوام فریبانه معاویه به روشنگری و آگاه کردن جامعه اسلامی و سران قبایل پرداخته است. تاکید بر غیر مشروع بودن حکومت امویان و لزوم بازگشت میراث پیامبر به جایگاه اصلی خود از عمده سیاستهای تبلیغی حضرت ابا عبدالله(ص) بوده است.

2-دوران مبارزه علنی :بعد از فشار امویان و معاویه بر سید الشهداء برای برسمیت شناختن حكومت معاویه و خلافت یزید،حضرت در خطبه ها و مواضع مختلف از انجام این بدعت امتناع ورزیده و مواجهه حضوری در کاخ اموی رسوایی معاویه را در حضور صحابه و مسلمانان انجام داده است.

3-دوران جهاد و شهادت: در این دوران با توجه به عزم یزیدیان برای دستگیری و قتل امام حسین (ع) در مدینه و کوفه ، حجت بالغه الهی بر مبارزه خونین و جهاد فی سبیل الله قرار گرفت و در راستای حفظ اسلام و سنت پیامبر؛جان خود را فدا نمودند. خروج از مکه و عزیمت به کوفه و شهادت در کربلا و اسیر شدن خاندان وحی بخشی از این دوره می باشد. با مروری بر واقعه کربلا و مطالعه تاریخ و مقاتل مختلفی که به بازگویی ابعاد قیام حسین بن علی و یارانش پرداخته اند؛ برخی وقایع تاریخی که منجر به بروز حادثه عاشورا و تحولاتی انسانی که در جریان نهضت کربلا ایجاد شده است ،ما را با ابعاد شگفت انگیز و سرنوشت ساز حماسه حسینی بیشترآشنا نموده چرا که با گذشت 1374 سال از خروج امام بر یزیدیان نهضت کربلا الگو بخش نهضتهای اسلامی - شیعی شده است.

تحقیقات متون مرتبط به واقعه کربلا نشان می دهد که انقلاب حسینی در مراحل مختلفی با رهبری سید الشهداء به مرحله بروز و ظهور رسید که اهم آن عبارتند:

1-مخالفت حسین بن علی با بیعت با يزيد و تبدیل استراتژی "صلح حسنی "به قیام حسینی"

در این برهه از نهضت اسلامی با توجه به انحرافاتی که در اساس دین اسلام ؛ سنت پیامبر و سیره علوی توسط شجره ملعونه بنی امیه بوجود آمده بود ،معاویه که در سال 41 هجری به خلافت رسیده بود در سالهای 53 به بعد درصدد کسب بیعت خواص و مردم برای فرزند خود معاویه برآمد و تا زمانیکه زنده بود ؛ زمینه خلافت یزید را فراهم کرد و تنها نتوانست بیعت چندین نفر را کسب نماید که بارزترین آنها حسین (ع) بود که میراث پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را بر دست داشت. معاویه در وصیت خود به یزید به وی توصیه کرد که دردوران خلافتش به مقابله به حسین بن علی برای کسب بیعت نپردازد و در مقابله با مردم عراق و اعتراضات آنها به تغییرات حکومتی و مدارا با آنها اهتمام ورزد. حسین ،نوه پیامبر (ص) تا زمانیکه معاویه در قید حیات بود به مفاد صلح امام حسن (ع) پایبند بود و از جهاد در مقابل حکام جور امتساک کرد و زمانیکه یزید فاسق ،خلافت را بدست گرفت نه تنها با او بیعت نکرد بلکه در مواجهه با طاغوت تا مرحله جهاد و شهادت پیش رفت و رضایت الهی را قیام حسینی به ارمغان آورد. پاسخ حسین به معاویه در شام در رد خلافت یزید از چنان منطقی برخوردار بود که شایعات منازعات قبیلگی و قومی را زیر پا گذاشت " در حالیکه در اطرافت صحابه پیامبر حضور دارند،تو چگونه یزید را جانشین کرده ای ؟" سرانجام با فشارهای والی مدینه ولید بن عتبه که قصد دستگیری امام حسین را داشت ،حضرت شبانه در28 رجب سال 61 هجری از مدینه به قصد مکه خارج شد و به حج عازم شد.

2-مقابله با حکومت یزید و افشاگری ظلم و تحریفهای بنی امیه

حضرت سید الشهداء در مهاجرت به مکه با تنویر آفکار عمومی و مسلمانان در خطابه های بصیرت بخشی این اهداف را دنبال کرد:

الف:افشای مظالم حکومت معاویه

ب:بر ملاکردن توطئه های امویان بر علیه شیعیان ج:تاکید بر عدم صلاحیت یزید برای خلافت مسلمانان

در همین راستا با ارسال نامه هایی به سران قبایل اسلامی به روشنگری مردم عراق پرداخت و ايجاد همبستگي در ميان شيعيان کوفه و بصره ؛منجر به پيوستن آنها به قیام و مقابله با طاغوت گرديد.یزیدعیاش نیز برای سرکوبی نهضت حسيني؛گروه و لشگری را برای بیعت اجباري با امام حسین اعزام کرد و دستور داد با ايجاد فشار يا حضرت را دستگیر یا به قتل برسانند. نهضت بیداری حسین بن علی (ع) در مکه که بیش از چهارماه ادامه داشت و پایه های سست خلافت یزید را متزلزل کرد.

3-خروج از مکه و عزم جهاد

ناداني یزید تا حدي بود که حرمت مکه حرم امن الهی را نادیده گرفته ؛ باعث شد تا حسین (ع) که از عزم سفاکی بنی امیه برای کشتن اولاد پیامبر(ص) در کعبه با خبر شده بود در ایام حج واجب در روز عرفه از مکه خارج شود و ندای "ان شاءالله ان یرانی قتیلا " را سر داد. حضرت در خطبه مشهور خود درتبیین قیام حسینی تاکید کردند:

*بنی امیه به خاندان ما دشنام داده و اموالمان را مصادره کردند.

*بنی امیه و یزید خواستار ریختن خون من شدند و من از مدینه بیرون آمدم

*با کشتن من خداوند لباس ذلت بر آنها پوشانده و دشمنان را بر آنها مسلط می کند.

*ورود به کربلا و شهادت خواسته الهی است.
*اشتیاق حسین به مرگ همچون اشتیاق حضرت یعقوب به یوسف می باشد

*فراهم شدن زمینه امتحان و بازشدن بهشت برای طرفداران.

سیدالشهداء که در این تصمیم سرنوشت ساز از جد خود محمد بن عبدالله ،توسل جسته بود و حضرت را در خواب دیده بود که به سوی خود فرا می خواند؛ در عزم شهادت مصصم شد ."ان الامر لله یفعل ما یشاء و ربنا تبارک هو کل یوم هو فی شان "

4- روشنگری با صحابه و اتمام حجت با یاران

اراده الهی که در تحقق قیام حسینی قرار گرفته بود برای صحابه پیامبر و برخی خواص قابل درک نبود و لذا با شنیدن حرکت امام حسین (ع) به سمت کوفه ،بخش مهمی از توان امام به روشنگری و تبیین حرکت اسلامی خود اختصاص یافت و در همین راستا خطاب به ابن عباس اعلام کرد که ادامه نهضت به خواست پیامبر (ص) می باشد.

تبیین علل حرکت به سرنوشت الهی برای ابن عباس ؛ جابر عبدالله انصاری اصحاب پیامبر(ص) ومحمد حنفیه برادرش و روشنگری نهضت برای یاران و نزدیکان که درصدد جلوگیری از خروج امام به مقصد کوفه برآمده بودند و از پیامدهای شهادت حسین بن علی و خاندانش بیمناک شده بودند ؛نشان داد که باید به تنهایی پرچم ظلم ستیزی را به دوش کشید و در این مسیر نیرنگ منافقانه عبدالله زبیر از جنگجویان صدر اسلام که به حضرت وعده حمایت از حکومت درصورت عدم خروج از مکه را پیشنهاد داده بود ،در نهضت حسینی تاثیری نگذاشت.

5-امتحان کوفیان در خصوص پایبندی به بیعتهای خود

کوفیان و سران آنها که در این ایام نامه های بیعت زیادی را خطاب به حضرت فرستاده و خواستار حضور امام در کوفه و پرچمداری حکومت حق شده بودند؛ باعث شد تا بخش دیگری از راهبرد نهضت سید الشهداء به ارسال مسلم بن عقیل به کوفه و بررسی شرایط اجتماعی و سیاسی شیعیان و بیعت کنندگان گردد.

حسین که درراستای تحقق حکومت الهی به عنصر بیعت مسلمین نیز توجه داشت ، در طول حرکت در مسیر مکه – کوفه در موارد متعددی از طریق نمایندگان اعزامی خود و مسافرانی که در مناطق بین راه با آنان برخورد می کرد به کسب آخرین اخبار کوفه و وضعیت نمایندگان خود اقدام می کرد و درهمین اثنا بود که از طریق پیکهای عبوری و مسافران از جمله شاعر مشهور فرزدق از خبر شهادت مسلم و یقطیر و سپس دستگیری و شهادت قیس بن مصهر قرار گرفت و با شنیدن این اخبار آیه استرجاع "انا لله و نا الیه راجعون را " سر داد. نهضت حسینی وارد مرحله جهاد و خون دادن شده بود و حسین نمی خواست که خونهای پیشگامان نهضت به هدر رود و فرمود که زندگی بعد از این افراد دیگرمعنایی ندارد.

برخورد های ناجوانمردانه کوفیان با مسلم و دستگیریها و کشتارشیعیان که توسط ابن زیاد برای عقیم گذاشتن نهضت حسینی صورت گرفت باعث سرکوب بیعت کنندگان و شهادت یاران حضرت همچون مسلم بن عقیل ،هانی بن عروه ؛ قیس بن مصهر و عبدالله یقطر گردید.

یزیدیان که با محاصره حسین بن علی درصدد عقیم گذاشتن انقلاب حسینی بودند ،فکر می کردند که با محروم کردن حسین از یاران وفادار و شیعیانش می توانند در عزم وی برای سفر به کوفه خلل ایجاد کنند ،اما این کشتارسران اصلی قیام ابا عبدالله نیز نتوانست در عزم الهی مبارزه با فساد و طاغوت اموی خللی ایجاد کند.

ابن زیاد یا فرستادن حربن یزید ریاحی نقشه شوم دیگری را تدارک دید که بتواند کاروان سیدد الشهداء را گرفتار سرگردانی و بیابان نماید و در همین راستا تاکتیک " نه حرکت به کوفه و نه بازگشت به مدینه" را در دستور قرار داد.

حضرت ابا عبدالله در خطبه های خود که در سیر تاریخی واقعه کربلا ایراد شده است مکررا این بیعت شکنی ها را مورد سرزنش قرار داده است.

6- رویش ها و ریزش ها ي قیام حسینی

مورخان و صاحبان مقاتل که در خصوص واقعه کربلا و نهضت عاشورا به ثبت و ذکر تاریخ پرداخته اند در جریان حرکت کاروان حسینی با ذکر وقایع به تاثیراتی که این نهضت بر روی افراد و شخصیتها داشته است ؛پرداخته اند.

در طول حرکت کاروان امام حسین از مکه به کربلا که برخی مورخین از کاروانی 2500 نفره در ابتدای حرکت از حجاز خبر می دهند با حوادثی که روی می دهد این کاروان پالایش شده و در نهایت 72 نفر سپاه کربلا را تشکیل می دهند که به جان فشانی در راه اسلام به درجه شهادت با امام حسین نایل می شوند.

در طول نهضت حسینی که بنا بر اقوال مختلف کاروان امام حسین از منازل و مناطق متعددی عبور کرده است که از 17 منزلگاه تا 28 با توجه به مناطق جغراقیایی میان مکه تا نینوا متعدد بوده است ؛ در تاریخ ثبت شده است.

امام حسین و اصحابش با چندین گروه و جماعت در عبور از این مناطق روبرو شدند:

الف:ملاقات با سران قبایل وبرزگان قوم

در آستانه شکل گیری نهضت کربلا ؛امام حسین (ع) که عازم جهاد بود با افراد سرشناسی همچون بشر بن غالب اسدی ؛عبدالله بن مطیع العدوی ؛زهیر بن قین ؛عبدالله بن حر جعفی، ؛عمروبن لوزان (بنی عکرمه )؛ابوهرم (الرهیمه ) برخورد کرد و از انها برای پیوستن به لشگر حسینی دعوت و اتمام حجت کرد.

برخی از این سران قبایل که خود را از امام پنهان و یا برای عدم جهاد توجیه خانواده و فرزند ان خود را می آورند و برخی دیگر تنها به اعلان کمک مالی اظهار آمادگی می کردند ،با حضور شخصی امام حسین در منزلگاهشان روبرو شدند و به حمایت از حق دعوت می شدند و حضرت شخصا به تبیین علل قیام برای آنها می پرداخت.

در این میان نحوه پیوستن زهیر بن قین بجلی به سپاه امام حسین از میان این افراد از برجسته ترین نمادهای تربیتی اهل بیت علیهم السلام در دگرگونی روحی انسانهای غافل می باشد که در نهایت زهیر با جمعی از قومش به بالاترین مقام های انسانی دست یافتند و در عاشورا جان های خود را فدای ابا عبدالله ؛خون خدا نمودند.

ب-مواجهه با فرزدق شاعر: با توجه به شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه برخی از محبان که نمی خواستند این خبر را به امام بدهند در غالب شعر به شهادت فرستادگان امام به کوفه اشاره کردند که شعر فرزدق شاعر مشهور در تاریخ تبث شده است.

ج- استقامت سپاه امام حسین (ع):

در مسیر حرکت با توجه به رسیدن خبر شهادت مسلم و هانی در منطقه ای بنام "زرود "به امام و یارانش و سپس در منطقه "زباله " خبر شهادت قیس بن مصهر برخی از افرادی که برای دستیابی به غنیمت و مطامع دنیوی با لشگر همراه شده بودند ؛از سپاه امام حسین (ع) جدا شدند و فهمیدند که نزاع در پیش با دیگر نبردها تفاوت دارد و شهادت سرنوشت امام و اصحابش را رقم خواهد زد.

با توجه به توصیه هایی که از سوی سران قبایل و شخصیتهای بارز برای عدم خروج امام و مقابله با یزیدیان اموی و سفر به کوفه در این ایام مکرر از سوی برخی مصلحت اندیشان به امام ویارانش القا می شد ،اما اصحاب راستین امام و اولاد اهل بیت علیهم السلام که در لشگر ابا عبدالله حضور داشتند،اینگونه تبلیغات روانی و شایعات و انذارهای ساده لوحانه تاثیری در اراده ولی زمان و سلالله پاک پیامبر(ص) نداشت و حتی در برخی مواقع که یاران امام حسین در جریان شهادت مسلو و هانی قرار گرفتند به مقابله با لشگر ظلم مصمم تر شدند.

در همین راستا در تاریخ نوشته است که بعد از خبر شهادت مسلم بن عقيل برخی از افراد بنامهای "عبدالله بن مسلم "و" منذر بن المشعل اسدی" از حضرت تقاضای بازگشت نمودند که خاندان آل عقیل که در میان لشگریان امام بودند؛به طلب خونخواهی مسلم تاكيد نمودند و حضرت امام حسین فرمودند: "لا خیر فی العیش بعد هولاء"

در همين راستا امام حسین (ع) بعد از شهادت قیس بن مصهر در خطبه ای یاران خود را خواند و فرمودند:"هرکه می خواهد برود و برگردد و من در این سفر به سوی شهادت می روم و مردم عراق خیانت کردند".

حضرت سيدا لشهداء در مسير شهادتش كه بقاي اسلام منتهي مي گرديد با صبري جزيل بر مصيبتهايي كه در ايام جهاد و حركت لشگر بر ياران و اصحاب با وفايش پيش مي آمد؛استقامت كرده و با عدم انعطاف و سستي در مقابل سفاكي ها و جنايات امويان و يزيديان ؛سرانجام كربلا را به پاسداري از خون شهيدان نهضت حسيني ؛مي ديد.

7- تاکید بربرپایی نهضت حسینی با حمایت شیعیان

حضرت ابا عبدالله در راستاي بازشماري و افشاگری جنایات بنی امیه به شهادت صحابه پیامبر اسلام (ص) از جمله میثم تمار و رشید هجری اشاره داشته تا ماهیت ضد اسلامی معاویه و یزید را در برابر امیر مومنان علی (ع) و شیعیانش افشا نماید .يزيديان و طاغوتيان با دشنام ؛ کشتار و شکنجه شیعیان بعنوان استراتژی اموی ؛روی آورده بودند. حضرت امام حسین در مقابل شهادت فرستادگان خود فرمودند:

"اللهم اجعل لنا و لشیعتنا نزلا کریما و اجمع بیننا و بینهم فی مستقر من رحمتک انک علی کل شی قدیر"

سید بن طاووس می نویسد بعد از خبر شهادت مسلم و هانی حضرت امام حسین(ع) به سران شیعیان کوفه سلیمان بن صرد خزاعی؛مصیب بن نجبه و رفاعه بن الشداد نامه ای نوشت و به قیس بن مصهر داد تا به آنها برساند .در این نامه حضرت به شیعیان حرکت خود را به کوفه اعلان کرده بودند و این نامه اگر چه با دستگیری قیس به سران شیعیان کوفه نرسید اما با قیس در آخرین جملات خود قبل از شهادت به شیعیان خبر حضور آتی امام به کوفه را دادند و چه زیبا رسم امانتداری خود را به سرانجام رساند. ترفندهای حکام اموی و تبلیغات معاویه باعث شده بود تا جریانهای و افراد موثر شیعی نتوانند در سرزمین های عراق، حجاز و شام به یگپارچگی دست پیدا کنند و شیعیان کوفه نیز با وجود شخصیتهای بارزی همچون مختار ثفقی و سلیمان بن صرد نتوانتستند دررهبری شیعیان و زمینه سازی برای ورود امام حسین (ع) زمینه سازی کنند.

نباید از این نکته غافل شد که ترفندهای حکام بنی امیه و وحشگیری ابن زیاد در کوفه و بصره باعث شد تا جریان های شیعی در انزوا قرار گیرند و بخش عمده ای از فعالیتها و خطابه های سید الشهداء در راستای ایجاد وحدت در جریانهای شیعی قرار گرفت.

با بررسی نسب یاران و اصحاب امام حسین (ع) که در کربلا حضور داشتند و در عاشورا به شهادت رسیدند، اکثریت این افراد از شیعیانی بودند که برخی ازصحابی پیامبر(ص) و یاران علی (ع) بودند که درجنگهای اسلامی ؛لیاقت خود را به اتبات رسانده بودند و در رکاب امیر مومنان به جانفشانی پرداختند.

9- بازگشت و توبه حربن یزید ریاحي

ابن زیاد برای مقابله با قیام حسینی در برهه خروج امام از مکه به کوفه ؛حربن یزید را برای مهارقیام حسینی اعزام کرد و در منطقه ای بنام "ذو حسم "لشگر یزید مانع حرکت امام به کوفه گردید. امام حسین (ع) قبل از رسیدن به این منزل در بطن العقبه برای مدتی به خواب رفتند و در خواب دیدند که سگهای درنده و درمیان آنها سگی درنده تر به حضرت حمله ور شده اند و فرمودند:" ان الله لا یقلب علی امره"

امام به سپاهیان خود دستور داد که به برداشتن آب اقدام کنند و این برای این بود که در زمانیکه با لشگر حر مواجهه خواهند شد،لشگر حر دچار عطش و بی آبی گردیده و حسین و اصحابش با بزرگواری درس به یاد ماندنی به سپاهیان ابن زیاد و لشگر حر دادند.این اقدام امام در رفع تشنگی حر و یارانش تا آنجا موثر واقع شد که در زمان نماز جماعت امان از حر خواست که برای یارانش نماز برپا کند که آنها امتناع کردند و همگی به حسین بن علی(ع) اقتدا نمودند.

امام حسین با نشان دادن نامه های بیعت کوفیان به حر ،ماجرای عزیمت خود به کوفه را تبیین نمود و از میهمان شکنی و عهد شکنی کوفیان و سران آن ابزار شگفتی نمودند و فرمودند:"باید موقعیت خود را بشناسید و ما اهل بیت پیامبر (ص) هستیم " . حر که با اظهار معذوریت خبر داد که برای مانع شدن در حرکت قافله کربلا عازم شده است و ماموریت دارد تا امام را دستگیرو به نزد ابن زیاد بیرد. با مخالفت امام و عدم تسلیم در مقابل حر، لشگر امام حسین نه راه پس و نه را ه پیش داشت و لذا به منطقه ای بیاباني بنام عذیب حرکت کرد و لشگریان حر نتوانسند در مقابل آنها بایستند.ابا عبدالله در پاسخ به مصلحت اندیشی حر که در صورت جنگ کشته خواهید شد فرمودند هرکه با ظالم همراهی کند ،شریک ظلم است و هواهای نفسانی باعث اطاعت شما از شیطان شده است که به فساد و تعطیلی حدود الهی روی آوردید.

با توجه به عدم تبعیت حر از ابن زیاد و فرستادن مالک بن نسر کندی جاسوس خاص ابن زیاد برای زیر نظر گرفتن اقدامات حر امام حسین به منطقه ای بنام عذیب روان شد .

حر تغییر رویه داد و مامور شد تا بر امام سخت بگیرد و لشگر در بیابان بی آب و پناه فرود آورد.

برخی از لشگریان از جمله زهیر بن قین پیشنهاد فرار به کوهها و مقابله با فرستادگان این زیاد دادند که امام فرمودند که مادر جنگ پیش قدم نمی شویم.

از اینجا بود که امام تصمیم گرفت از راه اصلی منصرف و ازراههای فرعی کاروان را حرکت دهد و طرماح بنی عدی الطایی بعنوان قافله سالار کاروان را به مناطقی همچون عراء و نینوا رهنمون ساخت . امام حسین در بدو ورود به کربلا آیه انا لله و انا الیه راجعون را خواندند فرمودند."اللهم اعوذ بک من الکرب و البلاء"

9- خاندان اهل بیت و همراهی با حضرت ابا عبدالله الحسین(ع)

وجود 18 نفر از فرزندان و نوادگان امامان معصوم در کاروان کربلا ،باعث شد تا امام درمقابله با یزیدیان مصمم تر شده و سخنان حضرت علی اکبر در خصوص حقانیت نهضت حسینی و بین نداشتن از مرگ از پاکی طینت و شجاعت فرزندان و نوادگان علوی در اين آزمون شهادتبار حکایت داشت.

برخی از این چهره هاي نوراني عبارت بودند:
*علی بن حسین بن علی بن ابیطالب مشهور به علی اکبر

*محمد بن مسلم بن عقیل از فرزندان مسلم

*عون بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب

*محمد بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب

*عبدالرحمن بن عقیل بن ابيطالب

*جعفر بن عقیل بن ابیطالب

*حسن مثنی بن الحسن از فرزندان امام حسن (ع)

*ابوبکر بن امیر المومنین (ع)

*عبدالله بن عقیل

*ابوبکر بن الحسن بن امیر الومنین (ع)

*قاسم بن الحسن بن علی بن ابیطالب

*عبدالله بن امیر المومنین

*عثمان بن امیر المومنین

*جعفر بن امیر المومنین

*عباس بن امیرالمومنین ابالفضل العباس

*علی اصغر

*محمد بن سعید بن عقیل بن ابیطالب

*عبدالله بن الحسین بن علی بن الطالب(ع)

حضور زینب کبری (س) در قافله که با ورود به کربلا نقش ممتازی گرفت باعث شد که شیرزن کربلا با دیدن حالات روحانی حسین بن علی و خواندن آیه استرجاع به شهادت برادرش واقف شود بگوید :"خبر از مرگ خود می دهی "و برای مدتی در میان زنان خیام صدای گریه و ناله بلند شد .

امام حسین به خواهرش سفارش به صبر به بردباری نمود تا دشمنان نتوانند از این موقعیت سوء استفاده نمایند و فرمودند :"از هم اکنون آغاز مصیبت شما فرا رسید و بردبار باشید،کودکان را ضجه و بلند گریه کردن منع کنید"

مورخین و ارباب مقاتل نوشته اند که حضرت سیدالشهداء روز دوم محرم به کربلا وارد شدند.

10-اصحاب پیامبر(ص) که در واقعه کربلا به شهادت رسیدند

از عجایبی که در تاریخ وقایع کربلا باعث حیرت مسلمانان گردید، به شهادت رساندن تعدادی از صحابی گرانقدر پیامبر اسلام(ص) بود که به همراهی با امام حسین(ع) به قیام حسینی پرداختند. دشمنان اهل بیت علیهم السلام که به بهانه صحابه به پایمال کردن حق ولایت امیر مومنان پرداختند،در قبال شهادت صحابه با سابقه اسلام سکوت اختیار کردند و به شهادت رساندن صحابه و تابعین که افتخار همراهی با علی (ع)در جنگهای اسلامی را داشتند؛نشان از ظلم حکومت بنی امیه و طاغوت معاویه و یزید می باشد که یاران پیامبر را قتل عام کردند.



"ان في قتل الحسين حرارة في قلوب المسلمين لا تبرد ابدا "

عظمت انقلاب خونین حسین ؛ نهضتی اجتماعی - سیاسی در تاریخ اسلام ایجاد کرده است که اثرات اسلامی هنوز هم باعث قوام دین و مذهب شده است. در این نوشتار حرکت سید الشهداء چه قبل از شکل گیری عاشورا و عزیمت به کربلا مورد توجه قرار گرفته است که می توان این ادوار را برشمرد:

1-دوران امربمعروف ونهی از منکر يا تبليغ : این برهه از سال 55 هجری با تبلیغات معاویه برای اخذ بیعت با یزید شروع می شود و ابا عبدالله (ص)در مقابل سیاستهای تبليغی و عوام فریبانه معاویه به روشنگری و آگاه کردن جامعه اسلامی و سران قبایل پرداخته است. تاکید بر غیر مشروع بودن حکومت امویان و لزوم بازگشت میراث پیامبر به جایگاه اصلی خود از عمده سیاستهای تبلیغی حضرت ابا عبدالله(ص) بوده است.

2-دوران مبارزه علنی :بعد از فشار امویان و معاویه بر سید الشهداء برای برسمیت شناختن حكومت معاویه و خلافت یزید،حضرت در خطبه ها و مواضع مختلف از انجام این بدعت امتناع ورزیده و مواجهه حضوری در کاخ اموی رسوایی معاویه را در حضور صحابه و مسلمانان انجام داده است.

3-دوران جهاد و شهادت: در این دوران با توجه به عزم یزیدیان برای دستگیری و قتل امام حسین (ع) در مدینه و کوفه ، حجت بالغه الهی بر مبارزه خونین و جهاد فی سبیل الله قرار گرفت و در راستای حفظ اسلام و سنت پیامبر؛جان خود را فدا نمودند. خروج از مکه و عزیمت به کوفه و شهادت در کربلا و اسیر شدن خاندان وحی بخشی از این دوره می باشد. با مروری بر واقعه کربلا و مطالعه تاریخ و مقاتل مختلفی که به بازگویی ابعاد قیام حسین بن علی و یارانش پرداخته اند؛ برخی وقایع تاریخی که منجر به بروز حادثه عاشورا و تحولاتی انسانی که در جریان نهضت کربلا ایجاد شده است ،ما را با ابعاد شگفت انگیز و سرنوشت ساز حماسه حسینی بیشترآشنا نموده چرا که با گذشت 1374 سال از خروج امام بر یزیدیان نهضت کربلا الگو بخش نهضتهای اسلامی - شیعی شده است.

تحقیقات متون مرتبط به واقعه کربلا نشان می دهد که انقلاب حسینی در مراحل مختلفی با رهبری سید الشهداء به مرحله بروز و ظهور رسید که اهم آن عبارتند:

1-مخالفت حسین بن علی با بیعت با يزيد و تبدیل استراتژی "صلح حسنی "به قیام حسینی"

در این برهه از نهضت اسلامی با توجه به انحرافاتی که در اساس دین اسلام ؛ سنت پیامبر و سیره علوی توسط شجره ملعونه بنی امیه بوجود آمده بود ،معاویه که در سال 41 هجری به خلافت رسیده بود در سالهای 53 به بعد درصدد کسب بیعت خواص و مردم برای فرزند خود معاویه برآمد و تا زمانیکه زنده بود ؛ زمینه خلافت یزید را فراهم کرد و تنها نتوانست بیعت چندین نفر را کسب نماید که بارزترین آنها حسین (ع) بود که میراث پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را بر دست داشت. معاویه در وصیت خود به یزید به وی توصیه کرد که دردوران خلافتش به مقابله به حسین بن علی برای کسب بیعت نپردازد و در مقابله با مردم عراق و اعتراضات آنها به تغییرات حکومتی و مدارا با آنها اهتمام ورزد. حسین ،نوه پیامبر (ص) تا زمانیکه معاویه در قید حیات بود به مفاد صلح امام حسن (ع) پایبند بود و از جهاد در مقابل حکام جور امتساک کرد و زمانیکه یزید فاسق ،خلافت را بدست گرفت نه تنها با او بیعت نکرد بلکه در مواجهه با طاغوت تا مرحله جهاد و شهادت پیش رفت و رضایت الهی را قیام حسینی به ارمغان آورد. پاسخ حسین به معاویه در شام در رد خلافت یزید از چنان منطقی برخوردار بود که شایعات منازعات قبیلگی و قومی را زیر پا گذاشت " در حالیکه در اطرافت صحابه پیامبر حضور دارند،تو چگونه یزید را جانشین کرده ای ؟" سرانجام با فشارهای والی مدینه ولید بن عتبه که قصد دستگیری امام حسین را داشت ،حضرت شبانه در28 رجب سال 61 هجری از مدینه به قصد مکه خارج شد و به حج عازم شد.

2-مقابله با حکومت یزید و افشاگری ظلم و تحریفهای بنی امیه

حضرت سید الشهداء در مهاجرت به مکه با تنویر آفکار عمومی و مسلمانان در خطابه های بصیرت بخشی این اهداف را دنبال کرد:

الف:افشای مظالم حکومت معاویه

ب:بر ملاکردن توطئه های امویان بر علیه شیعیان ج:تاکید بر عدم صلاحیت یزید برای خلافت مسلمانان

در همین راستا با ارسال نامه هایی به سران قبایل اسلامی به روشنگری مردم عراق پرداخت و ايجاد همبستگي در ميان شيعيان کوفه و بصره ؛منجر به پيوستن آنها به قیام و مقابله با طاغوت گرديد.یزیدعیاش نیز برای سرکوبی نهضت حسيني؛گروه و لشگری را برای بیعت اجباري با امام حسین اعزام کرد و دستور داد با ايجاد فشار يا حضرت را دستگیر یا به قتل برسانند. نهضت بیداری حسین بن علی (ع) در مکه که بیش از چهارماه ادامه داشت و پایه های سست خلافت یزید را متزلزل کرد.

3-خروج از مکه و عزم جهاد

ناداني یزید تا حدي بود که حرمت مکه حرم امن الهی را نادیده گرفته ؛ باعث شد تا حسین (ع) که از عزم سفاکی بنی امیه برای کشتن اولاد پیامبر(ص) در کعبه با خبر شده بود در ایام حج واجب در روز عرفه از مکه خارج شود و ندای "ان شاءالله ان یرانی قتیلا " را سر داد. حضرت در خطبه مشهور خود درتبیین قیام حسینی تاکید کردند:

*بنی امیه به خاندان ما دشنام داده و اموالمان را مصادره کردند.

*بنی امیه و یزید خواستار ریختن خون من شدند و من از مدینه بیرون آمدم

*با کشتن من خداوند لباس ذلت بر آنها پوشانده و دشمنان را بر آنها مسلط می کند.

*ورود به کربلا و شهادت خواسته الهی است.
*اشتیاق حسین به مرگ همچون اشتیاق حضرت یعقوب به یوسف می باشد

*فراهم شدن زمینه امتحان و بازشدن بهشت برای طرفداران.

سیدالشهداء که در این تصمیم سرنوشت ساز از جد خود محمد بن عبدالله ،توسل جسته بود و حضرت را در خواب دیده بود که به سوی خود فرا می خواند؛ در عزم شهادت مصصم شد ."ان الامر لله یفعل ما یشاء و ربنا تبارک هو کل یوم هو فی شان "

4- روشنگری با صحابه و اتمام حجت با یاران

اراده الهی که در تحقق قیام حسینی قرار گرفته بود برای صحابه پیامبر و برخی خواص قابل درک نبود و لذا با شنیدن حرکت امام حسین (ع) به سمت کوفه ،بخش مهمی از توان امام به روشنگری و تبیین حرکت اسلامی خود اختصاص یافت و در همین راستا خطاب به ابن عباس اعلام کرد که ادامه نهضت به خواست پیامبر (ص) می باشد.

تبیین علل حرکت به سرنوشت الهی برای ابن عباس ؛ جابر عبدالله انصاری اصحاب پیامبر(ص) ومحمد حنفیه برادرش و روشنگری نهضت برای یاران و نزدیکان که درصدد جلوگیری از خروج امام به مقصد کوفه برآمده بودند و از پیامدهای شهادت حسین بن علی و خاندانش بیمناک شده بودند ؛نشان داد که باید به تنهایی پرچم ظلم ستیزی را به دوش کشید و در این مسیر نیرنگ منافقانه عبدالله زبیر از جنگجویان صدر اسلام که به حضرت وعده حمایت از حکومت درصورت عدم خروج از مکه را پیشنهاد داده بود ،در نهضت حسینی تاثیری نگذاشت.

5-امتحان کوفیان در خصوص پایبندی به بیعتهای خود

کوفیان و سران آنها که در این ایام نامه های بیعت زیادی را خطاب به حضرت فرستاده و خواستار حضور امام در کوفه و پرچمداری حکومت حق شده بودند؛ باعث شد تا بخش دیگری از راهبرد نهضت سید الشهداء به ارسال مسلم بن عقیل به کوفه و بررسی شرایط اجتماعی و سیاسی شیعیان و بیعت کنندگان گردد.

حسین که درراستای تحقق حکومت الهی به عنصر بیعت مسلمین نیز توجه داشت ، در طول حرکت در مسیر مکه – کوفه در موارد متعددی از طریق نمایندگان اعزامی خود و مسافرانی که در مناطق بین راه با آنان برخورد می کرد به کسب آخرین اخبار کوفه و وضعیت نمایندگان خود اقدام می کرد و درهمین اثنا بود که از طریق پیکهای عبوری و مسافران از جمله شاعر مشهور فرزدق از خبر شهادت مسلم و یقطیر و سپس دستگیری و شهادت قیس بن مصهر قرار گرفت و با شنیدن این اخبار آیه استرجاع "انا لله و نا الیه راجعون را " سر داد. نهضت حسینی وارد مرحله جهاد و خون دادن شده بود و حسین نمی خواست که خونهای پیشگامان نهضت به هدر رود و فرمود که زندگی بعد از این افراد دیگرمعنایی ندارد.

برخورد های ناجوانمردانه کوفیان با مسلم و دستگیریها و کشتارشیعیان که توسط ابن زیاد برای عقیم گذاشتن نهضت حسینی صورت گرفت باعث سرکوب بیعت کنندگان و شهادت یاران حضرت همچون مسلم بن عقیل ،هانی بن عروه ؛ قیس بن مصهر و عبدالله یقطر گردید.

یزیدیان که با محاصره حسین بن علی درصدد عقیم گذاشتن انقلاب حسینی بودند ،فکر می کردند که با محروم کردن حسین از یاران وفادار و شیعیانش می توانند در عزم وی برای سفر به کوفه خلل ایجاد کنند ،اما این کشتارسران اصلی قیام ابا عبدالله نیز نتوانست در عزم الهی مبارزه با فساد و طاغوت اموی خللی ایجاد کند.

ابن زیاد یا فرستادن حربن یزید ریاحی نقشه شوم دیگری را تدارک دید که بتواند کاروان سیدد الشهداء را گرفتار سرگردانی و بیابان نماید و در همین راستا تاکتیک " نه حرکت به کوفه و نه بازگشت به مدینه" را در دستور قرار داد.

حضرت ابا عبدالله در خطبه های خود که در سیر تاریخی واقعه کربلا ایراد شده است مکررا این بیعت شکنی ها را مورد سرزنش قرار داده است.

6- رویش ها و ریزش ها ي قیام حسینی

مورخان و صاحبان مقاتل که در خصوص واقعه کربلا و نهضت عاشورا به ثبت و ذکر تاریخ پرداخته اند در جریان حرکت کاروان حسینی با ذکر وقایع به تاثیراتی که این نهضت بر روی افراد و شخصیتها داشته است ؛پرداخته اند.

در طول حرکت کاروان امام حسین از مکه به کربلا که برخی مورخین از کاروانی 2500 نفره در ابتدای حرکت از حجاز خبر می دهند با حوادثی که روی می دهد این کاروان پالایش شده و در نهایت 72 نفر سپاه کربلا را تشکیل می دهند که به جان فشانی در راه اسلام به درجه شهادت با امام حسین نایل می شوند.

در طول نهضت حسینی که بنا بر اقوال مختلف کاروان امام حسین از منازل و مناطق متعددی عبور کرده است که از 17 منزلگاه تا 28 با توجه به مناطق جغراقیایی میان مکه تا نینوا متعدد بوده است ؛ در تاریخ ثبت شده است.

امام حسین و اصحابش با چندین گروه و جماعت در عبور از این مناطق روبرو شدند:

الف:ملاقات با سران قبایل وبرزگان قوم

در آستانه شکل گیری نهضت کربلا ؛امام حسین (ع) که عازم جهاد بود با افراد سرشناسی همچون بشر بن غالب اسدی ؛عبدالله بن مطیع العدوی ؛زهیر بن قین ؛عبدالله بن حر جعفی، ؛عمروبن لوزان (بنی عکرمه )؛ابوهرم (الرهیمه ) برخورد کرد و از انها برای پیوستن به لشگر حسینی دعوت و اتمام حجت کرد.

برخی از این سران قبایل که خود را از امام پنهان و یا برای عدم جهاد توجیه خانواده و فرزند ان خود را می آورند و برخی دیگر تنها به اعلان کمک مالی اظهار آمادگی می کردند ،با حضور شخصی امام حسین در منزلگاهشان روبرو شدند و به حمایت از حق دعوت می شدند و حضرت شخصا به تبیین علل قیام برای آنها می پرداخت.

در این میان نحوه پیوستن زهیر بن قین بجلی به سپاه امام حسین از میان این افراد از برجسته ترین نمادهای تربیتی اهل بیت علیهم السلام در دگرگونی روحی انسانهای غافل می باشد که در نهایت زهیر با جمعی از قومش به بالاترین مقام های انسانی دست یافتند و در عاشورا جان های خود را فدای ابا عبدالله ؛خون خدا نمودند.

ب-مواجهه با فرزدق شاعر: با توجه به شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه برخی از محبان که نمی خواستند این خبر را به امام بدهند در غالب شعر به شهادت فرستادگان امام به کوفه اشاره کردند که شعر فرزدق شاعر مشهور در تاریخ تبث شده است.

ج- استقامت سپاه امام حسین (ع):

در مسیر حرکت با توجه به رسیدن خبر شهادت مسلم و هانی در منطقه ای بنام "زرود "به امام و یارانش و سپس در منطقه "زباله " خبر شهادت قیس بن مصهر برخی از افرادی که برای دستیابی به غنیمت و مطامع دنیوی با لشگر همراه شده بودند ؛از سپاه امام حسین (ع) جدا شدند و فهمیدند که نزاع در پیش با دیگر نبردها تفاوت دارد و شهادت سرنوشت امام و اصحابش را رقم خواهد زد.

با توجه به توصیه هایی که از سوی سران قبایل و شخصیتهای بارز برای عدم خروج امام و مقابله با یزیدیان اموی و سفر به کوفه در این ایام مکرر از سوی برخی مصلحت اندیشان به امام ویارانش القا می شد ،اما اصحاب راستین امام و اولاد اهل بیت علیهم السلام که در لشگر ابا عبدالله حضور داشتند،اینگونه تبلیغات روانی و شایعات و انذارهای ساده لوحانه تاثیری در اراده ولی زمان و سلالله پاک پیامبر(ص) نداشت و حتی در برخی مواقع که یاران امام حسین در جریان شهادت مسلو و هانی قرار گرفتند به مقابله با لشگر ظلم مصمم تر شدند.

در همین راستا در تاریخ نوشته است که بعد از خبر شهادت مسلم بن عقيل برخی از افراد بنامهای "عبدالله بن مسلم "و" منذر بن المشعل اسدی" از حضرت تقاضای بازگشت نمودند که خاندان آل عقیل که در میان لشگریان امام بودند؛به طلب خونخواهی مسلم تاكيد نمودند و حضرت امام حسین فرمودند: "لا خیر فی العیش بعد هولاء"

در همين راستا امام حسین (ع) بعد از شهادت قیس بن مصهر در خطبه ای یاران خود را خواند و فرمودند:"هرکه می خواهد برود و برگردد و من در این سفر به سوی شهادت می روم و مردم عراق خیانت کردند".

حضرت سيدا لشهداء در مسير شهادتش كه بقاي اسلام منتهي مي گرديد با صبري جزيل بر مصيبتهايي كه در ايام جهاد و حركت لشگر بر ياران و اصحاب با وفايش پيش مي آمد؛استقامت كرده و با عدم انعطاف و سستي در مقابل سفاكي ها و جنايات امويان و يزيديان ؛سرانجام كربلا را به پاسداري از خون شهيدان نهضت حسيني ؛مي ديد.

7- تاکید بربرپایی نهضت حسینی با حمایت شیعیان

حضرت ابا عبدالله در راستاي بازشماري و افشاگری جنایات بنی امیه به شهادت صحابه پیامبر اسلام (ص) از جمله میثم تمار و رشید هجری اشاره داشته تا ماهیت ضد اسلامی معاویه و یزید را در برابر امیر مومنان علی (ع) و شیعیانش افشا نماید .يزيديان و طاغوتيان با دشنام ؛ کشتار و شکنجه شیعیان بعنوان استراتژی اموی ؛روی آورده بودند. حضرت امام حسین در مقابل شهادت فرستادگان خود فرمودند:

"اللهم اجعل لنا و لشیعتنا نزلا کریما و اجمع بیننا و بینهم فی مستقر من رحمتک انک علی کل شی قدیر"

سید بن طاووس می نویسد بعد از خبر شهادت مسلم و هانی حضرت امام حسین(ع) به سران شیعیان کوفه سلیمان بن صرد خزاعی؛مصیب بن نجبه و رفاعه بن الشداد نامه ای نوشت و به قیس بن مصهر داد تا به آنها برساند .در این نامه حضرت به شیعیان حرکت خود را به کوفه اعلان کرده بودند و این نامه اگر چه با دستگیری قیس به سران شیعیان کوفه نرسید اما با قیس در آخرین جملات خود قبل از شهادت به شیعیان خبر حضور آتی امام به کوفه را دادند و چه زیبا رسم امانتداری خود را به سرانجام رساند. ترفندهای حکام اموی و تبلیغات معاویه باعث شده بود تا جریانهای و افراد موثر شیعی نتوانند در سرزمین های عراق، حجاز و شام به یگپارچگی دست پیدا کنند و شیعیان کوفه نیز با وجود شخصیتهای بارزی همچون مختار ثفقی و سلیمان بن صرد نتوانتستند دررهبری شیعیان و زمینه سازی برای ورود امام حسین (ع) زمینه سازی کنند.

نباید از این نکته غافل شد که ترفندهای حکام بنی امیه و وحشگیری ابن زیاد در کوفه و بصره باعث شد تا جریان های شیعی در انزوا قرار گیرند و بخش عمده ای از فعالیتها و خطابه های سید الشهداء در راستای ایجاد وحدت در جریانهای شیعی قرار گرفت.

با بررسی نسب یاران و اصحاب امام حسین (ع) که در کربلا حضور داشتند و در عاشورا به شهادت رسیدند، اکثریت این افراد از شیعیانی بودند که برخی ازصحابی پیامبر(ص) و یاران علی (ع) بودند که درجنگهای اسلامی ؛لیاقت خود را به اتبات رسانده بودند و در رکاب امیر مومنان به جانفشانی پرداختند.

9- بازگشت و توبه حربن یزید ریاحي

ابن زیاد برای مقابله با قیام حسینی در برهه خروج امام از مکه به کوفه ؛حربن یزید را برای مهارقیام حسینی اعزام کرد و در منطقه ای بنام "ذو حسم "لشگر یزید مانع حرکت امام به کوفه گردید. امام حسین (ع) قبل از رسیدن به این منزل در بطن العقبه برای مدتی به خواب رفتند و در خواب دیدند که سگهای درنده و درمیان آنها سگی درنده تر به حضرت حمله ور شده اند و فرمودند:" ان الله لا یقلب علی امره"

امام به سپاهیان خود دستور داد که به برداشتن آب اقدام کنند و این برای این بود که در زمانیکه با لشگر حر مواجهه خواهند شد،لشگر حر دچار عطش و بی آبی گردیده و حسین و اصحابش با بزرگواری درس به یاد ماندنی به سپاهیان ابن زیاد و لشگر حر دادند.این اقدام امام در رفع تشنگی حر و یارانش تا آنجا موثر واقع شد که در زمان نماز جماعت امان از حر خواست که برای یارانش نماز برپا کند که آنها امتناع کردند و همگی به حسین بن علی(ع) اقتدا نمودند.

امام حسین با نشان دادن نامه های بیعت کوفیان به حر ،ماجرای عزیمت خود به کوفه را تبیین نمود و از میهمان شکنی و عهد شکنی کوفیان و سران آن ابزار شگفتی نمودند و فرمودند:"باید موقعیت خود را بشناسید و ما اهل بیت پیامبر (ص) هستیم " . حر که با اظهار معذوریت خبر داد که برای مانع شدن در حرکت قافله کربلا عازم شده است و ماموریت دارد تا امام را دستگیرو به نزد ابن زیاد بیرد. با مخالفت امام و عدم تسلیم در مقابل حر، لشگر امام حسین نه راه پس و نه را ه پیش داشت و لذا به منطقه ای بیاباني بنام عذیب حرکت کرد و لشگریان حر نتوانسند در مقابل آنها بایستند.ابا عبدالله در پاسخ به مصلحت اندیشی حر که در صورت جنگ کشته خواهید شد فرمودند هرکه با ظالم همراهی کند ،شریک ظلم است و هواهای نفسانی باعث اطاعت شما از شیطان شده است که به فساد و تعطیلی حدود الهی روی آوردید.

با توجه به عدم تبعیت حر از ابن زیاد و فرستادن مالک بن نسر کندی جاسوس خاص ابن زیاد برای زیر نظر گرفتن اقدامات حر امام حسین به منطقه ای بنام عذیب روان شد .

حر تغییر رویه داد و مامور شد تا بر امام سخت بگیرد و لشگر در بیابان بی آب و پناه فرود آورد.

برخی از لشگریان از جمله زهیر بن قین پیشنهاد فرار به کوهها و مقابله با فرستادگان این زیاد دادند که امام فرمودند که مادر جنگ پیش قدم نمی شویم.

از اینجا بود که امام تصمیم گرفت از راه اصلی منصرف و ازراههای فرعی کاروان را حرکت دهد و طرماح بنی عدی الطایی بعنوان قافله سالار کاروان را به مناطقی همچون عراء و نینوا رهنمون ساخت . امام حسین در بدو ورود به کربلا آیه انا لله و انا الیه راجعون را خواندند فرمودند."اللهم اعوذ بک من الکرب و البلاء"

9- خاندان اهل بیت و همراهی با حضرت ابا عبدالله الحسین(ع)

وجود 18 نفر از فرزندان و نوادگان امامان معصوم در کاروان کربلا ،باعث شد تا امام درمقابله با یزیدیان مصمم تر شده و سخنان حضرت علی اکبر در خصوص حقانیت نهضت حسینی و بین نداشتن از مرگ از پاکی طینت و شجاعت فرزندان و نوادگان علوی در اين آزمون شهادتبار حکایت داشت.

برخی از این چهره هاي نوراني عبارت بودند:
*علی بن حسین بن علی بن ابیطالب مشهور به علی اکبر

*محمد بن مسلم بن عقیل از فرزندان مسلم

*عون بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب

*محمد بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب

*عبدالرحمن بن عقیل بن ابيطالب

*جعفر بن عقیل بن ابیطالب

*حسن مثنی بن الحسن از فرزندان امام حسن (ع)

*ابوبکر بن امیر المومنین (ع)

*عبدالله بن عقیل

*ابوبکر بن الحسن بن امیر الومنین (ع)

*قاسم بن الحسن بن علی بن ابیطالب

*عبدالله بن امیر المومنین

*عثمان بن امیر المومنین

*جعفر بن امیر المومنین

*عباس بن امیرالمومنین ابالفضل العباس

*علی اصغر

*محمد بن سعید بن عقیل بن ابیطالب

*عبدالله بن الحسین بن علی بن الطالب(ع)

حضور زینب کبری (س) در قافله که با ورود به کربلا نقش ممتازی گرفت باعث شد که شیرزن کربلا با دیدن حالات روحانی حسین بن علی و خواندن آیه استرجاع به شهادت برادرش واقف شود بگوید :"خبر از مرگ خود می دهی "و برای مدتی در میان زنان خیام صدای گریه و ناله بلند شد .

امام حسین به خواهرش سفارش به صبر به بردباری نمود تا دشمنان نتوانند از این موقعیت سوء استفاده نمایند و فرمودند :"از هم اکنون آغاز مصیبت شما فرا رسید و بردبار باشید،کودکان را ضجه و بلند گریه کردن منع کنید"

مورخین و ارباب مقاتل نوشته اند که حضرت سیدالشهداء روز دوم محرم به کربلا وارد شدند.

10-اصحاب پیامبر(ص) که در واقعه کربلا به شهادت رسیدند

از عجایبی که در تاریخ وقایع کربلا باعث حیرت مسلمانان گردید، به شهادت رساندن تعدادی از صحابی گرانقدر پیامبر اسلام(ص) بود که به همراهی با امام حسین(ع) به قیام حسینی پرداختند. دشمنان اهل بیت علیهم السلام که به بهانه صحابه به پایمال کردن حق ولایت امیر مومنان پرداختند،در قبال شهادت صحابه با سابقه اسلام سکوت اختیار کردند و به شهادت رساندن صحابه و تابعین که افتخار همراهی با علی (ع)در جنگهای اسلامی را داشتند؛نشان از ظلم حکومت بنی امیه و طاغوت معاویه و یزید می باشد که یاران پیامبر را قتل عام کردند.

امام حسین(ع) برای همه کشتی نجات است!

رسول‌خدا (ص) فرموده است: «إِنَّ الحُسَـینَ مِصـباحُ الهُـدی وَسَفینَــة النّجاة.» (حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.) کشتی نجات است، چون از اهل‌بیتی است که یکی از دو ثقلین است که پیامبر (ص) برای امت خود باقی گذاشته و فرموده است: «مَثَلُ أهلِ بَیتی مَثَلُ سَفینَـةِ نوح مَن رَکَبَها نَجا وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ.» (مثل اهل‌بیت من مانند کشتی نوح است؛ هر که بر آن کشتی سوار شود، نجات یابد و هر‌که از آن بازماند غرق شود.) ولی در این می‌ان، امام حسین ویژگی خاصی دارد. پیامبر راه هدایت را به راهی تاریک تشبیه می‌‏کند که نیاز به چراغ و نور دارد و آن چراغ و نور امام حسین است

تعبیر «سفینة النّجاة = کشتی نجات» برای اهل عصمت علیهم السلام که همگی نور واحد، مصباح الهداة و سفینة النّجاة می باشند، از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و سپس دیگر امامان علیهم السلام می باشد.

چرا "کشتی"؟!

از امام صادق علیه السلام به شرح ذیل است: «کلنا سفن النجاة لکن سفینة جدی الحسین (علیه السلام) اوسع و فی لجج البحار اسرع» (بحار الانوار، ج 26، ص 322) : همه ی ما اهل بیت، کشتی های نجات هستیم ولی کشتی جدم حسین علیه السلام گسترده تر و در دل دریاها (و موج های خروشان) باشتاب تر و سریع تر است.

تعبیر "کشتی" با اشاره به طوفان نوح و کشتی حضرت نوح علیه السلام می باشد. پس اگر شدت بلاهای زمینی و آسمانی، مادی و معنوی، به حد طوفان نوح نیز باشد، بی تردید کسانی که سوار کشتی "ولیّ الله" شده اند، به "امرُ الله" مصون مانده و نجات می یابند.

بنابر این ائمه اطهار علیهم السلام، برای بشری که همیشه در معرض طوفان ها و سیلاب های نابود کننده قرار دارند، نقش کشتی نجات «سفینة النّجاة» را دارند.

چه کسی سوار بر کشتی می شود؟

انسان در ساحل آرام سوار کشتی نجات نمی شود، بدیهی است که اگر انسان در معرض سیل و سونامی و امواج خروشان نباشد، سوار بر کشتی نجات نمی شود؛ می فرماید: وَ إِذَا مَسَّ الْانسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائمًا ...: چون به آدمى گزندى رسد، چه بر پهلو خفته باشد و چه نشسته یا ایستاده ما را به دعا مى خواند.... (سوره یونس، آیه 12) و بدیهی است که قرار است کشتی نجات، انسان را به مقصدی که سالم و دور از این مخاطره هاست برساند.

مقصد این کشتی، خداوند است و حرکتش از یک سو دور شدن از مُهلکات و از سویی نزدیک شدن به آرامش و سعادت است؛ با نام خدا حرکت می کند و با نام خدا به مقصد می رسد: «وَقَالَ ارْكَبُواْ فِیهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ» (هود، 41) و (نوح) گفت: به نام خدا سوار كشتى شوید كه رفتن و ایستادنش به نام او است، چون پروردگار من آمرزنده و مهربان است..

یک تذکر:

در این روزها همه مهمان سیدالشهدا هستند و باید حواسمان باشد در میان دوستانی که در این مراسمات شرکت می کنند و یا حتی شرکت آنچنانی هم ندارند، شاید شاهد عزیزانی باشیم که با تیپ ها و شکل های خاصی خودآرایی کرده اند که من و شما گاه با خود می گوییم: این ها اصلا با امام حسین ارتباطی ندارند، یا حتی متأسفانه بعضی از دوستان هیئتی و ... با رفتارهای بدی با این عزیزان برخورد می کنند، اما بدانیم که این فکرها و رفتارها خطا است، اتفاقاً باید دست این عزیزان را گرفت و به مجلس امام حسین علیه السلام آورد؛ امام حسین علیه السلام برای همه کشتی نجات است.

باید لذت سفر با کشتی نجات را چشید

فراوان شنیده ایم که وقتی پیغمبر خدا به معراج رفتند به جایی رسیدند که جبرائیل نتوانست پیغمبر را همراهی بکند. جبرائیل گفت نمی توانم نزدیک شوم و پیغمبر را تنها گذاشت: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى، فَكَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى» (نجم/ 9-8)

بار دیگر از ملک پران شوم

آن چه در وهم تو ناید آن شوم

وقتی پیغمبر رفت و رفت رسید به عرش، آن جا که رسید. گزارش این سیر و عرش را این گونه پیغمبر صلوات الله علیه فرمودند: وَ إِنَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَنْ یَمِینِ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِینَةُ نَجَاةٍ (عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 59) بر سر در بهشت نوشته شده ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجات... پیغمبر را بردند به مقام و جایگاهی که جبرائیل نتوانست همراهی کند، که چه چیز نشانش بدهند؟! این کلمه را "حسین کشتی نجات است"

این را توجه داشته باشیم که دختران و پسرانی که ما فکر می کنیم این ها حسینی نیستند، ما اشتباه می کنیم. ما باید این عزیزان را سوار این کشتی کنیم، دستشان را در دست ناخدای این کشتی بگذاریم تا لذت سفر با این کشتی را هم خود بچشیم و هم بچشانیم.

این جا است که هیأت مذهبی باید خیلی مراقب رفتارها و عملکردهایشان با کودکان، نوجوانان، جوانان و میانسالان باشند، فردی، جوانی دلشکسته از مجالس نرانیم.

الگوهای رفتاری کربلا


الگوهای رفتاری کربلا



انسان از اوّلین لحظه حیات خود همواره در پی اسوه ای است تا خود را با آن همگون کند، زیرا الگویابی و الگوگیری از فطرت کمالجو و زیباطلب او سرچشمه میگیرد. انسان میخواهد در زندگی خود برترینها را بشناسد و کمالات و امتیازات آن را به دست آورد...

بی شک حادثه عاشورا به عنوان یکی از بی نظیرترین حوادث تاریخ از زوایای مختلف قابل بررسی است. این واقعه که در کمترین زمان و با افرادی معدود رخ داد، همیشه به عنوان انقلاب بزرگ در تاریخ بشر میدرخشد و همه تحلیل گران را به اعجاب وامی دارد.

با توجّه به جایگاه قیام عاشورا باید از این زاویه مهم نیز به آن نگریست که رویکرد کاربردی آن برای انسانها چیست؟

امّا پاسخ به ا ین سؤالها که الگوهای واقعی کیستند، ویژگیهای آنها چیست و چگونه می شود به آنها دست یافت؟ مجال دیگر میطلبد با این حال مهمترین نکته ای که درباره الگو باید مورد توجّه قرار گیرد، پیروی عملی از آن است.

امام سجاد می فرماید:

«ان ابغض النّاس الی الله عزّوجلّ من یقتدی بسنّه امام و لا یقتدی باعماله»

مغضوب ترین مردم نزد خدا کسی است که به سنت امامی اقتدا کند، ولی به اعمال او اقتدا نکند.

ترسیم سیمای الگوها:

قرآن کریم در ترسیم سیمای واقعی انسانهای حق مدار و باطل مدار علاوه بر بیان ویژگی ها و معیارها نمونه های عینی آنان را نیز معرفی می کند.

این کتاب آسمانی وجود مقدّس رسول گرامی اسلام را الگوی نیکوی انسانهای خدا طلب معرفی می کند و می فرماید:

و لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا

«برای شما اگر به خدا و روز قیامت امید دارید و خدا را فراوان یاد می کنید، رسول خدا الگوی پسندیدهای است.»

الگوی غیر معصوم:

در قرآن کریم الگوهای عینی تنها به پیامبر که اشرف مخلوقات و دارای گوهر عصمت است، خلاصه نمی شود. در آینه وحی انسانهای وارسته غیر معصومی را می بینیم که در سخت ترین شرایط از وادی ضلالت به ساحل سعادت بار یافتند و نمونه های برای همه مؤمنان شدند.

و ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرأت فرعون اذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّه ...؛

«و خدا برای کسانی که ایمان آورده اند زن فرعون را مثل می زند آن گاه که گفت: ای پروردگار من نزد خود در بهشت خانه های برای من بنا کن ... .»

الگوی منفی:

در طرف مقابل نیز نمونه هایی از الگوهای منفی می بینیم که علی رغم زمینه مساعد هدایت، کفر ورزیدند و نمونه های شدند. برای انسان های در وادی ضلالت.

ضرب الله مثلا للّذین کفروا امرأت نوح و امرأت لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتا هما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا ...

«خدا برای کافران زن نوح و زن لوط را مثل می آورد که هر دو در نکاح دو تن از بندگان صالح، بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و آنها نتوانستند عذاب خدا را از زنان خود دفع کنند... .»

دائره المعارف الگوها

یکی از ویژگی های عاشورا اوج «الگو دهی» آن است. این خصیصه چنان عیان است که حتّی بزرگان غیر مسلمان را نیز به اعجاب واداشته و در مقابل شکوه خود به کرنش کشیده است. ما به چند نمونه اشاره میکنیم، چرا که:

خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران

الگوها از زبان شاخص ها:

1-مهاتما گاندی ـ رهبر استقلال طلب هند ـ میگوید:

«من زندگی امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام، را به دقّت خوانده ام و توجّه کافی به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق حسین پیروی کند.»

2-آنطوان بارای مسیحی: میگوید:

«اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر میافراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا مینمودیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا میخواندیم.»

3-عبدالرحمان شرقاوی ـ نویسنده مصری ـ میگوید:

«حسین شهید راه دین و آزادگی است؛ نه تنها شیعه باید به نام حسین ببالد، بلکه تمام آزادمردان دنیا باید به این نام شریف افتخار کنند.»

با این وصف اگر عاشورا را دائره المعارفی بدانیم که انواع منش ها و کنش ها را در جبهه حقّ و باطل در خود جای داده است، سخن گزافی نگفته ایم.

الگو سازی امام حسین

بررسی قیام کربلا ما را به این باور میرساند که سید الشهداء با توجّه به وضعیّت جهان اسلام و موقعیّت کاروان خود حرکتی را طرّاحی کرده اند که علاوه بر پیروزی کامل خود در آن زمان و مکان در طول تاریخ جاودانه بماند و همیشه «کلّ یوم عاشورا و کل ارض کربلا» باشد.

این حقیقت را میتوان به روشنی در گفتار و کردار امام حسین دید، زیرا ایشان حق و باطل را در میدان مبارزه مقابل هم قرار میدهد؛ نه خود و یزید را از این روی در گفت و گوهای خود از واژه «مثل» بهره میگیرد. او در مقابل پیشنهاد بیعت، خطاب به ولید بن عتبه میفرماید:

«انّ مثلی لا یعطی بیعته سرّا»8

همانا ما کسی مثل من پنهانی بعیت نمیکند.

«مثلی لا یبایع مثله»9

فردی همانند من، با کسی همانند یزید، بیعت نمیکند.

امام در جواب مروان بن حکم نیز میفرماید:

«انّا لله و انّا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید»

همانا ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم. وقتی امّت اسلام به رهبری همچون یزید دچار شود، باید با آن وداع کرد.

این نوع جملات نشان دهنده این است که امام در صدد نمونه دهی و الگوسازی بوده است، به این معنا که اختلاف آنان بین دو فرد در موقعیّت جغرافیایی و تاریخی خاصّ نیست. بلکه تقابل دو باور و تفکّر در میان است که امکان دارد در هر مکان و زمان دیگر رخ دهد.

امام حسین در یکی از منازل بین راه خود و یارانش را به عنوان الگوهای مثبت معرفی میکند و میفرماید:

«فانا الحسین بن علی بن فاطمه بنت رسول الله نفسی مع انفسکم و اهلی مع اهلکم و لکم فی اسوه»

من حسین بن علی پسر فاطمه دختر رسول خدا ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ هستم. خود با شما و اهل بیتم با اهل بیت شماست و من الگوی شما هستم.

تقسیم بندی الگوها:

الف: مثبت : 1- مردان - 2- زنان

ب : الگوهای منفی1- مردان 2- زنان

نظر به این که الگوهای کربلا و عاشورا از نظر نوع تفکّر، جنسیّت و سن متفاوتند، ما ابتدا آنها را به دو دسته مثبت و منفی تقسیم میکنیم و در هر دسته ویژگیهای برخی از مردان و زنان را در سنین مختلف بررسی میکنیم تا بهتر بتوانیم شخصیتهای مشابه آنان را در زندگی خود بیابیم. مهمتر از آن ببینیم ما در شمار کدامین آنها هستیم.

الف :الگوهای مثبت (مردان)

حسین بن علی الگوی امیران

او سومین پیشوای معصوم است و پس از شهادت امام حسن امامت و رهبری جامعه اسلامی را به عهده گرفت، امّا پس از مرگ معاویه شرایط خاصّی برای اسلام پیش آمد و همه ارزشهای الهی علناً به تمسخر گرفته شد و به این ترتیب حضرت در یک موقعیّت جدید قرار گرفت.

یزید که به اسم پادشاهی جانشین پدر شده بود، تنها مانع جدّی خود را امام حسین میدانست و البته برای رفع آن حاضر به کشتن حضرت نیز بود برای همین به والی مدینه چنین نوشت:

«خذ الحسین و ... بالبیعه و من ابی فاضرب عنقه و ابعث الیّ برأسه»

از حسین و ... بیعت بگیر و هر کس امتناع کرد گردن بزن و سرش را برای من بفرست.

در طرف مقابل، امام حسین کسی است که ابداً تن به بیعت ذلت بار نمی دهد زیرا خلافت را برای آل ابی سفیان حرام میداند و از پیامبر اکرم نقل میکند که فرمود:

«و لقد سمعت جدّی رسول الله یقول: الخلافه محرّمه علی آل ابی سفیان.

و هرگز از زیر بار مسؤولیّت فرار نمیکند. امیر قافله عشق و شهادت موضع خود را با رساترین جملات و حماسی ترین عبارات بیان میکند.

«لا اعطیهم بیدی اعطاء الذّلیل و لا افرّ منهم فرار العبید»

من همچون ذلیلان به آنان دست بیعت نمیدهم و چون بندگان [بزدل] از آنان فرار نمیکنم.

«لولم یکن فی الدّنیا ملجأ و مأوی لما بایعت یزید این معاویه»

اگر در دنیا هیچ پناهگاه و جایگاهی نداشته باشم، هرگز با زید بن معاویه بیعت نمیکنم.

«فانّی لا اری الموت الّا سعاده و الحیاه مع الظّالمین الّا برما»

همانا من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمکاران را جز خواری نمیبینم.

«الا و انّ الدّعی قد ترکنی (رکّزنی) بین اثنتین بین السله و الذّله و هیهات منّا الذّلّه»

آگاه باشید که یزد مرا بین دو چیز مخیر کرده، بین کشته شدن و ذلّت و هیهات که ما ذلّت را بپذیریم.

امام حسین از طرفی میداند که قطعاً کشته میشود و یزید هرگز از او دست برنمیدارد.

برای این است که در جواب محمّد حنفیه میفرماید:

«یا اخی! لو کنت فی بطن صخره، لاستخرجونی منها فیقتلونی»

ای برادر! اگر در دل صخره هم پنهان شوم، آنها حتماً مرا بیرون می آورند و میکشند.

برای سید الشهدا کاملاً روشن است. چنان که در جواب ام سلمه چنین می فرماید:

«یا اماه قد شاء الله عزّوجلّ ان یرانی مقتولاً مذبوحاً ظلماً و عدواناً و قد شاء ان یری حرمی و رهطی و نسائی مشردین و اطفالی مذبوحین مظلومین مأمورین مقیدین و هم یستغیثون فلا یجدون ناصراً و لا معیناً.»

امام از طرفی میبیند اسلام آخرین نفسهای خود را میکشد و به انواع بیماریهای مهلک گرفتار شده و از طرفی خودش حتماً کشته میشود و برای نجات و تجدید حیات دین خدا تنها خون اوست که به گروه خون اسلام میخورد، امّا برای آن که خونش هدر نرود و اسلام حیات خود را بازیابد، باید دقیق ترین برنامه را طرّاحی کند. آن حضرت سر در راه دوست می نهد و تسلیم مشیّت او میشود، امّا تسلیم جوّ حاکم؛ هرگز.

اتمام حجت:

سید الشهدا در این حرکت امام و حجت خدا است و یکی از مهمترین وظایفش اتمام حجت است. او با تمام توان در هر فرصتی مردم را به حق دعوت میکند و علاوه بر آن که در بین راه با افراد متعدّدی چون «عبدالله بن حرّ جعفی» و طرمّاح و ... سخن میگوید و به برخی نامه مینویسد و از آنها یاری میطلبد، در کربلا نیز مکرّر در مقابل صف دشمن خود و یاران باوفایش با جبهه باطل به مذاکره میپردازند، حتّی امام از عمر سعد نیز صرف نظر نمیکند و تمام تلاش خود را برای جذب او به خرج میدهد، هر چند این دلسوزی ثمری ندارد. در این رابطه خطبه های امام در کربلا معروف است.

روشن است که امام میخواهد با تمام وجود وظیفه خود را که اتمام حجت بر همگان است، انجام دهد و گرنه او کسی است که در اوج غنای روحی در شب عاشورا از تمامی یارانش میخواهد از تاریکی شب استفاده کنند و از میدان خطر دور شوند. ویژگی دیگر امام حسین این است که با وجود آگاهی از آینده حرکت عاشورا، هرگز جنگ طلب نبود و واکنشهای او در مقابل تحرکات دشمن صورت میگرفت و هرگز نمیخواست آغازگر جنگ باشد. برای همین بود که فرمود:

«ما کنت لا بدأهم بالقتال» من جنگ با ایشان را آغاز نمیکنم.

عدم تناسب نیروی انسانی:

در این بین جبهه حق و باطل هیچ گونه تناسبی با هم ندارند. از لحاظ نیروی انسانی، دستگاه تبلیغاتی، جایگاه اجتماعی، تجهیزات و تدارکات و ... هیچ گونه موازنهای وجود ندارد از این جهت است که امام باید برترین افراد را با خود همراه کند ـ که میان آنها زنان، دختران و کودکان هم دیده میشود ـ پس از حادثه عاشورا روشن میگردد که نیمی از رسالت الهی آن امام به عهده حسینیان و نیمی دیگر به عهده زینبیان است. وقتی امام و یارانش در اوج عزّت شهد شهادت می نوشند، کاروان پرچم افتاده آنان را برمیدارد و راه را ادامه میدهد تا پیغام کربلا و عاشورا در آن زمان و مکان به دست فراموشی سپرده نشود و بدین سان شکوه این قیام سترگ برای همیشه تاریخ جاویدان می ماند.

الگوهای مثبت (زنان)
یکی از ویژگی های مهم عاشورا، حضور جدی زنان و مشارکت عینی و عملی آنان در این قیام جاویدان است. اگر برنامه جامع امام حسین علیه السلام را از مدینه تا مدینه ارزیابی کنیم، به دو مسیر از مدینه تا کربلا و از کربلا تا مدینه تقسیم می شود. مسیر اول را حسینیان با «شهادت » و مسیر دوم را زینبیان با «استقامت » به انجام رساندند.

شرکت زنان در کربلا از آن جهت که جایگاه رفیع این گروه را در تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به نمایش می گذارد، بسیار چشمگیر است. زنان سترگی چون زینب، ام کلثوم، رباب، عاتکه و... که همپای مردان زیباترین جلوه های ایثار را در طول تاریخ به نمایش گذاشتند و الگوی اهل ایمان شدند. اینک به بعضی از آنان اشاره می کنیم:

زینب کبری علیها السلام، الگوی صابران
او فرزند علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام است و مقامی بس والا دارد. القابی همچون «عقیله بنی هاشم » ، «عارفه » ، «عالمه » ، «کامله » و «عابده » نشانگر شخصیت الهی این بانوی بزرگ است.

او از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله پدرش امیرالمؤمنین علیه السلام و مادرش فاطمه زهرا علیها السلام حدیث روایت کرده و بانویی است دارای قوت قلب، فصاحت زبان، شجاعت و...

زینب کبری علیها السلام همواره مورد احترام امام حسین علیه السلام بود و از آغاز تا انجام قیام عاشورا همراه آن حضرت مسؤولیت سرپرستی اهل بیت علیهم السلام، بانوان و کودکان را به عهده داشت و در کنار امام سجاد علیه السلام پرچم پیام رسانی خون شهدا را در دست داشت.

این بانوی بزرگ هم دختر شهید، هم خواهر شهید، هم مادر شهید و هم عمه شهید است. دو فرزند او به نام محمد و عون نیز همراه او در کاراون امام علیه السلام بودند و روز عاشورا به شهادت رسیدند.

صابره کربلا محرم اسرار امامت بود و از حوادث آینده خبر داشت. در یکی از منازل بین راه به نام «خزیمیه » به امام حسین علیه السلام خبر داد که هاتفی به او از سرنوشت کاروان، شهادت یاران و مصیبت های آینده خبر داده است. امام در جواب او فرمود: «یا اختاه! کل الذی قضی فهو کائن; (1)

ای خواهر! هر آنچه که خدا مقدر کرده، محقق خواهد شد.»

امام سجاد علیه السلام نقل می کند: «شب عاشورا شنیدم پدرم در حالی که شمشیر خود را آماده می کرد، اشعاری در بی وفایی دنیا زمزمه و تکرار می کرد. وقتی متوجه منظور ایشان شدم، بغض گلویم را گرفت اما عمه ام زینب علیها السلام طاقت نیاورد و با نگرانی فرمود: «واثکلاه! لیت الموت اعدمنی الحیاة، الیوم ماتت امی فاطمه وابی علی و اخی الحسن;

وای از این مصیبت سنگین! کاش، چنگال مرگ پرنده زندگیم را نابود می کرد. امروز دوباره مرگ مادر، پدر و برادرم تکرار شد.» امام حسین علیه السلام او را دلداری داد و به صبر سفارش کرد و همه اهل بیت علیهم السلام از این صحنه گریستند. امام خطاب به آنان فرمود:

«یا اختاه! یا ام کلثوم! یا فاطمة! یا رباب! انظرن اذا قتلت فلا تشققن علی جیبا ولا تغمشن وجها ولا تقلن هجرا; (2)

ای خواهر! ای ام کلثوم! ای فاطمه! ای رباب! متوجه باشید که وقتی من کشته شدم، گریبان ندرید و صورت نخراشید و سخن بیهوده مگویید.»

نافع بن هلال می گوید:

وقتی امام حسین علیه السلام به خیمه زینب کبری علیها السلام وارد شد، شنیدم آن بانوی سترگ از حضرت، وضعیت روحی یاران را پرسید که آیا از ثبات و پایداری آنان اطمینان دارد؟

امام علیه السلام در پاسخ فرمود:

«والله لقد بلوتهم فما وجدت فیهم الاشوس الاقعس یستانسون بالمنیة دونی استیناس الطفل الی محالب امه; (3)

سوگند به خدا آنان را آزمودم، در میان آنان احدی را نیافتم، مگر شجاعانی استوار که اشتیاق آنان به مرگ در رکاب من همچون انس کودک به سینه مادر است.»

دردناک ترین صحنه برای بانوان، به ویژه زینب کبری علیها السلام لحظه وداع امام علیه السلام با اهل خیام بود که باز همگی از طرف امام علیه السلام مامور به صبر شدند.

هنگامی که «ذوالجناح » خبر شهادت سیدالشهداء علیه السلام را به خیمه گاه آورد اهل حرم به سوی قتلگاه روانه شدند. زینب کبری علیها السلام با دیدن صحنه گودال فریاد زد:

وامحمدا! واعلیا! هذا حسین بالعراء صریع بکربلا لیت السماء اطبقت علی الارض ولیت الجبال تدکدکت علی السهل

با این جملات در حالی که امام در حال جان دادن بود خود را به پیکر برادر نزدیک کرد و عمر سعد با گروهی خود را به گودال قتلگاه نزدیک می کردند.

«عقیله بنی هاشم » فریاد کشید:

«وای بر شما. آیا مسلمانی بین شما نیست؟»

اما کسی پاسخ او را نداد و عمر سعد به سپاهیان خود دستور داد کار حسین علیه السلام را تمام کنند.

بانویی که شهادت دو فرزند، برادران و برادرزادگان و خویشان را به چشم خود دیده است، تازه رسالت سنگینی را به دوش خود احساس می کند. او باید برخیزد و بیرق شهدا را تا پایان راه با صبر و پایداری در دست گیرد.

شام غریبان، حرکت از قتلگاه و حوادث مسیر اسارت هر کدام به تنهایی برای زمین گیر شدن قوی ترین مردان کفایت می کرد اما زینب علیها السلام بزرگ تر و استوارتر از آن بود که با سیل سهمگین طوفان های بلا بر خود بلرزد.

زینب کبری علیها السلام بااین که دلخراش ترین صحنه ها را دید اما در هر فرصتی پیام عاشوراییان را با اقتدار و صلابت به گوش همگان می رساند. در مجلس یزید که همه چیز برای تحریف خون کربلاییان فراهم شده بود خطبه آتشین (4) او ورق را برگرداند و جو تبلیغاتی مسموم شامیان را چنان متحول ساخت که دشمن از نگهداری اسرای سرافراز در آن دیار احساس خطر می کند. او فاطمه ای بود در شام و زبان گویای علی علیه السلام بود در کوفه. او به حق، زینب بود، زینت پدر...

ما یار قدیم مشکلات و رنجیم

در سنگر صبر و در میان گنجیم

در حادثه های تلخ حال خود را

با صابره کرببلا می سنجیم (5)

ام کلثوم علیها السلام; الگوی مبلغان
او همچون خواهرش زینب کبری علیها السلام بانویی ارجمند، سخنور و دانا بود. او را زینب صغرا نیز نامیده اند. وی همراه سیدالشهداء علیه السلام به کربلا آمد و پس از عاشورا در مسیر اسارت، با سخنانش به تبلیغ پیام شهدا پرداخت. یکی از مهم ترین کارهای این بانو هنگامی بود که کاروان اسرا به کوفه رسید. او در جمع انبوه حاضران پس از آن که همه را به سکوت واداشت، سخنرانی کرد و کوفیان را به خاطر کوتاهی در یاری امام حسین علیه السلام ملامت کرد. خطبه آتشین او چنان مؤثر افتاد که همگان گریستند و زنان گریه کنان صورت خراشیدند و... (6) هنگام ورود اسرا به شام نیز ام کلثوم علیها السلام شمر را طلبید و از او خواست که آنان را از دروازه ای وارد کند که اجتماع کمتری باشد و سرهای شهدا را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشای آنان پرداخته، کمتر به چهره اهل بیت پیامبر علیهم السلام نگاه کنند. شمر دقیقا بر خلاف خواسته او عمل کرد و اسیران را از دروازه ساعات وارد دمشق کرد. (7)

این بانوی بزرگ علیها السلام در ایام حضور در دمشق نیز هرگز از بیان حقایق و افشای جنایات امویان کوتاهی نکرد. پس از بازگشت اهل بیت امام حسین علیهم السلام به مدینه، وی نیز از کسانی بود که گزارش سفر خونین را در قالب شعر به مردم داد.

مدینة جدنا لاتقبلینا

فبالحسرات والاحزان جئنا

خرجنا منک بالاهلین طرا

رجعنا لارجال ولا بنینا (8)

ای شهر جد ما! ما را نپذیر زیرا ما حسرت ها و حزن ها آورده ایم. در حالی از تو بیرون رفتیم که همه اهل بیت با ما بودند. اما اکنون که برگشته ایم، مردان و پسران بین ما نیستند.»

ام سلمه; الگوی پیرزنان
او همسر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله و از سابقین در اسلام و از مهاجرین به حبشه بود و از زنان خردمند عصر خویش به شمار می رفت. نامش هند بود و شوهر او سلمه در جنگ احد مجروح و سپس شهید شد. پیش از جنگ احزاب به همسری پیامبر صلی الله علیه و آله درآمد و سرپرستی فاطمه زهرا علیها السلام را به عهده گرفت. وقتی امام حسین علیه السلام به دنیا آمد، عهده دار نگهداری او شد.

ام سلمه پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره هوادار اهل بیت علیهم السلام و سال ها بعد، از مخالفان سرسخت معاویه بود و طی نامه ای از برنامه های معاویه در سب و لعن امیرالمؤمنین علیه السلام انتقاد کرد. این بانوی بزرگ از پیامبر صلی الله علیه و آله احادیثی نقل کرده و نزد اهل بیت علیهم السلام منزلتی عظیم داشته است. (9) او از رسول خدا صلی الله علیه و آله ماجرای کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام را شنیده بود و هنگام خروج امام علیه السلام از مدینه به حضرت چنین اظهار داشت:

«یا بنی! لاتحزنی بخروجک الی العراق فانی سمعت جدک یقول: «یقتل ولدی الحسین بارض العراق فی ارض یقال لها کربلا; (10)

ای فرزندم! مرا با رفتنت به سوی عراق محزون مکن، من از جدت شنیدم که می فرمود: فرزندم حسین در زمین عراق به شهادت می رسد. زمینی که به آن کربلا گفته می شود.»

امام در پاسخ وی چنین فرمود:

«یا اماه! وانا والله اعلم ذلک وانی مقتول لامحاله ولیس لی من هذا بد وانی والله لاعرف الیوم الذی اقتل فیه واعرف من یقتلنی و...; (11)

ای مادر! و من به خدا سوگند این را می دانم و اینکه به ناچار در کجا کشته می شوم و چاره ای از آن ندارم. به خدا سوگند روزی را که در آن کشته می شوم و کسی را که مرا می کشد می دانم.»

ام سلمه ادامه داد که رسول خدا صلی الله علیه و آله مقداری از خاک کربلا به وی داده است و به او فرموده است که هرگاه این خاک به خون تبدیل شد، بدان فرزندم حسین کشته شده است.

ایشان می گوید: بعدازظهر عاشورا به خاک نگریستم، دیدم از آن خون می جوشد. دانستم که حسین علیه السلام به شهادت رسیده است. (12)

پس از واقعه کربلا وی در مدینه برای شهیدان عزاداری می کرد و بنی هاشم به تعزیت و تسلیت گویی او - که تنها بازمانده پیامبر صلی الله علیه و آله بود - می رفتند. وی در سن 84 سالگی رحلت کرد. (13)

ام البنین: الگوی مادران شهید
وی همسر امیرالمؤمنین علیه السلام است که پس از شهادت حضرت فاطمه علیها السلام به معرفی عقیل به همسری علی علیه السلام درآمد. نامش فاطمه «فاطمه بنت خرام » از قبیله «بنی کلاب » و خواهر «لبید» شاعر بود. زنی با شرافت، از خانواده ای دلاور بود. او نسبت به فرزندان حضرت زهرا علیها السلام بسیار مهربان بود. ثمره ازدواج او با علی علیه السلام چهار فرزند پسر به نام های عباس، جعفر، عبدالله و عثمان بود که هر چهار فرزندش روز عاشورا در رکاب سیدالشهداء علیه السلام به شهادت رسیدند. (14)

«ام البنین » پس از شهادت فرزندانش همه روزه به بقیع می رفت و بچه های عباس را نیز به همراه می برد و به یاد فرزندان شهیدش مرثیه و نوحه می خواند. زنان مدینه نیز با ندبه و نوحه سوزناک او جمع می شدند و می گریستند. اشعاری هم درباره عباس سروده بود. وقتی زنان مدینه به وی تسلیت می گفتند، می گفت: دیگر مرا «ام البنین » خطاب نکنید. چرا که امروز دیگر آن فرزندانم نیستند و شهید شده اند. (15)

«لاتدعونی ویک ام البنین

تذکرینی بلیوث العرین

کانت بنون لی ادعی بهم

والیوم اصبحت ولا من بنین;

مرا دیگر ام البنین نخوانید. مرا به یاد شیران شکست ناپذیر می اندازید.

من فرزندانی داشتم که به اعتبار آنان صدا می شدم اما امروز از پسرانم خبری نیست.»

ام خلف و ام وهب: الگوهای همسران شهید
«ام خلف » همسر «مسلم بن عوسجه » از زنان شیعه و از یاران حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود. پس از شهادت «مسلم » پسرش «خلف » آماده جنگ شد. امام حسین علیه السلام از او خواست که به سرپرستی مادرش بپردازد. ولی مادرش او را تشویق به جنگ کرد و گفت: «جز با یاری پسر پیغمبر صلی الله علیه و آله از تو راضی نخواهم شد.» «خلف » پس از نبردی دلیرانه به شهادت رسید. پس از شهادتش سر او را به طرف مادرش پرتاپ کردند. او هم سر را برداشته، بوسید و گریست.

«ام وهب » همسر «عبدالله بن عمیر کلبی » از طائفه «بنی علیم » بود. چون شوهرش تصمیم گرفت از کوفه به یاری امام حسین علیه السلام بیرون آید، ام وهب نیز اصرار کرد تا او را هم با خود ببرد. شبانه به یاران امام در کربلا پیوستند. (16)

روز عاشورا وقتی شوهرش به میدان رفت، او نیز چوبی به دست گرفت و به میدان شتافت ولی امام حسین علیه السلام مانع او شد و فرمود: «بر زنان جهاد نیست.» اما پس از شهادت شوهرش به بالین او رفت و صورت او را پاک می کرد که شمر غلامی را به سراغ او فرستاد. آن غلام با گرزی بر سر آن زن کوبید و او را شهید کرد. (17)

سکینه و رقیه علیهما السلام: الگوهای دختران شهید
سکینه علیها السلام خواهر حضرت «علی اصغر» همراه سایر زنان و دختران در کربلا حضور داشت. نام اصلی او آمنه و امینه و... است و لقب سکینه را مادرش «رباب » به او داده. وقتی امام حسین علیه السلام برای آخرین وداع به خیمه گاه آمد، سکینه علیها السلام شدیدا گریه می کرد. امام او را به سینه چسباند و میان چشمانش را بوسه زد; اشک هایش را پاک کرد و با محبت زیاد او را ساکت کرد. (18) و اشعاری را با او زمزمه کرد که مطلع آن چنین است.

سیطول بعدی یا سکینة فا علمی

منک البکاء اذا لحمام دهانی; (19)

ای سکینه! بدان که بعد از من گریه های طولانی خواهی داشت، آنگاه که مرگ من فرا برسد.»

امام وقتی با آنان و دختران خداحافظی کرد، به پدر عرض کرد:

«یا ابت استسلمت للموت؟

ای پدر! آیا تسلیم مرگ شده ای؟»

امام حسین علیه السلام فرمود:

«کیف لا یستسلم من لا ناصر له و لا معین;

چگونه کسی که یار و کمکی ندارد، تسلیم مرگ نشود؟»

سکینه به پدرش پیشنهاد کرد:

«یا ابة! ردنا الی حرم جدنا...;

ای پدر! ما را به حرم جدمان برگردان.»

امام پاسخ داد: «هیهات لو ترک القطا لنام;

هرگز ممکن نیست. اگر پرنده قطا به حال خود رها می شد، آرام می خوابید.»

زنان با شنیدن سخن امام گریه سر دادند و امام آنان را ساکت کرد و به دشمن حمله کرد. (20)

حضرت سکینه علیها السلام در علم و معرفت و ادب، کم نظیر بود و همواره مورد توجه امام حسین علیه السلام بود.

حضرت رقیه علیها السلام:
«دختر سه چهار ساله اباعبدالله الحسین علیه السلام که در سفر کربلا همراه اسرای اهل بیت علیهم السلام بود. در شام شبی پدر را به خواب دید و پس از بیدار شدن بسیار گریست; بی تابی کرد و پدر را خواست. خبر به یزید رسید. به دستور او سر مطهر امام حسین علیه السلام را نزد او بردند. او از این منظره بیشتر ناراحت و رنجور شد و همان روزها در خرابه شام جان داد. خردسالی این دختر و عواطفی که نام و یادش و کیفیت جان دادنش و مدفن او برمی انگیزد، شگفت انگیز است و شیعیان به او علاقه خاصی دارند. » (21)



الگوهای منفی مردان



یزید بن معاویه: الگوی امیران فاسد
او با زمینه سازی هایی که پدرش کرده بود، بر مسند خلافت نشست. معاویه که مسیر امامت و خلافت مسلمین را رنگی سلطنتی داده بود، با نصب فرزندش این فرهنگ خطرناک و سنت سیئه را میان امت اسلام تثبیت کرد. او در زمان امام حسن علیه السلام برای یزید مخفیانه بیعت می گرفت اما پس از شهادت آن حضرت کار خود را علنی کرد.

معاویه اواخر عمر خود نسبت به آینده نگران بود. زیرا می دانست عده ای از جمله امام حسین علیه السلام با خلافت یزید خالفت خواهند کرد. اگرچه او با تطمیع و تهدید، گروه های مختلفی از مردم را با خود همراه کرده بود، همواره نسبت به بنی هاشم مدارا می کرد. و از طریق نامه سعی می کرد امام را متقاعد سازد، اما سالار شهیدان بدون هیچ مسامحه ای با قاطعیت تمام، جواب های کوبنده ای به وی می داد و از جنایات و قتل و غارت های معاویه پرده برمی داشت.

در پاسخ به یکی از نامه ها، امام علیه السلام نقشه پلید معاویه را در نصب یزید چنین بیان می کند:

«سپس پسرت را جانشین خود کرده ای که جوانی شراب خوار و سگ باز است. پس به امانتت خیانت کرده ای و امت را به دست نابودی سپرده ای. چگونه بر امت محمد صلی الله علیه و آله کسی را می گماری که مسکر می نوشد. در حالی که شراب خوار از فاسقان و اشرار است. در صورتی که چنین کسی نمی تواند نسبت به درهمی امانت داری کند، چگونه می تواند بر امت اسلام امین باشد؟» (1)

معاویه برای بیعت گرفتن از امام حسین علیه السلام تندی روا نمی داشت اما، با مرگ وی یزید بر خلاف پدرش با کمال خشونت، حریصانه بیعت گرفتن از آن حضرت را دنبال می کرد. او برای رسیدن به هدف شوم خود از هر دست آویزی استفاده می کرد و تنها به خلافت می اندیشید و برای برطرف کردن موانع راه خود حاضر به هر کار بود. بر اساس این تفکر نامه ای تند به والی مدینه نوشت که:

«خذ الحسین و عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابی بکر و عبدالله بن الزبیر... بالبیعة اخذا شدیدا و من ابی فاضرب عنقه وابعث الی براسه; (2)

از حسین و... با شدت تمام بیعت بگیر و هر کس که نپذیرفت گردن بزن و سرش را برایم بفرست.»

در میان این افراد امام حسین علیه السلام جایگاه ویژه ای داشت و برای اخذ بیعت در اولویت قرار گرفت. با وجود فشارهای مختلف، موضع خود را با صراحت تمام اعلام کرد و در مقابل پیشنهاد ولید چنین فرمود:

«ایها الامیر انا اهل بیت النبوة ومعدن الرسالة ومختلف الملائکة ومحل الرحمة، بنا فتح الله وبنا یختم ویزید رجل شارب الخمر وقاتل نفس المحرمة معلق بالفسق ومثلی لا یبایع لمثله ولکن نصبح و تصبحون وننظر وتنظرون اینا احق بالخلافة والبیعة; (3)

ای امیر! ما اهل بیت نبوت، پایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و جایگاه رحمتیم. خدا به واسطه ما می گشاید و به انجام می رساند و یزید مردی شرابخوار است که قاتل نفس محترمه و اهل فسق آشکار است و فردی مانند من با مثل او بیعت نمی کند اما صبر می کنیم تا روشن شود کدام یک از ما به خلافت و بیعت سزاوارتریم.»

امام حسین علیه السلام که با دقت تمام تحرکات دشمن و آینده جامعه اسلامی را پیش بینی می کرد، در پاسخ مروان عمق فاجعه خلافت یزید را برای امت اسلام این گونه بیان فرمود:

«انا لله وانا الیه راجعون علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید ولقد سمعت جدی رسول الله صلی الله علیه و آله یقول: الخلافة محرمة علی آل ابی سفیان »

امام در مدینه با زیرکی از بیعت با یزید امتناع کرد و از شهر رسول خدا صلی الله علیه و آله خارج شد تا در مکه دعوت خود را علنی کند. یزید از این که نتوانسته بود مهم ترین و جدی ترین مخالف خود را متقاعد کند، هراسان برای کشتن امام حسین علیه السلام تلاش می کرد. او برای ترور امام در ایام حج گروهی را به فرماندهی عمر بن سعید راهی مکه کرد اما سیدالشهداء علیه السلام از نقشه شوم آنان باخبر شد و برای آن که خون پاکش در حرم امن الهی ریخته نشود; مکه را ترک کرد.

یزید در ادامه فعالیت های خود با توجه به این که امام مسلم بن عقیل را به عنوان سفیر خود به کوفه فرستاد، ابن زیاد را به ولایت کوفه گماشت و به کشتن امام در آن شهر فرمان داد. سرانجام در روز عاشورا به خیال خام خود مانع مسیر حکومت خود را برداشت و امام حسین علیه السلام را به شهادت رساند.

یزید بن معاویه همچون دودمانش اندیشه های الحادی داشت و مبدا و معاد و نبوت را انکار می کرد. ابن جوزی درباره دوران حکومت یزید چنین می نویسد:

«چگونه قضاوت می کنید درباره مردی که سال اول حسین علیه السلام را به شهادت رساند; در سال دوم مدینه را دچار حشت ساخت و مدینه را برای لشکریان خود مباح ساخت و در سال سوم خانه خدا را با منجنیق سنگ باران کرد و ویران ساخت » (4)

عبیدالله بن حر جعفی و عمر بن قیس مشرقی: الگوهای بهانه جویان
امام حسین علیه السلام در منزلگاه «قصر بنی مقاتل » - نزدیک کربلا - خیمه عبیدالله را دید و حجاج بن مسروق را پی او فرستاد تا برای پیوستن به کاروان کربلا از وی دعوت کند. اما او بهانه آورد و علت خروج خود را از کوفه، یاری نکردن مردم آن دیار از امام بیان کرد. وقتی امام نظر او را دانست همراه عده ای نزد عبیدالله رفت و پس از گفتگوهایی پیرامون اوضاع کوفه خطاب به او فرمود:

«وانا ادعوک فی وقتی هذا الی توبة تغسل بها ما علیک من الذنوب وادعوک الی نصرتنا اهل البیت علیهم السلام; (5)

و من تو را در این لحظه دعوت می کنم به توبه ای که گناهان تو را بشوید و دعوت می کنم که ما اهل بیت را یاری کنی...»

او دعوت و هدایت امام را نپذیرفت و با بهانه جویی پاسخ داد:

«من می دانم کسی که تو را همراهی کند، در آخرت سعادتمند خواهد بود. اگر در کوفه یارانی داشتی و در رکاب تو می جنگیدند، من هم استوارتر از آنان در رکاب بودم اما می بینم شیعیان تو در کوفه از ترس بنی امیه به خانه ها خزیده اند. بنابراین اسب و شمشیر بران خودم را در اختیار شما می گذارم.»

امام حسین علیه السلام در پاسخ او فرمود:

«ما برای اسب و شمشیر نزد تو نیامده ایم. اسب و شمشیرت ارزانی خودت ما از خودت یاری و فداکاری می خواستیم. اگر حاضر به جانبازی نیستی، ما را به مال تو نیازی نیست.»

وی پس از حادثه عاشورا از کوتاهی خود در یاری امام علیه السلام سخت پشیمان شده بود و همواره خود را ملامت می کرد و برای اظهار ندامت خود اشعاری سرود و آن ها را زمزمه می کرد. (6)

عمر بن قیس مشرقی:
او و پسرعمویش نیز در منزلگاه «قصر بنی مقاتل » با امام حسین علیه السلام برخورد کردند. وقتی حضرت از آنان پرسید: «آیا برای یاری من آمده اید؟»

پاسخ دادند: «ما دارای اهل و عیال زیادی هستیم و اجناس مردم در دست ماست. نمی دانیم سرنوشت ما چه خواهد شد. ما از این که کالاهای مردم ضایع شود نگرانیم.

امام در جواب آنان فرمود:

«بروید تا جایی که صدای من را نشنوید و سیاهی کاروان را نبینید. کسی که چنین نکند و به یاری ما برنخیزد، بر خدا حق است که او را به رو در آتش بیفکند.» (7)

عمر و پسرعمویش در حساس ترین لحظه به جای این که به تکلیف خود عمل کنند و به یاری حجت خدا برخیزند و همراه کاروان کربلا شوند، با بهانه کردن زندگی و اشتغالات خود دست از یاری امام حسین علیه السلام کشیدند و سعادت ابدی را به شقاوت و دنیا فروختند.

مروان بن حکم، الگوی معاونان ظالم
وی از سران مخالف با اهل بیت علیهم السلام و هوادار خط اموی و پسرعموی عثمان است که در امور مالی و سیاسی انحراف های فاحشی داشت و از محرکین بر ضد آل علی علیه السلام بود و از بیت المال سوءاستفاده های بسیاری داشت. او به زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله لعنت شده بود. علی علیه السلام هم روزی به او نگریست و فرمود: وای بر تو و وای بر امت محمد از دست تو و دودمانت، آن گاه که موی سرت سفید شود. او علی علیه السلام را پرچمدار گمراهی می دانست. (8)

مروان از افراد سرشناس بنی امیه بود و پس از مرگ معاویه هنگامی که ولید والی مدینه نامه ای مبنی بر بیعت گرفتن از امام حسین علیه السلام دریافت کرد، در مشورت با ولید پیشنهاد کرد که شبانه او را احضار کند و به هر قیمتی از ایشان بیعت بگیرد و اگر نپذیرفت گردن او را بزند.

ولید سعی داشت در اخذ بیعت سختگیری نکند اما ابن حکم بر اجرای دستور یزید تاکید می کرد و در جهت امیال شیطانی او به ویژه بیعت از امام علیه السلام از هیچ کوششی دریغ نمی کرد. حتی با زبان خیرخواهی از امام خواست بیعت کند اما آن حضرت با قاطعیت پرده از چهره پلید او و یزید برداشت و از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرد که فرموده است: «خلافت بر آل ابی سفیان حرام است.»

مروان از پاسخ شکننده امام سخت برافروخته شد و با صراحت تمام اظهار کرد: یا از من جدا نمی شوی یا با یزید بیعت می کنی. بغض آل ابی سفیان در نهاد شما آل ابی تراب است و حق این است که نسبت به یکدیگر کینه داشته باشید.»

امام در جواب او فرمود:

«ویلک یا مروان! الیک عنی فانک رجس وانا اهل بیت الطهارة الذین انزل الله عزوجل علی نبیه محمد صلی الله علیه و آله فقال: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا;

وای به تو ای مروان: این را از من داشته باش که تو فردی پلیدی و ما اهل بیت عصمت و طهارتیم که خدای عز وجل درباره آنان فرمود: خداوند اراده کرده است که پلیدی را از شما اهل بیت ببردو شما را پاکیزه سازد.

مروان از کلام امام سر به زیر انداخت و سخنی نگفت و از این که به خواسته خود نرسیده بود، غضبناک نزد ولید رفت و آنچه بین او و امام علیه السلام گذشته بود به وی گفت. (9)

مروان بعدها به خلافت رسید و از کسانی بود که به شیعه سخت گیری می کرد و چون به حکومت رسید هر جمعه بر منبر، علی علیه السلام را لعن و سب می کرد.

عبدالله بن زبیر; الگوی منافقان ریاست طلب
او از مخالفت کنندگان بیعت با یزید و مخیر بین بیعت و مرگ بود. برای رهایی از بیعت از مدینه به مکه پناهنده شد. مخالفت وی با یزید به آن جهت بود که خود داعیه حکومت داشت و با امام حسین علیه السلام هم میانه خوبی نداشت و از ایشان هم حمایت نمی کرد. ابن زبیر به جای پیوستن به کاروان کربلا و اطاعت از امام زمان خویش به تشکیل جبهه ای جدید دست زد و تلاش کرد در ایام حج «امیرالحاج » باشد و مردم را اطراف خود جمع کند. او وقتی از اشتیاق شیعیان و نامه های کوفیان به امام حسین علیه السلام آگاه شد، برای خالی کردن رقیب خود از صحنه و رسیدن به حکومت به آن حضرت چنین گفت:

«اگر من هم در عراق شیعیانی همچون طرفداران شما داشتم، آنجا را ترجیح می دادم.» اما برای آن که متهم نشود، منافقانه اظهار داشت:

البته اگر در حجاز هم بمانی و بخواهی در این جا حکومت تشکیل دهی، علم مخالفت علیه تو برداشته نمی شود.»

امام حسین علیه السلام که از نیت پلید و حرکت منافقانه او آگاه بود، فرمود:

«آگاه باشید که برای او چیزی محبوب تر از این نیست که من از حجاز راهی عراق شوم. او می داند که با وجود من موقعیتی نخواهد داشت و مردم مرا با او عوض نمی کنند. برای این است که دوست دارد، من بروم و میدان برای او خالی شود.» (10)

عمر بن سعد; الگوی دنیاطلبان
او قبل از حادثه عاشورا به علت آن که حکمرانی «ری » را به وی داده بودند، آماده حرکت به سوی آن دیار بود ولی با موقعیت ویژه ای که پیش آمده بود، ابن زیاد به او دستور داد همراه سپاهی متشکل از چهارهزار نفر به سوی امام حسین علیه السلام حرکت کند و مانع ورود امام به کوفه شود و از او برای یزید بیعت بگیرد و در صورت امتناع او را بکشد.

وقتی ماموریت او معلوم شد، عده ای از جمله پسر خواهر او «حمزة بن مغیره » او را از جنگیدن با امام حسین علیه السلام برحذر داشت و اصرار کرد دست خود را به خون آن حضرت نیالاید.

ابن سعد که مردد شده بود، ملک «ری » او را وسوسه می کرد و می گفت:

«ااترک ملک الری والری رغبتی

ام ارجع مذموما بقتل حسین

و فی قتله النار التی لیس دونها

حجاب وملک الری قرة عینی; (11)

مرددم که آیا حکمرانی ری را که آرزوی من است ترک کنم یا از کشتن حسین با همه بدگویی هایی که در پی دارد، برگردم. می دانم که در کشتن او آتشی بی حجاب در انتظار من است اما ملک ری نور چشم من است.»

اوکاملا امام حسین علیه السلام را می شناخت و عقوبت کار خود را می دانست ولی ابن زیاد او را تحریک کرد و راهی مقابله با امام نمود. با استقرار لشکریانش در کربلا شرایط بر اهل بیت علیهم السلام بسیار سخت شد و علاوه بر محاصره آب به وسیله پانصد سواره نظام از روز هفتم مانع حفر چاه توسط آنان نیز شدند. (12)

امام حسین علیه السلام تلاش کرد حتی او را نیز هدایت کند، به این منظور برای ملاقات با او قاصدی فرستاد. امام و او هر کدام با بیست نفر در میان دو لشگر به مذاکره پرداختند. گفت وگوی آنان نکاتی آموزنده دارد زیرا پرده از شخصیت او بر می داشت.

امام با دلسوزی و صمیمیت تمام از وی پرسید:

«ابن سعد! آیا قصد داری با من وارد جنگ شوی؟ از خدایی که بازگشت تو به سوی اوست، نمی ترسی؟ می دانی من پسر کیستم؟ آیا نمی خواهی با من باشی و آنان را ترک کنی، این باعث قرب به خداست.

او پاسخ داد: می ترسم خانه ام را خراب کنند.

امام فرمود: من خانه ای بهتر از آن را به تو می دهم.

او گفت: می ترسم سرمایه ام را مصادره کنند.

امام پاسخ داد: من بهتر از آن را به تو می دهم. سرمایه ها و باغ ها و کشت های مرغوب.

او بهانه آورد که: عیالم در کوفه اند، می ترسم ابن زیاد آن ها را هلاک کند.

وقتی امام مایوس شد، به عاقبت کار وی اشاره کرد و فرمود:

«جز اندکی از گندم عراق نخواهی خورد.»

او با تمسخر پاسخ داد: جو آن ما را کفایت می کند.» (13)

حب دنیا و طمع حکومت مانع نفوذ کلام امام علیه السلام در دل او شد و همچنان به اجرای دستورات ابن زیاد می اندیشید. او غروب روز تاسوعا پس از نماز عصر حمله خود را به خیمه گاه امام آغاز کرد. و فریاد زد: «یا خیل الله ارکبی و بالجنة ابشری »

امام حسین علیه السلام از او خواست که شب عاشورا را برای نماز و دعا و تلاوت قرآن به آنان فرصت دهد. عمر سعد با شمر مشورت کرد. پس از مذاکره با نیروهای خود به حسینیان آن شب را مهلت داد. (14)

صبح روز عاشورا عمرسعد با سپاهی سی هزار نفره خود را برای حمله آماده کرد. باز امام و یارانش هر آنچه خطبه خواندند و به نصیحت و هدایت آنان پرداختند، اثری نداشت. حتی آن حضرت دوباره شخصا ابن سعد را از کارش منصرف کرد ولی بی فایده بود. سرانجام حمله عمومی را با رها کردن تیری به سمت خیمه گاه سیدالشهداء علیه السلام آغاز کرد و گفت:

«نزد امیر کوفه گواهی دهید که من اولین کسی بودم که تیر انداختم.» (15)

وقتی تمام یاران امام علیه السلام به شهادت رسیدند، به لشکر خطاب کرد:

«قبل از این که به میدان بیاید، تا مشغول وداع با عیال خود است، به او هجوم آورید که اگر فرصت پیدا کند، میمنه و میسره شما را درهم می پیچد.»

آنان با حمله ای گروهی به خیمه گاه تیراندازی کردند که اهل بیت با دیدن تیرهایی که به اطراف آنان اصابت کرد، به خیمه ها پناه بردند و منتظر ماندند که امام علیه السلام چه می کند. امام به میدان رفت و به آنان حمله کرد. (16)

سپاه عمر سعد پس از شهادت امام علیه السلام علاوه بر آن که وسایلش را به تاراج بردند، به خیمه گاه آن حضرت نیز رحم نکردند و همه چیز را غارت کردند.

ابن سعد از آنان خواست تا بر بدن امام حسین علیه السلام اسب بتازند که ده نفر مامور این کار شدند. (17)

سپس دستور داد سرهای شهدا را جدا کنند و بین قبائل مختلف تقسیم کنند تا با این کار به ابن زیاد تقرب پیدا کنند.

پسر سعد برای رساندن سر مبارک امام علیه السلام به ابن زیاد طرحی ویژه ریخت. وقتی در کوتاه ترین زمان سر آن حضرت را در مقابل اطرافیان والی کوفه به وی تحویل داد، گفت:

«املا رکابی فضة او ذهبا

انی قتلت السید المحجبا

وخیرهم من یذکرون النسبا

قتلت خیر الناس اما و ابا;

رکاب مرا از نقره و طلا پر کن. من برترین آقا را کشته ام. کسی که از نظر نسب بهترین انسان هاست. کسی را کشته ام که برترین پدر و مادر را دارد.»

ابن زیاد سخن او را نپسندید و گفت:

«اگر حسین را چنین می شناختی، چرا وی را به شهادت رساندی؟ به خدا سوگند تحفه ای از سوی من به تو نمی رسد.» (18)

همچنان که امام حسین علیه السلام پیش بینی می کرد، او به حکمرانی «ری » هم نرسید و دنیاطلبی و طمعکاری او باعث شد، دنیا و آخرت را از دست بدهد.

انسان در زندگی نیاز به الگو شناسی و الگو پذیری دارد و بهترین الگو ها آن است که با تأسی به آن انسان به کمالات معنوی برسد.

پیامبر اسلام (ص) الگو و اسوه حسنه است و رفتار و کردار حضرت علی اکبر که در اخلاق و منطق شبیه ترین مردم به پیامبر است بهترین الگوی جوانان است.

امروز بهترین کار در کربلا پذیرش الگوی الهی و معنوی مانند حضرت علی اکبر است که دارای صفات کمال و جمال است و شجاع ترین و با اخلاق ترین انسان هاست

نقش الگوهای رفتاری در سبک زندگی اسلامی

نقش الگوهای رفتاری در سبک زندگی اسلامی

يكي از روش‌هاي تربيتي، روش ارايه الگو است. در اين روش انسان‌هاي پاک، موفق و كامل به عنوان نمونه معرفي مي‌شوند و ديگران مي‌توانند از رفتار آنها سرمشق گرفته و مثل آنها شوند. در روان شناسي به اين مسأله توجه شده که انسان احتياج به الگوي رفتار و نمونه عمل دارد. اين مطلب به تجربه نيز ثابت شده است و مي‌بينيم که هر انساني به دنبال الگو مي‌گردد و در پي شخصيت ممتازي است که به او دل بندد و ارادت بورزد. وجود الگوهاي رفتار و شخصيت‌هاي نمونه و مربي، نقش بسيار مهمي در سازندگي انسان‌ها دارد. انسان به طور فطري، نيازمند راهنماست.

هدف اساسي و نهايي تمام پيامبران، تربيت صحيح انسان‌ها براي تکامل و سعادت ابدي است. در اين مسير يکي از روش‌هاي اساسي و راه‌کارهاي عملي، پرورش و تربيت از طريق الگوهاست. با مراجعه به قرآن کريم و روايات وارده از ائمه‌ هدي عليهم السلام مشاهده مي‌شود که به تربيت انسان از اين طريق بسيار تأکيد شده است.

خداوند متعال نسبت به نقش الگو در پرورش انسان‌ها تأکيد ويژه‌اي دارد و در قرآن کريم در موارد متعدد، پيامبران، انسان‌هاي صالح و امت‌ها را به عنوان اسوه و نمونه معرفي کرده است، چنانچه درباره‌ پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله مي‌فرمايد:

لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَ‌سُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْ‌جُو اللَّـهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ‌ وَذَكَرَ‌ اللَّـهَ كَثِيرً‌ا؛

براى شما در (سيره‌) رسول خدا سرمشقى نيكوست، (البتّه) براى كسانى كه به خدا و روز قيامت اميد دارند و خدا را بسيار ياد مى‌كنند. (1)

اهل‌ بيت عليهم السلام به تصريح قرآن کريم داراي مقام عصمت بوده و از هرگونه آلودگي پاک و پيراسته مي باشند:

إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛

خداوند فقط مي‌خواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک سازد. (2)

منظور از تأسي و الگو قرار دادن، حالتي است که انسان، از هر جهت به مقتدايش اقتداي تام و تمام کند. ائمه هدي عليهم السلام تمام شرايط الگو بودن و مقتدا بودن را دارا مي‌باشند و عقل حکم مي‌کند انسان دنباله رو کساني باشد که به گواهي تاريخ و اعتراف دوست و دشمن گوي سبقت را در ميدان کمالات و فضايل و خوبي از همه ربوده‌اند و همه‌ خوبان، پاکان و صاحبان کمال، ريزه خوار سفره خصال نيکوي آنها مي‌باشند. راهبراني که با علم خداداد و لدني کاملا با پيچ و خم راه سعادت آشنايند و خود اين راه را تا آخر پيموده اند و با علم و قدرت الهي، توانايي دستگيري و راهنمايي رهروان اين راه را دارند.

در الگوگيري، حضور يا عدم حضور افراد چندان مهم نيست؛ بلكه چه بسا كساني كه در گذشته‌اي دور زندگي مي‌كردند، بهتر از بسياري از مصاحبان بتوانند الگو واقع شوند. گذشت زمان هم چيزي را عوض نمي‌كند؛ زيرا محور اصلي در الگوگيري، اصول كلي تربيتي و ارزش‌هاي اخلاقي است كه با مرور زمان، پوسيده و كهنه نمي‌شود. چنانچه مقام معظم رهبري در اين باره مي‌فرمايند:

من معتقدم که براى جوان مسلمان، به خصوص مسلمانى كه با زندگى ائمّه اطهار عليهم السلام و خاندان پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله و مسلمانان صدر اسلام آشنايى داشته باشد، پيدا كردن الگو مشكل نيست و الگو هم كم نيست. البته در زمان خودمان هم الگو داريم. امام راحل الگوست. اين جوانان بسيجى ما الگو هستند؛ هم كسانى كه شهيد شدند و هم كسانى كه امروز زنده‌اند. البته طبيعت انسان اين‌ گونه است كه درباره‌ كسانى كه رفته‌اند و شهيد شده‌اند، راحت‌تر حرف مي‌زند. ببينيد چه الگوهايى مى‌شود پيدا كرد. (3)

امروزه سردمداران نظام هاي استکباري جهت دست يافتن به اهداف سياسي، اقتصادي و فرهنگي استعماري خود از طريق به کارگرفتن تمام امکانات تبليغي به معرفي الگوهاي دروغيني مي‌پردازند که جز به فساد و تباهي کشاندن نيروهاي خلاق ساير جوامع و يا حداقل سرگرم ساختن قشرهاي تأثيرگذار اين جوامع به کارهاي غير مفيد و غيرلازم نتيجه‌اي در پي ندارند. آنان اغلب از اين راه به همواره ساختن زمينه اجراي نقشه‌هاي شوم خود مي‌پردازند تا از طريق مشغول ساختن قشرهاي سرنوشت ساز ساير جوامع، خود در عرصه‌هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي زمام امور آنان را در دست بگيرند.

حاکمان نظام‌هاي سرمايه‌داري در راستاي تکميل نيت پليد خويش، به موازات معرفي الگوهاي دروغين و تبليغ و ترويج آنها، شخصيت‌هاي برجسته ساير جوامع را که بهترين مصداق الگوهاي برتر هستند، از طرق مخلتف از ديدرس افراد جامعه خارج مي‌سازند. اين کار را گاهي از طريق تخريب ارزش‌هاي بومي و اعتقادات پذيرفته شده مردم جامعه يا ترور شخصيت افراد برجسته و الگو انجام مي‌دهند. در نتيجه، اندک اندک اقشار مختلف، به ويژه قشر جوان جوامع تحت تأثير تبليغات استعمارگران به اين الگوهاي دروغين گرايش پيدا کرده و به تدريج از اصول و ارزش‌هاي فکري و فرهنگي خود فاصله مي‌گيرند و پس از اندک زماني تمام دستاوردهاي فرهنگي و فکري اين گونه جوامع در مقابل فرهنگ مهاجم استکبار جهاني رنگ مي‌بازد و زمينه‌ استيلاي همه جانبه‌ استکبار جهاني تحقق پيدا مي‌کند.

امروز هوشياري در برابر توطئه‌هاي شوم دشمنان از يک سو و معرفي اسوه‌هاي حقيقي که ائمه هدي عليهم السلام والاترين مصاديق آن هستند از سوي ديگر، وظيفه‌اي است که بر عهده هر انسان مومن و متعهد است. اهميت اين موضوع آن‌جايي خودنمايي مي‌کند که عدم وجود مصداق‌ها و الگوهاي روشن و مناسب در سبک زندگي، مي‌تواند ورود سبک زندگي بيگانه و در نتيجه تغيير سبک زندگي انسان را در پي داشته باشد. يعني وقتي شخصي نمي‌تواند نيازهايش را در چارچوب سبک زندگي اسلامي برطرف سازد، به سوي سبک زندگي غربي سوق پيدا مي‌کند.

هر جامعه‌اي بايد براي حفظ هويت بومي و فرهنگ اصيل خود، شيوه و سلوک متناسب با اعتقادات مردمي و باورهاي ديني را ترويج نمايد و روش زندگي بومي و سبک حيات خاص خود را در بين مردم دروني سازد تا از تهاجم فرهنگ و ارزش‌هاي بيگانه جلوگيري نمايد.

اقتدا و تاسي به الگوهاي رفتاري امري است که در نهاد انسانها به طور غريزي و فطري وجود دارد و هر فرد و جامعه‌اي نيز در پي آن است که با يافتن الگوهايي بتواند با سرمشق قرار دادن آنها راه سعادت و کمال را بپيمايد. هر چند همگي تلاش مي‌کنند که در اين راه بهترين گزينه را انتخاب نمايند؛ ولي گاه به علت نا آشنايي با معيارهاي درست و مناسب در اين انتخاب سرنوشت ساز به خطا مي‌روند. از اين رو هر جامعه‌اي مي‌کوشد تا براي قشرهاي مختلف خود الگوهاي مناسب بپرورد و آينده خود را زنده کند. بسياري از جوامع به علت نفوذ الگوهاي نا مناسب به فساد و تباهي کشيده شده‌اند. جامعه اسلامي ما نيز از اين خطر بزرگ ايمن نمانده هر روز شاهد هجوم بي امان الگوها، مدها و هزاران ويروس فرهنگي ديگر است.(4)

ائمه هدي عليهم السلام نه تنها الگو و نمونه يک انسان کاملند که هر يک از آن بزرگواران بسته به شرايط زمان و مکان، الگويي از صفات بارز انساني‌اند، در مکتب اهل بيت عليهم السلام انتخاب الگوي صحيح مترادف با آموختن دانش است. چنانچه مولاي متقيان علي عليه السلام مي‌فرمايند:

کسي که عبرت مي‌آموزد، آگاهي مي‌يابد و آن که آگاهي يابد مي‌فهمد و آن که بفهمد دانش آموخته است. (5)

آن حضرت در کلامي ديگر الگوها را بسيار و الگوپذيران را اندک مي‌شمارند و اشاره مي‌کنند که :

مؤمن با چشم عبرت و الگوگيري به دنيا مي‌نگرد. (6)

در عبارتي ديگر آن امام همام اهميت اتخاذ الگوي مناسبت در زندگي را چنين بيان مي‌نمايند:

خوشا به حال آن کس که خود را کوچک مي‌شمارد، کسب و کار او پاکيزه است و جانش پاک، اخلاقش نيکوست و مازاد مصرف زندگي را در راه خدا بخشش مي‌کند. زبان را از زياده گويي باز مي‌دارد و آزار او به مردم نمي‌رسد. (7)

امروزه براي انسان‌هايي که ايمان در زندگي آنها نقش دارد، معارف ناب اهل بيت عليهم السلام الگوهايي کامل از بصيرت، واقع‌نگري، خودشناسي، خودسازي، روابط فردي و اجتماعي، محبت، صفا و صميميت، دانش، ادب، انديشه، سعه صدر، گشاده‌رويي، اعتدال، پشتکار، تلاش، پاکدامني و هزاران صفات الهي ديگر ارائه مي‌دهد؛ الگوهايي که تا ابد ماندگار خواهد بود و چراغي است فرا روي آنها که طالب حقيقت و کمال‌ هستند. الگوهايي که در هر زمان و در هر مکان قابل ارائه‌اند. پس بر ماست که طبق سفارش قرآن کريم الگوهاي واقعي را شناسايي کرده به آنها تأسي نماييم و از هر گونه هتک و تعرض به آنها پاسداري کنيم تا جامعه‌اي ايده آل و آرماني داشته باشيم.

پي‌نوشت‌ها:

1. احزاب / 21.

2. احزاب / 33.

3. بيانات امام خامنه‌اي (مدظله‌العالی)، 77/2/7.

4. سيد حسين اسحاقی، جام عبرت، ص 194.

5. نهج البلاغه، حکمت 208.

6. همان، حکمت 367.

7. همان، حکمت 123.

زیارت عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم

هر کس که حسینی است حقیرش مشمار
در رتبه کبیر است صغیرش مشمار
عنوان گدائی درش آقائی است
آقاست گدای او فقیرش مشمار

باسلام و عرض تسلیت ایام خدمت شما خادمان اباعبدالله علیه السلام
🔹علقمه از امام باقر (ع) نقل کرده، امام پنجم شیعیان بعد از نقل این زیارت(زیارت عاشورا) فرمود: «ای علقمه! اگر توانستی هر روز از عمرت حسین (ع) را با این زیارت، زیارت کنی، این کار را انجام بده، پس برای تو ثواب تمام این زیارت است.»
درود بر امام حسین و فدائیان و خادمان باوفای ایشان ، در این فعالیت با توجه به اینکه همه خادم سید و سالار شهیدان هستیم و به این منصب مفتخریم لذا نوعی دیگر از خدمت را از شما عزیزان میخواهیم؛ که با توجه به معارف والای زیارت عاشورا یکی از فرازهای زیارت عاشورا را انتخاب و بعنوان مقدمه برای مخاطب خود جهت دعوت به قرائت زیارت عاشورا با هشتگ #فراز_حسینی در سایر محیط ها ارسال فرمایید ، به مشارکت هرچه بیشتر در این فعالیت معنوی کوشا باشید و فضای مجازی را با نام مقدس آقا ابا عبدالله(؏ـݪيہ السݪاݥ) عطرآگین کنید.

مجموعه تصویری "بی خواص"

باسلام و عرض تسلیت فرا رسیدن ماه محرم خدمت شما فعالان فضای مجازی

فرصت تبلیغ در ماه محرّم الحرام، یک فرصت بسیار بزرگ و استثنایی است و این به برکت خون سیّد شهیدان و سرور آزادگان عالَم حضرت اباعبداللَّه‌الحسین علیه‌السّلام و یاران پاکباخته آن بزرگوار است.

مجموعه تصویری «بی‌خواص» به شرح حال خواص صدر اسلام و علل انحراف آن‌ها با استفاده از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌پردازد که در لینک زیر در دسترس شما بزرگواران قرار گرفته که از شما میخواهیم یادآوری حرکت خواص مثبت و منفی در جهت یاری یا عدم یاری امام حسین (ع) را در فضاها و پیام‌رسان های خود نشر دهید.

مجموعه تصویری "بی خواص"

https://farsi.

پویش جهانی  برائت از رژیم جلاد صهیونیستی و همراهی با حاجیان بیت‌الله الحرام در «۷ بار رمی جمره

وقتی عرفات خالی از عرفان است

رمی جمرات بازی شیطان است

حج تو جهاد است زمانی که حرم

در تولیت آل ابوسفیان است

باسلام و احترام

ضمن تبریک عید بزرگ قربان به شما کاربران گرامی

گاهی صفحات مجازی و وب سایتها در مناسبتهای مهم سال اقدام به کارهای بزرگ و قابل تاملی می نمایند که این قبیل اقدامات نیاز به همراهی کاربران فضای مجازی برای هر چه بهتر رسانه شدن این اقدام دارد ...

لذا صفحۀ KHAMENEI.IR با انتشار ۷ بار «مرگ بر اسرائیل» در برائت از رژیم جلاد صهیونیستی و همراهی با حاجیان بیت‌الله الحرام در «۷ بار رمی جمره» از کاربران فعال رسانه پویشی را ترتیب داده و بزرگواران را به پویش برائت جهانی از رژیم جلاد دعوت کرده تا با انتشار همین محتوا در صفحات خود به پویش مجازی #رمی_اسرائیل بپیوندند؛ از شما همراهان گرامی تقاضا داریم که ضمن پیوستن به این پویش دوستان و مخاطبین خود را نیز به این پویش دعوت نمایید.