پرسش 31: در قرآن در سوره آل عمران آیه 85 گفته شده که خداوند فقط دین اسلام را می پذیرد. معنی و منظور این آیه چیست؟

پاسخ: « وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ». (آل عمران 85).

« و هر که دینی غیر از دین اسلام را بخواهد از وی پذیرفته نخواهد شد، و در آخرت از زیانکاران خواهد بود».

و در آیه 19 همان سوره می خوانیم: « إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام ... = دین پیش خداوند فقط اسلام است».

منظور آیه از اینکه خداوند دینی غیر از اسلام را نمی پذیرد، در آخرت است. و اسلام در قرآن به تمامیت و کلیت دینی اطلاق می شود که خداوند از طریق انبیاء به انسان ارائه داده است. هر یک از انبیاء و پیروان آنها نیز در قرآن «مسلم = مسلمان» نامیده می شوند. مثلاً در سوره ذاریات آیه 36 در رابطه با قوم لوط می خوانیم: فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ = در میان قوم لوط بیش از یک خانه مسلمان ندیدیم. و در آیه 101 سوره یوسف می خوانیم که حضرت یوسف از خداوند می خواهد که وی را مسلمان بمیراند: « تَوَفَّنی مُسْلِمًا».

آنچه ما به آن دین محمد و دین موسی و دین عیسی می گوئیم، قرآن هر کدام از آنها را شریعت می نامد.

مائده 48: « لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا... = برای هر کدام شِرعَت و منهاجی را قرار داديم».

جاثيه 18: « ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ ... = بعد ترا بر شريعتی از دين قرار داديم...».

شِرْعَة و شَريعت به معنی: سبک و سازمان کاری جـديـد و نوين است. از آنجا که هر يک از انبياء بنابر شـرايط دوران خـود سبک کار و آئين خاص خود را داشته اند، آئين هر يک از آنها شريعت ناميده شده است. و«مِـنـْهـاج» به "راهی گفته می شود که بجای خاصی راه می برد و به آن منتهی می شود. مانند راه دهکده، يا راهی که به چند خانه منتهی می شود. و اصطلاحاً به: رويه ها، و آئينهای شخصی، قومی و جريانی اطلاق می شود.

و واژه «اِسْــلام» از نظر لغوی مـصـدر مـزيد از باب افعال است. اين مصدر از مصدرهای «سَـلامْ و سَـلامَـة» درست می شود. «سَـلامْ و سَلامَة» به مـعنی: آسيب، گزند، صـدمـه و آزاری نديدن است. وقتی به باب افعال می روند کارکرد «کـَيْـنُـونَـة (به معنی: رسيدن و قـرار گرفـتن در نقطه ای)» وارد مضمون آنها می شود، و «اِسْـلام» به معنی: رسيدن و قرار گرفتن در نقطه عدم آسيب پذيری، صدمه بينی، گزند بينی و مواردی از اين قبيل می شود.

بعد واژه اسلام از جمله به معنی: «واگـذار نمودن خود يا چيزی» بکار رفته، ( که اشاره ضمنی بوده به: تضمين سلامتی و عدم آسيب بينی فرد يا شئ در وضعيت مزبور). و همينطور به معنی: «خيانت کردن» بکار رفته. ( که اشاره ضمنی بوده به اينکه: فرد خود را از خطر بدر برده و خود را راحت و آسيب ناپذير کرده).

واژه «مُــسْــلِـمْ» به معنی «مسلـمان» نيز اسم فـاعـل از همين مصدر اِسلام است که در اصل به معنی: کسی است که به نقـطه امن و آسيب ناپذير رسيده است.

با توجه به مـعنی واژه اسـلام، به "مذهب" به اين خاطر اسلام گـفـته شده که انسان را آسيب ناپذير میکند. يعنی: فرد با بکارگيری رهنمودهای مذهب، در دنيا و آخرت هر دو آسيب ناپذير می شود.

پرسش:در سوره آل‏عمران آیه 19 آمده است: «دین نزد خدا اسلام است» آیا به درستى این همه مسیحى و یهودى که امروزه در دنیا زندگى مى‏کنند، در آن دنیا از زیانکاران خواهند بود؟
آیا این آیه نوعى برترى و تبعیض براى اسلام نسبت به دیگر ادیان نیست؟
پاسخ:
آرى قرآن مى‏گوید: «ان الدین عند الله الاسلام؛(1) همانا دین نزد خدا اسلام است».
نیز مى‏فرماید: «و من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه؛(2) هر که جز اسلام دینى را بجوید، هرگز از او پذیرفته نشود.»
در توضیح این آیه شهید مطهرى مى‏گوید: اسلام همان تسلیم است و دین اسلام همان دین تسلیم (در مقابل حق) است، ولى حقیقت تسلیم در هر زمانى شکلى داشته و در این زمان شکل آن همان دین گرانمایه پیامبر اسلام(ص) است. قهراً کلمه اسلام تنها بر آن منطبق مى‏گردد. به دیگر سخن: لازمه تسلیم خدا شدن، پذیرش دستورهاى او مى‏باشد و روشن است که همواره باید به آخرین دستور خدا عمل شود. آخرین دستور خدا همان است که آخرین رسول او آورده باشد.(3)
این سخن را که دین اسلام، دین بر حق و تکامل یافته ادیان الهى است، از دو زاویه مى‏توان مورد تحقیق قرار داد: یکى از زاویه و منظر درون دینى است، و دیگرى از نگرش برون دینى، لیکن در این جا به پاسخ از نگرش درون دینى بسنده مى‏کنیم:
یک مسلمان با نگاه به آیات و روایات به این نتیجه مى‏رسد که اسلام بر دیگر ادیان و مکاتب برترى دارد. اگر چه مسلمانان به حکم «آمن الرسول بما أنزل الیه من ربه و المؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله؛ پیامبر به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ایمان آورده است، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آورده‏اند».(4) به تمامى پیامبران گذشته ایمان دارد، ولى معتقدند دین اسلام، دین اسلام، دین اسلام یافته آدم، نوح، ابراهیم، موسى و عسى(ع) است که با تکمیل رهنمودهاى وحیانى «و تمت کلمة ربک صدقاً وعدداً؛ و سخن پروردگارت به راستى وداد، سرانجام گرفته است».(5) این دین مورد رضاى خداوندى است «و رضیت لکم الاسلام دیناً؛ و اسلام را براى شما (به عنوان) آیینى برگزیدم.»(6)
بدین جهت است که قرآن پیام آور این شریعت را خاتم انبیا معرفى کرده است. «... و لکن رسول الله و خاتم النبیین؛ پیامبر فرستاده خدا و خاتم پیامبران است».(7)
از نگاه درون دینى، پیامبران جملگى در یک مسیر و پیامبر قبلى مبشر پیامبر بعدى و بعدى تأیید کننده قبلى است. (7) آخرین آنان، برترین، و پیامش بهترین پیام‏ها است که از آن به دین حق، در برابر ادیان باطل، یا دین برتر در برابر شرایع پیشین آسمانى یاد مى‏شود. در منطق قرآن ادیان آسمانى نداریم، بلکه یک دین است که با مقتضیات سازمان تکامل یافته است.
به قول محمود شبسترى:
یکى خط است از اول تا به آخر
بر او خلق خدا جمله مسافر
در این ره انبیا چون ساربانند
دلیل و رهنماى کاروانند
وز ایشان سید ما گشته سالار
هم او اول، هم او آخر در این کار
بر او ختم آمده پایان این راه
بدو منزل شده «ادعوا الى الله»
حال با توجه به آنچه که از این نگرش گذشت مى‏گوییم: یک مسلمان نمى‏تواند بپذیرد، دینى غیر از دین اسلام مورد پذیرش خداى بزرگ است.
به مقتضاى این بینش مى‏گوید: جهان بینى و ایدئولوژى و نظام اخلاقى و ارزشى اسلام بر دیگر مکتب‏ها برترى دارد. این برترى، عقیدتى و ایدئولوژى است، نه تبعیض در داورى و یا تبعیض نژادى و نباید برترى عقیدتى را به تبعیض تعبیر نمود، چون اگر مراد از تبعیض، رفتار یا داورى نابرابر نسبت به افراد بشر باشد، این نه رفتار است و نه داورى نابرابر.
اگر مراد از تبعیض، نژادى باشد، مى‏گوییم: مسلمانان چنین عقیده‏اى ندارند که یک نژاد خاصى به بهشت مى‏روند، بلکه مى‏گویند هر که اعتقاد و زیستنش راستین باشد، به بهشت راه پیدا مى‏کند اگر گفته شد: فلان اعتقاد راستین است، ولى عقیده دیگر راستین نیست، به این تبعیض نمى‏گویند. این جا سخن در حق و باطل است، نه تبعیض و تساوى.
حال در آخرت حساب و کتاب دیگران چگونه است، مى‏گوییم: پاسخ این سخن دقیقاً بر ما روشن نیست، لیکن خداوند معیار قرار داده و گفته است: در صورتى که حجت بر مردم تمام نباشد، مجازات نمى‏گردند «ما کنا معذّبین حتى نبعث رسولاً؛ و ما تا پیامبرى برنینگیزیم، به عذاب نمى‏پردازیم.»(8)
به مقتضاى حکم عقل و آیات و روایات افراد غیر مسلمان اگر به حقانیت دین اسلام باور داشته باشند، ولى از روى عناد و لجاجت آن را نپذیرند، در قیامت معذب خواهند بود. اگر از روى عناد و لجاجت نباشد، بلکه همت به خرج نداد و اقدامى براى شناخت دین حق نکرده و بدین جهت از اسلام دور مانده باشند، عقلاً به جهت اقدام و تلاش نکردن مستحق مجازات خواهند بود. البته این به معناى خلود در جهنم و عذاب الهى نیست اگر از روى تقصیر نباشد، بلکه تلاش کرده و با این وجود به حقانیت دین اسلام نایل نشده‏اند، اگر بر اساس رهنمودهاى عقلى و فطرى کارهاى خوب و با قصد نیک انجام داده باشند، امید است مورد رحمت خداوندى قرار گیرند. قرآن درباره این گونه افراد مى‏گوید: «این‏ها مستضعف هستند. و مى‏بایست به رحمت خداوندى امیدوار باشند.«و ءاخرون مرجون لأمر الله؛ وعده‏اى دیگر (کارشان) موقوف به فرمان خدا است.»