نقش حياتي روحانيت در جامعه
نقش حياتي روحانيت در جامعه
یافتههای عملی نشان میدهد كه اصلیترین مانع بر سر منافع استعمارگران در جوامع اسلامی، اسلام و باورهای دینی مردم و روحانیت اصیل است.
مسئله روحانیت امروز یك مسئله اساسی است.
اولاً برای خود روحانیون مطرح است كه بدانند واقعا تكلیف آنان چیست و چه كارهایی بیشتر بر عهده آنهاست و جامعه چه انتظاراتی از روحانیت دارد. ثانیا، این مسئله برای مردم نیز مطرح است؛ چون اقبال مردم به روحانیت با گذشته خیلی متفاوت است و مردم حقیقتا در مسائل دینی، دنیوی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، روحانیت را محل رجوع میدانند. ثالثا، برای دنیا مطرح است كه در یك حكومت اسلامی، در یك جامعه دینی، روحانیت چه نقشی بر عهده دارد، و این انتظارات را چگونه برآورده خواهد كرد.1
برای اینكه جامعه در مسیر خود، جهت صحیحی داشته باشد و دچار انحراف نشود، ضروری است همواره كارشناسان دینی و مذهبی مسیر جامعه را تصحیح كنند و معارف صحیح را در دسترس اجتماع قرار دهند. این مهم وظیفه روحانیت است كه باید نظام ارزشی اسلام را به شكل صحیح به جهانیان عرضه كند؛ نظام اقتصادی، حكومتی، سیاسی و بینالمللی اسلام و سایر بخشهای معارف اسلامی را كه تمام شئون زندگی بشر را فرامیگیرد.
وجود اسلام در جامعه به عنوان یك نظام، و یك ایدئولوژی و جهانبینی حاكم، مرهون روحانیت است. این قشر اسلام را به خوبی میشناسد و میتواند به درستی به جامعه معرفی كند. اسلام چیزی نیست كه خود به خود به مردم معرفی شود، بلكه اسلامشناسان باید آن را معرفی كنند.2 به دلیل آنكه هر چیزی ارزشمندتر باشد بیشتر مورد دشمنی واقع میشود، دشمنیهای بسیاری با روحانیت صورت میگیرد؛ زیرا اهمیت این نهاد برای دشمنان اسلام بیش از هر نهاد دیگری آشكار شده است.
حضرت امام علت ترس از روحانیت را نیز ترس از اسلام میدانند: «از منبری میترسند؛ برای اینكه مروّج اسلام است. از روحانی و اهل محراب میترسند؛ برای اینكه مروّج اسلام است؛ چون از اسلام میترسند.»3
ایشان در جای دیگری میفرمایند: «از شماها هم كه میترسند به عنوان اینكه شما هم مبیّن اسلام هستید و میخواهید كه اسلام را در خارج محقق كنید.»4
با وجود توطئههای بزرگ و كوچك دشمنان اسلام و بدخواهان و عملكرد ناسالم و ناكارآمد غیرروحانیانی كه متصدی امور سیاسی ـ اجرایی شده بودند، حضرت امام و یارانایشانبر خلافمیلشخصی،برای حفظ دستاوردهای سالها مبارزه و جهاد، شانههای خود را زیر بار سنگین مسئولیتهای گوناگون نظام جمهوری اسلامی نهادند.
با رهبریهای حضرت امام و وفاداری تاریخی ملت مسلمان ایران و فداكاری شاگردان و یاران ایشان در سالهایی كه مدیریت كلان و عمده كشور در اختیار روحانیان بود، عمران و آبادانی و خدمات اساسی زیادی در سراسر كشور و اقصا نقاط ایران اسلامی و مناطق فراموش شده و دورافتاده انجام گرفت.
روحانیت اصیل؛ وظایف، بایستهها و آسیبها
تهذیب
همراه تحصیلمان خودسازى کنیم، خودمان را بسازیم و تربیت کنیم؛ تنها به علم و یاد گرفتن مفاهیم اکتفا نکنیم؛ تهذیب اخلاق کنیم؛ رابطه مان را با خدا تقویت کنیم؛ آنچه را مى فهمیم و یاد مى گیریم در عمل پیاده کنیم. فقط یاد نگیریم که به دیگران بگوییم؛ یاد بگیریم که اول خودمان عمل کنیم و بعد به دیگران بگوییم...... براى اینکه بتوانیم یک روحانى کارآمد باشیم تنها به علم نمى توانیم اکتفا کنیم این شرط اول است شرط دوم تهذیب اخلاق است خودسازى است (بیانات در جمع طلاب مدرسه امام خمینى، 29/2/79)
ما وقتى مى توانیم عالمى براى احیاى دین در جامعه باشیم که اول خودمان را تزکیه کرده باشیم تا بتوانیم دیگران را تزکیه کنیم .... تربیت مردم فقط با حرف درست نمى شود. آدم ممکن است موعظه هاى خوبى هم یاد بگیرد برود سر منبر بخواند خیلى هم قشنگ حرف بزند اما نه خودش از آن بهره اى مى برد نه در مردم اثر مى کند. خوششان مى آید بهبه هم مى گویند اما هیچ اثرى در دلها نمى کند مخصوصا اگر ببینند رفتارش با گفتارش وفق نمى دهد (بیانات درحوزه علمیه ولى عصر(عج) بناب، 14/10/82)
تواضع و دلسوزى
باید بیاموزیم هر چه به علم و معرفت ما زیادتر مى شود اخلاص و تواضع و دلسوزى ما براى مردم بیشتر شود و بخصوص براى فقرا. اگر تابع پیغمبر اکرم و امام حسین و دیگران هستیم رفتار آنها باید در زندگى ما جلوه کند. (سخنرانى در جمع طلاب قزوین، 8/2/78)
اخلاص
من ادعا مى کنم و حاضرم اثبات بکنم که کارى که یک روحانى یک روز خالصانه انجام مى دهد ارزشش از همه نعمت هاى دنیا بیشتر است. آن وقت صحیح هست ما در مقابل چنین موقعیتى به یک چیز ناچیزى کارمان را بفروشیم و مزد برایش قائل بشویم؟! (سخنرانى در نشست هشتم فارغ التحصیلان، 18/2/83)
ساده زیستی
در همین دورانى که دوران طلبگى ما بود و روحانیت عزت و موقعیتى پیدا کرده بود در همین شهر وقتى بنده خودم تحصیل مى کردم و حدوداً 20 ساله بودم طلابى بودند که پنجشنبه و جمعه را عملگى مى کردند و از پول این دو روز، پنج روز دیگر را درس مى خواندند ..... فصل انارچیدن که مى شد فصل درآمد طلبه ها بود که با مزد این زحمت بتوانند درس بخوانند...... در همین مدرسه فیضیه کسانى را سراغ دارم که شبى که شام مى خوردند یک دانه کسمه بود آن وقت یک ریال و نیم بود. کنار درِ مدرسه فیضیه یک نانوایى بود شام آن ها، یکى از این نانها بود و بعضى شبها همین شام را هم نداشتند. با این شرایط درس خواندن، اسلام را نگه داشتند و چنین نهضت عظیمى در عالم به پا کردند که جهان استکبارى را به لرزه درآوردند. )بیانات در جمع روحانیون مبلّغ حوزه علمیه قم، 24/8/78)
بى اعتنایى به دنیا
پیراستگى و وارستگى و بى اعتنایى به دنیا بزرگترین سرمایه یک روحانى و مبلّغ و واعظ و کسى است که مى خواهد به جامعه دین را معرفى کند و برعکس، دلبستگى به امور دنیا باعث مى شود که هم شخص گوینده را در نظر مردم پست و حقیر کند و هم نظام و دستگاه روحانیت را پیش مردم خفیف کند (بیانات در جمع روحانیون مبلّغ حوزه علمیه قم، 24/8/78)
دنبال زرق و برق دنیا نباشید. نه پولش، نه مقامش به کسى وفا نکرده و نخواهد کرد و جز بدبختى براى انسان چیزى ندارد. تا جوان هستید و هنوز حب دنیا رسوخ نکرده در دل شما، مواظب باشید محبت این زرق و برقهاى دنیا، پست و مقام و پول و این ها در دلتان جا نگیرد والا ممکن است ضرر عالمى که مبتلاى به دنیا باشد از منفعتش بیشتر باشد. (بیانات حوزه علمیه ولى عصر(عج) بناب، 14/10/82)
درد مردم را بفهمیم
درد مردم را بفهمیم؛ متناسب با نیازهاى مردم و توقعاتى که از روحانى دارند سخن بگوییم. ... هر قدر مهربان و صمیمى و دلسوز باشید و این را در گفتار و رفتارتان به ثبوت برسانید در کارتان موفق تر خواهید بود ولى اگر دیگران احساس کنند که این انسان مغرور و خودخواه و متکبر است اولاً فوراً نتیجه مى گیرند که آخوندها همه متکبر هستند ثانیاً از نحوه رفتار شما تفسیرهاى غلط مى کنند. سعى کنید هم در گفتارتان مهربان و صمیمى و متواضع و متواضع و متواضع و خاکى باشید و هم در عمل این دلسوزى و مهربانى را نشان بدهید. رمز پیروزى کسى که داعیه هدایت و ارشاد و تربیت مردم را دارد در همین است. تا اعتماد مردم را جلب نکنید، تا درک نکنند و چنین ذهنیتى پیدا نکنند که شما دلسوزشان هستید به حرف و رفتارتان اهمیتى نمى دهند. (بیانات در جمع روحانیون مبلّغ حوزه علمیه قم، 24/8/78)
رفتار مهربان با مردم
هم در گفتارمان باید سعى کنیم که دیگران را ترغیب کنیم و هم رفتارمان طورى باشد که دیگران علاقمند شوند. اگر در فامیل و خانواده اى یک طلبه است باید آنقدر جاذبه داشته باشد و آنقدر باید به دیگران محبت بکند و تواضع داشته باشد که دیگران عاشق او بشوند. به پدر و مادر و خویشان و دوستانش آنقدر خدمت کند که دیگران بگویند کاش در فامیل ما روحانى پیدا مى شد، اگر اختلافى بین زن و شوهر پیدا مى شود اصلاح مى کند و اگر دو نفر با هم قهر هستند آنها را آشتى مى دهد و مشکلات را حل مى کند، روحانى است که هر چیزى را حل مى کند، ای کاش فامیل ما هم یک طلبه داشت. ولى اگر یک طلبه وقتی چهار کلمه درس خواند بادى به غبغب بیاندازد کأنه علوم اولین و آخرین در سینه او است و دیگر خضوع نکند و خاشع نباشد، در نشست و برخاست، به پدر و مادرش هم تکبر کند و عارش بشود که اینها پدر و مادر هستند و الى آخر، کسى رغبت نمى کند که بیاید روحانی بشود، مى گوید اگر روحانیت این است ما نخواستیم. (سخنرانى در جمع طلاب قزوین، 8/2/78)
با رفتار خودمان مردم را به اهل بیت علاقمند کنیم
با رفتار خودمان مردم را به اهل بیت علاقمند کنیم «کونوا لنا زینا و لاتکونوا علینا شینا». امام صادق(ع) به اصحابش سفارش مى کرد که طورى رفتار کنید که وقتى مردم مى بینند بگویند «هذا جعفرى». آنچه بیش از هر چیز امام تأکید مى فرمود که در رفتارتان رعایت کنید تا مردم بگویند اینها شاگرد امام صادق هستند «صدق الحدیث و اداء الامانه» ـ راستى و درستى ـ بود. چیزى که با اینها نمى سازد تظاهر بر خلاف واقع است، دلبستگى به دنیا، تجملگرایى، رقابت هاى نامعقول و چیزهاى دیگرى است که وقتى کسانى متوجه بشوند از روحانیت زده مى شوند. از روحانیت که زده شدند از پیغمبر و امام و از دین زده مى شوند و مسؤولش ما هستیم. رفتار ما باید طورى باشد که هر کس مى بیند و با ما معاشرت مى کند به یاد خدا بیفتد و محبت اهل بیت در دلش زیاد بشود. (سخنرانى در جمع مبلغین در سازمان تبلیغات، 21/8/79)
بازبان مردم با آنان سخن بگوییم
سعى کنیم کارایى خود را بالا ببریم و فعالیت خودمان را بیشتر کنیم و حضورمان در میان مردم بیشتر باشد و مطالبى که مورد حاجت مردم است بیشتر مطالعه کنیم و بیشتر بحث کنیم و آمادگى براى پاسخگویى به شبهات بیشتر پیدا کنیم و زبان جوانان و دانشگاهیان را بیاموزیم و راه تفاهم با آنها را یاد بگیریم .......امروز مردم این عصر و بخصوص قشر تحصیلکرده و دانشگاهى با زبان دیگر حرف مى زنند و اصطلاحى دیگر دارند ما این حرفها را که مى زنیم درست نمى فهمند چه مى گوییم آنها هم اصطلاحاتى دیگر دارند که ما نمى فهمیم، آشنا نیستیم، عملاً تفاهم حاصل نمى شود ما حرف خودمان را مى زنیم و آنها هم حرف خودشان را مى زنند نه ما درست مى فهمیم که آنها بگویند درد ما چیست و نه آنها جواب ما را میفهمند این گونه سخن گفتن که اسقاط تکلیف نمى کند بیان اصطلاحات که موضوعیت ندارد، هدایت موضوعیت دارد، رفع شبهه موضوعیت دارد. ما باید طورى صحبت کنیم که آنها بفهمند و قانع شوند و این در صورتى است که ما زبانشان را یاد بگیریم. منظورم زبان فارسى و ترکى نیست، بلکه منظورم اصطلاحات آنها است. تا این کار را نکنیم نمى توانیم با همدیگر گفتگو و تبادل نظر داشته باشیم و قانعشان کنیم )سخنرانى در جمع طلاب قزوین، 8/2/78)
2. سیاسی
لزوم درک مسایل سیاسی
باید سعى کنیم مسائل سیاسى دنیا را درک کنیم؛ بفهمیم چه چیزهایى است که جنبه محورى دارد در جامعه که اگر اینها بماند دین ممکن است بماند، اما اگر اینها از بین برود دیگر هیچ ضمانتى براى بقاى دین نخواهد بود، این ها از لاى کتابهاى درسى در نمى آید، نه در سیوطى نوشته، نه در مغنى نوشته، نه در شرح لمعه، نه در رسائل و نه در مکاسب، یک فهم اجتماعى مى خواهد. محیط ما باید طورى باشد که این فهم را به طلبه بدهد. او سرش در کتاب است این کتاب را مى خواند، الفیه را از اول تا آخر مى خواند. از آخر هم مى خواند برمىگردد تا اول، خیلى خوب، قرآن را هم حفظ کند. نهجالبلاغه را هم حفظ کند، اما اگر از این مسائل هیچ سر در نیاورد طعمه خوبى خواهد شد براى دشمنان اسلام که از موقعیتش استفاده کنند. خودش را گول بزنند، مردم را هم به واسطه او فریب بدهند. (بیانات در حوزه علمیه ولى عصر(عج) بناب، 14/10/82)
لزوم آشنایی با مسائل سیاسی
ما اگر بخواهیم کلاه سرمان نرود باید در کنار درس خواندنمان آگاهى هاى سیاسى مان بالا برود. به تعبیر مقام معظم رهبرى دانشجو، اعم از طلبه و دانشگاهى باید تحلیل سیاسى داشته باشد، بفهمد اوضاع چه خبر است، اطلاعاتى داشته باشد که بتواند درک کند و الحمدلله این درک به برکت رهنمودهاى حضرت امام در کشور ما خیلى خوب پیشرفت کرده. ولى کافى نیست. مادر کنار آموزشهایمان باید برنامه اى برای این کار داشته باشیم به صورت صحیح و به صورت معتدل، نه اینکه طلبه تشویق بشود برود مطالعه سیاسى کند، ولی درسش را فراموش کند یا عبادتش را فراموش کند. (بیانات در جمع طلاب مدرسه انوار الرسول، 25/2/82)
لزوم شناخت شرایط محیط
براى اینکه روحانى کارآمدى باشیم باید شرایط محیط را شرایط زندگى را شرایط جهان را بشناسیم، بدانیم در دنیا چه خبر است، چه کسانى دست اندرکار جریانات سیاسى و اجتماعى جهان هستند، چه اهدافى دارند، براى ما چه نقشه هایى کشیده اند و در مقابل آنها چگونه باید رفتار کنیم. (بیانات در جمع طلاب مدرسه امام خمینى، 29/2/79)
گاهى اتفاق افتاده است که عالمى از لحاظ علمى کمبودى نداشته و از لحاظ تقوا هم ممتاز بوده است، اما در تشخیص مصالح اجتماعى ضعیف بوده است. این تعبیر را همه کم و بیش شنیدهاید و شاید به کار برده باشید که فلان عالم ساده بود. نمى گویند علمش کم بود و بى تقوا بود. منظور از ساده این است که نسبت به مصالح اجتماعى و سیاسى آشنایى کافى نداشت و زود گول مى خورد و کلاه سرش مى رفت، شیاطین دورش را مى گرفتند، القائاتى به او مى کردند که اگر چنین نکنید چنان مى شود و دین از بین مى رود، در صورتى که عکس مطلب بود. پس ما غیر از علم و تقوا، آشنایى به مسائل زمان هم لازم داریم. (بیانات در جمع طلاب همدان، 16/3/78)
استفاده از فرصت
به برکت حرکت بامیمنتى که به رهبرى امام راحل(رضوان الله علیه) انجام گرفت روحانیت عزتى پیدا کرد که باز در تاریخ ما در این عصرهاى اخیرى که اطلاع داریم بى سابقه بود. حالا وقتى است که از این فرصت ها استفاده بکنیم، خودمان را بازبیابیم، موقعیت خودمان را درک بکنیم، توان خودمان را براى کارها بپذیریم، درک کنیم، بشناسیم. (سخنرانى در نشست هشتم فارغ التحصیلان، 18/2/83)
عظمت روحانیت در سایه انقلاب
من خوب یادم هست آن وقتى که طلبه شدم خودم هم درک مى کردم که مردم به روحانى به چشم گداى سربار جامعه و کسى که فایده اى براى جامعه ندارد و احیانا ضرر دارد .... خود بنده وقتى مى خواستم طلبه بشوم دوستان فامیل ها آشناها هم به خودم هم به پدرم مى گفتند چرا مى گذارى بچه ات گدا بشود؟! آخوندى یعنى گدایى! حتى متدینینى که وجوهات به آخوندها مى دادند آن ها هم به این چشم مى دادند ..... خدا به برکت انقلاب اسلامى و برکت خون هاى شهدا و رهبرى امام آن چنان عزتى به ما بخشید که یک معمم در کشورهاى خارجى هم مردم به احترام امام به او احترام مى گذاشتند. (بیانات در پنجمین دوره بصیرت روحانیون ندسا، 17/2/84)
3. اجتماعی
توجه به جایگاه روحانیت در اجتماع
جایگاه روحانیت در اجتماع جایگاه راهنمایى است در بیابان تاریک. اگر بخواهیم تشبیه بکنیم به سایر قشرها. وجود روحانیت در جامعه مثل وجود یک پزشک حاذق مى ماند در یک جامعه. اگر پزشک نباشد امراضى جسمانى بهبود پیدا نمى کند و چه بسا بعضى معالجات نابجا موجب مرگ بیمار بشود. ما اگر معتقد باشیم ـ که البته هستیم ـ که انسان از نظر روحى و معنوى هم دچار بیمارى هایى مى شود و بیشترین همّ ادیان و بخصوص دین مقدس اسلام معالجه این امراض است، باید بگوییم روحانى پزشکى است که وظیفه معالجه بیماران معنوى و روحى را به عهده دارد. (سخنرانى در همایش (روحانیت چالش ها و راهکارهاى پیشرو» در ملایر، 9/10/81)
اعتدال در همه مسائل. هم در تحصیل، آن قدر در درس غرق نشویم که از عبادت باز بمانیم، یک دعاى عهد صبح نخوانیم و تجدید عهدى با امام عصر نداشته باشیم زشت است براى یک روحانى، اصلاً افتخار ما به نوکرى امام زمان است. اگر روزى یک مرتبه عرض ارادت نکنیم و تجدید میثاق نکنیم رابطه ما با صاحبمان ضعیف مى شود و یادمان مى رود. این اندازه را باید با خودمان در کنار تحصیلمان وقت براى عبادت و خودسازى بگذاریم. اگر طلبه اصلاً نافله نخواند و در شبانه روز چند دقیقه براى قرائت قرآن وقت نگذارد پس چه کسى بخواند؟ (بیانات در جمع طلاب همدان، 16/3/78)
لزوم خود انتقادی
یکى از واجب ترین وظایف ما این است که از خودمان انتقاد کنیم از خود شخصى مان، نه من از شما و شما از من، درست است که کل ما از یک گروه اجتماعى هستیم ولى بیشتر تأکیدم بر این است که خود شخصى، بنده بنشینم فکر کنم آیا واقعا آنچه وظیفه من بوده انجام دادهام؟ در رفتار و گفتارم کوتاهى نبوده؟ آنجا که من را دعوت کردند سخنرانى کنم به قدر کافى و تا حدی که براى من میسر بوده مطالعه کردم؟ اگر مردم احتیاج به مطلبى داشتند و شبهه اى داشتند به قدر کافى رفتم جوابش را یاد بگیرم یا یک چیزى سرهم بندی کردم و سر طرف را شیره مالیدم؟ و بالاتر از این، مسأله رفتار است. آیا رفتار ما طورى بود که مردم را نسبت به دین خوش بین و علاقه مند بکند؟ (بیانات در جمع روحانیون مستقر استان یزد، 13/9/82)
لزوم همدلی بیشتر روحانیان
این اختلاف تشخیص ها در مسائل اجتماعى موجب افتراق ما، پراکندگى ما و احیانا خداى نکرده دشمنى ما نسبت به همدیگر نشود، بلکه بیشتر به همدیگر خوش بین بشویم، با همدیگر همکارى داشته باشیم، با همکارى همدیگر به هدف نزدیکتر بشویم. در نتیجه هم خدا خشنودتر باشد، هم قلب مقدس ولى عصر از ما شادتر باشد، هم ما در زندگیمان موفق تر باشیم. از این بهتر هم مى شود؟ هم ما موفق تر شویم و به هدفمان بهتر برسیم و هم خدا و پیغمبر از ما بیشتر راضى باشند. دیگر چه مى خواهیم؟! (بیانات در جمع طلاب در مدرسه فیضیه، 20/2/84)
4. علمی
علم خود را گسترش دهیم
این علم امانتى در دست ماست. هرکس لیاقت این را داشته باشد صاحب امانت مى شود این علم که فقط براى من و شما از عرش الهى نازل نشده، براى همه مخلوقات است :«رحمه للعالمین» ما که امانتداریم باید سعى کنیم هر چه بیشتر اینها را در بین انسان ها گسترش بدهیم اول در شهر خودمان، بعد در کشور خودمان، بعد در کشورهاى اسلامى، بعد در سایر کشورهاى دنیا، متأسفانه خیلى از ماها خیال مى کنیم که از مرز شهر خودمان یا حداکثر کشور خودمان که خارج بشویم دیگر اصلا جایى براى آموزش دادن این علوم وجود ندارد. (سخنرانى در حوزه علمیه قائمشهر، 12/2/84)
و- آسیبها
انزوای روحانیت
ما نیز باید عبرت بگیریم و متوجه باشیم که احتمال دارد چنین جوى براى روحانیت آینده پیش بیاید؛ یعنى خداى ناکرده، باز غرب زده ها بتوانند در ارگان هاى حکومتى و در مراکز تصمیم گیرى نفوذ پیدا کنند و از همان ابزارهایى که آن زمان به کار گرفتند، دوباره استفاده کنند و باز روحانیت منزوى بشود و بار دیگر باز همان تجربه تکرار شود که روحانیت نمى تواند نقش خودش را در صحنه سیاسى ایفا کند و گول و فریب دیگران را خواهد خورد یا اگر هم گول نخورد آنها به زور او را از صحنه خارج خواهند کرد. این خطرى است که مى تواند در آینده تهدید کننده باشد. (بیانات در همایش نقش روحانیت در پیدایش و استمرار انقلاب اسلامى، 26/3/79)
دنیازدگی
در روایتى است که از امام صادق(ع) سؤال کردند معنى هدایت را فرمودند: العالم الذى ذکّرک الاخره .نگاه کردن به صورت آن عالمی عبادت است که دیدن او تو را به یاد خدا بیاندازد و به یاد آخرت بیاندازد؛ امّا آن عالمى که مفتون دنیاست کالنظر الیه فتنه امّا آن کسى که تحصیل علم کرده یا لباس عالمى به تنش هست امّا وظایف عالم را رعایت نمى کند به جاى اینکه از حقایق دین بهره مند بشود و دل از دنیا بکند و توجهش به آخرت و ماعنداللَّه باشد دلبسته به دنیا بشود چنین عالمى نه تنها نگاه کردن به او عبادت نیست بلکه فتنه است باعث گمراهى هم مى شود. ارتباط با چنین عالمى که خودش مفتون به شیطان است و مفتون به دنیاست باعث گمراهى هم مى شود، چه برسد به این که انسان را نجات بدهد و به آخرت دعوت کند. )بیانات در جمع طلاب یزد(
غرور و تکبر
متأسفانه بعضی کسانى که در سلک روحانى و در این لباس هستند رفتارشان با غیرروحانى آنچنان است که خودشان را یک سروگردن را بالاتر مى بینند و خود را عالم و دیگران را جاهل مى دانند و فکر مى کنند اینها پست هستند و صلاحیت سؤال ندارند و خودشان خیلى مغرور و متکبر هستند. البته خیلى کم است ولى پیدا مى شود. یکى کافى است که وقتى با یک جوان اینطور برخورد شود، سایر جوانان را برهاند و بگویند آخوندها مغرور هستند. باید سعى کنیم برخورد متواضعانه داشته باشیم.......باید با مهربانى و صمیمیت برخورد کنیم. برخورد متواضعانه، من تجربه بسیار مثبتى از این کار دارم. (بیانات در جمع طلاب مدرسه امام خمینى، 13/3/78)
ناآگاهى از شرایط سیاسى و اجتماعى
ناآگاهى نسبت به شرایط سیاسى و اجتماعى ما گاهى باعث این مى شود که از ناحیه روحانیت ضررهایى به جامعه اسلامى بخورد که از دیگران این ضررها ساخته نیست. ...دشمنان ما... مى خواهند روحانیت سکوت کند تا آن ها خر خودشان را برانند. ما هستیم که مى توانیم مردم را هوشیار کنیم، از انحرافات نجاتشان بدهیم. نگذاریم در دام شیاطین بیفتند اگر محافظه کارى کنیم و سکوت کنیم، از سکوت ما دشمنان استفاده مى کنند. آن جایى که باید مردم را روشن کرد باید این کار را انجام دهیم، ولو به ضررمان تمام بشود، ولو آبرویمان بریزد، ولو دیگر کمک هایى که مردم یا مسؤولین مى کنند دیگر نکنند. وظیفه است باید گفت و مردم را هوشیار کرد. (بیانات در حوزه علمیه ولى عصر(عج)بناب، 14/10/82)
ضعف سازماندهى
در زمینه سازماندهى روحانیت ما خیلى کوتاهى کردیم. کار فردى زیاد واقع شده تلاش هایى هر گوشه اى، هر کسى اخلاصى دارد تقوایى دارد دلسوزى براى اسلام دارد به اندازه توانش کوشش مى کند اما این کارها وقتى نتیجه مطلوب را مى دهد که در یک طرح جامعى طرح ریزى بشود؛ هر کسى به عنوان یک مهره اى از یک دستگاه به کار گرفته بشود، کارها به هم پیوند بخورد، تأثیر و تأثر در همدیگر داشته باشد؛ تأثیرش تصاعدى بالا برود. ما در روحانیت چنین دستگاهى نداریم تلاش هم شده مخصوصا چند مرتبه که مقام معظم رهبرى قم تشریف آوردند با علما و روحانیون و طلبه ها صحبت کردند راهنمایى هایى فرمودند ولى در عمل آن طور که باید و شاید پیشرفتى حاصل نشده؛ باز هم کارها پراکنده، مکرر، موازى و بدون برنامه، بدون کارشناسى، انجام مى گیرد و نتیجه مطلوبى از آن حاصل مى شود.) سخنرانى در جمع مبلغین در سازمان تبلیغات، 21/8/79)
نقصان در دروس حوزوی
یک مقدارى هم کمبودهاى ما از این جهت است که معلوماتى که امروز جامعه ما احتیاج دارد ما امروزه در حوزه هایمان نمى آموزیم، مطالعاتمان شامل آنها نمى شود. ما چیزهایى را مطالعه مى کنیم که خودشان فى حدنفسه خوب است و لزوم دارد ولى چیزهاى الزامى هم به مقتضاى زمان وجود دارد که توجه به آن نداریم.
و آن این است که طلبه بعد از ده پانزده سال که در حوزه درس مى خواند .... وقتى وارد جامعه مى شود آن را که جامعه از او انتظار دارد مجهز نیست این چیز تازه اى نیست .... روحانیت احتیاج به تجدید نظر در برنامه هاى درسى دارد کما اینکه، بعد از فراغت از تحصیل برنامه ریزى و سازماندهى براى تبلیغ و تدریس و انتقال معلومات به جامعه نیاز است در یک کلمه احتیاج به یک مدیریت شایسته و کارآمد داریم) سخنرانى در جمع طلاب قزوین، 8/2/78)
خطر عمامه به سرهای منحرف
اگر ما مبانى اعتقادى مان را تقویت نکنیم جواب شبهه ها را درست یاد نگیریم اول ایمان خودمان را مى بازیم بعد ممکن است خداى نکرده بزرگ ترین ضربه و لطمه را به اسلام و جامعه اسلامى بزنیم؛ خون هاى شهدا را به باد بدهیم مخصوصا که عمامه هم سرمان باشد. دشمنان از خدا مى خواهند یک عمامه به سرى باشد که بتواند از آنها حمایت کند افکار آنها را پخش کند یک اسم آیهالله هم براى او درست مى کنند؛ احیانا ممکن است یک وقت یک چندى به او پول هم بدهند تا شهریه اى هم بدهد، یک تقسیمى هم بکند. این سابقه دارد تازگى ندارد. (سخنرانى در جمع طلاب شهرستان بناب، 15/11/80)
انفعال در برابر اتهام زنی دشمنان
متهم مى کنند روحانیت را که اینها یک افکارى دارند که به درد عهد دقیانوس مى خورد؛ اینها به درد زندگى امروز نمى خورد. و متأسفانه و با هزار تأسف کسانى هم به موضع انفعال مى افتند و سعى مى کنند که بگویند نه مطلقا احکام اسلام ثبات ندارد، هر چیزى را باید طبق مقتضاى زمان عمل کرد. (سخنرانى در همایش «روحانیت چالش ها و راهکارهاى پیشرو» در ملایر، 9/10/81)
پروتستانتیسم اسلامی
گفتند پروتستان ها معتقدند که هر کسى مى تواند خودش از کتاب مقدس استفاده کند ما هم براى این که احتیاج به آخوندها نداشته باشیم احتیاج به این نداشته باشیم که مرجع فتوا بدهد، هر چه دلمان خواست به کتاب مقدس نسبت بدهیم، به قرآن نسبت بدهیم؛ ما هم مى گوییم یک پروتستانتیسم اسلامى باید به وجود بیاورند؛ یعنى مردم دیگر در خانه امام و مرجع تقلید و علما نروند! (سخنرانى در همایش «روحانیت چالش ها و راهکارهاى پیشرو» در ملایر، 9/10/81)