مد گرايي در اسلام و روانشناسي
مد گرايي در اسلام و روانشناسي
مدگرايي پاسخ به يکي از نيازهاي فطري بشري به نام تنوع طلبي، زيبا خواهي و كمال جويي مي باشد .مهم ترين مخاطره اي که بسياري از پيروان مد بدان توجه ندارند آن است که هم اکنون بيشتر مدهاي رايج در بين جوانان و نوجوانان برگرفته از الگوهاي بيگانه و غيرخودي است و مي توان گفت كه مدگرايي به معناي امروزي آن، نوعي از خودبيگانگي و تقليد کورکورانه از فرهنگ غربي مي باشد. اسلام با پرداختن به جنبه های گوناگون مدگرایی تلاش خود را برای از بین بردن تهاجم فرهنگی نموده است.
2-1- تعریف مد
واژه مد واژه ای فرانسوی است و در زبان فرانسه به معنی طرز ، اسلوب ، عادت ، شیوه ، سلیقه ، روش ، رسم و باب روز آمده است . مد در اصطلاح عبارت است از روش و طریقه ای موقتی که بر اساس ذوق و سلیقه افراد یک جامعه و سبک زندگی از جمله شکل لباس پوشیدن را تنظیم می نماید . نکته قابل تأمل در این تعریف ، موقتی بودن رفتار است بنابراین می توان گفت مد به تغییر سلیقه ناگهانی و مکرر همه یا بعضی از افراد یک جامعه اطلاق می شود. فرهنگ دهخدا مد را اینگونه تعریف می کند : لغتی فرانسوی به معنی روش و طریقه موقت که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان ، طرز زندگی و لباس پوشیدن و غیره را تنظیم می کند . این واژه پس از جنگ جهانی اول به دنبال نفوذ تمدن غرب وارد زبان فارسی شد. (محمدصادق، شجاعي ، جوانان و مدگرايي، حديث زندگي، بی جا، شماره 13، 1382، ص 13)
2-2- اسلام و مدگرایی
دریک نگاه کلی اسلام با همه انواع مد مخالف نیست . اسلام ، امروزی شدن و نوگرایی در سبک و شیوه ی لباس پوشیدن را نیز به صورت کلی پذیرفته است . آنچه اسلام با آن مخالف است پشت پازدن به ارزش ها مثل پوشش شرعی ، پرهیز از اسراف ، رعایت نکردن اخلاق اجتماعی ، آزادی مطلق در روابط دختر و پسر و همانند سازی با بیگانگان است . حال اگر این پدیده های انحرافی در قالب مد به خود جوانان داده شوند و میل فطری نوگرایی و نیاز امروزی شدن به لجن زار انحرافات سوق یابد . گاهی امروزی شدن ، رابطه ی انسان را با گذشته اش که همان سابقه ی تاریخی و هویت فرهنگی اوست قطع می کنند و گاهی در امتداد دیروز و با حفظ تعلقات انسان به سنت ها و نوع نگرش های پیشین است .اسلام با این نوع تجدد و امروزی شدن که در راستای ارزش ها و با حفظ اصول و مبانی اعتقادی باشد هیچ گاه مخالف نیست .
به بیان دیگر رسالت اسلام به عنوان یک مکتب کامل الهی پاسخ گویی صحیح به تمام خواسته های فطری و نیازهای اصیل انسانی است . بر این اساس ، در مجموعه تعالیم اسلامی از جمله درآیات قرآنی به مساله زینت و جمال و زیبایی عنایت خاصی مبذول شده است . هر چند اسلام توصیه به خود آرایی دارد اما هرگز این امر رامنحصر به زینت ظاهر نمی کند بلکه آراستگی به فضایل معنوی و اخلاقی را که زمینه ساز سعادت و کمال روحی او هستند مهم تر از آراستگی ظاهر می شمارد . گرچه در مجموعه تعالیم اسلامی به خود آرایی توصیه و تأکید فراوان شده است اما به جهت در امان ماندن از عوارض منفی افراط و تفریط در خود آرایی و مدگرایی ، حدود و چارچوب خاصی نیز برای آن تعیین شده است . به عنوان مثال تأکید شده است که وسیله خود آرایی یا محیط آرایی اولاً باید حلال باشد و از راه مشروع تهیه شود. ثانیاً سبب اسراف در سرمایه ها و استعدادها نباشد . ثالثاً از هر گونه شائبه تجمل پرستی و جنبه خودنمایی داشتن بری باشد. رابعاً به گونه ای نباشد که زمینه تحریک هواهای نفسانی و امیال جنسی دیگران را فراهم کند . خامساً به صورت تقلید کورکورانه از دیگران انجام نگیرد . دریک کلام از بررسی تعالیم اسلامی به دست می آید که اسلام نه تنها خودآرایی را منع نمی کند بلکه به شیوه معقول و منطقی بر آن تأکید می کند در عین حال همیشه و در همه حال از افراط و تفریط در هر چیزی منع می کند. ( شفیعی ، جنون مدگرایی ، بی جا، نشریه کیهان ، 1383 ،ص 214)
2-3- علل گرایش به مد و مد گرایی
آفرینش انسان به گونه ای است که همواره او از حالت یک نواختی گریزان بوده و در مقابل همیشه از تحول و نوآوری و تنوع در شکل و شیوه زندگی استقبال می کند . این تمایل در حالت عادی و در صورتی که پذیرش تحول و نوآوری از روی آگاهی و به صورت تدریجی آرام صورت پذیرد، ظاهر زندگی آدمی را خوشایند و دلپذیر می سازد . بنابراین می توان گفت میل به خود آرایی و زیبا سازی محیط زندگی امری فطری است که به برکت آن هم زمینه آراستگی صورت ظاهری محیط زندگی انسان فراهم می گردد و انگیزه تعالی و تداوم زندگی اجتماعی و روابط صحیح انسانی تقویت می شود و بدین سان عواملی که موجب ایجاد نفرت و انزجار افراد از یکدیگر و یا موجب یک نواختی زندگی بشر می شوند ازمحیط حیات اجتماعی دور شده و جنبه های مثبت کمال خواهی وزیبایی دوستی فطری انسان روز به روز شکوفاتر می گردد. البته از این نکته نیز نباید غافل شد که گرچه یکی از جلوه های کمال جویی و زیبایی دوستی انسان به ویژه در دوره جوانی توجه به زیبایی ظاهر است اما باید مراقب بود که این فرایند از حالت طبیعی خود خارج نشود زیرا همه استعداد های فطری اگر از حالت طبیعی و معقول خود خارج شود جنبه انحرافی پیدا کرده وآ ثار سویی به بار می آورد . به عنوان مثال میل به خود آرایی که ریشه در کمال جویی و زیبا پسندی فطری انسان دارد اگر از روی غفلت و یا در نتیجه افراط و تفریط یا تحت تأثیر القائات غلط عوامل جانبی از مسیر طبیعی و درست خود خارج شود منجر به اموری مانند خود نمایی ، فخر فروشی ، خود پسندی و مد پرستی در می آورد .
بنابراین در تبیین ریشه مد گرایی می توان گفت که پیروی از مد و زیبایی خواهی و تنوع پسندی ریشه در نهاد انسان دارد که نیاز هایی چون تنوع و زیبا خواهی و کمال جویی فطری منشأ اصلی آن محسوب می شود . اما صورت های افراطی رایج این گرایش که تحت عنوان مد پرستی شناخته می شود در نتیجه جهل و نا آگاهی و ضعف ارزش های معنوی و تبلیغات وسیع دشمنان و خود باختگی و تقلید کورکورانه از دیگران و یا آلوده شدن به رذایلی چون خود نمایی ، فخر فروشی ، احساس حقارت و خود کم بینی پیش می آید که برای افراد جامعه بسیار خطر ساز است و باید از آن پرهیز نمود .
مهم ترین علت مدگرایی ، فطرت و ذات انسان ها و آن هم حس کمال جویی و زیبا دوستی آن هاست ولیکن صورت های افراطی آن یعنی مد پرستی نتیجه جهل و نا آگاهی و ضعف ارزش های معنوی و تبلیغات وسیع نظام های سرمایه داری و سود جو به وجود می آید . تبلیغات فریبنده کشورهای غربی جهت تضعیف نظام اعتقادی و ارزش های سایر جوامع بخصوص جوامع اسلامی ، عدم برنامه ریزی مناسب جهت اوقات فراغت و هم نشینی با دوستان ناباب نیز از دیگر علت های گرایش به مد می باشد. شبکه های تلویزیونی ، مطبوعات و پایگاه های فعال اینترنتی انواع مدهای جدید را تبلیغ می کنند و از این طریق زمینه را برای گرایش خانواده ها و به خصوص جوانان به سوی مدهای نو محیا می سازند . رونق گرفتن تجارت فرا مرزی ، افزایش تولید و خدمات ، افزایش تقاضای مصرف کنندگان ، به وجود آمدن رفاه نسبی در زندگی طبقه متوسط ، انسان ها را به سوی ظاهر آراسته و توجه بیشتر به ظواهر زندگی سوق داد . ( محمد نژاد ، مدگرایی ، بی جا، نشریه نسیم البرز، 1383، بی تا ، ص 165-167)
2-4- متغیرهای مدگرایی از دیدگاه اسلام
از ديدگاه اسلام پنج متغير مهم در شکل گيري و تغييرپوشش و آرايش افراد تاثير گذار است و برای تحقق پیدا کردن این متغیرها باید چهار اصل رعایت گردد. این متغیر ها عبارتند از :
2-4-1- مقتضيات زماني
بطور طبيعي در گذر زمان عوامل متعددي همچون بهبود شرايط اقتصادي، فرهنگي جامعه، ورود طرح هاي نو و يا ورود فن آوري هاي جديد در عرصه بافت پارچه هاي مختلف دست به دست هم داده و در نوع پوشش افراد تاثير مستقيم مي گذارد به گونه اي که هر دوراني پوشش خاص خود را اقتضا مي نمايد.
در روايتي امام صادق عليه السلام با تاکيد بر نقش مقتضيات زمانه بر نوع پوشش فرموده اند: شيعيان ضعيف الايمان دوست دارند كه من بر پلاس بنشينم، و لباس خشن بپوشم، ولى زمانه اقتضا ندارد. و يا در بيان ديگر فرموده اند« خّيرُ لِباسُ کُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ اَهلِهِ» بهترين لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است. (حميد، نگارش، هويت ديني و انقطاع فرهنگي، بی جا، نمايندگي ولي فقيه در سپاه،چاپ اول، 1380 ، ص 96)
2-4-2- موقعيت خاص فردي
موقعيت هاي خاصي که افراد در آن قرار دارند به طور طبيعي در نوع پوشش و آرايش آن ها تاثير مي گذارد مثلا نوع پوشش کسي که در کنار همسر خود قرار دارد با زماني که قصد حضور در ميان نامحرمان و اجتماع را دارد متفاوت است. همچنين نوع پوشش و آرايش کسي که در خانه مي باشد با کسي که در محل کار خود مشغول به کار است متفاوت است. اسلام با لحاظ نمودن اين متغيير محدوديتي نسبت به نوع آرايش و پوشش زن و شوهر به هنگام قرار گرفتن در کنار يکديگر قائل نشده است، بلکه به آن ها توصيه نموده به هنگام حضور در کنار يکديگر از بهترين لباس و لوازم زينتي و آرايشي خود استفاده نمايند همان گونه که رسول خدا صل الله عليه و آله فرموده اند: « عَلَيْهَا أَنْ تَطَيَّبَ بِأَطْيَبِ طِيبِهَا وَ تَلْبَسَ أَحْسَنَ ثِيَابِهَا وَ تَزَيَّنَ بِأَحْسَنِ زِينَتِهَا وَ تَعْرِضَ نَفْسَهَا عَلَيْهِ غُدْوَةً وَ عَشِيَّةً» بر زن لازم است خود را خوشبو كند، بهترين لباس هايش را بپوشد، به بهترين وجه زينت كند و با چنين وضعى صبح و شب با شوهرش ملاقات نمايد. از سوي ديگر دين اسلام از زنان مومن خواسته در موقعيت هاي اجتماعي و به هنگام حضور در اجتماع و يا حضور در ميان نامحرمان از به نمايش گذاشتن خود و زينت هايشان به شدت پرهيز نمايند. ( همان، ص 97)
2-4-3- وضعيت معيشتي و جايگاه اجتماعي افراد
از ديگر متغير هاي تاثير گذار در نوع پوشش و آرايش افراد که دين اسلام آن را لحاظ نموده شرايط معيشتي جايگاه و شأن افراد در جامعه مي باشد. بگونه اي که داشتن لباس هاي متعدد و مرغوبي که در شأن و جايگاه اجتماعي افراد باشد، مجاز دانسته شده است. در روايت ديگري يکي از ياران امام صادق عليه السلام به نام معاوية بن وهب به ايشان عرض مي نمايد: گاهى انسان در قسمتى از عمرش ثروتمند است و لباس و سر و وضع او اعيانى است بعدا ثروتش از دست مىرود و وضعش عوض مىگردد و از شماتت دشمن رنج مىبرد، به همين دليل براى خريد لباس كه خود را بيارايد خويشتن را به مشقت مىافكند امام اين آيه را تلاوت فرمود« لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ» سپس فرمود: (اين فرد)بنا به مقدار حال و روز خود خرج نمايد. اين بيان شريف امام صادق عليه السلام گوياي آن است که در مکتب اسلام مسلمانان مي توانند متناسب با وضعيت معيشتي خود لباس مناسب تهيه و استفاده نمايد. ( همان، ص 98)
2-4-4- مقتضيات سني افراد
بدون ترديد، ميل به خودآرايي و تجمل که از خواهش هاي فطري مي باشد در سنين مختلف تغيير مي نمايد، به گونه اي که ارضاي اين ميل در دوران نوجواني و جواني به اوج خود می رسيد. پيشوايان اسلام نيز در سيره عملي خود از تمايل جوان به خودآرايي و تجمل دوستي حمايت مي نمودند. به همين جهت حضرت علي علیه السلام به هنگام خريد لباس، جامه بهتر را به قنبر جوان (غلام خود) داد تا او را با پوشيدن آن لباس شادمان و مسرور کند و بدين وسيله تمايل زيباپسندش را ارضا نمايد و خطاب به وي فرمود: تو جواني و مانند ساير جوانان به تجمل و زيبايي رغبت بسيار داري. (معصومه ، خاوری ، مد و مدگرایی و تاثیرات آن در تغییرات فرهنگی جوامع، بی جا ،1389، ص 135)
2-4-5- مطابقت با عرف جامعه
يکي ديگر از اصول ثابت اسلامي که نقش مهمي در صيانت هويت ملي هر جامعه اي دارد و بايد جواناني که به دنبال مد مي باشند نسبت به آن دقت بيشتري داشته باشند مطابقت داشتن پوشش و آرايش با عرف جامعه مي باشد.
امام صادق عليه السلام در توصيه به يکي از ياران خود به نام عبید بن زیاد فرمودند « إِظْهَارُ النِّعْمَةِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ صِيَانَتِهَا فَإِيَّاكَ أَنْ تَتَزَيَّنَ إِلَّا فِي أَحْسَنِ زِيِّ قَوْمِكَ قَالَ فَمَا رُئِيَ عُبَيْدٌ إِلَّا فِي أَحْسَنِ زِيِّ قَوْمِهِ حَتَّى مَاتَ »آشكار كردن نعمت را خدا بيش از (پنهان) نگاه داشتن آن دوست مىدارد، پس جز اين مباد كه با بهترين شكل آرايش مرسوم قوم خويش خود را بيارايى. (راوى حديث) مىگويد: عبيد، از آن پس تا زمان مرگ خود جز با بهترين شكل و لباس در ميان قوم خويش ظاهر نشد.
از همين رو در اسلام پوشيدن لباسهايي که به جهت جنس پارچه، رنگ، كيفيت دوخت و يا مندرس بودنش معمول نبوده و خلاف شأن افراد بوده و موجب جلب توجه و انگشت نما شدن ميشود منع شده است. بر اساس تعاليم اسلامي استفاده از اين گونه لباس ها که در بيان روايات لباس شهرت ناميده مي شود به دليل اينکه موجب خود بزرگ بيني يا حقارت، يا ايجاد ضعف شخصيت و يا هتک حرمت و خواري مسلمان مي گردد ممنوع اعلام شده است. امام صادق علیه السلام فرمود : « كَفَى بِالْمَرْءِ خِزْياً أَنْ يَلْبَسَ ثَوْباً يَشْهَرُه » براي انسان از نشانه هاي خفت و خواري همين بس كه لباسي بپوشد كه به آن مشهور شود. ( همان، ص 136)
2-5- اصول مدگرایی از دیدگاه اسلام
اصولی که برای تحقق یافتن متغیر های مدگرایی باید رعایت شوند عبارتند از :
2-5-1- اصل مطابقت پوشش و آرايش با جنسيت افراد
نوع لباس و آرايش افراد، بايد معرف جنسيت او نيز باشد. به همين دليل بايد بين لباس مردان و لباس زنان تفاوت وجود داشته باشد و هر يک از اين دو قشر لباس مخصوص خود را بپوشند. پيامبر گرامي اسلام صلوات الله علیه مرداني را كه لباس زنان و زناني را كه لباس مردان را مي پوشند، از رحمت خدا به دور مي خواند. در روايات متعددي از تشبه زنان به مردان و مردان به زنان نهي شده است.در چندين روايت اشخاصي که خود را به شکل جنس مخالف در بياورند يا در رفتار و لباس پوشيدن خود را مانند جنس مخالف کنند مورد لعن خدا و رسول خدا قرار گرفته اند.
امام باقر عليه السلام فرموده اند «لَا يَجُوزُ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَتَشَبَّهَ بِالرِّجَالِ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَعَنَ الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ لَعَنَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ» رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم به مردانى كه خود را همانند زنان بيارايند و رفتار زنانهاى داشته باشند، و زنانى كه خود را به شكل مردان در آورند، لعنت فرستاد.
در روايتي از نبي مکرم اسلام صل الله عليه و آله آمده است که « أَرْبَعٌ لَعَنَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِه... الْمَرْأَةُ تَتَشَبَّهُ بِالرِّجَالِ وَ قَدْ خَلَقَهَا اللَّهُ أُنْثَى » چهار گروه را خدا از رحمت خويش دور کرده است و خداو رسولش و ملاکه بر آنان لعن مي فرستند...يکي از اين گروه ها زناني هستند که خود را شبيه مردان مي کنند. (علي، تركاشوند ، مد نوآوري يا هنجارشكني، بی جا، روزنامه رسالت، شماره 6538، بی تا ، ص 58)
2-5-2- اصل رعايت عفاف و حيا
دين مبين اسلام در خصوص نوع پوشش و آرايش همسران براي يکديگر محدوديتي قائل نشده و حتي براي جذب بيشتر زن و شوهر به يکديگر در اين زمينه توصيه هايي نيز نموده است، اما نسبت به نوع پوشش و آرايش زنان و مردان در برابر نامحرمان و همچنين به هنگام حضور در اجتماع خواستار رعايت اصل عفاف و حيا شده و بر همين اساس حدودي را نيز تعيين نموده است. بر اساس اين اصل هرگونه پوشش و آرايش، از هر نوع شکل، رنگ و مدي که مخالف عفت و حياء بوده و باعث تهييج و بر انگيختن احساسات شهواني در جامعه به شمار رود، منع گرديده است مانند لباس هاي نازک و يا لباس تنگ و بدن نما و يا لباس هايي که پوشش کافي براي اعضاي بدن ايجاد نمي کند چراکه مطلوب اسلام آن است که زنان و مردان مسلمان در فعاليت هاي اجتماعي و به هنگام رويارويي با نامحرمان، با جنبه هاي انساني خود حضور يابند نه با جنبه هاي حيواني و شهواني که نتيجه اي جز انحطاط فرد، خانواده و جامعه نخواهد داشت. با توجه به آنچه گفته شد مشخص مي شود اسلام با هرگونه مدي که در آن به دليل نازکي، چسبندگي و بدن نما بودن و همچنين نمايان شدن اعضاي بدن حريم عفاف و حيا رعايت نگردد مخالف است. ( همان ،ص 59)
2-5-3- اصل پرهيز از خودنمايي و فخر فروشي
از مهم ترين انگيزه هاي مدگراييهاي افراطي و نامعقول، فخر فروشي و احساس تفاخر است. احاديث معصومين عليهم السلام بيانگر آن است که حتي در پوشيدن لباس مي بايست نيت انسان پاك و زيبا باشد از همين رو اسلام مبناي خود را در پوشش پرهيز از خودنمايي، مباهات و فخر فروشي قرار داده و کساني را که بدين منظور لباس مي پوشند را مورد مذمت قرار داده است. پيامبر خدا صل الله عليه و آله مي فرمايد« ما من احد يلبس ثوبا ليباهي به فينظر الناس اليه الاسم لم ينظر الله اليه حتي ينزعه» يعني هر كس لباس بپوشد كه بدان مباهات كند و مردم به او بنگرند خدا به او ننگرد تا آن لباس را از تن به در كند. ( همان ،ص60 )
2-5-4- اصل پرهيز از تشبه به کفار
پيشوايان ما اصل و الگوي مسلم ديگري در انتخاب پوشش، آرايش، شكل، مد و رنگ آن، جهت صيانت از فرهنگ ديني مسلمانان در تمامي قرن ها تعليم داده اند، آنجا كه فرموده اند : «أَوْحَى اللَّهُ إِلَى نَبِيٍّ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ أَنْ قُلْ لِقَوْمِكَ لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِي وَ لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِي وَ لَا تُشَاكِلُوا بِمَا شَاكَلَ أَعْدَائِي فَتَكُونُوا أَعْدَائِي كَمَا هُمْ أَعْدَائِي»خداوند به يكى از پيامبرانش وحى فرمود كه به قومت بگو، لباس دشمنان مرا نپوشند و غذاى دشمنان مرا نخورند و خود را به شكل دشمنان من در نياورند (يعنى به شكل مشركين و كفار) چون اگر اين كار را بكنند، آنها هم دشمنان من هستند. همان طورى كه آن كفار و مشركين دشمن من هستند.
بر اساس اين اصل کلي تشبه به کفار يعني خود را در ظاهر به شکل غيرمسلمانها درآوردن حرام است.ممنوعيت تقليد و شبيه کردن خود به کفار از آن جهت است که اينگونه شباهت رساندن محدود در پوشش نشده و با گذشت زمان بطور طبيعي زمينه براي همرنگي هاي ديگري در ساير شئون زندگي فراهم مي شود تا آنجا كه به تدريج مومنين سبك زندگي صحيح خود را از دست داده و در سايه بيگانه شدن نسبت به فرهنگ اصيل خود، در فرهنگ هاي بيگانه مستحيل شده و موجوديت ديني و ايماني و هويت اصيل خود را از دست مي دهند. کما اينکه پيامبر خدا صل الله عليه و آله فرموده اند « من تشبّه بقوم فهو منهم» هر كه به گروهى تشبه جويد از آن هاست.
بنابراين جوان مسلمان و مؤمن تنوع طلب چه دختر باشد و چه پسر با رعايت اين محور، آزاد است به هر شکلي که مي خواهد لباس بپوشد، از رنگ هاي گوناگون استفاده کند، مدها و مدل هاي تازه اختراع کند، اما هويت فرهنگي خود را تباه نکرده و اسير روحي و رواني کفار نگردد بگونه اي که به تبع پيروي از مد افکار و عقايد انحرافي بيگانگان را نيز بپذيرد کما اينکه امروزه برخي از تفکرات الحادي همچون شيطان پرستي از همين طريق جوانان را به سوي خود جذب مي نمايند. ( همان ،ص 61)
از این قسمت مي توان چنين نتيجه گرفت كه اسلام نه مدگرايي و به روز بودن جوانان را منع مي كند و نه عنان اختيار آن را رها مي نمايد بلكه راه اعتدالي با حدود و موازين كاملاً مشخص در اين زمينه ارائه مي دهد به گونه اي که جوان و نوجوان مسلمان بر اساس اين موازين علاوه بر پاسخگويي به نيازهاي غريزي خود همچون زيبايي طلبي و نوگرايي از انحرافات احتمالي که ممکن است در قالب مد دامنگير آن ها گردد مصونيت مي بخشد.
فصل دوم
مد گرایی از دیدگاه روانشناسی
|
|
|
3-1- مدگرایی و روانشناسی
حس زیبایی یکی از ویژگی های مخصوص انسان است که ریشه در فطرت او دارد و به اقتضای این امر از دیدن هرگونه زیبایی لذت می برد. بی تردید منشا تمام هنرهای انسانی همین حس است که در هر دوره موجب به وجود آمدن یک سلسله دست آوردهای ارزشمند هنری می شود. بنابراین استعداد و درک زیبایی از جمله مواهب به ودیعت نهاده شده در وجود انسان است که به برکت آن وی قادر است از طریق مطالعه و تامل در ظرافت های زیبای نظام آفرینش، زمینه کمال روحی و معنوی خود را فراهم سازد. خودآرایی و زینت به عنوان بخشی از حس زیبایی، نه تنها آثار بسیاری در روح و روان فرد دارد بلکه موجب تعالی و رشد افراد جامعه نیز می شود. در مقابل، پرهیز از خودآرایی و پریشانی و ژولیدگی چون با خواست فطری انسان در تعارض است به تدریج اثرات منفی در روان او به جای می گذارد که افسردگی روحی، عدم تعادل روانی و بی توجهی به نعمت ها و سرکوبی علائق طبیعی از جمله آن ها است .
میان روح و جسم آدمی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و این دو تأثیر متقابلی بر یکدیگر می گذارند و میان آن ها کنش و واکنش های مختلفی شکل می گیرد . نمادها و دگرگونی های مادی و معنوی پیرامون انسان بر روح و روان او تأثیر مستقیم دارند و هر اثر پذیری روحی ، پیامدهای رفتاری ویژه ای دارد برای مثال گاهی انسان از شنیدن نوعی موسیقی و آهنگ به آرامش می رسد و از شنیدن نوعی دیگر از موسیقی پرخاشگر می شود . همچنین رنگ ها به تنهایی یا در کنار دیگر رنگ ها تأثیر ذهنی ویژه ای بر فرد می گذارند . رنگ های گرم و رنگ های سرد پیام های روانی متفاوتی را به افراد منتقل می کنند . انواع خط های موجود در طبیعت و چگونگی نمایان شدن آن ها در برابر دیدگان بیننده ، معانی قرار دادی غیر مستقیمی را به روان آدمی القا می کنند . همچنین یکی از دلایل عمده ای که تولید کنندگان و طراحان خارجی توانسته اند در سطح جهانی برای خود جایی باز کنند و مد آفرینی داشته باشند آشنایی آن ها با مبانی روان شناختی تأثیر گذاری و به کار گیری روش ها و اصول فنی مناسب در کار است در حالی که تولید کنندگان داخلی و محدود معمولاً به الگو برداری و تقلید از آن ها می پردازند و به نحوی مدهای غربی را در جامعه ترویج می کنند . ( جلالی فراهانی ،گریز از زندگی یکنواخت ، بی جا ، نشریه ایران ، 1383 ،ص 154)
3-2- انگیزه های مدگرایی از دیدگاه روانشناسی
علل گرایش به مد به ویژه در زنان از رویکرد های مختلفی قابل تبیین است . در دیدگاه روانشناسی نیاز انسان ها به خود نمایی و زیبایی زمینه مدگرایی را فراهم می سازد . بر مبنای دیدگاه جامعه شناختی ، مقولاتی چون ا لگو و فرهنگ مصرف ، سبک زندگی ، رهبران مد ، در تبیین گرایش به مد مطرح می شود . بی تردید پدیده مد با طبقه اقتصادی و اجتماعی افراد ، نقش رسانه های جمعی ، فرایند جهانی سازی و نظام سرمایه داری مرتبط است برجستگی مد در هویت بخشی به زنان و پارادوکس توجه به جسم و روح ، زنان را با چالش های هویتی درگیر می سازد. علاوه بر این مدگرایی در بین جوانان از یک سری اصول و سازه های روان شناختی نیز تبعیت می کند و با انگیزه ها و نیازهای چندی در ارتباط است . انگیزه های مدگرایی از دیدگاه روانشناسی عبارتند از:
3-2-1- تنوع طلبی و نوع گرایی
جوانی ، فصل تازه ای درزندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پر شور و رنگارنگ است که غرایز طبیعی در شکل دهی آن نقش اصلی را بر عهده دارند . استقلال طلبی ،تنوع دوستی ، هیجان خواهی ، نقد گذشته و نوگرایی از جمله ویژگی های دوران جوانی است . تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف به شدت در هر نوجوان وجود دارد و گواه نیاز وی به شکستن قالب های موجود ، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است . این نیاز زمانی که نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعکس می شود به صورت مدگرایی ظاهر می گردد . (احمد رضا، غروی زاد، در آمدی بر تئوری ها و مدل های تغییرات اجتماعی، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، ص ۱۹۶)
3-2-2- مد گرایی و همانند سازی
همانند سازی در مکتب روان تحلیل گری به فرایندی ناهشیار اطلاق می شود که فرد در طی آن ویژگی ها ، نگرش ها و الگو های رفتاری فرد دیگری را برای خود سر مشق قرار می دهد و با تقلید از نگرش ها و ویژگی رفتاری وی احساس می کند که مقداری از قدرت و کفایت او را نیز بدست آورده است . منبع اصلی همانند سازی در دوران کودکی والدین هستندزیرا کودک ، اولین و بیشترین برخورد را در زندگی با والدین خود دارد اما در دوران نوجوانی که فرد از والدینش فاصله می گیرد الگوهایی را که با آن ها شبیه کرده است از دست الگوهای دیگر یعنی از طریق همانند سازی های جدید با دیگری پر می شود. به اعتقاد روانشناسان همین خلاء و احساس ناامنی و ناشی از آن باعث می شود که نوجوان در مسیر خود به راه حل هایی متوسل شود که این راه حل ها از طریق همانند سازی با شخصیت هایی است که الگوی نوجوان قرار می گیرند .این شخصیت ها می توانند شخصیت های معرف گذشته ، هنرپیشه سینما ، نوازندگان و آوازخوانان و یا گروه های مختلف باشند و فرد ، خود را از نظر ظاهری شبیه آن ها ساخته و در شیوه لباس پوشیدن و طرز رفتار با آن ها همانند سازی می کند . به محض اینکه هنرمند یا ورزشکار لباسی را بپوشد و در صحنه ای ظاهر شود ، جوانان با وی همانند سازی نموده و سعی می کنند به عنوان مد آن را در جامعه طرح کنند. ( همان ،ص 197)
3-2-3- رقابت و چشم و هم چشمی با دیگران
انگیزه رقابت و هم چشمی با دیگران از دیگر عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان محسوب می شود . این انگیزه در همه ی افراد وجود دارد و به گونه های مختلف بروز می کند . رقابت اگر در زمینه های مثبت جهت داده شود باعث پیشرفت و تکامل معنوی فردی می شود اما اگر جهت گیری آن به سوی امور مادی و مدپرستی باشد و فرد سعی کند از لحاظ ظاهری مثلاً در سبک و شیوه ی لباس پوشیدن از دیگران عقب نماند ، سرانجام خوبی نخواهد داشت . ( همان ،ص 198)
3-2-4- التزام ناشی از دوستی
یکی از عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان ، ترس و نگرانی از مجازات های خصوصاً غیر رسمی از دوستان است . لذا تحقیر و تمسخر ، پوزخند زدن و متلک گفتن اطرافیان و ترس از آن باعث می شود که جوانان و نوجوانان از مدهای رایج پیروی کنند . ( همان )
3-2-5- مدگرایی و جلب توجه دیگران
افرادی هستند که با تعویض و تغییر هر روزه ی لباس و آرایش خود و خریدن لباس های گران قیمت و مد روز ، در صدد جلب توجه ی دیگران بر می آیند . استفاده از لباس های چسبناک و براق و رنگارنگ ، جوراب هایی شبیه تور ماهیگیری ، کفش های با پا شنه های خیلی بلند ، آرایش تندی با رنگ های غیرطبیعی که بیش از همه در بین جوانان و بخصوص در دختران رایج است ، باعث جلب توجه دیگران شده و نگاه هایی را به خود معطوف می دارد . ( همان)
3-2-6- مدگرایی و تشخیص طلبی
برتری جویی و تشخیص طلبی از دیگر عوامل پیدایش مد در بین جوانان است . افرادی که خود را برتر از دیگران و مربوط به قشر مرفه جامعه می دانند سعی می کنند این برتری را در گویش ، لباس پوشیدن ، محیط آرایی و سبک آرایش و زیورآلات خود نشان دهند و لذا مدهای جدید را مطرح می کنند . ( همان ،ص 199)
از این قسمت نتیجه می گیریم که علل گرایش به مد به ویژه در زنان از رویکرد های مختلفی قابل تبیین است . در دیدگاه روانشناسی نیاز انسان ها به خود نمایی و زیبایی زمینه مدگرایی را فراهم می سازد . بر مبنای دیدگاه جامعه شناختی ، مقولاتی چون ا لگو و فرهنگ مصرف ، سبک زندگی ، رهبران مد ، در تبیین گرایش به مد مطرح می شود . تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف به شدت در هر نوجوان وجود دارد و گواه نیاز وی به شکستن قالب های موجود ، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است . این نیاز زمانی که نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعکس می شود به صورت مدگرایی ظاهر می گردد .
نتیجه گیری
واژه مد واژه ای فرانسوی است و در زبان فرانسه به معنی طرز ، اسلوب ، عادت ، شیوه ، سلیقه ، روش ، رسم و باب روز آمده است . مد در اصطلاح عبارت است از روش و طریقه ای موقتی که بر اساس ذوق و سلیقه افراد یک جامعه و سبک زندگی از جمله شکل لباس پوشیدن را تنظیم می نماید . مهم ترین علت مدگرایی ، فطرت و ذات انسان ها و آن هم حس کمال جویی و زیبا دوستی آن هاست ولیکن صورت های افراطی آن یعنی مد پرستی نتیجه جهل و نا آگاهی و ضعف ارزش های معنوی و تبلیغات وسیع نظام های سرمایه داری و سود جو به وجود می آید . با توجه به اهمیت موضوع مدگرایی که در منابع دینی تحت عنوان ستر و پوشش مورد بررسی قرار گرفته است درآموزه های اسلامی ضمن تأیید تنوع طلبی وتأکید برخودآرایی و دوری از هر گونه ژولیدگی به چند اصل کلی می توان رسید که با تحلیل این اصول ومبانی به الگوی پوشش در اسلام می توان رسید. انگیزه رقابت و هم چشمی با دیگران از دیگر عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان محسوب می شود . این انگیزه در همه ی افراد وجود دارد و به گونه های مختلف بروز می کند . یکی از عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان ، ترس و نگرانی از مجازات های خصوصاً غیر رسمی از دوستان است . برتری جویی و تشخیص طلبی از دیگر عوامل پیدایش مد در بین جوانان است .
منابع
1- تركاشوند ، علي، مد نوآوري يا هنجارشكني، بی جا، روزنامه رسالت، شماره 6538، بی تا
2- جلالی فراهانی ،گریز از زندگی یکنواخت ، بی جا ، نشریه ایران ، 1383
3- خاوری ، معصومه ، مد و مدگرایی و تاثیرات آن در تغییرات فرهنگی جوامع، بی جا،1389
4- شجاعي ، محمدصادق، جوانان و مدگرايي، حديث زندگي، بی جا، شماره 13، 1382
5- شفیعی ، جنون مدگرایی ، بی جا، نشریه کیهان ، 1383
6- غروی زاد، احمد رضا، در آمدی بر تئوری ها و مدل های تغییرات اجتماعی، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳
7- محمد نژاد ، مدگرایی ، بی جا، نشریه نسیم البرز، 1383، بی تا
8- نگارش، حميد، هويت ديني و انقطاع فرهنگي، بی جا، نمايندگي ولي فقيه در سپاه،چاپ اول، 1380
خلیل آقاخانی
مد اگر به معنای شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی و طرز زندگی و پوشش باشد، امری پسندیده و ارزشی است؛ زیرا انسان میبایست «فرزند زمانه» خود باشد. اما مدگرایی به معنای روش افراطی، یک ضد ارزش بشمار میرود. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای حیاتبخش اسلام بر آن است تا دیدگاه اسلام را به مساله مدگرایی تبیین کند.
مفهومشناسی مد
مد (mode) از ریشه لاتین Modus واژهای فرانسوی است. این واژه در زبان فرانسه به معنای طرز، اسلوب، عادت، شیوه، سلیقه، روش، رسم و باب آمده است. واژه مد، پس از جنگ جهانی اول، به دنبال نفوذ تمدن غرب، وارد زبان فارسی شد.
فرهنگ دهخدا مد را اینگونه تعریف میکند: لغتی فرانسوی به معنی روش و طریقه موقت که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان، طرز زندگی و لباس پوشیدن و غیره... را تنظیم میکند.
پس در یک کلام باید گفت که شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی را مد گویند.
مدگرایی ارزشی و ضدارزشی
چنانکه در تعریف مد گفته شد، شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی است. مد به این معنا فی نفسه امری ارزشی است؛ زیرا انسان میبایست در زندگی همواره با فرهنگ زمانه و شیوه متداول توده مردم زندگی کند؛ چرا که خلاف فرهنگ زمانه عمل و رفتار کردن، امری نادرست و غلط است. از همین رو در روایات از مردم خواسته شده تا فرزند زمانه باشند و از رفتار و پوشش مخالف رفتار و پوشش عمومی که عرف شده پیروی نکنند.
امیرمومنان علی (ع) میفرماید: باید فرزند زمان خود باشیم. (غررالحکم و دررالکلم، ح 447) پس هر انسانی باید بکوشد تا زمانشناس باشد و کردار و رفتار زمان خود را بشناسد و در چارچوب گفتمان حاکم بر زمان رفتار کند، مگر آنکه آن گفتمان حاکم و رفتار، خلاف عقل و شرع باشد.
البته انسان چه بخواهد و چه نخواهد، تحت تاثیر عرف حاکم و فرهنگ زمانه میآموزد و رفتار میکند، مگر آنکه از جمله جماعت هنجارشکن باشد که رفتار و کردارشان چنان ضد عرف اجتماعی و فرهنگ زمانه خودشان است که به چشم میآیند. از جمله جوانانی که پوشاک و موهای آنان به شکل خلاف هنجارها و عرف اجتماعی است و در جامعه انگشتنما میشوند. البته برخیها انگشتنمایی را برای اینکه مطرح شده و به چشم بیایند میپذیرند و کاری به هنجاری یا نابهنجار بودن عمل و رفتار خود ندارند، بلکه تنها میخواهند خلاف جریان آب بروند و اینگونه در جامعه انگشتنما شوند.
به هر حال، مردم باید دارای فرهنگ زمانه خودشان باشند و مدگرایی به این معنا اصولا از لوازم زندگی و ضرورتهای آن است. البته چنانکه گفته شد، انسانها خواسته و ناخواسته براساس مد و فرهنگ زمانه عمل میکنند.
خداوند در آیات قرآن به پیامبرش فرمان میدهد تا مردم را به رفتاری مبتنی بر عرف و فرهنگ زمانه که هنجاری و پسندیده است فرمان دهد. خداوند میفرماید: خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عنالجاهلین؛ گذشت پیشه کن و به کار پسندیده فرمان ده و از نادانان روی برگردان.
در قرآن، بسیاری از امور به عرف اجتماعی استناد داده شده و از مردم خواسته شده تا هماهنگ با معروف و عرف اجتماعی عمل کنند. در سلوک خانوادگی و اجتماعی، عرف جایگاه بسیار مهمی دارد.
بخشی از مفهوم عرف اجتماعی را میتوان در همین اصطلاح «مد» یافت. بنابراین، مدگرایی به معنی عرفگرایی و عمل بر اساس معروف اجتماعی، یک عمل ارزشی است که در آیات قرآنی مورد تاکید و توجه قرار گرفته است. (بقره، آیات 178 و 180 و 228 و 232 و 233 و 234 و 236 و آیات بسیار دیگر)
اصولا اصطلاح امر به معروف و نهی از منکر، به یک معنا ارتباط تنگاتنگی با این معنا از مدگرایی دارد. بنابراین، میتوان این معنا از مدگرایی را نه تنها ارزشی بلکه یک واجب دینی دانست.
همچنین باید توجه داشت که جریانهای اجتماعی بسیار قوی هستند و تغییراتی که در طول و عرض یک دوره زمانی عمر انسانی اتفاق میافتد بویژه در دوران جدید و معاصر چنان سریع و شتابآمیز است که انسان اگر خود را با آن تغییرات وفق ندهد دچار آسیب جدی میشود و نمیتواند در جامعه زندگی سالم و آرامی داشته باشد. به عنوان نمونه تلفن همراه و اینترنت و شبکه جهانی آن، تاثیرات شگرفی در سبک زندگی انسانهای معاصر ایجاد کرده است. شناخت جریانهایی از این دست و نیز بهرهگیری مثبت از آن، از ضروریات زندگی است. اگر کسی بخواهد با این جریان مخالفت کند و یا عقبنشینی کند در حقیقت به خود ضربه زده است. بر همین اساس امیرمومنان علی(ع) به انسانها دراینباره هشدار جدی میدهد و میفرماید: هر که با زمان، دشمنی ورزد، زمان، او را به خاک خواهد نشاند. (غررالحکم و دررالکلم، ح 9054)
این به خاکنشینی انسان از راه زمان، همان مخالفت با تغییراتی است که در طول زمان ایجاد میشود. انسان میبایست هم آن را بشناسد و هم راه کنار آمدن و بهرهگیری از آن را بداند تا در زندگی موفق شود.
مدگرایی در چارچوب مقتضیات زمان و مکان
مدگرایی مثبت و ارزشی زمانی شکل میگیرد که در چارچوب مقتضیات زمان و مکان باشد و هیچگونه مخالفتی با عقل سلیم و فطرت سالم و دین اسلام و شریعت نداشته باشد.
از آنجایی که انسانها اهل ابداع و ابتکار و نوآوری هستند، تغییرات را دوست داشته و به دنبال آن هستند. این تغییرات در همه ابعاد زندگی بشر و محیطزیست صورت میگیرد. انسانها همانطوری که خوراک و پوشاک خود را تغییر میدهند در محیطزیست خود تغییراتی را ایجاد میکنند که موجب آرامش و آسایش بیشتر آنان باشد.
براساس آموزههای قرآنی، انسان باید در رفتار اجتماعی خود، تحت قوانینی قرار گیرد که از آن به معروف اجتماعی و عرف حاکم بر جامعه یاد میشود. لذا باید در اموری چون پوشش و پوشاک به عرف زمان و مقتضیات زمانی و مکانی آن توجه کند. چنانکه درباره سخن آمده: هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد، هر پوشاکی برای هر جایی مناسب نیست و انسان میبایست مراعات ادب و عرف اجتماعی را در پوشش داشته باشد. امام صادق(ع) در یک فرمان کلی درباره پوشش مناسب میفرماید: خیر لباس کل زمان لباس اهله؛ بهترین لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است. (وسایل الشیعه، ج 3، ص 342)
امام صادق(ع) حتی مومنان و شیعیان را تشویق میکند که بهترینها را که مردم میپوشند پوشاک خود قرار دهند. از این رو، خطاب به عبیدبن زیاد میفرماید: ایاک ان تزین الا فی احسن زی قومک؛ خود را تزیین مکن مگر مثل قوم خود.» (همان، پیشین)
در روایات است که آن حضرت(ع) خود در سیرهاش براساس متقضیات زمان و مکان عمل میکرد و جامههای خوب و نیکو میپوشید، به طوری که گاه مورد اعتراض برخیها قرار میگرفت. آن حضرت(ع) در پاسخ برخی از معترضان به تفاوت پوشش آن حضرت(ع) با پوشاک پیامبر(ص) و امیرمومنان علی(ع) به تفاوت زمان و مقتضیات آن اشاره میکند. در روایت است: سفیان ثوری و گروهی از زاهدنمایان نزد امام صادق(ع) آمدند و از لباس امام اشکال گرفتند. سفیان ثوری به آن حضرت(ع) گفت: ان هذا لیس من لباسک؛ این جامه شما نیست.
امام صادق(ع) فرمود: بشنو و به دل سپار آنچه را به تو میگویم که خیر دنیا و آخرت همین است؛ اگر بر سنت و حق بمیری و بر عقیده بدعت و ناحق نمیری، من به تو خبر میدهم که رسول خدا (ص) در دوران تنگی و سختی بود و هر گاه دنیا اقبال کند سزاوارترین افراد برای استفاده از نعمتها نیکانند نه بدکاران، مومنانند نه منافقان، مسلمانانند نه کفار. ای ثوری! چرا انکار کردی و ناروا شمردی؟ من با این وضعی که میبینی از روزی که خردمند شدم، روزی بر من نگذشته است که در مالم حقی باشد که خدا به من فرموده باشد آن را در مصرفی برسانم؛ جز آنکه بدان مصرفش رساندم. (تحف العقول، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، ص 363)
همچنین در انوار نعمانیه آمده است: صوفیان نزد امام صادق(ع) آمدند. سفیان ثوری لباسی پشمینه و زبر به تن کرده و امام لباس نازکی در تن داشت. سفیان به امام گفت: به درستی که امیرمومنان همیشه لباسهای درشتی به تن میکرد. چرا در این روش به او اقتدا نمیکنی؟! امام صادق(ع) پاسخ داد: «امیرمومنان در زمان تنگدستی مسلمانان زندگی میکرد. این گشایش که امروز در بین مسلمانان به وجود آمده، در آن روز نبوده است. ما قومی هستیم که اگر خدا بر ما گشایش داد، بر خود گشایش میدهیم و هر گاه بر ما تنگی گیرد، بر خودمان چنان کنیم. خداوند دنیا را برای مومن آفریده است، نه برای کافر؛ زیرا او ارزشی نزد خداوند ندارد. اگر امیرمومنان علی(ع) در این زمان به سر میبرد هرگز آن لباسهایی که در آن روزگار میپوشید را به تن نمیکرد، تا نگویند او ریاکاری میکند و لباس شهرت میپوشد. امیرمومنان امام و والی مسلمانان بود و بر والی مسلمانان سزاوار نیست که از نظر زندگی و معاش بالاتر از فقرا باشد. حضرت علی(ع) در جواب کسانی که به وی گفتند: تو شب را گرسنه میمانی در حالی که ملک و خلافت از آن تو است؛ فرمود: بیم آن دارم که سیر شوم در حالی که در «یمامه» یک نفر با شکم گرسنه شب را سپری کرده باشد.من والی نیستم. خلافت از ما غصب شده است. اگر والی بودم، در این جهت به آن حضرت اقتدا میکردم».
امام صادق(ع) به سفیان ثوری فرمود: نزدیک من بیا! او پیش حضرت آمد. حضرت پیراهن پشمی و زبر سفیان را کنار زد و پیراهن ابریشمی را که سفیان در زیر لباسهای خود به تن کرده بود، به او نشان داد و آنگاه فرمود: سفیان! نگاه کن که در زیر این پیراهنهای نازک که به تن دارم، چه میبینی؟ سفیان با تعجب دید که آن حضرت پیراهن پشمی زبری در زیر لباسهای خود به تن کرده است.
امام فرمود: سفیان! این لباس زیرین را برای خدا به تن کردهام و پیراهن دیگر را جهت اظهار نعمت پروردگار پوشیدهام. (ذرایع البیان، ج 2، ص 48)
البته در پوشاک باید توجه داشت که لباس برای پز دادن نباشد؛ همانطوری که سفیان ثوری با لباس پشمین خود میخواست پز داده و خود را زاهد نشان دهد.
همچنین نباید پوشاکی را پوشید که کفار آن را میپوشند؛ یعنی باید اصل پرهیز از تشبه به کفار در پوشاک مدنظر قرار گیرد.
امام صادق(ع) میفرماید: «خداوند به یکی از پیامبرانش وحی فرمود که به قومت بگو، لباس دشمنان مرا نپوشند و غذای دشمنان مرا نخورند و خود را به شکل دشمنان من درنیاورند (یعنی به شکل مشرکین و کفار). چون اگر این کار را بکنند، آنها هم دشمنان من هستند. همان طوری که آن کفار و مشرکین دشمن من هستند.» (وسائل الشیعه، ج 11، ص111، ح1)
انسان دارای حزم و دوراندیشی، کسی است که با فرهنگ زمانه آشنا باشد و با مقتضیات آن کنار آید. از همین رو امیرمومنان علی(ع) میفرماید: انسان دوراندیش، کسی است که با زمانه خود مدارا کند. (عیونالحکم و المواعظ، ص 27)
مدگرایی افراطی و اسراف و تبذیر
برخی از انواع و اقسام مدگرایی ارتباطی به تنوعگرایی انسان و همراه شدن با عرف و شیوه اجتماعی ندارد، بلکه به شکل یک بیماری اجتماعی و فرهنگی و حتی روانی تبدیل شده است و ارزشی محسوب نمیشود.
گاهی اوقات از یک مدل فرهنگی به عنوان مدگرایی تعبیر میشود؛ یعنی مدگرایی به معنای الگوهای فرهنگیای هستند که توسط بخشی از جامعه، پذیرفته میشوند و دارای یک دوره زمانی نسبتا کوتاهند، سپس فراموش میشوند. در هر دورهای مثلا مدلی از آرایش مو در جامعه رونق میگیرد و بازار مییابدو سپس متروک میگردد.
همچنین گاه مراد از مدگرایی آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آنکه الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن سبک جدید پیروی کند. در جامعه امروز به سبب افزایش ارتباط جهانی از طریق رسانههای گوناگون، مدهای جهانی مطرح میشود. از همین رو، هر روز نوعی از پوشش و خوراک و رفتار اجتماعی مطرح میشود و با آمدن تلفنهای جدید و نسلهای دوم و سوم و چهارم ارتباطات، مدها نیز تغییر میکند. در این موارد، گاه این همراهی با مد به اقتضای مقتضیات زمان و نیازهای آن است، که امری ضروری است؛ زیرا نسل دوم تلفن همراه با چهارم آن بسیار متفاوت است و انسان نیازهائی دارد که نسل دوم نمیتواند آن را برآورده سازد؛ اما گاه شخص هیچ نیازی ندارد و تنها به صرف همراهی با موج و جدا نیافتن از آن، اقدام به خرید نسل چهارم تلفن همراه میکند بی آنکه هیچ بهرهای از آن برد. در این صورت این گونه مدگرایی نادرست و افراطی و بلکه از مصادیق اسراف و یا تبذیر است؛ زیرا هزینههایی را برخود و خانواده تحمیل میکند که هیچ فایدهای برای او ندارد.
اگر مدگرایی تنها برای پز دادن و عقب نیفتادن از جامعه باشد، همراه با اسراف و تبذیری است که برادران شیطان انجام میدهند (اسراء، آیه 27) اما اگر همراه با جنبههای زیباشناختی به جنبههای دیگر آن توجه شود که ضروری و لازم است میتوان گفت که چنین مدگرایی اشکالی ندارد. به عنوان نمونه از نمایی در ساختمان استفاده میشود که مبتنی بر مد روز است و جنبه زیباشناختی آن مد نظر قرار گرفته به اضافه آنکه جنبههای امنیتی و حفاظتی این گونه نمای ساختمان نیز بهتر از سبک و مد پیشین است.
اما برخی افراد عادت کردهاند بی هیچ علتی و فقط از باب چشم و هم چشمی و پز دادن، تمام اسباب و اثاثیه منزل خود را تغییر داده و براساس مد روز سامان دهند؛ چنین امری از مصادیق اسراف و تبذیر است که عملی شیطانی محسوب میشود.
علل و عوامل مدگرایی
به نظر میرسد که با توجه به تفاوت معنایی مدگرایی و مفاهیم آن، علل و انگیزههای گوناگونی برای گرایش به مد در انسانها میتوان معرفی کرد.
از مهمترین علل و عوامل مدگرایی میتوان به اموری چون تنوعطلبی و نوگرایی طبیعی انسانها، به روز شدن و به هنگام ماندن و فرزند زمانه بودن، گرایشهای زیباشناختی انسانها، همانندسازی خود و محیط با دیگران، الگوبرداری از دیگران برتر و بهتر، رقابت و چشم و همچشمی با دیگران، جوگیر شدن و تأثیرپذیری از جو و محیط دوستانه، فخر فروشی، خودبرتربینی و خودنمایی و جلب نظر دیگران، تشخصطلبی و انگشتنما شدن، تأثیرپذیری از تبلیغات رسانهها و مانند آنها اشاره کرد (نگاه کنید: طه، آیه 131؛ حجر، آیه 88؛ رعد، آیه 26).
نتیجه و برآیند سخن
از آنچه گذشت به دست میآید که مد نباید موجب اسراف، اختلافهای خانوادگی یا هنجارشکنی در جامعه شود. هر چیزی که موجب ضرر و زیان روحی و مالی و روانی است باید کنار گذاشته شود. اگر عملی چون مد گرایی موجب ضرر و زیان اجتماعی شود مورد تأیید اسلام و عقل سلیم نخواهد بود؛ اما اگر مد و مدگرایی مشکل و زیانی نداشته باشد، بلکه موجب تحبیب قلوب یا نشاط اجتماعی و همراهی و همگامی با مقتضیات زمان شود، امری پسندیده و بلکه ضروری است.
بنابراین میتوان گفت در اسلام مد و مدگرایی نه ارزش است و نه ضد ارزش، چرا که گرایش به مد میتواند هم مثبت و اخلاقی و هم منفی و غیر اخلاقی باشد. از آنجا که در فرهنگ دینی اسلام هر گونه پدیده جدید با معیارها و ارزشهای دین سنجیده میشود میتوان گفت مدهایی که با هنجارها و ارزشهای دینی جامعه مغایر باشد از نوع مدهای ضد ارزشی است که باید با آن مبارزه و مخالفت کرد؛ زیرا هدف سازندگان و گسترش دهندگان این گونه مدها تخریب سنتها و ارزشهای اسلامی و از میان بردن سرمایه مادی و معنوی جامعه است؛ اما اگر مدها با هنجارها و ارزشهای ملی- مذهبی جامعه هماهنگ باشد و یا این مدها دارای خاستگاه فرهنگی اسلامی و برگرفته از نیازهای عاطفی و فطری انسانها باشد نه تنها ضد ارزش نیست بلکه ارزشمند و تحسینبرانگیز نیز هست. متأسفانه بیشتر مدهایی که در جامعه ما رواج مییابد از نوع مدهای ضد ارزشی و برگرفته از فرهنگ بیگانه بوده و با ارزشهای اسلامی مغایر است و موجب زیان مالی و معنوی و عاطفی و سرمایههای هویتی مردم مسلمان میشود.