از ویژگی‌های شریعت اسلام

امیرالمؤمنین علی  
إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى شَرَعَ الإِسلامَ وسَهَّلَ شَرائِعَهُلِمَن وَرَدَهُ، وأَعَزَّ أركانَهُ لِمَن حارَبَهُ، وجَعَلَهُ عِزّاً لِمَنتَوَلّاهُ؛
 خداوند ـتبارك و تعالى ـ شريعت اسلام را مقرّر داشت و آبشخورهايش را براى كسى كه بخواهدبدان وارد شود، هموار و اركان آن را در برابر كسى كه بخواهد با آن بجنگد، استوارگردانيد و براى كسى كه از آن پيروى كند، [مايه] عزّت قرارش داد.(الكافي ، ج ۲ ،ص۴۹)
 
اسلام يك مكتبى است كه براى انسان سازى آمده است و ما بايد ببينيم كه اين انسان كه به قـول بعضى ماهيت ناشناخته است ، اين انسان چه ابعادى دارد و چه احتياجاتى دارد و اسلام كه براى انسان سازى آمده است ، آيا جهت حيوانى اين را فقط خواهد بسازد يا جهت معنوى او را مـى خـواهـد بـسـازد؟ يـا انـسـان مـى خـواهـد بـسـازد؟ انـسـان مثل ساير موجودات نيست ، ساير موجودات مثل مثلا حيوانات كه حالا در درجه بعد از نباتات و معادن اينها واقع شده است ، حيوان همان حال طبيعى دارد و از ماوراءالطبيعه يك چيز كمى ، يـك احساسى ، يك ادراكى ، اما ادراك ناقص دارد و ديگر هم مراتب ندارد ماوراءالطبيعه اش . انـسـان از ايـن نقطه اول طبيعت تا آن آخرى كه يك موجود الهى مى شود، مراتب انسان است ، يـعـنـى يـك انـسـان مـى تـوانـد سير بكند از عالم طبيعت تا ماوراءطبيعت و از ماوراءطبيعت تا مرتبه الوهيت سير بكند، تا برسد به اينكه آنجا را ادراك بكند.