دشمن شناسی در قرآن
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
دشمن شناسی در قرآن
در قرآن بیش از ۱۵۰۰ آیه درباره دشمن شناسی است و از بین این تعداد ۹۹ آیه درباره شیطان است.
انسان همیشه در معرض وسوسههاى شیطانى است ، و شیاطین جن و انس کوشش دارند در قلب و روح او نفوذ کنند ، هر قدر مقام انسان در علم بالاتر رود و موقعیت او در اجتماع بیشتر گردد ، وسوسههاى شیاطین شدیدتر مىشود ، تا او را از راه حق منحرف سازد و با فساد عالمى را بر باد دهد.
یکی از مسایلی که در قرآن تاکید بسیاری بر آن شده شناخت دشمن است ، وقتی انسان دشمن خود را بشناسد بهتر می تواند با آن مقابله کند. در قرآن دشمنهای مختلفی برای انسان ذکر شده که مهمترین آنها دشمن قسم خورده انسان ،همان ابلیس است.
براین اساس (دشمنهای مختلف)،قرآن راهکارهای مختلفی هم برای مقابله با آنها ذکر کرده.از این رو ،هر دسته از دشمنان دارای خصوصیاتی منحصر به فرد می باشد و راهکارهای مبارزه مختص خود دارد.بنابراین برای مبارزه با آنها باید سیاستهای اصولی خاصی را بکار گرفت و نیز تنها بر اساس موازین الهی پیش رفت.
امیر المومنین علی(علیه السلام) در باره دشمن شناسی می فرمایند:
کسی که در برابر دشمنش به خواب رود(از او غافل باشد)حیله ها(ی غافلگیرانه دشمن) او را از خواب بیدار می کند.[۱]
ونیز بنیانگذار انقلاب حضرت امام خمینی می فرمایند :
نباید غافل باشیم،ما باید بیدار باشیم و توطئه های آنها را قبل از اینکه با هم جمع بشوند،خنثی کنیم.[۲]
همچنین مقام معظم رهبری در سخنرانی اولین روز سال ۸۶در مشهد مقدس فرمودند: یک ملت باید دشمن را بشناسد،نقشه دشمن را بداند و خود را در مقابل آن تجهیز کند.
در قرآن بیش از ۱۵۰۰ آیه درباره دشمن شناسی است و از بین این تعداد ۹۹ آیه درباره شیطان است.
این همه تاکید روی دشمن شناسی به چه دلیل است؟!
معنای دشمن چیست؟ چه کسانی دشمن ما هستند؟ اینان چرا دشمنی میکنند؟ و ما با دشمنان چگونه باید برخورد کنیم؟ این موضوع بحث ماست.
دشمن دارای معنای واضحی است ، هر کس که به هر نحوی بخواهد به انسان و ملتی صدمه بزند دشمن او به حساب می آید، هر چقدر که مقام انسان بالاتر باشد مسلماٌ دشمنان بیشتری دارد.
از آن جایی که قرآن کتابی جامع است و متعلق به همه دورانها ،میتوان آن را راهنمای خود قرار داد.
آیات سوره های بقره،۱۱۸-مومنون،۴۴،۸۱-سبا،۲۴-قصص۵۸
بیانگر اصل مشابهت تاریخی اقوام می باشد و اینکه قرآن در هر دوره ایی قابل اجراست و بر اساس آیات قرآن می توان موضع گیریهای مناسبی در برابر دشمن داشت.
در قرآن از چند دسته از دشمنان نام برده شده:
شیطان،کفار،یهودیان و منافقین
۱)شیطان(که دشمن ایمانی به حساب می آید، زیرا دست روی ایمان انسانها می گذارد.) مهمترین دشمن انسان است که از راههای مختلف وارد می شود.
شیطان می تواند عاملی برای شناخت ضعفها و زشتیها باشد و نیز عامل تمییز خوبان از بدان.اگر شیطان نبود دیگر بهشت و جهنم معنا نداشت.اوست که باعث می شود عده ایی به کمال برسند البته باعث سقوط انسانهایی هم می شود .
شیطان بر کسانی که به خدا توکل می کنند و ایمان دارند هیچ راه تسلطی ندارد او بر کسانی مسلط می شود که ولایت او را قبول داشته باشند و دنباله رو او باشند. او خود می گوید که همه انسانها را اغوا می کند الا مخلصین را.
شیطان از ماده "شطن" به معنای فاصله گیرنده و دور شونده است.
در لغت به هر موجود منحرف کننده، سرکش و اختلافگر گفته می شود.
شیطان(اسم عام) با نامهای ابلیس و خناس هم در قرآن مطرح شده،
ابلیس از "بلس" به معنای مایوس شده و خناس به معنی پنهان شده و باز پس رفته می باشد.خناس صیغه مبالغه از ماده خنوس
)بر وزن خسوف ) به معنى جمع شدن و عقب رفتن است ، این به خاطر آن است که شیاطین هنگامى که نام خدا برده مىشود عقب نشینى مىکنند ، و از آنجا که این امر غالبا با پنهان شدن توأم است این واژه به معنى اختفاء نیز آمده است.این دشمن حالت تهاجمی دارد و فقط با یاد خداست که می توان از دست او رها شد.
او از کمینگاه هایی که انسان در آنها به دام می افتد آگاه است و به هیچ چیز جز به زانو درآوردن انسان رضایت نمی دهد. او در پی اغوای فرزندان آدم است جز مخلصان.
قرآن بارها به صراحت درباره دشمنی شیطان تذکر داده :
" ان شیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا......"
در بسیاری از آیات از شیطان به دشمن آشکار تعبیر شده.
اصولا شیاطین برنامههاى خود را با مخفى کارى مىآمیزند ، و گاه چنان در گوش جان انسان مىدمند که انسان باور مىکند فکر ، فکر خود او است ، و از درون جانش جوشیده ، و همین باعث اغوا و گمراهى او مىشود ! کار شیطان تزیین است و مخفى کردن باطل در لعابى از حق، و دروغ در پوستهاى از راست ، و گناه در لباس عبادت ، و گمراهى در پوشش هدایت.
خلاصه هم خودشان مخفى هستند ، و هم برنامههایشان پنهان است ، و این هشدارى است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلى ببینند ، یا برنامههایشان را در شکل انحرافى مشاهده کنند ، هرگز چنین نیست ، آنها وسواس خناسند ، و کارشان حقه و دروغ و نیرنگ و ریا کارى و ظاهرسازى و مخفى کردن حق.
اگر آنها در چهره اصلى ظاهر شوند ، اگر آنها باطل را با حق نیامیزند ، و اگر آنها صریح و صاف سخن بگویند به گفته حضرت على(علیه السلام (
لم یخف على المرتادین:
مطلب بر پویندگان راه خدا مخفى نمىشود! آنها همیشه قسمتى از این مىگیرند ، و قسمتى از آن ، و به هم میامیزند تا بر مردم مسلط شوند چنانکه امیر مؤمنان (علیهالسلام) در ادامه همین سخن مىفرماید: فهنالک یستولى الشیطان على اولیائه.
شیطان خصوصیات یا مهارتهایی در به اسارت گرفتن انسان دارد نظیر:
زینت بخشی اعمال در نظر انسان(انفال/۴۸،نحل/۶۳) ،
(انعام/۱۲۱،اعراف/۲۰-۲۱،طه/۱۲۰)، تباه کردن و گسستن پیوندها
(اسراء/۵۳)، راندن از پشت و زمامگیری از روبه رو (مجادله/۱۹) دستوردادن به منکرها(حشر/۱۶،نور/۲۱)، استفاده از حسد.
حسد یک خوى زشت شیطانى است که بر اثر عوامل مختلف مانند ضعف ایمان و تنگ نظرى و بخل در وجود انسان پیدا مىشود ، و به معنى درخواست و آرزوى زوال نعمت از دیگرى است.حسد سرچشمه بسیارى از گناهان کبیره است.حسد همانگونه که در روایات وارد شده است ایمان انسان را مىخورد و از بین مىبرد همانگونه که آتش هیزم را!
در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلى که در جهان واقع شد از ناحیه قابیل نسبت به برادرش هابیل بر اثر حسد بود.
حسودان همیشه یکى از موانع راه انبیاء و اولیاء بوده اند.
شیطان برای غلبه بر انسان از راههایی استفاده می کند:
۱)ارتباط سریع و پنهانی(وحی)(انعام/۱۲۱،۱۱۲)
۲)وسوسه(صدای بسیار ضعیف و پنهانی که از سمت شر می آید).
وسوسه از طریق قلب است و حالتی لحظه ایی و زودگذر دارد(خنس). در مقابل وسوسه الهام است که پایا و ماندگار است همراه آرامش.
۳) القاء امنیه(منا، آرزو): در سر نشاندن آرزوهای بیخود و محال
۴)راهزنی و محاصره کامل(اعراف/۱۶،۱۷): او از همه طرف انسانها را محاصره می کند. او روی مبدا و معاد دست می گذارد، و حتی از طریق کارهای خیر هم وارد می شود ،کار خیری که همراه ریا باشد، و کار های شر هم که راه آشکارش است.
۵)وعده های فریبنده و خیالی(نساء/۱۲۰)
۶) وعده ترس : مثلا ترس از فقر
۷)تسویل(سول) خواسته ای که بسیار برای انسان دوست داشتنی است.
۸)استزلال:بر اثر گناهان به لغزش افتادن(آل عمران/۱۵۵)
۹)ایجاد نسیان و غفلت:شیطان در بعضی مواقع باعث فراموشیمی شود. مثلا در داستان حضرت موسی،آنجا که موسی به همراهش
)یوشع) گفته بود وقتی ماهی زنده شد و به آب افتاد به من خبر بده ، ولی شیطان باعث فراموشی آن شخص شد.
۱۰)دعوت به کارهای شر ونیز ایجاد شرایط و راهکارها.
۱۱)همز: ارتباط همز با صحبت کردن است. (مسخره کردن دیگران)
ویل لکل همزه المزه
۱۲)نزغ:(یوسف/۱۰۰)
۱۳)استحوذ(مجادله/۱۹)
در بعضی مواقع از همسر و فرزند هم به عنوان دشمن نام برده شده.
مرحوم طبرسی(رحمه الله) در این باره بیان می دارند: «برخی از همسران و فرزندان آرزوی مرگ انسان را دارند تا ثروت او را به ارث برند و مسلما هیچ دشمنی برای انسان بدتر از آن نیست که آرزوی مرگ را برای انسان داشته باشد، برخی هم پدر و همسر را به خاطر سودجویی وسوسه می کنند تا دست به گناه و ستم زند و مقررات خدا را در جهت هواهای خود پایمال کند.»
هم چنین علامه طباطبایی(رحمه الله)در این زمینه بیان کرده اند که «بعضی از زنانی که با همسران مومن خود دشمنی می ورزند بدان علت است که شوهرانشان ایمان دارند و عداوت به خاطر ایمان آن هاست، می خواهند شوهران خود را از اصل ایمان و یا از اعمال صالحه ای که مقتضای ایمان است منحرف کنند و شوهران زیر بار نمی روند، قهرا زنان با آنها دشمنی می کنند چون دوست می دارند شوهران به جای علاقه مندی به راه خدا و پیشرفت دین به اولاد و همسران خود علاقه مند باشند و برای تامین آسایش آنان به دزدی و غصب مال مردم دست بزنند.
۲)یهود،مشرک،کافر(که دشمنان سیاسی و خارجی به حساب می آیند