رفاقت
از آنجا که آدمی موجودی اجتماعی است، نیاز به رفیق و همدم دارد. اما رفیق او باید شایستگی دوستی و رفاقت داشته باشد، تا فرد را در طی مسیر حق و الهی یاوری نماید. از طرفی حس دوست خواهی و میل به رفاقت، حقیقتی است که خدای تعالی در نهاد آدمی قرار داده است اما رفیق با نظر به پاکی یا ناپاکیش نقش مهمی در سرنوشت انسان دارد تا جایی که او را به قعر جهنم یا به اوج خوشبختی و کمال میکشاند. معیارهایی که میتوان در سایه آنها، دوستان حقیقی و معاشران واقعی را شناخت عبارتند از: ایمان به خدا و قیامت، عمل صالح ، آگاهی و معرفت دینی ، خلوص و اخلاص، مهربانی و مهرورزی، وقار و آرامش، دگردوستی و دلسوزی، ادب و متانت، صفا و صمیمیت، راستی و درستی، عفو و گذشت و... پس شایسته است آدمی با فردی که دارای این اخلاق پسندیده است دوستی و رفاقت کند و با وی همنشینی کند تا از انفاس قدسیه و برکات این اخلاق خداپسندانه بهرهمند گردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: " کسی که خداوند خیر عظیمی برایش بخواهد، رفیق و دوستی شایسته و صالح نصیبش میکند، تا اگر حقایق الهی و حلال و حرام و خواستههای حق را فراموش کند، به یادش آورد و اگر به آنها توجه نماید، او را برای به اجر گزاردنش یاری میدهد. از طرفی همنشین ناصالح، افراد را فاسد و جهنمی میسازد چنانکه حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: ".... همنشینی با مردگان، فاسد کننده قلب است." گفته شد: ای رسول خدا! همنشینی با مردگان چیست؟ فرموند: رفاقت و معاشرت با هر که از جاده ایمان منحرف بوده و نسبت به احکام الهی کناره گیر است و از عمل به آن امتناع دارد و نیز فرمودند که تنها زیستن بهتر از همنشین بد است. معاشرت با افراد نادان و ناباب، دین و دنیا و آبروی انسان را بر باد داده و آدمی را از عنایات الهی محروم مینماید. تا توانی میگریز از یار بد یار بد، بدتر بود از مار بد مار بد تنها تو را بر جان زند یار بد بر جان و بر ایمان زند امام علی علیه السلام در مورد همنشینی با افراد ناباب و هوسران فرمودند: همنشینی با هوسرانان سبب از یاد رفتن ایمان و حضور شیطان میشود. در قرآن کریم از زبان افراد منحرف که گرفتار عذاب دوزخند، چنین بیان شده است: " کاش فلانی را دوست _خود_ نگرفته بودم." که این آیه هشداری جدّی است برای مردم تا در دام دوستان ناباب گرفتار نشوند. اگر از زندانیها، معتادان و سیگاریها بپرسند که عامل گرفتارهای شما چیست؟ در جواب از دوستان ناباب شکایت میکنند و آنان را عامل بدبختی و گرفتاری خود میدانند. به همین دلیل رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: " هر شخص پیرو دین، آیین و آداب و رسوم دوست و همنشین خود میباشد." اثر شگفت انگیز معاشرت چه در جهت مثبتش و چه در جهت منفیش، هرگز قابل انکار نیست چنانکه در خاندان انسانهای برگزیده نیز همیشه از همین عامل استفاده گردیده چنانکه شاعران نیز چنین آدمی را متوجه دوست ناباب میکنند که: با بدان یار گشت همسر لوط خاندان نبوتش گم شد سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و آدم شد وقتی فرد، بخصوص در دوران جوانی با فردی پاک همنشین شود، پاکی او در وی نیز اثر میکند. ولی اگر با فردی گمراه و ناصالح همنشین شود، روش و منش نادرست و نامطلوب او، در وی اثر گذاشته و وی را به چاه بدبختی و تباهی سقوط میکشاند. نمونه بارز دوستی خوب جناب سلمان است، وی در اثر معاشرت و دوستی و محبت، به جایی رسید که از اهل بیت محسوب شد. پس با نظر بر اهمیت جایگاه دوست در سرنوشت آدمی، سزوار است آدمی همنشینی انتخاب کند که از او دیندارتر و عاقل تر باشد تا او را سعادتمند نماید نه اینکه باعث نگون بختی فرد شود. همنشین تو از تو ، به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید // 1. جايگاه دوستي و دوستيابي در اسلام دوست داشتن ديگران تأثيري شگرف در زندگي انسانها دارد و باعث درمان بسياري از مشكلات روحي و رواني آنها ميشود. مثبتنگري و علاقه داشتن به ديگران سبب روان شدن كارهاي جاري افراد، آسان شدن تعاملات روزانه و حل بسياري از مشكلات پيچيده اجتماعي ميشود. دين اسلام اهميت زيادي براي مهرورزي با مردم قائل شده است و با تعابير مختلف و زيبا به تبيين جايگاه اساسي اين صفت ارزشمند پرداخته است. پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله ميفرمايد: «رَأسُ العَقلِ بَعدَ الإيمان باللهِ التَّحْبُّبِ اِلي النّاس؛ اساس عقل پس از ايمان به خدا دوستي با مردم است. ( شيخ صدوق، 1، 15، 55 ) در روايات ديگري از معصومين، مهرورزي به مردم با تعابير (اول العقل) (تميمي آمدي، 1410ق، 189، 95) و (نصف العقل). (شيخ صدوق، 1362: ج 4: 416)، توصيف شده است. به طور كلي، با نگاه به سيره انبيا و معصومان عليهم السلام ، مشاهده ميكنيم راز محبوبيت آنها و مؤثر واقع شدن تبليغاتشان، عنصر دوست داشتن انسانها و مردمداري آنها است. از منظر قرآن، مؤمنان و اقشار مختلف جامعه اسلامي برادر يكديگر هستند و ازاينرو، لازم است رفتار دوستانه دو برادر را با هم داشته باشند «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛ مؤمنان، برادرند. پس ميان برادرانتان، اصلاح كنيد و از خدا بترسيد؛ شايد كه شامل رحمت الهي شويد». (حجرات: 10) عبدالمؤمن انصاري ميگويد: نزد امام موسي بن جعفر عليه السلام رفتم. محمّد بن عبداللّه جعفري نزد ايشان بود. به او لبخندي زدم. حضرت عليه السلام فرمود: «أتُحِبُّهُ ؟، آيا دوستش ميداري؟». گفتم: «نَعَم، وما أحبَبْتُهُ إلاّ لَكُم؛ آري؛ تنها براي رضاي شما دوستش ميدارم. حضرت فرمود: «هُوَ أخوكَ، وَالمُؤمِنُ أخُ المُؤمِنِ؛ او، برادرت است . مؤمن، برادرِ تني مؤمن است». (مجلسي، 1404: 74، 236، 38) بنابراين، لازم است با تبيين اين دستورات در رسانههاي جمعي، ديد خود و افراد جامعه اسلامي را نسبت به برادران ديني خود تغيير دهيم و با فرهنگسازي در اين موضوع، زمينه وحدت هر چه بيشتر جامعه اسلامي را فراهم كنيم. دوستيابي يكي ديگر از توصيههاي دين اسلام است و در اين زمينه روايات زيادي وارد شده است. جامه عمل پوشاندن به اين تاكيد اسلام، زمينه پيوند هرچه بيشتر مسلمانان و يكپارچه شدن جامعه اسلامي را فراهم ميكند و موجب ميشود آموزه قرآني «واعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛ و همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد و از تفرقه بپرهيزيد» در سراسر جامعه اسلامي اجرا شود. اسلام در مذمت افراد گوشهگير، آنها را عاجزترين مردم معرفي و از شخصيت ضعيف آنها گلايه كرده است. امام علي عليه السلام ميفرمايند: «اَعْجَزُ النَّاس مَن عَجَزَ عَنْ اِكْتِساب الْاِخوان وَ اَعْجَز مِنهُ مَن ضَيَّعَ مَن ظَفَرَ بِه مِنْهُمْ؛ عاجزترين مردم كسي است كه از دوستيابي ناتوان باشد و ناتوانتر از او كسي است كه (در اثر بيتدبيري) دوستان خود را از دست دهد». (همان: 12، 278) البته در اسلام يك مورد براي ترجيح عزلت و كنارهگيري بر معاشرت با مردم وجود دارد و آن در صورتي است كه فرد، بسيار سستاراده، تأثيرپذير باشد و همنشينان او بسيار فاسد باشند، تا جايي كه معاشرت با آنها سبب شود انسان از ياد خدا باز بماند يا دچار معصيت شود، در اين صورت، به يقين بايد از آنها دست كشيد و تنهايي را برگزيد. گوشهنشيني اصحاب كهف از اين قبيل بوده و به نظر ميرسد، رواياتي مبني بر گوشهنشيني وكنارهگيري از مردم، درباره چنين وضعيتي بيان شده است. // 2. ويژگي¬هاي دوست خوب بيش از انتخاب دوست بايد ويژگيهاي مثبت و منفي او را شناخت. بر اين اساس، يكي از معضلات جامعه ما، انتخاب دوست بدون شناخت ويژگيهاي لازم و طبق ويژگيهاي ظاهري و سطحي مثل نوع تيپ و قيافه افراد است. متأسفانه در سطح جامعه، بسيار مشاهده ميشود كه پايه دوستيهاي جوانان و نوجوانان فقط جذابيت ظاهري است. ازاينرو، تبيين اين ويژگيهاي لازم به پختهتر و اصوليتر شدن دوستيهاي رايج كمك ميكند و فرهنگ صحيح انتخاب دوست را در سطح جامعه نهادينه ميكند. در ذيل به برخي از اين ويژگيها اشاره ميكنيم. // الف) دينداري و تقوي تقوي توصيه خداوند به بني آدم در تمام كتابهاي آسماني است و تمام انبياي الهي براي انتقال پيام باتقوي بودن مبعوث شده¬اند؛ زيرا اگر مفهوم و معناي پرهيزكاري از اديان الهي گرفته شود، ديگر چيزي از اين اديان باقي نمي¬ماند و هيچ يك از اهداف دينداري به بار نمينشيند؛ زيرا بيتقوايي موجب از بين رفتن اثر كارهاي خوب و مانع قبولي آنها ميشود. تقوي از وقايه به معني نگه داشتن و پرهيز است و در اصطلاح شرع به معناي بازداشتن خود است از هرچه زيان آخرتي دارد. به اين صورت كه از مخالفت اوامر پروردگار پرهيز كند و از هرچه او نهي كرده، دوري نمايد. (دستغيب، 1384: 13) شخصي كه داراي اين صفت گرانقدر است، سزاوار دوستي و محبوب شدن است همانگونه كه خداوند حكيم چنين افرادي را دوست مي¬دارد؛ «فان اللهَ يحبُّ المتقين؛ پس به درستي كه خداوند متقين را دوست دارد». (آل عمران: 76) صفت تقوي نقشي تعيينكننده در ميزان دوستي دارد. به گونهاي كه در فرهنگ اهل بيت عليهم السلام مقدار دوستي كردن با افراد، بايد بر اساس تقوي باشد. امام علي عليه السلام در اين باره ميفرمايد: «اَحبِب الاِخوان علي قَدرِ التَّقوي. برادران دينيات را به اندازه پرهيزكاريشان دوست بدار». (مجلسي: 1404، 71، 187. 8) // ب) صداقت در دوستي راستگويي و صداقت، اساس و مبدأ به وجود آمدن اعتماد است. به گونهاي كه، تا اين صفت والا احراز نشود، اعتمادي بين افراد پيدا نمي¬شود. راستگوئي در گفتار، نمايانگر شخصيت و جوهره وجودي اشخاص است و بهترين راه براي تشخيص سلامت روحي انسانها است. امام صادق عليه السلام مي¬فرمايد: مَن صَدَقَ لِسانَه زَكي عَمَلُه. هر كه زبانش راست است، كردارش پاك است. (كليني، 1365، باب ايمان كفر، باب الصدق، ح3) صفت راستگويي آنچنان شرافتي براي شخصيت انسان در پي دارد كه خداوند، مؤمنان را فرمان به همراهي با صادقان داده است و اين فرمان را در كنار امر به تقواي الهي آورده و آن را همسطح تقواي الهي دانسته است. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ؛ اي كساني كه ايمان آورده¬ايد تقواي الهي پيشه كنيد و با صادقان [همراه] باشيد». (توبه: 119) امام علي عليه السلام نيز در حديثي، مؤمنان را به دوستي با دوستان راستين تشويق مي¬فرمايد: « برادرانِ راستين در ميان مردم، از ثروتي كه شخص از آن برخوردار شود و به ارث گذارد، بهترند . مبادا كسي از شما نسبت به برادرش زياد بي رغبتي كند، و اگر از او منفعتي نديد و يا او را بيچيز ديد، مبادا كسي را جايگزين او كند. مبادا كسي از شما از نياز خويشاوندش، غفلت كند، نيازي كه اگر آن را برآورد، به او زياني نميزند و اگر آن را باز دارد، سودي به او نميرساند». (مجلسي، 1404، 74، 101، 53) // ج) وفاداري دوست وفادار همانند تكيهگاه محكمي است كه انسان در تمام سردي و گرمي روزگار به او پناه مي¬برد. شخصي كه به پيمانهايش پايبند است، پيمان دوستي را محترم مي¬شمارد و دوستش را در گرفتاري¬ها تنها نمي¬گذارد. شخص وفادار سزاوار اعتماد كردن و انتخاب شدن براي دوستي¬ است. امام علي عليه السلام در اين باره مي-فرمايد: «مَن احسَنَ الوفاء اِستَحَقَّ الاصطفاء؛ كسي كه به خوبي وفاي به عهد كند، شايسته انتخاب شدن است». (تميمي آمدي: 1410ق: 252، ح 5260) آري؛ دوست وفادار در همه لحظات به ياري دوستش مي¬شتابد و نمي¬گذارد طعم تلخ سختي¬ها به كام دوستش بنشيند. // د) عاقل و دورانديش بودن دوستي مي¬تواند انسان را به مسير صحيح و عقلاني تشويق كند كه خودش قوه عاقله¬اش را بر ساير قواي بدنش مسلط كرده باشد. كسي كه بتواند شهوت و غضبش را در خدمت عقلش بگيرد و با دورانديشي در عواقب كارها، راه چاره را پيدا كند، سزاوار دوستي است؛ زيرا او ميتواند انسان را به راه محكم و مستقيم راهنمائي كند. ازاينرو، دين اسلام اهتمام ويژه¬اي بر همنشيني و دوستي با افراد عاقل و دورانديش نشان داده است. امام علي عليه السلام در اين باره چنين ميفرمايند: «صُحبَةُ الوَليُّ اللَّبِيبِ حَياةُ الروحِ؛ همنشيني با دوست دانا جان و روح انسان را زنده ميكند». (همان، 420، 32) // 3. ويژگي¬هاي دوستان بد يكي از اساسي¬ترين پايه¬هاي دوستي، اعتماد كردن به طرف مقابل است. شناخت ويژگي¬هاي دوست ناشايست، انسان را از بيراهه رفتن نجات مي¬دهد و او را از اعتماد كردن به او بازميدارد. دوست ناشايست افزون بر اين كه موجب بدنامي انسان و ريختن آبروي او مي¬شود، به آرامي، مقدمات تغيير شخصيت انسان را فراهم مي¬كند و انسان را به سوي بديها ميكشاند. هر انساني دوست دارد، از محبوبش الگوبرداري كند و خود را به شكل او درآورد. ازاينرو، دوستي با افراد ناشايست، ناخودآگاه موجب بروز صفات ناپسند در انسان مي¬شود و بسياري از كارهاي زشت را براي انسان عادي جلوه مي¬دهد. اين مسئله در دوران جواني و نوجواني بسيار مهمتر و حساستر است؛ زيرا شخصيت انسانها در اين سنين شكل ميگيرد و افراد به طور معمول تأثيرپذيري بالايي از همسالان و دوستان خود دارند. بر اساس روايات ما، دوست داشتن غير اصولي با برجسته كردن صفات خوب محبوب و ناديده گرفتن صفات بد محبوب همراه است و انسان را تا مرز كر و كور شدن نسبت به بدي محبوب پيش مي¬برد؛ حُبُّ الشيء يَعمِي و يَصُمّ؛ دوست داشتن چيزي انسان را كور و كر ميكند. ( شيخ صدوق: 1362، 4، 380، 5814) با اين مقدمه برخي از اوصاف دوستان بد را ذكر ميكنيم: // الف) دوستي با انگيزه مادي و غير الهي زمان دوستياي كه براي دنيا بوده و انگيزه الهي در آن وجود نداشته باشد، با برآورده شدن آن خواسته دنيايي به سر ميرسد و با توجه به محدود بودن اين دنيا چنين دوستياي محدوديت دارد و زوالپذير است. افزون بر اين، دوستي بدون انگيزه الهي، ارزشي ندارد و قدر و منزلتش به اندازه پستي دنيا ميباشد. ازاينرو، در فرهنگ اهل بيت عليهم السلام با تعابير مختلف چنين دوستياي نكوهش شده است. امام علي عليه السلام در روايتي ميفرمايد: با فرزندان دنيا مصاحبت مكن؛ زيرا چون نادار شوي، سنگينت ميشمارند و چون دارا شوي، بر تو حسد ميبرند». (تميمي آمدي، 1410ق، 753، 171) افزون بر اين، دوستياي كه در راه خدا نباشد، سرانجامش عداوت و نفرت است. امام صادق عليه السلام در حديثي ميفرمايد: « هان! هر دوستياي كه در دنيا در راه خدا نباشد، روز قيامت به دشمني تبديل ميگردد». (مجلسي، 1404، ج 69، 237، 4) // ب) ترس در اصطلاح علماي اخلاق، ترس عبارت است از: «دوري كردن از چيزي كه نبايد از آن دوري كرد». (نراقي، 1383: 130) اين صفت كه موجب ذلت و خواري آدمي ميشود، زندگي را بر انسان تلخ و ناگوار ميكند و موجب طمع ديگران در جان و مال او ميشود. ازاينرو، در روايات، دوستي با چنين افرادي نهي شده است. امام باقر عليه السلام در حديثي ميفرمايد: لَا تُقَارِنْ وَ لَا تُؤَاخِ أَرْبَعَةً الْأَحْمَقَ وَ الْبَخِيلَ وَ الْجَبَانَ وَ الْكَذَّابَ ..أَمَّا الْجَبَانُ فَإِنَّهُ يَهْرُبُ عَنْكَ وَ عَنْ وَالِدَيْهِ ...؛ به چهار گروه نزديك نشو و با آنها برادري و دوستي نكن، نادان، بخيل، ترسو و دروغگو...، اما از ترسو بپرهيز زيرا او از تو و از پدر ومادرش گريزان است.... . بر اين اساس، چنين شخصي در اثر نداشتن روحيه استقامت، حتي از نزديكترين افراد خود كه پدر و مادراند، ميگريزد و حقوق آنها را ناديده ميگيرد، پس چگونه نسبت به دوستش وفادار ميماند. (حر عاملي، 1409ق: 12، 34) تحليل نادرست اوضاع و احوال، يكي از دلايلي است كه در روايات براي دوري از همنشيني با ترسو ذكر شده است. امام علي عليه السلام در حديثي ميفرمايد: ؛ با آدم ترسو رايزني مكن، كه او تو را در تصميم و ارادهات سست ميكند و آنچه را بزرگ نيست، در نظر تو بزرگ نشان ميدهد. (تميمي آمدي، 1410ق: 756، 197) بنابراين شخص ترسو علاوه براينكه خود دست از كار مناسب ميكشد، موجب ميشود، دوستش نيز دست از كار بكشد ميشود و مقدمات عقب ماندگي او را فراهم ميكند. // ج) حسادت حسادت يكي از صفات نامطلوب انسانها است كه سلامت روان آنها را به خطر مياندازد و در بسياري از موارد به معضلات اجتماعي منجر ميشود. علماي اخلاق حسادت را چنين تعريف كردهاند: «تمناي از دست دادن نعمتي از برادر مسلمان خود، از نعمتهايي كه به صلاح او باشد». (نراقي، 1383: 362) علماي اخلاق حسادت را ضد صفت نصيحت دانستهاند و نصيحت به معني خواستن نعمتي است كه صلاح برادر مسلم باشد. (همان: 362) دوستي با شخص حسود، در واقع دست محبت دراز كردن به دشمن است. امام علي عليه السلام در حديثي در اين باره چنين ميفرمايد: حسود، دوستياش را در گفتارش آشكار ميكند و دشمني خود را در كردارش نهان ميسازد. پس نامِ دوست و صفت دشمن را دارد. (تميمي آمدي، 1410: 310: 6841) // د) بيعلاقه به دوستي دسته ديگري كه دوستي با آنان نهي شده است، دوستي با اشخاصي است كه رغبتي به برقراري دوستي ندارند. در روايات اهل بيت عليهم السلام ، افزون بر اينكه از اين نوع دوستي نهي شده است، آن را يكي از مصاديق بارز ذلت دانستهاند. در اين باره به ذكر دو حديث اكتفا ميكنيم. به آن كه به تو رغبتي ندارد، رغبت مكن.» (كليني: 1365: 8، 24، 4 هيچ ذلّتي را نديدم، همچون توجّه قلبي به آن كه دلش از [محبّت] من تهي است». (وَرّام بن ابي فراس، 1369، 1، 16) در قسمت ويژگيهاي دوست خوب و بد، صفات كلياي را ذكر كرديم كه با شناخت آنها به راحتي ميتوانيم دوست انتخاب كنيم و اصناف و انواع مختلف دوستان را به راحتي از هم تشخيص ميدهيم تا در دام شيادان و دوستان ناصالح نيفتيم؛ البته در روايات، ملاكهاي زيادي براي اين مسئله ذكر شده است كه ما اين موارد را گلچين كرديم. // 4. انتخاب دوست و شيوه آزمايش دوستان دوست و رفيق از مهمترين عوامل موفقيت يا شكست انسان بوده و دقت در انتخاب دوست به نوعي تعيينكننده سرنوشت آدمي است. افراد معمولاً براي انتخاب لوازم پيش پا افتاده مورد نياز خود، دقت بسياري ميكنند و از روشهاي مختلف درباره آن تحقيق كرده و سعي ميكنند بهترينها را انتخاب كنند، اما چه بسيار پيش آمده است كه در انتخاب اثرگذارترين عامل بر روح و روان خود، كوتاهي كردهاند و افراد نا لايق را به عنوان رفيق صميمي خود انتخاب كردهاند. به طوري كه مسير زندگي آنها با اين انتخاب، به بيراهه تغيير كرده و دنيا و آخرت خود را بر باد فنا ميدهند. در روايات اهل بيت عليهم السلام توجه ويژهاي به گزينش دوست شده است و با عبارات مختلفي دوست را وسيله سنجش دين و آيين افراد شمردهاند. رسول خدا صلي الله عليه و آله در اهميت نقش دوست ميفرمايد: « مردم را با دوستانشان بيازماييد؛ زيرا كه انسان [از نظر اخلاقي و عملي]، مجذوب كسي ميشود كه از او خوشش ميآيد». (همان: 2، 249) بنابراين، اسلام يك قاعده كلي در شناخت افراد ارائه كرده و آن شناخت اشخاص با دوستانشان است. اين امر، نشانگر تأثيرپذيري بالاي افراد از دوستانشان است. ازاينرو، اگر سلامت كسي كه به دنبال دوستي با او هستيم، احراز نشد، بهتر است از دوستي با او اجتناب شود و به دنبال گزينههاي ديگري باشيم. در دوستي كسي كه به درونش پي نبردهاي، رغبت مكن». (تميمي آمدي، 1410ق: 418، 9561) با توجه به اين مقدمات و با مشخص شدن اهميت دوستيابي صحيح، شيوههاي دوستگزيني و روشهاي آزمايش دوست پيش از انتخاب او را بررسي ميكنيم. // الف) آزمايش به هنگام سختي انسان در هنگام دشواري و مشكلات تمايل دارد، به گونهاي، خود را از آن مشكل رهايي بخشد، از اين رو اگر رفاقت و دوستي خالص نباشد، دوستان ظاهري، حقيقت خود را آشكار ميكنند و از ياري دوست خود در هنگام سختيها، سر باز ميزنند. چه بسيار ممكن است كه شخصي درهنگام آسايش ما اظهار دوستي كند، اما در شدايد روزگار ما را تنها بگذارد و به دوستي با ما وفادار نماند. امام علي عليه السلام چنين ميفرمايند دوست، در سختي، آزموده ميشود». (همان: 477، 30) // ب) آزمايش به هنگام سفر شرايط سفر به گونهاي است كه افراد، بيواسطه و از نزديك، شخصيت طرف مقابل را ارزيابي ميكنند، طوري كه انسان ميتواند واكنشهاي فرد مقابل را در تلخيها و شيرينيهاي سفر مشاهده كند و با روحيات او آشنا شود. امام علي عليه السلام ميفرمايند براي آزمودن دوستان، همين بس كه با آنها همراه شوي». (همان: 520، 27) ازاينرو، انسان به راحتي ميتواند معيارهاي دوست خوب را در همراهي با او جستوجو كند و براي دوستي با او تصميم بگيرد. // ج) آزمايش به هنگام خشم انسانها در هنگام خشم، تعارفات و ظاهرسازيهاي خود را كنار ميگذارند و حقيقت وجودي خويش را آشكار ميكنند. ازاينرو، زمان خشم، فرصتي مناسب براي محك زدن افراد است. امام علي عليه السلام هرگاه خواستي با كسي دوستي كني، او را خشمگين كن . پس اگر در حال خشم نيز با انصاف با تو رفتار كرد، [با او دوستي كن] در غير اين صورت رهايش ساز». (ابن ابي الحديد معتزلي، 1404ق: 20، 325) البته ما در اينجا فقط برخي روايات را ذكر كرديم، ولي در اين زمينه روايات فراواني وجود دارد كه ضمن يك روايت، به چندين ملاك آزمايش دوست اشاره شده باشد. // 5. آداب دوستي در اين قسمت، با فرض اينكه دوست با روش صحيح انتخاب شده باشد شيوه تعامل با او و بر اساس روايات روشهاي ارتقاي سطح روابط دوستانه را بيان ميكنيم. // الف) سوال از خصوصيات دوست در گام اول رفاقت، بايد مشخصات كلي دوست را از او پرسيد و با خانواده و بستگان او آشنايي كامل پيدا كرد، زيرا اين كار موجب دسترسي به دوست هنگام نياز ميشود. رسول خدا صلي الله عليه و آله ميفرمايند هرگاه كسي از شما با برادر مسلمانش دوست شد، نامش، نام پدرش و نام قبيله و تيرهاش را بپرسد؛ زيرا پرسش از اين چيزها، از حقوق واجبِ دوستي و نشانه برادري راستين است، در غير اين صورت آن دوستي، شناختي احمقانه است». (كليني 1365: 2، 671، 3) // ب) اعلام دوستي يكي از آداب دوستي، كه منجر به عميق شدن رابطه دوستي ميشود، بيان محبت قلبي خود به دوست است. با اين كار الفت و آرامش بر قلبها حاكم ميشود و جلوي بسياري از گمانهاي ناروا گرفته ميشود. رسول خدا صلي الله عليه و آله در اين زمينه ميفرمايد: « هرگاه يكي از شما برادرش را دوست داشت، او را [از اين دوستي ] باخبر كند؛ چرا كه اين كار، افراد را بيشتر به هم ميپيوندد». (ابن اشعث، بيتا: 195) // ج) گشادهرويي هنگام ديدار از جمله كارهايي كه سبب ايجاد انرژي مثبت در رابطه دوستي ميشود گشادهرويي دوستان هنگام ملاقات يكديگر است. اين كار افزون بر ثوابهاي زيادي كه براي آن نقل شده، موجب برطرف شدن ناراحتيها و شاديآفريني در طرفين ميشود. امام باقر عليه السلام ميفرمايند: مردي نزد پيامبر خدا آمد و گفت: «يا رَسولَاللّهِ أوصِني؛ اي پيامبر خدا! مرا سفارشي كن.» سفارشهاي حضرت به او اين بود كه: «اِلقَ أخاكَ بِوَجهٍ مُنبَسِطٍ؛ با روي گشاده، با برادرت ديدار كن». (كليني، 1365: 2، 103، 3) امام باقر عليه السلام ميفرمايند: « لبخند انسان به روي چهره برادرش، نيكي است و برطرف كردن خاشاك از سر راهش نيكي است. خداوند به چيزي بالاتر از شاد كردن مؤمنان، پرستيده نشده است». (همان: 2، 188، 2) امام صادق عليه السلام ميفرمايند: « هركه به روي برادرش لبخند بزند، برايش پاداشي خواهد بود». (همان: ، 205، 1) // د) ياريرساني و برآوردن نيازهاي دوست پشتيباني از دوست، يكي از نشانههاي طبيعي دوستي و يكي از بارزترين نتايج دلگرمكننده دوستي است. دوست حقيقي بار مشكلات دوستش را به دوش ميكشد و با روحيه دادن و كمك به رفيق خود، زمينه برطرف شدن نيازهاي او را به وجود ميآورد. امام علي عليه السلام در اين زمينه ميفرمايند: « هرگاه [بذر] دوستي روييد، كمك رساندن به يكديگر و پشتيباني از هم، واجب ميشود». (تميمي آمدي، 1410ق: 290، 158) صفوان جمّال نقل ميكند: نزد امام صادق عليه السلام نشسته بودم كه مردي از اهل مكّه به نام «ميمون»، بر ايشان وارد شد و از ناتواني در پرداخت كرايه راه، شكايت كرد . حضرت به من فرمود: «قُم فَأَعِن أخاكَ؛ برخيز و به برادرت كمك كن». من نيز برخاستم و خداوند، كرايه او را فراهم آورد و من به جايگاهم برگشتم. امام صادق عليه السلام فرمود: «ما صَنَعتَ في حاجَةِ أخيكَ؟؛ با نياز برادرت چه كردي؟» گفتم: «قَضاهَا اللّهُ بِأَبي أنتَ واُمّي؛ پدر و مادرم فدايت! خداوند، آن را برآورد.» حضرت به سخن آغاز كرد و فرمود: «أما إنَّكَ أن تُعينَ أخاكَ المُسلِمَ أحَبُّ إلَيَّ مِن طَوافِ اُسبوعٍ بِالبَيتِ مُبتَدِئا؛ اينكه به برادر مسلمانت كمك كني، نزدم محبوبتر از هفت بار طواف خانه خدا براي اولين بار است». (كليني: 1365، 2، 198، 9) // ه) تذكر دلسوزانه عيبها دوست دلسوز، همواره در پي برطرف كردن عيوب رفيق خود است، طوري كه با تذكر صحيح و دلسوزانه زمينه رشد او را فراهم ميكند و مانع كجروي او ميشود. در روايات اهل بيت عليهم السلام براي تذكر عيبها به ديگران، تعبير لطيف هديه كردن آمده است كه اشاره به ظرافت شيوه تذكر دارد. ظرافت و دقت در بيان عيوب بايد به گونهاي باشد چنانكه انسان از دريافت هديه شادمان ميشود، از آگاه شدن به عيوب خويش نيز خرسند گردد. محبوبترينِ برادرانم در نظر من، كسي است كه عيبهايم را به من هديه كند». (همان: 639، 5) امام علي عليه السلام در سفارشي به كميل ميفرمايند: « اي كُمَيل! مؤمن، آينه مؤمن است؛ زيرا در [حال] او مينگرد و سپس نيازش را برطرف ميكند و حالش را سامان ميبخشد». (حراني، 1384: 286، 20) // و) چشمپوشي از لغزشها وگذشت از اشتباهات يكي از ارزشمندترين آداب دوستي، چشمپوشي از لغزشها و اشتباهات دوست است. نسبت به لغزش برادرش، مهربان و آسانگير است و [حقّ] دوستي ديرين را رعايت ميكند.» (مجلسي 1404ق: 67، 311، 45) امام علي عليه السلام نيز مؤمنان را اين چنين سفارش ميكنند: بر تو باد مردمداري، گرامي داشتن عالمان و گذشت كردن از لغزشهاي برادران، كه سَرورِ اوّلين و آخرين صلي الله عليه و آله ، تو را با اين سخن، ادب آموخته است: «از آن كه به تو ستم ميكند، بگذر؛ با آن كه از تو ميگسلد، بپيوند و به آن كه تو را [از عطاي خود] محروم ميكند، ببخش» (همان، 78، 71، 34) // ز) پرهيز از بدگماني از ديدگاه اسلام، پيروي از گمان و حدس، كاري نابجا است؛ زيرا گمان همانند رها كردن تيري در تاريكي است، كه غالباً به هدف نميخورد و چه بسا باعث دلخوري و جدايي دوستان ميشود؛ «اِنّ الظَّنَّ لا يُغني مِن الحَقّ شَيئا؛ به درستي كه گمان انسان را از حق بينياز نميكند [و انسان را به حق نميرساند]». (يونس: 36) امام علي عليه السلام يكي از علتهاي جدايي دوستان را گمان بد ميداند: دوستي كه به صالح بودنِ او مطمئن هستي، مبادا كه بدگماني، [نظر] تو را نسبت به او تباه سازد. (ابن ابي الحديد، 1404ق:20، 345) امام علي عليه السلام در سفارشي به مؤمنان ميفرمايند: « مبادا كه بدگماني بر تو چيره شود، كه [در اين صورت،] ميان تو و هيچ دوستي، رابطه دوستانهاي برجاي نميگذارد». (مجلسي، 1404ق: 77، 227، 2) امام صادق عليه السلام در كلام خود با بيان راهكاريي براي مقابله با سوء ظن چنين ميفرمايند: براي لغزشها و تقصيرهاي برادرانتان، عذر [و توجيهي] بيابيد. اگر هم براي آن عذري نيافتيد، باور كنيد كه اين مسئله، بر اثر ناآگاهي شما نسبت به گونههاي عذر است. (ميرزا حسين نوري، 1408ق: 9، 57) // ح) پرهيز از اعتماد مطلق چه بسيار پيش آمده كه دوستان به علل مختلف از هم جدا شدهاند و چه بسا با هم دشمني پيدا كردهاند و از اعتماد زمان دوستي سوء استفاده كردهاند. امروزه يكي از معضلات دوستيهاي اينترنتي، اعتماد كردن به افراد ناشناس و قرار دادن اطلاعات شخصي در اختيار آنها است كه چه بسيار موجب آبروريزي و باجگيري آنها شده است. ازاينرو، اسلام به همه دستور ميدهد جانب احتياط را در اعتماد به دوست رعايت كنند. امام علي عليه السلام ميفرمايند: اگر به دوستت اعتماد كردي، پارهاي از مسائل خود را از او نگه دار و از رازت چيزي را همچنان نزد خود حفظ كن. شايد كه روزگاري به خاطر آن (آشكار كردن همه رازهايت) پشيمان شوي». (تميمي آمدي، 1410ق: 256، 16) افزون بر اينكه انسان نبايد تمام اعتمادش را به پاي دوستش بريزد، بايد مراقب باشد كه در مهرورزي و دوستي نيز اعتدال را رعايت كند و كل سرمايه محبتي خود را نثار دوستش نكند. رسول خدا صلي الله عليه و آله ميفرمايند: « با دوستت چنان دوستي كن كه شايد روزي دشمنت گردد و با دشمنت چنان دشمني كن كه شايد روزي دوستت گردد». (طوسي، 1414ق: 622، 1285) // 6. رسانه و فرهنگسازي مهرورزي با بررسي دقيق اثرگذاري رسانهها ميتوان به اين نتيجه رسيد كه رسانهها، ابزار جامعهپذيري و اجتماعي شدن افراد در طول ساليان متمادي قلمداد ميشوند. رسانهها با ارائه الگوهاي رفتاري خاص در بلندمدت اين الگوها را تثبيت و زمينه تغيير رفتار، گرايش و عادات مخاطبان را فراهم ميكنند. طبق مدل ارتباطي كه «لاويچ» و «اشتاينر» مطرح كردهاند، در برقراري ارتباط با مخاطب شش ركن لازم است تا منجر به تغيير رفتار مخاطب شود. اين شش ركن را ميتوان به سه بعد يا دسته تقسيم نمود: 1. شناختي 2. عاطفي 3. كنشي. (دهقان، 1388: 21) بنابراين، اگر بخواهيم طبق اين نظريه، مهرورزي صحيح را در جامعه نهادينه كنيم، در مرحله اول بايد با ارايه اطلاعات و واقعيتها به آگاهيبخشي دوستي صحيح بپردازيم. از عناصر كليدي اين مرحله، جلب توجه مخاطب در هنگام ارايه اطلاعات است كه باعث افزايش سطح شناخت مخاطب به واقعيات مطرح شده، ميشود. در مرحله دوم، احساسات و عواطف مخاطب درباره مهرورزي را تغيير ميدهيم. عواطف انسانها يكي از ابعاد مهم شخصيت آنان ميباشد به طوري كه افراد در بسياري از موارد، تحت تأثير احساسات دوستانه، زندگي خود را به پاي دوست خود ميگذارند. ركن مهم اين مرحله، اقناع عاطفي مخاطب درباره مهرورزي صحيح است كه به تغيير تمايلات عاطفي مخاطب منجر ميشود و او را آماده درك شيوه صحيح دوستي ميكند. در مرحله آخر، كه در واقع نتيجه مراحل گذشته است، با حفظ و تأييد اطلاعات مطرح شده، اعتقاد مخاطب را نسبت به مهرورزي صحيح راسخ كرده و او را آماده رفتار صحيح در زمينه دوستي ميكنيم. البته در اين الگو، دستيابي به مراحل پاياني بسيار سخت است، زيرا اقناع عاطفي مخاطب، به عوامل گوناگوني بستگي دارد كه بسياري از آنها خارج از دسترس رسانه است، چراكه ريشه بسياري از مسايل و مشكلات به بحرانهاي اجتماعي و آداب و رسوم غلط باز ميگردد و تا اصلاح شدن آنها نتيجه مورد نظر به دست نميآيد. (همان: 21) افزون بر اين الگو، براي دستيابي به همراهي بيشتر مخاطب در موضوع مهرورزي، نيازمند تبيين اهميت و ضرورت مهرورزي صحيح هستيم. «نيوكام» در مدل ارتباطياش ميگويد: مخاطب بايد اثرات ملموس موضوع مورد بحث را در زندگي خود احساس كند، زيرا اطلاعات جديد داراي ظرفيتي براي ايجاد احساس ناسازگاري شناختي در فرد هستند و از نظر روان شناختي، ناخوشايندي فرد را در پي دارد. (مك كوايل، 1388: 31)